مشکلات شخصی ساده بهترین ایده ها برای استارتاپ هستند

جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۰
مطالعه 6 دقیقه
شاید تصورش را هم نکنید که نوع ایده‌ی کسب و کار برای راه‌اندازی آن چه ارزشی دارد. اگر ایده‌ی شما مناسب نباشد، به زودی کسب و کار شما از رونق می‌افتد.
تبلیغات

ایده‌ی راه‌اندازی استارتاپ‌ها ممکن است از هر جایی جرقه بزنند. رایج‌ترین منابع را با هم مرور می‌کنیم:

  • یک موضوع یا مشکل ناشی از زندگی روزانه‌ی شما
  • یک روند در حال گسترش
  • یک شکاف در بازار اقلام خاص
  • میل به کمک به دیگران به شیوه‌ای خلاقانه
  • داشتن مهارت یا تخصصی ویژه

کدامیک بهتر هستند؟ چند کارآفرین موفق در این‌باره نظر داده‌اند. همه‌ی آن‌ها بر سر این موضوع توافق دارند که: اولین مورد یا مشکلی که شما شخصا در طی هر روز تجربه می‌کنید و بابت آن معضلاتی دارید؛ انگیزه‌ی ایده‌آل راه‌اندازی شرکت شما است.

شما باید از میان منابع بالا یک مورد را به‌عنوان ایده استارتاپ خود انتخاب کنید اما هوشمندانه‌ترین کار این است موردی را انتخاب کنید که نیاز یا عامل مستاصل کننده‌ی شخصی خودتان است. چرا این گزینه بهتر است؟ چون راه‌اندازی یک شرکت نیازمند گذراندن ساعات طولانی و تمرکز بی‌اندازه است. هر دوی این موارد در صورتی‌که هدفی در پی آن داشته باشید، بسیار ساده‌تر می‌شوند.

آرون پازر، موسس سرویس مالی شخصی تحت وب Mint.com است ‌که آن‌را در نهایت به قیمت ۱۷۰ میلیون دلار به شرکت Intuit فروخت؛ او می‌گوید:

توصیه‌ی شماره یک من به کارآفرینان این است که شما به حل کردن یک مشکل حقیقی نیاز دارید. من به‌دنبال پیدا کردن چنین مشکلاتی در زندگی شخصی خودم بودم. Mint به این دلیل به‌وجود می‌آمد که من در مدیریت امور مالی خودم با استفاده از برنامه‌های Quicke و Microsoft money مشکل داشتم. بنابراین این برنامه را برای استفاده‌ی خودم طراحی کردم.

اگر چنین انگیزه‌ای در خود سراغ ندارید، میل شخصی برای یافتن مفهوم مورد نظر به نفعتان می‌شود؛ دنبال کردن ایده‌ی استارتاپی خودتان توصیه نمی‌شود. به این دلیل که روزهای ابتدایی راه‌اندازی یک شرکت، به‌شدت طاقت‌فرسا هستند. شاید به ذهنتان خطور کند که ایده‌ی اشتباهی را به‌کار گرفته‌اید. با گذشت ماه‌ها و سال‌ها به همین نتیجه می‌رسید و در نهایت تصمیم می‌گیرید که یک شغل سودآور را کنار بگذارید؛ پس‌اندازهای شخصی را سرمایه‌گذاری کنید و زمانتان را برای دنبال کردن رویایتان دور از خانواده سپری کنید. (کارآفرینان باسابقه می‌گویند که یافتن راهشان در استارتاپ‌ها، حداقل سه سال طول کشیده و شاهد دست از کار کشیدن تازه واردان زیادی بوده‌اند.)

STARTUP

دلیل دیگری نیز برای به‌کارگیری چالش شخصی در استارتاپ وجود دارد. احتمال دارد دیگران نیز بدون آگاهی داشتن، مشکلاتی مشابه شما را تجربه کنند. این اشخاص، مشتریان شما خواهند بود. سارا بلیکلی، طراح لباس‌های مارک Spanx که ارزشی بیش از یک میلیارد دلار دارد، می‌گوید:

من تمام پولی را که به‌سختی به‌دست آورده بودم روی یک جفت شلوار کرمی سرمایه‌گذاری کردم. یک روز به‌طور ناگهانی تصمیم گرفتم که قسمتی از جوراب شلواری را ببرم؛ بعد آن‌را در زیر شلوار سفیدم بپوشم و به مهمانی بروم. ظاهر فوق‌العاده‌ای پیدا کرده بودم. عالی بود، هیچ خطی از شلوار روی لباسم مشخص نبود. لاغرتر و کشیده‌تر به‌نظر می‌رسیدم. با خودم فکر می‌کردم که همه‌ی زنان باید چنین لباسی داشته باشند.

ممکن است با خودتان بگویید: صبر کن ببینم! این موضوع برای من معضلی درست کرده است. شاید دیگران هم آن‌را تجربه کرده باشند. اما احتمالش وجود دارد که شخص دیگری در حال حاضر در حال کار کردن روی آن باشد.

درست فکر می‌کنید. تقریبا تمام ایده‌ها همین اکنون نیز وجود دارند. اما عامل موفقیت شما، نحوه‌ی پیاده‌سازی، به‌کارگیری مفهوم جدید خود و اجرای آن است. شرکت‌های میلیارد دلاری بی‌شماری وجود دارند که بر اساس ایده‌هایی راه‌اندازی می‌شوند که شکل تغییر یافته‌ی مفهومی از پیش موجود هستند. برای مثال، فیسبوک از یک ایده‌ی اولیه ساده شروع شده است.

شبکه‌های اجتماعی در شرکت‌هایی مانند SixDegrees، Friendster و Myspace بیش از یک دهه قدمت دارند. ایده‌ی فیسبوک، به‌تنهایی باعث موفقیت آن نشده است بلکه تلاش مستمر روی نحوه‌ی کسب توجه مشتریان و پیشی گرفتن در رقابت‌ها موجب موفقیت امروزه‌ی آن شده است.

اریک پالی، شریک مدیریتی صندوق سرمایه‌گذاری خطرپذیر Founder Collective می‌گوید:

هر شرکت باید از نقطه‌ای شروع کند. من به کارآفرینان توصیه می‌کنم که بیش از ایده‌های ابتدایی خود روی مشکلاتی تمرکز کنند که درصدد حل آن‌ها هستند. موسسان با تفکر عمیق روی فرضیه‌های اصلی، در مورد تخصص اصلی خود آموخته، انطباق داده، دیوارها را خراب کرده، دوباره انطباق پیدا کرده و در نهایت آن‌را شکل می‌دهند؛ آن‌ها دستیابی به این تخصص را در ابتدای کار هرگز در نظر نداشتند. در واقع، در اکثر اوقات  ایده‌ی اصلی با گذشت زمان خنده‌دار یا حداقل بسیار ساده‌انگارانه نسبت به مدت زمانی به‌نظر می‌رسد که یک استارتاپ برای موفقیت نیاز به گذراندن دارد.

جف بزوس در زمان راه‌اندازی سایت آمازون در سال ۱۹۹۴ به کتاب‌فروشی مشغول بود. رید هاستینگز، یکی از موسسان نتفیلیکس نیز در سال ۱۹۹۷ در یک سرویس اجاره‌ی فیلم کار می‌کرد. هر دوی این اشخاص، شرکت‌های خود را به مفهومی بسیار متفاوت از ایده‌های اولیه‌ی خود تبدیل کردند.

استارتاپی که قصد ایجاد آن را دارید به شرکتی که پنج یا ده سال بعد راه می‌اندازید، شباهتی ندارد. استارتاپ‌ها و به‌طور کلی، کسب و کارها، به شیوه‌ی منحصر به‌فرد خود به حیات و رشدشان ادامه می‌دهند؛ این اتفاق به‌دلیل پیشرفت‌های تکنولوژیکی و تغییر سلیقه‌ی مشتریان رخ می‌دهد. موفق‌ترین کارآفرینان همیشه با جریان رایج بازار همراه می‌شوند. آن‌ها پس از راه‌اندازی شرکت خود سوال‌هایی از این دست می‌پرسند: اوضاع فروش محصول چگونه است؟ فروختن آن آسان است یا سخت؟ این محصول، چه میزان ارزشی را در شرایط کنونی ایجاد می‌کند؟ آیا درآمدزا است؟

idea

تصمیم‌گیری برای ایده‌ی کسب و کاری عالی با شرح گفته‌های بالا به‌نظر دشوار می‌رسد؛ به‌خصوص اگر بدانید که استارتاپ شما همواره نیاز به تغییر و تلاش مستمر دارد. به همین دلیل است که برخی کارآفرینان، رسیدن به نوعی بینش را نیز توصیه می‌کنند؛ بینشی که با وجود تغییر کردن تدریجی شرکت نیز در شما پایدار بماند.

پایال کاداکیا، موسس استارتاپ تناسب اندام ClassPass است. او مدل کسب و کاری خود را از زمان راه‌اندازی آن در سال ۲۰۱۳ تا به‌حال، چندین بار تغییر داده است. کاداکیا می‌گوید:

داشتن بینش، قدرتمندترین و خاص‌ترین دارایی در هر شرکتی است. بینش شما در نهایت، در قلب هر کاری است که برای شرکتتان انجام می‌دهید؛ حتی اگر این به معنای تنظیم یا تکرار نقشه‌ی راه محصول برای اطمینان از به مقصد رسیدن آن باشد.
کپی لینک

جایگاه خود را پیدا کنید

رایان رابینسون، یک کارآفرین و نویسنده است؛ او به مردم می‌آموزد که چگونه خود اشتغالی کنند. او می‌گوید:

بهترین ایده‌های کسب و کار از موارد مورد علاقه‌ی شما گرفته می‌شوند.

مسلما در اول راه به سختی می‌خورید؛ باید انگیزه‌ای بیش از مسائل مالی داشته باشید. اگر این‌کار را تنها به‌دلیل مسائل مالی انجام می‌دهید، بسیار زود آن را رها می‌کنید یا به‌وسیله‌ی اشخاصی که حقیقتا به انجام آن کار اشتیاق دارند و اشخاصی که به آن‌ها کمک می‌کنند از بازار خارج می‌شوید؛ آن‌ها انگیزه‌ای بیش از شما دارند.

idea

اگر موضوعات مورد علاقه‌ی خود را نمی‌شناسید یا نمی‌دانید کدام‌یک از آن‌ها، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرصت کسب و کاری سودآور را دارند، سوالات زیر را از خود بپرسید. پاسخ این سوالات ممکن است در یافتن راه، کمک کننده باشند.

  • سرگرمی‌های شما چه مواردی هستند؟
  • مهمترین بخش روز شما به چه موضوعی مربوط می‌شود؟
  • موضوعی که از نوشتن یک مقاله‌ی ۱۰۰۰ کلمه‌ای در مورد آن لذت می‌برید، چیست؟
  • انجام چه کاری را دوست دارید؟
  • با دستیابی به چه موردی، احساس افتخار می‌کنید؟
  • آیا جنبه یا وظایف ویژه‌ای وجود دارند که شما انجام دادن آن‌ها را در شغل فعلی خود دوست داشته باشید؟
  • چه رویاهایی از زمان کودکی را همچنان جذاب می‌دانید؟
  • اگر تنها یک مورد وجود داشت که دوست داشتید شما را با آن به یاد بیاورند، آن مورد چه بود؟

زمانی‌که ایده‌ی کسب و کاری خود را مشخص و بینشی پیدا کردید، زمان راه‌اندازی ایده‌ی شما فرا رسیده است.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات