اولین تجارب مشاهیر و کارآفرینان مطرح در ارتباط با کسب درآمد
شاید تصور کنید افراد مشهور هیچزمانی دغدغهی مالی نداشتهاند یا اینکه در زمان هزینه کردن برای ماشینهای لوکس و پوشاک گرانقیمت و حتی برای ضروریات زندگی به فکر نیفتادهاند. اما حقیقت این است که بسیاری از هنرمندان و کارآفرینان موفق، از ابتدا ثروتمند نبودهاند. در اکثر موارد اگر شانس با آنها همراه میشد و در آسایش بزرگ میشدند، در نهایت مجبور بودند به تنهایی برای بهدست آوردن شهرت یا ثروت تلاش کنند.
خدمات مالی دیجیتال Wealthsimple در حال حاضر روی آماده کردن یک مجموعهی دنبالهدار بهنام Money Diaries کار میکند تا به جوانانی که از وضعیت مالی خود نگران هستند کمک کند. این مجموعه، شامل مصاحبههای منتخب با بازیگران، نویسندگان، ورزشکاران و در ارتباط با اولین تجارب آنها با کسب درآمد (شغلهای عجیب و غریب و کمکهزینهها) است؛ همچنین به سختیهای مالی آنها در دههی بیست زندگیشان و مدیریت رکودهای مالی در زمان شکستهای بزرگ و مسائل دیگری از این دست میپردازد.
در مصاحبههای این افراد مشهور، کارآفرینان و متفکران در مجموعه، صداقت و اشتیاق بسیاری به چشم میخورد. آنها ارزش پول را دستکم نمیگیرند. این اشخاص، پول را ذخیره کرده و پیش از هزینه کردن آن در مورد شیوهی خرج کردن خود دوباره فکر میکنند. مهمتر از همه اینکه بسیاری از آنها ادعا میکنند که ثروت، ماندنی نیست.
در ادامه با گفتههای برخی افراد شرکت کننده در این مجموعه همراه میشویم.
۱. مارک داپلاس، تهیهکننده و کارگردان سینما
من علاقه ندارم سرمایهام را خرج چیزی کنم که ماندنی نیست. اما یک خانهی بزرگ و گرانقیمت دارم؛ چون میدانم که ارزشش را دارد. من علاقه به همراهی با پرواز هلیکوپترها و راندن تویوتا دارم. من جزو آن دسته از متولدین سنتی دهه ۴۰ هستم که شعارشان این است: باید سرمایهگذاری کرد، ارزش پول را دانست و ثروتمند شد و پسانداز کرد.
۲. چارلز دوهیگ، نویسنده و متخصص در فرآیند شکلدهی عادات
هر یک دلار، در واقع یک جایگزین قابل تعویض برای منبع دیگری است. زمان یک منبع است. انرژی، منبع است. حقوق مستمری یک منبع است. زمانیکه درک کردید پول، تنها جایگزینی برای نوع دیگری از منابع است، بهتدریج متوجه خواهید شد که چطور بهدست میآید؛ چون ما در تلاش برای یافتن راه سادهتری برای تبدیل یک منبع به دیگری هستیم.
۳. آلن لاو، یکی از بنیانگذاران Wattpad
هنوز بهخاطر دارم زمانی که به همسرم گفتم قصد جدا شدن از شرکت پیشین خود و شروع کار دیگری با محوریت مطالعات موبایل را دارم، چه نگاه عذابآوری بهمن انداخت. کاربران فعال شرکت ما تقریبا یک سال بعد از این اتفاق به تعداد ۱۰۰۰ نفر رسیدند؛ اما هنوز سرمایهی قابلتوجهی در اختیار نداشتیم. تنها راه کسب درآمد این بود که تبلیغات گوگل را به وبسایتمان اضافه کنیم. بهخاطر دارم که در پایان آن ماه، چکی دو دلاری دریافت کردیم. من به همراه ایوان یوئن، یکی از بنیانگذاران شرکت در یک کافه نشسته بودیم؛ به او گفتم که اگر بخواهیم با درآمدمان قهوه بخریم، باید یک فنجان را با هم سهیم شویم. زیر استرس بالایی بودیم.
۴. ماریا بامفورد، کمدین و بازیگر
صحبت کردن از امور مالی، همواره با شرم زیادی همراه بوده است. من متوجه دلیل این موضوع نمیشوم. چرا ما نمیتوانیم از میزان درآمد یکدیگر مطلع باشیم؟ وقتی برای یک برنامهی نمایش دعوت میشوم، ممکن است شبی ۲۰۰۰۰ دلار یا بیشتر کسب کنم. این نرخ مربوط به بازار کار فعلی من است. ممکن است دو سال پیش برای کار مشابهی، یک چهارم این میزان درآمد را کسب میکردم. یک سال دیگر امکان دارد که بیشتر یا حتی کمتر کسب کنم. نمیتوان این مسائل را پیشبینی کرد. امور مالی در کار من، سال به سال تغییر میکند.
۵. ابی جاکوبسون، کمدین و بازیگر
اکثر اوقات توجه میکنم که درآمدم را پسانداز کنم؛ چون در مورد از دست رفتن موفقیتم کمی احساس نگرانی میکنم. با اینحال همیشه نهایت سعی خود را میکنم تا موفقیتم را حفظ کنم. همیشه در حال کار کردن هستم. اخیرا احساس میکنم بهدلیل کار کردن زیاد، به کار معتاد شدهام؛ اما در حال حاضر، فکری به ذهنم خطور کرده است: اگر از زندگی لذت نبرم، هدف از کار کردن چیست؟ بنابراین تصمیم گرفتم درآمدم را به راههایی که قبلا بهنظرم نمیرسیده، برای خودم و اطرافیانم خرج کنم.
۶. کوین بیکن، بازیگر
من پس از گذراندن دبیرستان به نیویورک نقل مکان کردم. این کار را بدون برنامه انجام دادم. بعد شروع به کار در رستورانها کردم؛ اول کمک پیشخدمت شدم و بعد گارسون. با ذخیرهی پول میانهای نداشتم. حساب کسب و درآمدم را نداشتم. هیچ کارت اعتباری یا حساب بانکی نداشتم. امورم تنها با پول نقد رفع و رجوع میشد. حقوقم در انتهای روز پرداخت میشد و مقداری از آن را صرف خرید نوشیدنی میکردم. روز بعد بیدار میشدم و در جیبهایم به دنبال باقی پول میگشتم. در آن زمان به هیچ نوع پسانداز و برنامهی مالی طولانیمدت فکر نمیکردم.
۷. آنتونی بوردین، سرآشپز و شخصیت تلویزیونی
زمانیکه در دانشکدهی آشپزی تحصیل میکردم، آخر هفتهها بهعنوان آشپز نیز در نیویورک مشغول به کار بودم. تصور میکنم درآمد آن کار حدود ۴۰ دلار در هر شیفت بود؛ این مبلغ در آن زمان، پول قابل توجهی بهشمار میرفت.هیچ زمانی از فرصتهای دیگر بهخاطر پول چشمپوشی نکردم. پول بهدست میآید و از دست میرود. حداقل همیشه دستمزدی دریافت کردهام. تا پیش از ۴۴ سالگی، حتی حساب بانکی هم نداشتهام.
۸. مارگارت اتوود، نویسنده
من برای ساخت سریال تلویزیونی سرگذشت ندیمه قرارداد نبستم. من حق ساخت این داستان به فیلم را در سال ۱۹۹۰ به MGM فروختم؛ به این ترتیب، زمانیکه حق ساخت مجموعهی تلویزیونی به شرکت هولو فروخته شد، درآمد حاصله به MGM رسید. موقعیتی برای مذاکره وجود نداشت. حتی زمانیکه بهعنوان مشاور اجرایی وارد این قضیه شدم، پول زیادی بهدست نیامد. مردم از زمان نمایش این مجموعه تصور میکنند اینهمه سر و صدا بهخاطر زرق و برق هالیوود بوده است؛ اما حقیقتا چنین اتفاقی برای من رخ نداد. البته کتاب بهسرعت فروش رفت و به همین علت من به موفقیت رسیدم.
۹. وودی هارلستون، بازیگر
هر از گاهی برای خودم یک خرید ویژه میکنم. گرانترین خریدی که تا بهحال کردهام، خرید تسلا بوده که همین اواخر انجام دادهام. از راندن این ماشین لذت میبرم و حقیقتا علاقهمند به عملی کردن ایدهی کاهش تاثیر کربنی هستم. اما گاهی اوقات متوجه میشوم که کمخرجترین کارها، ممکن است باارزشترین آنها در زندگی شخصی باشند. برای مثال، تمام خرج مراسم ازدواجم ۵۰۰ دلار شد.
۱۰. کایلی جنر، ستارهی تلویزیون و شخصیت تاثیرگذار اجتماعی
با اینکه در گذر سالها، درآمد من بسیار بیشتر شده است اما میانهام با پول چندان تغییری نکرده است. من هیچزمانی جزو آن دسته افراد نبودم که بگویم «هی ببینید چقدر پول جمع کردهام! حالا میتوانم تمام آن را خرج کنم.» تصور میکنم که در نهایت یکروز از مرکز توجهات دور میشوم و یک زندگی عادی را در پیش میگیرم. تنها به این دلیل که در حال حاضر ثروتمند هستم، به این معنی نیست که همیشه هم ثروتمند خواهم ماند.
۱۱. بابی براون، چهرهپرداز و کارآفرین
من هیچزمانی نتوانستهام پولی پسانداز کنم. معمولا همیشه بدهکاری بیشتری از میزان خریدی که میکردم، روی کارت اعتباریام داشتم. بهیاد دارم که زمانی سن پایینی داشتم و با گریه پدرم را صدا میزدم؛ تصور میکردم پاسخ من را با این جمله میدهد که «باید یاد بگیری چطور با پسانداز خودت زندگیات را بچرخانی». بهجای این، او میگفت «پسانداز کردن را فراموش کن! چرا به این فکر نمیکنی که چطور باید پول بیشتری بهدست بیاوری؟» این گفته را آویزهی گوشم کردم.
۱۲. فرنچ مونتانا، خوانندهی هیپ هاپ
مردم از اشخاص ثروتمند انتظار دارند که هر کجا میروند، خرجهای گزاف کنند. من همیشه ۱۰۰ دلار انعام میدهم. اما اگر بخواهید هر روز به همین شیوه پول خرج کنید، مسلما ورشکسته میشوید. اگر ۵۰۰۰۰ دلار را بیهوده خرج نکنم، مردم تصور میکنند پولی ندارم؛ خندهدار است چون بیشتر زندگیام را بیدرآمد بودهام.
۱۳. ایمان شومپرت، بازیکن حرفهای بسکتبال
هیچکدام از اعضای تیم ما، خرجهای کلان نمیکنند. به هر میزان پولی که کسب کنیم، افراد کمخرجی هستیم. ما درآمد هر روز را در شب بین خود تقسیم میکنیم. پول برای ما باارزش است. اگر روزی بخواهم که کسی از اعضای تیم روی درآمد من سرمایهگذاری کند، آن شخص لبران خواهد بود.
۱۴. کریس مادزر، دارندهی مدال نقرهی المپیک (لوژ سواری)
هزینهی بهکارگیری لوژها گران است. برای هر سواری باید حدود ۲۰ تا ۳۰ دلار هزینه کنید. یعنی هر فرد بهطور روزانه تنها باید ۱۰۰ دلار برای استفاده از این امکان پرداخت کند. در مسابقات فصلی سالهای ۲۰۱۵-۱۰۱۶، من در رتبهی سوم قرار گرفتم. آن فصل مسابقات فوقالعاده بود و من بهخوبی ظاهر شدم. جایزهی این دسته مسابقات هم برابر با ۱۴۰۰۰ دلار بود.
۱۵. آبری پلازا، کمدین و بازیگر
زمانی من بسیار بیپول بودم و مجبور بودم برای ناهار، کرهی بادام زمینی بخورم. ناگهان اتفاقهای خوبی، تنها طی چهار روز برایم رقم خورد. در مکان درست و در زمان درست حاضر بودم. در حال حاضر کرهی بادام شیرین میخورم.
۱۶. جون هم، بازیگر
من به مدت طولانی در رستورانها کار میکردم. اخیرا متوجه شدهام که از مرز جالبتوجهی عبور کردهام. به همین تازگی موفق شدهام میزان فعالیتم در بازیگری را به بیش از مدت زمان اشتغال در رستوران برسانم. مهمترین دلیل ثروتمند بودن من، حذف موانعی است که با بیپولی همراه میشوند. وقتی آن موانع از میان بروند، تفاوتی نمیکند که ثروت قابل توجه یا تنها میزان قابل قبولی پول داشته باشید.
نظرات