این روزها چه در شبکههای اجتماعی و چه اخبار، شاهد داستان موفقیت کارآفرینانی هستیم که توانستهاند کسبوکار خود را به نقطهی اوج برسانند و با برندسازی عالی، شرکتهای جدیدی پایهگذاری کنند.
جنبهی منفی ماجرا این است که نگاه مردم نسبت به واژهی «کارآفرین» کاملاً تغییر کرده است. در حقیقت هر میلیونری که محصولات خود را در آمازون به فروش میرساند، کارآفرین نیست. حتی گاهی اوقات، این افراد را بهسختی میتوان صاحب یک کسبوکار کوچک نامید.
البته موضوع حساب بانکی افراد نیست. یک نسل پیش، فردی کارآفرین خوانده میشد که بهنوعی با کسبوکار بزرگ خود، چهرهی بازار را عوض کرده بود (یا در حال طی کردن این پروسه بود). کارآفرینان، رؤیاپردازانی بودند که به ثروتی غیر قابل تصور رسیده بودند یا انسانهای شگفتانگیزی که نیازی نبود هرروز به سرکار بروند.
ولی امروزه برخی از مردم کسی را کارآفرین میدانند که کسبوکاری را شروع میکند، خیلی زود به موفقیت میرسد و برای گذراندن مابقی عمر خود، فقط باید چکهایش را نقد کند.
واژهی «کارآفرین» برای بسیاری از مردم واژهی بسیار جذابی است و به مفاهیم مختلفی دلالت میکند. اما صاحبان کسبوکار پیش از اینکه تصمیم بگیرند قدم در راه کارآفرینی بگذارند، باید از برخی واقعیات آگاه شوند:
موفقیت شما هرگز تضمینشده نیست
امروزه شروع کردن یک کسبوکار، سخت نیست. شما میتوانید در مدتی کوتاه شبکهای از مخاطبان تشکیل دهید و کالا یا محصولاتی را به مردم بفروشید. در این صورت شما مالک یک کسبوکار خواهید بود نه کارآفرین. اگر شما ایدههایی برای حل مشکلات یا مسائل مردم دارید و این ایدهها را به مرحلهی اجرا میرسانید و پرورش میدهید، میتوان گفت که در راه کارآفرینی قدم برمیدارید.
همهی ایدهها به موفقیت نمیرسند
سالها است که آمار شکست کسبوکارهای کوچک، دلهرهآور است. بخشی از این شکستها نتیجهی اشتباهات اولیه است، مثل رستورانی که در مکان نامناسبی قرار دارد، افتتاح نمایندگیهایی که بسیار پرهزینه هستند، یک فروشگاه تعمیر لوازم الکتریکی که بسیاری از کالاها را پوشش نمیدهد. اما از طرف دیگر، امروزه سهولت تجارت الکترونیک باعث شده است افراد زیادی وارد این عرصه شوند، بدون اینکه مدل کسبوکار خود را بهخوبی توسعه داده باشند. آنها صرفاً محصولات متعددی را در وبسایت خود معرفی میکنند و امیدوارند مشتریان خوبی نصیبشان شود.
آیا میدانید حجم کاری شما چقدر است؟
مربیان کسبوکار میگویند همیشه از برآورد زمانی کارآفرینان جوان شگفتزده میشوند. شکی نیست زمانی که کسبوکار به موفقیت برسد، دیگر مجبور نیستید بهشدت قبل کار کنید. ولی زمانی که تازه شرکتی را راهاندازی کردهاید، روزانه حداقل ۱۲ ساعت باید به کسبوکارتان مشغول شوید. بهتر است از همان روزهای نخست، برنامهریزی سیستماتیکی داشته باشید تا به علت کار زیاد، به ناامیدی و دلسردی دچار نشوید.
موفقیت ذاتی نیست، بلکه باید کسب شود
پیش از اینکه دفتر کارتان را ترک کنید و به خانه برگردید، چند بار ایمیلتان را چک میکنید تا مطمئن شوید مشکلی وجود ندارد و کاری باقی نمانده است؟ اگر مسئلهای وجود داشته باشد، آیا بلافاصله به فکر پیدا کردن راه حلی برای آن هستید یا صبر میکنید تا هفته به اتمام برسد و در هفتهی جدید به آن مشغول شوید؟ به تعویق انداختن پروسهها یکی از عوامل شکست کسبوکار است (مثل کاهش فروش). باز هم تأکید میکنیم که انتظارات خود را درست تنظیم کنید. اگر میخواهید مثل یک کارمند رفتار کنید نه یک کارآفرین، بازهم باید به وظایفی که دارید متعهد بمانید. استانداردهای بالاتری برای خودتان مشخص کنید و هر کاری را در موعد لازم تکمیل کنید.
موفقیت یکشبه، استثنا است نه قاعده
اگر فکر میکنید بازار منتظر راهاندازی کسبوکار شما است تا سیل پول را به سمت شما روانه کند، اشتباه میکنید. گرچه مثبت اندیشی به اعضای شرکت انرژی و انگیزه میبخشد، ولی باید کمی واقعگرایی نیز چاشنی کارتان کنید. اگر میخواهید عنوان کارآفرین را از آن خود کنید، باید زمان زیادی به کار اختصاص دهید. همانطور که وقتی به استیو جابز، بیل گیتس و ری کراک نگاه میکنیم، میبینیم در سالهای اولیه راهاندازی شرکت، بهنوعی قربانی کسبوکار خود شدهاند. امروزه برند این کارآفرینان، به شخصیت آنها وابسته است. آیا شما هم شرکتتان را به همین اندازه ارزشمند میبینید؟ پیش از هر چیز باید پاسخ این سؤال را بدانید؛ زیرا اشتیاق و تعهد شما بخشی از رؤیا، چشمانداز، هدف و مأموریت شرکت است.
اگر میخواهید بهعنوان یک کارآفرین به سطوح بالایی از موفقیت برسید، همیشه باید به فکر ارتقاء مهارتهای خود باشید و کارمندان را نیز آموزش بدهید. بهعلاوه باید یاد بگیرید که متفاوت فکر کنید.
نظرات