استفاده از تیمهای بدون مدیر برای افزایش کارایی کارمندان جوان
در سالهای اخیر نیروی کاری جوان بهمرور در حال ورود به بازارهای کسب و کار است و این نسل ویژگیهای منحصربهفردی دارد. آنها بهراحتی با محیط ارتباط برقرار میکنند، انعطافپذیر هستند و در تمامی کارهای خود از فناوری کمک میگیرند. این نسل جوان فرزندان فناوری هستند و آن را با پوست و خون خود احساس کردهاند.
تفاوت اصلی نیروی کاری امروزی با شاغلان چند دههی پیش، اتصال جوانان به شبکههای ارتباطی است. آنها نمیتوانند بدون اینترنت و ارتباطات زندگی کنند و تمام دانش و اطلاعات خود را همواره در کنارشان دارند. میتوان گفت کل کتابخانههای دنیا در جیبهای نسل جوان امروزی جا خوش کردهاند.
کارمندان امروی میتوانند هر جا و هر زمانی که خواستند، شروع به کار کنند. آنها درگیر ابزار نمیمانند و تمام نیاز فنی و علمی خود را بهسرعت رفع میکنند. بسیاری از مدیران مسن معتقدند این نسل جدید پاسخگویی مناسبی در قبال مدیران و تعهد کاری ندارد؛ اما میتوان از مزایای گفتهشده با روشهای صحیح بهترین بهره را برد. شاید مشکل در این میان جوانان نباشند و با تغییر فرهنگ سازمانی بتوان به نتایج بهتر رسید.
تیمهای بدون مدیر
مثالی از این سبک تیمها را میتوان در گروههای موسیقی دید. این گروه از سازندهها بدون نیاز به رهبر، تنها با پیروی از نوت و توجه به حرکت یکدیگر، موسیقی متوازنی مینوازند. البته ارکسترهای بزرگ نیازمند رهبر هستند و میتوان آنها را بهعنوان تشبیهی از سازمانهای عظیم به کار برد. اما در مورد تیمهای کوچک که نیاز به چابکی دارند، مثال گروههای سه تا پنج نفرهی موسیقی، تشبیهی بهجا است.
برای به کارگیری این سبک از مدیریت تیمی، ابتدا باید بدانیم که هیچیک از سمتها و وظایف گذشتهی سازمانی حذف نخواهند شد. بهعنوان مثال با بهکارگیری سبک جدید، قرار نیست مدیرعامل حذف شود. بلکه او وظیفهی هماهنگی کلی را بر دوش دارد؛ وظیفهای که شبیه به انتخاب آهنگ مناسب، مربیگری اعضا و انتخاب موزیسینهای مناسب برای گروه موسیقی است.
این سیاست در محیط کاری بدین معنا است که در قدم اول نیروهای کاری خود را نیرومند سازید. به آنها اختیار عمل دهید تا بتوانند نقشهایشان را بدون نیاز به رهبر انجام دهند. در این میان وظیفهی شما بهعنوان رهبر تنها در شروع کار و در زمانهای بحرانهای مختلف کاری تعریف میشود. با این کار هریک از نیروها با قدرت به وظایف خودش میپردازد و بهعنوان عضوی از تیم، بدون نیاز به دنبال کردن کورکورانهی دستورات، در مسیر پیشرفت حرکت میکند.
در نهایت به یاد داشته باشید که همیشه، کار گروهی منجر به موفقیت نهایی میشود و وظیفهی مدیرعامل، حفظ همین گروه و راهنمایی آن در مسیرهای خطرناک پیشرفت است. یک مدیر میتواند با انتخاب افراد اشتباه باعث شکست تیم شود یا بالعکس، با مدیریت بهموقع آن را به هدف نهایی برساند.
نظرات