نگاه فرهنگهای مختلف جهان به کارآفرینی
اغلب ما تصوری رؤیایی نسبت به دنیای کارآفرینی داریم و فکر میکنیم اگر ایدهای خوب و رفتاری اخلاقی داشته باشیم، دست به عمل بزنیم و شرکتی تأسیس کنیم، میتوانیم به درآمدی فوقالعاده دست پیدا کنیم.
به همین دلیل کارآفرینان همهی مشخصات لازم را برای تبدیل شدن به قهرمانان جامعهی مدرن دارا هستند. بهعنوان مثال جوانی که دانشکدهاش را رها میکند و هنجارها را میشکند (مارک زاکربرگ) یا مطرود شدگانی که به ایدهای ایمان داشتند که سایر همترازانشان فکر میکردند هرگز عملی نخواهد شد (ایلان ماسک).
میتوان گفت این تصویر، کاملاً برگرفته از کارآفرینی سیلیکون ولی است. ولی ما از نگاه متفاوت سایر فرهنگهای جهان به مقولهی کارآفرینی نیز میتوانیم درسهای جالبی یاد بگیریم:
آلمان
فرهنگ کاری آلمان بر مبنای اخلاقیات شکلگرفته و مردم این کشور بهشدت خود را به آن متعهد میدانند. بااینحال شروع کردن یک کسبوکار در آلمان، سختتر از اغلب کشورها است. بانک جهانی، این کشور را به لحاظ سهولت آغاز کسبوکار در رتبهی ۱۱۳ جهان قرار داده است.
یکی از علل این مشکل، اولویت داشتن شغلهای دولتی و همچنین سازمانهای بزرگ در آلمان است. به همین دلیل برترین نیروهای کار سعی میکنند بهمنظور افزایش اعتبار و پیشرفت خود در این شرکتها شغلی به دست آورند. درنتیجه فرصتهای کارآفرینی، لااقل با استانداردهای آلمانی، کمتر مورد توجه و استقبال قرار میگیرند.
اما کشور آلمان به لطف مهاجرانی که ارزشهای کارآفرینی بیشتری با خود به ارمغان میآورند، از نرخ کارآفرینی مناسبی برخوردار است.
نیوزلند
بانک جهانی نیوزلند را بهعنوان برترین کشور به لحاظ سهولت شروع کسبوکار انتخاب کرده است. اما فرهنگ این کشور، چالش خاصی برای کارآفرینان بومی به وجود میآورد که اصطلاحاً سندروم خشخاش بلند (TPS) خوانده میشود. این اصطلاح به پدیدهای اطلاق میشود که در آن افراد موفق، مورد انتقاد و تحقیر همتایان خود قرار میگیرند و ارزش کار آنها عمداً نادیده گرفته میشود.
طبق نتایج نظرسنجی اخیر مؤسسهی NZ Entrepreneur، حدود ۷۵ درصد از مالکان کسبوکار کشور نیوزلند سندروم TPS را پدیدهای واقعی قلمداد میکنند و ۴۲ درصد از آنها میگویند خودشان این مشکل را تجربه کردهاند. به همین دلیل کارآفرینان سعی میکنند از تصمیمگیریهای متفاوت اجتناب کنند و کمتر از رویکردی استفاده کنند که متناقض با هنجارها دیده میشود.
اما نیوزلند کشوری است که از ورود کارآفرینان استقبال میکند و با برنامههایی نظیر ویزای مخصوص کارآفرینی و جوایزی دیگر به آنها کمک میکند رشد خوبی داشته باشند.
چین
در طول چند دههی گذشته، چین قطب تولیدی جهان محسوب میشد؛ اما امروزه درحالیکه این کشور تلاش میکند خود را بهعنوان یکی از نوآوران در حال رشد دنیای تکنولوژی مطرح کند، مزایا و شایستگیهای کارآفرینی نیز رنگ دیگری به خود گرفته است. دولت چین باهدف افزایش میزان کارآفرینی، برنامههای متعددی به مرحلهی اجرا رسانده است؛ ازجمله اختصاص بودجهی ۳۳۸ میلیارد دلاری به شرکتهای تکنولوژی-محوری که از سرمایههای دولتی کمک میگیرند. افزایش پول نقد در دسترس برای فعالیتهای کارآفرینی، علاقهی مردم به نوآوری را بیشتر میکند.
فرهنگ چین علاوه بر حمایتهای پولی، رقابت را نیز میان کارآفرینان ترویج میکند. شهروندان چینی اشتیاق بسیار بالایی به موفقیت دارند و حاضرند برای آزمودن شانس خود در این راه، ریسکهای بزرگی بپذیرند. به همین دلیل استارتاپهای چینی سریعتر از همتایان آمریکایی خود رشد میکنند.
برزیل
در طول چند سال گذشته، میزان کارآفرینی در کشور برزیل بهطور قابل توجهی افزایش یافته که بخشی از آن به دلیل برنامههای حمایتی دولت و بخشی دیگر به علت حضور سرمایهگذاران ویسی آمریکایی است. برزیل بهعنوان یک بازار درحالتوسعه و نرخ رشد اقتصادی بالا، جامعهای خلق کرده که در آن کارآفرینی بهعنوان فرصتی برای صعود به طبقهی اجتماعی جدید (بهویژه با توجه به نابرابری طبقاتی برزیل) دیده میشود.
علاوه بر این، شهروندان برزیل بیشتر متمایلاند برای شرکتهای کوچک و متوسط (SMEs) کار کنند نه شرکتهای بزرگ. در حال حاضر ۹۸ درصد از شرکتهای برزیل، در سایز کوچک و متوسط فعالیت میکنند و ۹۶ درصد از مشاغل موجود را پوشش میدهند. این امر کارآفرینی و مالکیت کسبوکار را جذابتر میکند و رشد سریعتر و پایدارتری بنا میگذارد.
فرهنگ آمریکایی
در کنار اسطورههای میلیاردر کارآفرینی آمریکا، واقعیت کاملاً متفاوتی جریان دارد. این واقعیت «فرهنگ کارآفرینی» را در ایالاتمتحده تعریف میکند که با تصورات آمریکایی در تضاد است.
به گفتهی یاسویوکی موتویاما از بنیاد کافمن، سیستم آموزشی آمریکا هنوز دانشجویان فارغالتحصیل برتر را به شرکتهای موفق و مطرح معرفی میکند؛ درحالیکه ایدهآل کارشناسان این است که دانشجویان با مهارتها و انگیزههای عالی به سمت راهاندازی کسب و کار خود بروند.
فرهنگ کارآفرینی آمریکا، پدیدهی نسبتاً جدیدی است و به گفتهی موتویاما، اعتبار این حرفه در دوره رکود اقتصادی دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی شکل گرفته است. در این دوران اخراج گستردهی کارمندان باعث شد این حرفه بهعنوان تنها گزینهی پیشرفت، مقابل آنها قرار داشته باشد.
اگر میخواهید کسبوکار موفقی را رهبری کنید، باید دیدگاه شخصی روشنی نسبت به کارآفرینی داشته باشید. درست است که تاریخ، ارزشها و فرهنگ شما فاکتورهای مهمی در این راه به شمار میروند؛ ولی نباید چشم شما را به روی چشماندازهای دیگر جهان ببندند. درعینحال هرچه بیشتر بیاموزید، رویکردهای وسیعتر و راهحلهای خلاقانهتری پیدا خواهید کرد و میتوانید کسبوکار قویتر و نافذتری بسازید.