انواع سبکهای مختلف کاری و نحوهی بهرهگیری از آنها
آیا تابهحال فکر کردهاید چرا با برخی از همکارانتان تعامل بهتری دارید و کار کردن در کنار برخی دیگر از آنها، همیشه به چالش منتهی میشود؟ کیم کریستفورت یکی از نویسندگان کتاب «شیمی کسبوکار: جادویی کاربردی برای ایجاد روابط قدرتمند کاری» و مدیر بخش نوآوری شرکت Deloitte معتقد است که علت اصلی تعاملات و اختلافات همکاران، سبک کاری آنها است. او میگوید:
گروهی از مردم ریسکپذیرند و بعضی دیگر، قوانین را ترجیح میدهند. گروهی متمایلاند با نظر اکثریت پیش بروند و گروه دیگر اولویت را به پیروزی میدهند. تصور کنید این ویژگیها، دارای بار مغناطیسی هستند. طبیعتاً برخی از گروهها به یکدیگر جذب میشوند و برخی، یکدیگر را دفع میکنند. تشخیص الگوی رفتاری افراد به شما کمک میکند در کنار هم بهتر کار کنید.
کریستفورت و همکارش سوزان ام. جانسون، روانشناس شخصیت اجتماعی، با استفاده از یک رویکرد مبتنی بر داده چهار سبک اصلی کار را مشخص کردند که روشنکنندهی تعامل افراد است.
پیشگامان
پیشگامان به احتمالات و امکانات بها میدهند، ریسکپذیر هستند و انرژی و قدرت تصور تیم را بالا میبرند. کریستفورت میگوید:
آنها متفکران چشمانداز بلندمدت مسائل هستند و میخواهند از فرصتها بهره ببرند یا فرصتهای جدیدی خلق کنند. روی جزئیات متمرکز نیستند و سریع و غریزی تصمیمگیری میکنند.
محافظان
محافظان، از ثبات، نظم و دقت استقبال میکنند. آنها عملگرا، جزئینگر و ریسک گریزند. محافظان به همهچیز فکر میکنند. آنها برخلاف گروه پیشگامان، سریعاً وارد مقولات جدید نمیشوند و پیش از هر تصمیمی، بهدقت فکر میکنند.
رانشگران (محرکان)
رانشگران روی حل چالشها، نتایج نهایی موردنظر و پیروزی متمرکز هستند. آنها مشکلات را با منطق حل میکنند. به گفتهی کریستفورت، این افراد هدفگرا هستند و در مناظرات و مباحثات، تعامل مؤثرتری دارند.
ائتلافگران
ائتلافگران ترجیح میدهند هماهنگ با دیگران حرکت کنند. آنها افرادی دیپلماتیک هستند و تیمها را به هم متصل میکنند. آنها کارمندان را در کنار یکدیگر نگه میدارند و روابط درون تیمی را بهبود میدهند. درواقع ائتلافگران، مشابه چسبی هستند که قطعات منفک نیروی انسانی را کنار هم نگه میدارند.
ممکن است کارمندان ویژگیهای دو گروه را در خود داشته باشند. مهمترین ترکیب سبکهای کاری، پیشگامان - محرکان و محافظان - ائتلافگران است.
به گفتهی کریستفورت، برخی از مؤسسات مشاورهی کسبوکار یا مشاوره منابع انسانی، برنامههای متنوعی برای شناخت کارمندان و چیدمان مناسب آنها پیشنهاد میکنند ولی خود شما هم میتوانید بر اساس ویژگیها و رفتارهایی که در سطح سازمان قابل مشاهده است، این کار را انجام دهید.
شما با چه سرعتی تصمیمگیری میکنید؟ آیا ریسکپذیر هستید؟ آیا به جزئیات اهمیت میدهید؟ اگر کارمندان بتوانند سبک کاری خودشان و همکارانشان را تشخیص دهند، احتمالات پیش رو را بهتر تشخیص میدهند و بازی متقابل هوشمندانهای خواهند داشت.
استفاده از سبکهای مختلف عملکرد در محیط کار
همانطور که اشاره کردیم، اگر سبکهای کاری را شناسایی کنید، تمایلات و تعصبات خودتان را تشخیص میدهید و درعینحال همکاری موفقتری با همتیمیهای خود خواهید داشت. کریستفورت میگوید:
اگر به اطرافتان نگاه کنید، میبینید که همه شبیه شما نیستند. سبکهای مختلف کاری در سطح سازمان پراکندهاند. اگر بهدفعات با همکاران دچار مشکل میشوید یا حس میکنید آنها را درک نمیکنید، احتمالاً از سبکهای کاری مختلفی برخوردارید. مسئله این نیست که کسی علیه شما است. تنها باید تفاوتها را درک کنید.
درصورتیکه رئیسی با سبک کاری متفاوت داشته باشید، احتمالاً باید خودتان را تطبیق دهید. هدف این است که در مقابل همکاران، انعطافپذیر باشید. انعطافپذیری به این معنا است که تشخیص دهید همهی فاکتورهای ضروری موفقیت را در اختیار ندارید.
به گفتهی کریستفورت، منعطف بودن معادل این است که در برابر سبکهای مختلف کاری، احساس راحتی کنید. ارزش دیگران را به رسمیت بشناسید و به تلاش آنها از هر نوعی، احترام بگذارید. شما در کنار یکدیگر بهتر کار میکنید.
معمولاً ترکیب سبکهای مختلف کاری، خروجیهای بهتری خواهد داشت. شما بهتنهایی برخی از مهمترین جوانبی را که خارج از حوزهی دید شما قرار دارند، از دست میدهید. گرچه ما دوست داریم با فردی شبیه به خودمان کار کنیم، ولی با استقبال از یک دیدگاه متضاد، به راهحلها و نتایج بهتری دست پیدا میکنیم.
از طرف دیگر رهبرانی که میخواهند تیم مناسبی برای یک پروژه تشکیل دهند نیز میتوانند از مزایای شناخت سبکهای کاری استفاده کنند. کریستفورت به این رهبران توصیه میکند:
به تیم خود و حداقل نیازهای رشد فکر کنید. شما باید به کمک سبکهای مختلف کاری، تیم متعادلی بسازید. بهعنوانمثال یک محافظ، به دستور کار و زمان نیاز دارد. پیشگامان به فرصت و فضا نیاز دارند. محرکان میخواهند هرچه زودتر به خط پایان برسند و ائتلاف گران میخواهند با دیگران ارتباط برقرار کنند، ایدهها را برای آنان توضیح دهند و بین اعضای تیم هماهنگی به وجود بیاورند. شما باید تصمیم بگیرید که هر وظیفه را به چه شخصی بسپارید و چه زمانی از هر فرد استفاده کنید.
بهعنوانمثال، پیش از جلسات کاری به محافظان زمان بدهید تا افکار و ذهنشان را ساماندهی کنند. به پیشگامان اجازه دهید جلسات طوفان فکری را رهبری کنند. اگر تیم شما فاقد یک سبک کاری خاص است، وظایف آن را به نحوی دیگر میان اعضا تقسیم کنید. بازهم به یاد داشته باشید که شناخت سبکهای کاری، مشارکت و همکاری کارمندان را بهبود میدهد. کریستفورت در پایان میگوید:
ما در حال ورود به دنیایی هستیم که دیگر، کارمندان همیشه کنار هم نیستند. به همین دلیل باید مطمئن شویم که روابط حرفهای قدرتمند و مؤثری ساختهایم.