چگونه ایدههای خود را در داخل شرکت ارائه دهیم
ژوان میچلسون از تامین کنندگان محتوای مجلهی اقتصادی و معروف فوربز است. او در مطلب اخیر خود به خوانندگان توضیح میدهد که چطور ایدههای به ظاهر معمولی و شاید احمقانه! خود را مطرح کنند. وی میگوید وقتی که به اتاق مدیر خود در شرکت الکتریک موتور کرایسلر میرود تا ایدهای را مطرح کند، با این پاسخ مواجه میشود: «ای وای. دوباره این خانم از راه رسید! میدانم که باز آمدهای تا منطقهی امن من را مختل کنی.»
او میگوید که مدیرش از بعضی ایدهها او حمایت میکند. گاهی اوقات او بررسی ایده را به زمانی دیگر موکول میکند و بعضی وقتها صراحتا پاسخ نه میگوید. با این حال همیشه شنوندهی ایدهها است. چنین روندی باعث رشد نمایی نوآوری در سازمانها میشود.
در واقع یک کارآفرین به طور پیوسته از تغییر و تحول استقبال میکند. اکثر رهبران خود را به ایدههای نو متمایل نشان میدهند. اما وقتی با ایدهی جدیدی مواجه میشوند اولین پاسخ پیشفرض آنها نه است. در واقع تمایل اصلی آنها این است: «من تغییر را دوست دارم اما تصمیمی که قبلا گرفتهام را عوض نمیکنم». یا «حاضر نیستم بر آنچه سرمایهگذاری کردم تغییری ایجاد کنم. پس ساکت شو لطفا!»
با این حال چطور میتوانیم در سازمان یا شغلی که مشغول به کار هستیم، ایدهی خود را معرفی کرده و در مرحلهی بعد اجرایی کنیم؟ در ادامه به معرفی راهکارهایی در این خصوص میپردازیم:
۱. تخصص
اساسا، شما باید در کار اصلی خود بسیار خوب ظاهر شوید. به این معنا که حداقل در یک حوزهی کاری متخصص باشید. بخش کاری شما می تواند مربوط به امور مالی، فناوری اطلاعات، فروش، بازاریابی یا هر چیز دیگری باشد. همچنین لازم است که درک کلی از فرهنگ حاکم بر تجارت خود داشته باشید. ببینید در صنعتی که مشغول به کار هستید، حمایتهای مالی چگونه جذب می شوند؟ (نوآوریها، کمپینها، اسپانسر، حق مالکیت) این موارد میتوانند ارزشهای شرکت را مشخص کنند.
کتی کالوین، سوپروایزر سابق شرکت AOL در این خصوص می گوید:
رشتهای از موفقیتها، هر چند کوچک و معمولی میتواند برای شما اعتمادآفرینی کند. این پیروزیها به شما اجازه میدهد تا راهبردهای جسورانهتر را در پیش بگیرید.
۲- اعتبار
تخصص و دستاوردهایتان پایههای اعتبار شما را شکل می دهند. اما در این میان به موارد بیشتری نیاز دارید. فراتر از شغل و وظایف کاری خود پیش بروید. برای مثال، کارمندی در کنار شغل خود شروع به گذراندن دورههای آنلاین میکند و با آن توانمندی جدید میتواند مدیر خود را تحت تاثیر قرار دهد.
۳- روابط
البته که در مسیر خود به پشتیبانی هم نیاز دارید. لازم است که وارد دنیای سرمایهگذاران و مدیران شوید و چالشها و فشارهای آن ها را بشناسید. به بیانی دیگر، پای خود را در کفش آنها کنید! در واقع قبل از این که توانمندیهای خود را به آنها بفروشید باید اقدام به خرید نیازهای آنها کنید.
حرفهای آنها را به دقت گوش کنید. کلمات کلیدیشان را بشناسید و قسمتهای الهامبخش آنها را پیدا کنید. در این صورت میتوانید هر جا که باشند با آنها قرار ملاقات بگذارید. مثال این مورد کالوتن بث است. او مدیر یک شرکت سرمایهداری است و وقت زیادی را صرف گفتگو با مدیران مالی کرد. به این ترتیب او توانست بودجه و درآمد زیادی را به خود جذب کند.
عملی کردن ایدهها
وقتی موفق شدید تا برای خود تخصص، اعتبار و ارتباطسازی کنید و به دنبال آن زبان سرمایهگذاران و مدیران را درک کنید، وقت مطرح کردن ایدههایتان فرا میرسد. سعی کنید ایدهی خود را با یک داستان بیان کنید؛ برای مثال بگویید که ایدهی شما چگونه میتوان مسئلهی به خصوصی را حل کند. داستانها پل مناسبی برای برقراری اتصال بین افراد هستند.
ممکن است ایدهی خود را مطرح کنید و بعد با این پاسخ مواجه شوید: قبلا یک بار امتحان کردهاند و نتیجه نگرفتهاند. حتی در این حالت هم تجربهی ناموفق آنها به شما کمک خواهد کرد تا ایدهی خود را اجرایی کنید. در اینجا انعطافپذیری کمک قابل توجهی به شما خواهد کرد. با این حال به دانستن نکتهی دیگری نیاز دارید:
۴- اندازهگیری
ایدهی شما باید بتواند با معیارهای سرمایهگذاران یا مدیران قابل اندازهگیری باشد. در واقع باید مشخص کند که، چرا چنین ایدهای مورد نیاز است؟ چه نقشهای برای نتیجه دادن آن دارید و نتایج آن چگونه ارزیابی میشود؟
۵- زبان گفتگو
کالوتن در این مورد پیشنهاد میدهد:
از زبان طرف مقابل استفاده کنید. واژگانی مانند بازدهی، صرفهجویی در هزینه، انعطافپذیری و دیگر الفاظ میتواند موثر باشد. در واقع هدفها و افکارتان را به زبان سرمایهگذار ترجمه کنید.
۶. هزینهها
برای این که سریعتر پاسخ مثبت را دریافت کنید، ایدهی خود را به کمهزینهترین شکل ممکن طراحی کنید. از این رو به داراییهای موجود اکتفا کنید.
به هر حال، کارآفرینی مانند یک سفر ماجراجویانه است. با این حال، این سفر در حین مخاطرهآمیز بودن و پیچیدگیهای مسیر، لذتبخش خواهد بود.
نظرات