مصاحبه با دانیل اک مدیرعامل اسپاتیفای
دانیل اک، بنیانگذار و مدیرعامل اسپاتیفای دارای شخصیتی درونگرا است و به ندرت با رسانهها صحبت میکند. اما به تازگی مصاحبهای ۶ ساعته با سایت Fast Company داشته و در مورد ویژگیهای شخصیتی خودش، چالشهای زندگی و محیط کار صحبت کرده است. اسپاتیفای رسانهای برای موسیقی، پادکست و ویدئو است که در استکهلم سوئد راهاندازی شد. کاربران از طریق سایت و اپلیکیشن اسپاتیفای میتوانند به طور رایگان به موسیقی مورد علاقهی خود گوش دهند. خدمات اولیهی این برند رایگان است اما برای بهرهمندی از سرویسهای ویژهی آن یا برای بالا بردن کیفیت موسیقی باید هزینه پرداخت شود. اسپاتیفای در سراسر دنیا معروف بوده و طبق گزارشها تا ژوئن سال ۲۰۱۶ بیش از ۱۰۰ میلیون کاربر فعال ماهانه و تا مارچ ۲۰۱۷ بیش از ۵۰ میلیون کاربر پرداختی داشته است. در ادامهی این مقالهی زومیت مصاحبهی مدیرعامل این شرکت را با سایت Fast Company میخوانیم.
دانیل اک: من تا به حال مصاحبهی چندان زیادی با رسانهها نداشتهام زیرا معتقدم اسپاتیفای متعلق به یک شخص نیست. نمیخواهم نقشم را در راهاندازی این شرکت نادیده بگیرم اما در هر ایدهی نوآورانه، همکاری اعضای تیم است که منجر به ساخت مجموعهای خلاقانه میشود. مردم معمولا اعتبار کل فرآیند را به یک شخص میدهند و او را مصون از خطا میدانند و زمانی که فرد برخلاف میلشان عمل میکند همه چیز از بین میرود. من نقاط قوت زیادی دارم اما در عین حال نقاط ضعفی هم دارم و میخواستم این موضوع را به طور مستقیم از زبان خودم با مردم به اشتراک بگذارم.
Fast Company: صنعت موسیقی به خصوص در اوایل به نظر میرسید روی نقاط ضعف تمرکز کرده است
دانیل اک: زمانی که صحبت از من و اسپاتیفای به میان میآید، داستان دو جنبه پیدا میکند: یک جنبهی داستان مثبت است و جنبهی دیگر آن به اختلاف عقیده در صنعت موسیقی مربوط میشود. از قدیم و به طور سنتی فعالان حوزهی موسیقی اعتماد زیادی به یکدیگر نداشتند. ترانهسرایان و ناشران، ترنهسرایان و خوانندگان، شرکتها ضبط موسیقی و خردهفروشها همیشه با یکدیگر اختلاف داشتند. همهی آنها فکر میکنند طرف مقابل میخواهد سرشان کلاه بگذارد و به همین دلیل همه میخواهند دستمزد خود را زودتر دریافت کنند زیرا نمیدانند در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.
اما در استریمینگ (پخش موسیقی بدون نیاز به دانلود) هنرمند دستمزدش را به ازای هر بار پخش شدن آهنگ دریافت میکند. درنتیجه اعتماد به اعداد و ارقام مهم است. اگر هنرمند به اعداد اعتماد نداشته باشد چگونه میتوان به این رابطه ادامه داد؟ ما همیشه در این صنعت روراست بودهایم و سر قولهایمان ماندهایم. ما فوقالعاده به اسناد پایبند هستیم و ترانهسرایان کارمان را قبول دارند و درنهایت محتوای خود را با رضایت در اختیار ما قرار میدهند.
FC: برخی مردم اسپاتیفای را نتفلیکس دنیای موسیقی میدانند
دانیل اک: مردم معتقدند اسپاتیفای و نتفلیکس شباهتهای زیادی با یکدیگر دارند درصورتیکه اینطور نیست. هر دو رسانهای هستند که براساس اشتراک مصرفکننده فعالیت میکنند و تنها شباهتشان همین است. مأموریت شرکت ما این است که بیش از یک میلیون هنرمند بتوانند زندگی خود را از هنری که دارند بگذرانند. ما درواقع نوعی اقتصاد را مدیریت میکنیم نه اینکه تنها ۱۰، ۱۵ یا ۱۰۰ معامله داشته باشیم. ما در تلاش هستیم تا هنرمندان بتوانند کسبوکار بهتری از طریق پلتفرم ما داشته باشته باشند و این وجه تمایز ما با نتفلیکس است. در ظاهر شاید هر دو کسبوکار یکسان به نظر برسند اما اگر عمیقتر نگاه کنید تفاوت فاحشی با یکدیگر دارند.
FC: اگر قرار باشد پلیلیستی از تاریخچهی اسپاتیفای بسازی، چه آهنگهایی در آن قرار میدهی؟
دانیل اک: از نسخهی قدیمی اسپاتیفای یعنی ریشههای موسیقی سوئد شروع میکنم که باعث شد ما امروزه این جا باشیم. فکر میکنم اولین آهنگی که منتشر شد از گروه موسیقی ABBA بود. فرهنگ و محتوای اسپاتیفای کاملا با سیلیکونولی در تضاد است.
بهعنوان مثال ما قانونی مبنی بر تفاوت حقوق پرداختی میان کارمندان زن و مرد نداریم درصورتیکه این موضوع در آمریکا بسیار داغ است. قانون برابری حقوق پرداختی زن و مرد ۲۰ سال است که در سوئد تصویب شده است و ما هم از ابتدا به آن پایبند بودهایم. البته منظورم این نیست که هیچ مشکلی در ادارهی شرکت نداشتهایم اما موضوعات پیش آمده اهمیت زیادی نداشتهاند.
FC: سوئد مرکز کپی و انتشار آثار موسیقی بدون رضایت صاحب اثر بوده، درست است؟
دانیل اک: یکی از نخست وزیران سابق سوئد گفته بود دانلود کردن محتوا اگر برای مصرف شخصی باشد قانونی است. حزب دزدان دریایی حدود پنج درصد آرای مجلس را داشت و در تلاش بود تا قانون کپیرایت در اروپا را تحت تأثیر قرار دهد.
اما ما موافق این موضوع نیستیم و معتقدیم باید تجربهی بهتر و منصفانهتری برای هنرمندان رقم بزنیم. من به مهمانی دعوت شده بودم و چند نفر از دوستان هنرمندم را ملاقات کردم که از وضعیت موجود ناراضی بودند. یکی از دوستانم که نوازندهی گیتار است دنبال شغل دومی بود تا بتواند هزینهی اجارهی خود را پرداخت کند.
FC: شما هم نوازنده هستید؟
دانیل اک: من عاشق موسیقی هستم و ساز میزنم. خانوادهام نیز در زمینهی موسیقی فعال بودهاند اما من نوازندهی حرفهای نیستم.
FC: دلت نمیخواست نوازندهی حرفهای باشی؟
من عاشق این بودم که نوازنده حرفهای شوم اما کارم به اندازه کافی خوب نبود
دانیل اک: من از چهار سالگی مدرسهی موسیقی میرفتم و گیتار زدن را یاد گرفتم. مدتی بعد کامپیوتر خریدم که توجه من را بسیار به خودش جلب میکرد و نمیتوانستم بین گیتار و کامپیوتر یکی را انتخاب کنم. همینطور که بزرگ میشدم احساس میکردم به گروه خاصی تعلق ندارم و البته از هیچ گروهی هم طرد نشده بودم. در رشتههای ورزشی مختلفی شرکت کرده بودم اما در هیچکدام ماهر نبودم. هیچکدام از موسیقیدانان به دنیای کامپیوتر علاقه ندارند. من میتوانم با افراد اهل موسیقی ارتباط برقرار کنم، به زبان خودشان صحبت کنم و ساز بزنم اما نمیتوانم عضوی از گروهشان باشم. از طرفی توسط گروه افراد علاقهمند به کامپیوتر پذیرفته شدهام اما فرصت ندارم با همهی آنها وقت بگذرانم درنتیجه بین گروههای مختلف در حرکت هستم.
زمانی که ۱۸ یا ۱۹ سالم بود یک سال تمام تلاش کردم تا نوازندهی حرفهای شوم و در تورهای موسیقی شرکت میکردم. اما متوجه شدم موسیقی چیزی نیست که بخواهم روزی ۶ ساعت برای آن وقت بگذارم. زمانی که میخواهید در انجام کاری حرفهای شوید باید مهارتهایتان را بهبود دهید و من نمیتوانستم به این موضوع پایبند باشم. من روزی بهعنوان دومین گیتاریست گروه مطرح بودم و روز دیگر بهترین بودم اما ناگهان یک نفر پیدا میشد که از من بهتر باشد و درنتیجه دیگر تماسی از طرف گروه دریافت نمیکردم. اساس کار این است.
FC: این عدم پذیرش برایت سخت بود؟
دانیل اک: بله سخت بود. کاری که انجام میدهی بخشی از هویت تو است و زمانی که متوجه میشوی به اندازهی کافی خوب نیستی شرایط سخت میشود. در مورد ورزش هم همینطور است. من فوتبال بازی میکردم و متوجه شدم نمیتوانم سریع بدوم و به اندازهی کافی خوب نیستم. زمانی که متوجه میشوی برای یک مرحله کافی نیستی چیزهای جدیدی یاد میگیری.
من متوجه شدم در موسیقی و ورزش نمیتوانم موفق شوم و صادقانه بگویم در کامپیوتر هم بهاندازهی کافی خوب نبودم. شاید برای کاری که انجام میدهم غیرمنطقی به نظر برسد اما من هیچ موقع بهترین برنامهنویس نبودهام. من متوجه شدم دیگران مهارتهای بهتری نسبت به من دارند و این شکست بزرگی برای من بود. زیرا در یک دورهی زمانی فکر میکردم بهترین برنامهنویس خواهم شد.
FC: آنطور که خودت میگویی به نظر میرسد هیچ مهارت خاصی نداری
دانیل اک: بله درست است من در کارهای زیادی متوسط هستم و در هیچ کاری عالی نیستم. اما کارهای متوسط را خوب انجام میدهم طوری که همه از نتیجهی کار تعریف میکنند.
FC: به نظر میرسد عملکرد بسیار خوبی در راهاندازی شرکت اسپاتیفای داشتهای
دانیل اک: اینطور نبود که ایدهی کامل و بدون نقص اسپاتیفای یک شبه شکل بگیرد. این ایده به مرور زمان گسترش و بهبود پیدا کرده است. بهترین تشبیهی که میتوانم کنم این است که تصور کنید سوار هواپیما در ارتفاع ۶۰ هزار پا هستید. از پنجرهی هواپیما بیرون و زمین را نگاه میکنید و همه چیز غیرواضح است. متوجه میشوید روی شهری هستید اما هیچ چیز از مردم آن منطقه نمیدانید. اما هرقدر به زمین نزدیکتر میشوید تصویر واضحتر میشود و منظره را کامل میبینید. هرکس هم بگوید میدانستم که تصویر اینگونه بوده است بدانید دروغ میگوید. مهمترین چیز این است که بدانید عوامل مختلفی در انجام کار دخیل هستند و این بخشی از زندگی است.
FC: به نظرت تمام کسبوکارها باید این تغییر را در روند کاری خود اعمال کنند؟
دانیل اک: مصرفکنندگان هر روز چیزهای جدیدتری نسبت به چند سال گذشته میخواهند مخصوصا در صنایع مرتبط با تکنولوژی. این شرکت با اطلاعات و دادههای من چه کاری انجام میدهد؟ من با چه برندهایی همکاری میکنم؟ همچنین شرکتهای زیادی البته به جز اسپاتیفای در حالی که مردم وضعیت خوبی ندارند درآمد بالایی دارند و چگونه میتوان این اوضاع را درست کرد؟ آیا نباید تلاش کنیم استانداردهای بالاتری ارائه دهیم یا باید به حداقل پایبندی به قانون راضی باشیم؟ نمیخواهم در مورد اخلاق و چیزهای درست و غلط صحبت کنم فقط میخواهم بگویم امروزه مردم درگیر پیدا کردن پاسخ برای چنین سوالهایی هستند.
FC: آیا منظورت شرکتهایی مانند گوگل و فیسبوک هستند؟
دانیل اک: بله و همچنین شرکتهایی مانند اپل.
FC: تو با مارک زاکربرگ دوست هستی درست است؟ ما سال گذشته با او مصاحبه داشتیم و او معتقد بود گسترده شدن ارتباط با مردم و توسعهی کسبوکارش در بلند مدت دنیا را به محل بهتری تبدیل خواهد کرد. درنتیجه سختیهایی که امروز تحمل میکنیم ارزشش را دارد زیرا درنهایت نتایج خوبی خواهیم گرفت
دانیل اک: گاهی اوقات انتظارات ما تبدیل به واقعیت میشوند. من فکر میکنم او انگیزهی خوبی دارد و بسیار خوشبین است که تکنولوژی را عامل مفیدی میداند. اما من معتقدم تکنولوژی مانند شمشیر دو لبه است. هر بار اختراع جدیدی در تکنولوژی انجام میشود مردم از آن در راه درست و راه اشتباه استفاده میکنند. من نمیتوانم از طرف همه صحبت کنم اما مسئولیتهای سنگینی روی دوش من است و شاید دلیل این طرز تفکر ریشه سوئدی داشته باشد.
FC: تو کارهای اسپاتیفای را مأموریت عنوان کردهای. لطفا بیشتر توضیح بده
دانیل اک: رید هافمن، بنیانگذار لینکدین کتابی در مورد مفهوم وظایف نوشته است. او معتقد است انسانها چند سال زمان دارند تا کاری را به سرانجام برسانند و بعد فرصت تمام میشود. سپس زمان آن میرسد که در مورد مرحلهی بعدی فعالیتهای خود فکر کند. من این فعالیتها را مأموریت میدانم. شما نیز شاید بعد از دو سال عنوان شغلی یکسان داشته باشید اما مطمئنا وظایف یکسانی ندارید و بهتر شدهاید.
این روزها جوانانی که در دنیای تکنولوژی فعال هستند به طور متوسط هر ۱.۸ سال شغل خود را عوض میکنند. من فکر میکنم رهبران این شرکتها توضیح واضحی در مورد عوض شدن وظایف در طی سالهای آینده به کارمندان خود ارائه نمیدهند. درنتیجه زمانی که وظایف یکسان باشد و فرد احساس کند توانمندیهایش نادیده گرفته میشود، شغل خود را عوض میکند.
FC: قبلا گفته بودی که احساس عجیبی در مورد زمان داری
دانیل اک: من خیلی منظم هستم و برای احوالپرسی با کسی تماس نمیگیرم. بسیاری از مردم چنین انتظاری از دیگران دارند و زمانی که با آنها تماس نمیگیری ناراحت میشوند. من در مورد اولویتبندی سختگیر هستم. من به دوستانم میگویم دوست دارم از طرق آنها دعوت شوم ولی اگر دعوتم کنی احتمالا نخواهم آمد. این شفافیت به من کمک میکند و برخی آن را عجیب میدانند. من مشکل شخصی با کسی ندارم و به این معنا نیست که از دیدار کسی لذت نمیبردم. من ترجیح میدهم تمرکزم را روی کار دیگری بگذارم.
من همچنین اهداف روزانه، هفتگی و ماهانهی خود را یادداشت می کنم و هر از گاهی به آنها نگاه میکنم تا ببینم در چه مرحلهای هستم. من زمان زیادی را به رسیدن به اهدافم اختصاص میدهم. مردم فکر میکنند خلاقیت، روح آزادی است که هیچ مرزی ندارد. درصورتیکه چنین نیست درواقع خلاقترین مردم دنیا برای خلاقیت خود برنامهریزی میکنند. من هم سعی میکنم چنین شخصیتی داشته باشم. من زمان زیادی را به جلسات اختصاص نمیدهم و بیشتر با خودم در حال فکر کردن هستم. زمانی که تمرکز کرده باشم هیچ تلفن یا ملاقاتی را نمیپذیرم. شاید دیگران بابت این موضوع ناراحت شوند اما دقیقا در چنین زمانهایی است که افکار خلاقانه دارم. گاهی اوقات بهاندازهای روی یک موضوع تمرکز میکنم که حتی سه روز نمیخوابم.
FC: آخرین باری که سه روز روی موضوعی تمرکز کرده بودی چه زمانی بود؟
دانیل اک: قبل از تعطیلات کریسمس بود. گاهی اوقات جلسات تفکر را به همراه سایر اعضای تیم برگزار میکنم. هر سال با آنها جلسه میگذارم و در مورد اینکه چه کارهایی درست و چه کارهایی اشتباه پیش رفته است صحبت میکنم. سپس از آنها صادقانه میپرسم آیا سال آینده نیز قصد دارند همین روند را تکرار کنند یا خیر.
من این جلسات را در مورد خودم نیز برگزار میکنم و از اعضای تیم میخواهم همین سوالها را از من بپرسند. پاسخ سوالها معمولا عجیب است زیرا اغلب مردم ابتدا پاسخشان مثبت است اما به مرور زمان نظرشان عوض میشود. اغلب کارمندان اسپاتیفایی بعد از مدتی حرف زدن نظرشان عوض میشود و من برای برداشتن گامهای بعدی کمکشان میکنم. دلیل برگزاری این جلسات بررسی عملکرد ضعیف کارمندان نیست بلکه عملکرد آیندهی افراد مورد بحث قرار میگیرد.
FC: به نظر میرسد نوعی غریزهی طبیعی کمک میکند مأموریت شایستهی افراد را انتخاب کنی
دانیل اک: من این موضوع را احساس میکنم اما گاهی اوقات احساسم اشتباه است. یکی از کارمندان بخش تحقیق و توسعهی ما نزدیک به ۹ سال است که در اسپاتیفای کار میکند. او قبلا در بخش محصولات مشغول به کار بود و استراتژیستی عالی است. هر زمان برای حل مسئلهای مشکل داشته باشم او به من کمک میکند. او شخصیتی عالی دارد اما حدود دو سال پیش من و او بحثهای جدی داشتیم. او میخواست تغییرات بیشتری اعمال کند اما وظیفهی رهبری کارمندان را برعهده نمیگرفت. درنتیجه نزد من آمد و گفت شاید بهتر باشد از شرکت خارج شود و من به او گفتم خارج از میدان نمیتواند چیزی را کنترل کند. او علاقهای به رهبری دیگران نداشت و اعضای تیمش عملکرد متوسطی داشتند. بعد از این جلسات او گفت در انجام این کار مصمم است و تمام تلاشش را به کار خواهد گرفت و من هم به او گفتم مطمئن هستم این کار را انجام خواهی داد. عملکرد او برای این پروژه عالی بود و مطمئنا اگر اینطور با یکدیگر بحث نکرده بودیم شرکت را ترک کرده بود.
FC: تو مدت زمان زیادی را به شکلدهی فرهنگ اسپاتیفای اختصاص دادهای
دانیل اک: یکی از مهمترین وظایف هر رهبری این است که فرهنگ شرکت را به طور کامل برای کارمندان توضیح دهد. به نظرم یکی از بیهودهترین سوالها این است که چگونه میتوان فرهنگ را ثابت نگه داشت؟ مطمئنا نمیتوان چنین کاری کرد. فرهنگ با گذشت زمان تغییر پیدا خواهد کرد. هر شخصی که وارد شرکت میشود و هر شخصی که از آن خارج میشود فرهنگ را تغییر میدهد. سوال این است که چه تغییراتی مفید و چه تغییرات ناخوشایند هستند.
زمانی که تعداد کارمندان شرکتی دو برابر میشود بهرهوری آن نصف میشود. زمانی که اندازهی یک شهر دو برابر میشود بهرهوری آن دو برابر میشود. چرا؟ زیرا تمام هنجارها در جامعه تعریف شده است و هر شخص با انجام وظایف خود در رشد و توسعهی جامعه کمک میکند. اما اگر به استارتاپها نگاه کنید متوجه میشوید قوانین شفاف و واضح نیستند و رهبران در مورد این موضوع کمتر صحبت میکنند. شرکتهای بزرگ استراتژی و فرهنگ را همزمان استفاده میکنند.
FC: زمانی که اسپاتیفای به طور عمومی عرضه شد این موضوع را جشن گرفتی؟
دانیل اک: خیر من همیشه به مراحل بعدی فکر میکنم این بخشی از روحیهی من است و هیچموقع به جایگاهی که در آن قرار دارم راضی نمیشوم.
FC: این یعنی از هیچ یک از موفقیتهای خود لذت نمیبری؟
دانیل اک: من پیش از اینکه این اتفاق بیفتد از کارم لذت بردهام و زمانی که محقق میشود من به مرحلهی بعدی فکر میکنم.
FC: اسپاتیفای با برخی هنرمندان داستانهای پیچیده داشته است اما اغلب افرادی که با آنها صحبت کردهام تو را آدم خوبی میدانند. این موضوع چقدر برایت اهمیت دارد؟
دانیل اک: من هم مانند هر شخص دیگری میخواهم از من خوششان بیاید اما یکی از دوستانم به من گفت میدانی بزرگترین افراد دنیا مانند گاندی، جان لنون و حتی حضرت مسیح چه وجه تشابهی دارند؟ اینکه همهی آنها به قتل رسیدهاند. یعنی برخلاف تمام تأثیرهای مثبتی که روی دنیا داشتهاند باز هم عدهای با آنها مخالف بودهاند. این راز پیشرفت انسان است. هیچ انسانی نمیتواند بدون بحثبرانگیز بودن پیشرفت کند. اینکه هیچکس با شما مخالف نباشد یعنی هیچ کار جالبی نباید انجام دهید.
FC: اغلب مشتریهای شرکتهای فعال در زمینهی تکنولوژی درگیر اختلاف نظر میشوند
هدف، کمک به میلیونها هنرمند است تا خرج زندگی را با هنرشان تأمین کنند
دانیل اک: یک محصول عالی بدون ارتباط داشتن با دیگران هیچ ارزشی ندارد. بهعنوان مثال اوبر را در نظر بگیرید. آنها برای رسیدن به موفقیت چند قانون را زیر پا گذاشتند و همچنین چالشهای زیادی داشتهاند. چشمانداز نهایی اوبر این است که راننده تاکسیها را حذف کند و همهچیز اتوماتیک شود. این یعنی من با شما همکاری میکنم تا زمانی که دیگر نیازی به شما نداشته باشم و این رویکرد در کسبوکار بسیار چالشبرانگیز است.
FC: رقیب اصلی تو Apple Music است
دانیل اک: دقیقا همینطور است.
FC: در مصاحبهای که با تیم کوک داشتیم او گفت نیازی نیست موسیقی درآمدی برای شرکت اپل داشته باشد. این حرف چه تأثیری در استراتژی تو دارد؟
دانیل اک: این یعنی برای اینکه بتوانی خودت را ثابت کنی باید دو برابر خوب باشی. هزاران سال است که موسیقی برای تمام جوامع به یک نیاز ضروری تبدیل شده است. موسیقی یکی از معدود چیزهایی است که مردم سراسر دنیا هر روز از آن لذت میبرند. من هیچ موقع فکر نمیکردم در این مسیر رقیبی نخواهم داشت زیرا رقابت باعث توسعه میشود. اپل یکی از بزرگترین شرکتهایی است که در خیلی کارها موفق است. اما ما روزها و شبها در تلاش هستیم تا پلتفرم منحصربهفردی را برای موسیقیدانان و مردم سراسر دنیا فراهم کنیم. کارمندان زیادی داریم که روی این موضوع کار میکنند و من معتقدم این تمرکز تفاوت اصلی میان یک محصول متوسط و یک محصول عالی را مشخص میکند.
مهم نیست که آنها سرویس موسیقی دارند مهم این است که شرایطمان برای رقابت یکسان است و به مشتریهای یکسانی دسترسی داریم.
FC: تو در صحبتهای قبلی گفتی کارهای اصلی اسپاتیفای برعهده دیگران است. اما من یک بار به شرکت مراجعه کرده و با کارمندان صحبت کرده بودم. آنها نظر مخالفی داشتند و گفتند همهی کارها را تو انجام میدهی
دانیل اک: من دوست دارم در کارهای مختلف درگیر شوم اما بخش زیادی از کار را انجام نمیدهم. من نوعی ویراستار هستم و فرهنگ و ارزشها را دوبارهنویسی میکنم. من در مورد آیندهی شرکت داستانسرایی میکنم و مسیر را به آنها نشان میدهم اما همهی چیزهایی که برای رسیدن به آن نقطه احتیاج دارند را فراهم نمیکنم.
هرقدر اندازهی شرکت بزرگتر میشود روش رهبری نیز تغییر میکند. من عادت به برگزاری جلسات بزرگ ندارم و روش مدیریتیام به این صورت بود که در شرکت قدم میزدم. هر شخصی که در مسیرم بود با من همکلام میشد و همه چیز خوب بود. تا اینکه تعداد کارمندان ۳۰ تا ۴۰ درصد رشد پیدا کرد. ناگهان متوجه شدم این روش مدیریت به هیچ عنوان مناسب نیست. بیش از نیمی از کارمندان فعلی ما کمتر از یک سال است که در شرکت حضور دارند و این برای فرهنگ شرکت به چه معنا است؟
در این شرایط ارتباطات شرکت باید پیشرفت کند. من درونگرا هستم و در سخنرانی عملکرد خوبی ندارم. اما باید بتوانم از عهدهی انجام این کار برآیم. من از ملاقات دیگران انرژی نمیگیرم بنابراین این انرژی را باید از راه دیگری تأمین کنم. من ذاتا رهبر نیستم اما باید از نظر ذهنی رو خودم کار کنم. اینکه کارهای جدید انجام دهم برایم سخت است اما باید بتوانم با بازخورد گرفتن از دیگران از عهدهی انجام آن برآیم.
FC: آیا به استخدام شریکی که بتواند بعضی کارها را بهتر از تو انجام دهد فکر کردهای؟
دانیل اک: من شریل سندبرگ و مارک زاکربرگ و رابطهی کاری میان آنها را به خوبی میدانم. شریل کسبوکار را مدیریت میکند و مارک محصول را اجرا میکند و کار این دو نفر خیلی با یکدیگر در ارتباط نیست. من فکر میکنم کار شریل فوقالعاده خوب است و رهبر بینظیری است و چیزهای زیادی از او یاد گرفتهام. در این کسبوکار هدایت کسبوکار و هدایت محصول لزوما با یکدیگر در ارتباط نیستند. اما اگر به Airbnb، اوبر و اسپاتیفای نگاه کنید متوجه میشوید کسبوکار همان محصول است. بهعنوان مثال در شرکت اوبر، محصول همان تجربهی مشتری است. بنابراین بخش عمدهی تمرکز کسبوکار روی بهینهسازی قیمت گذاشته میشود درنتیجه درخواست از طرف مشتری افزایش پیدا میکند و از کارمندان یا همان رانندگان به بهترین نحو استفاده میشود. شرکت Airbnb نیز به همین صورت است و عرضه و تقاضا را مدیریت میکند.
من به بخش کسبوکار علاقه دارم زیرا میدانم این موضوع روی مأموریت ما و هنرمندان تأثیر میگذارد. هرقدر میزان درآمد هنرمندان افزایش پیدا کند صنعت موسیقی نیز رشد پیدا خواهد کرد و افراد بیشتری میتوانند خرج زندگی خود را از موسیقی تأمین کنند. این مدل تعادل بسیار مهم است.
من متوجه شدهام برای اینکه کارها را به بهترین نحو انجام دهم نیازی نیست خودم را تغییر دهم اما باید بتوانم خودم را به طور مختصر توضیح دهم. زمانی که بابت موضوعی اطمینان نداشته باشم به دیگران میگویم و زمانی که احساس کنم اشتباه کردهام این موضوع را با آنها در میان میگذارم. من درگذشته این کارها را انجام نمیدادم زیرا معتقد بودم این مسائل خصوصی است اما اکنون در مورد شفافیت صحبت میکنم و با وجود سختیهای زیاد به آن اعتقاد دارم.
FC: شایعاتی در مورد پروژههای ریسکدار در اسپاتیفای شنیده شده است. لطفا در مورد این موضوع توضیح بده
دانیل اک: یکی از اشتباهات بزرگ من این بود که از کارزار یکصد گل استفاده کردم. کارزار یا جنبش یکصد گل دورهای است که مردم چین اجازه داشتند دیدگاهشان در مورد حکومت را آزادانه بیان کنند. من به تصمیمگیری غیرمتمرکز اعتقاد دارم بنابراین بسیاری از تصمیمگیریهای شرکت بدون دخالت من انجام میشد. ما صدها پروژه را آغاز کردیم اما تعداد زیادی از آنها ناتمام ماند. تحلیل من در مورد بسیاری از آنها این بود که ایدهی اصلی خوب است ولی اکنون زمان مناسبی برای اجرا نیست. ما منبع کافی برای اجرای تمام تصمیمها به صورت همزمان را نداشتیم و درنتیجه ترتیب کنار گذاشته شد.
اکنون تنها ۱۰ پروژه ریسکدار به طور همزمان پیش میروند و حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد منابع شرکت روی آنها سرمایهگذاری شده است. من پروژههای ریسکدار بزرگ را مدیریت میکنم. به این صورت که هر دو هفته عملکرد و روند کار را بررسی کرده و با افراد مسئول صحبت میکنم. گاهی اوقات ایرادها را برطرف میکنم و منابع جدید اختصاص میدهم اما نحوهی اجرای پروژهها به رهبر آن تیم بستگی دارد.
بسیاری از پروژههای ریسکدار به قابلیتهای داخلی سیستم مربوط میشود. در گذشته دنبال راهاندازی سیستم ERP بودیم که در سال ۲۰۱۲ متوجه شدیم ایدهی خوبی نیست و بعد از دو ماه حمایت از آن را کنار گذاشتیم. بنابراین مجبور شدیم همه چیز را از ابتدا مهندسی کنیم و فرآیند را دوباره بسازیم. انتقال به سیستم ابری گوگل، قانون GDPR و محافظت از دادهها از جمله مسائل دیگری بود که باید رسیدگی میشد. با عمومی شدن شرکت نقشهی مسیر تغییرات زیادی کرد و بعد از تحولات اساسی که داشتیم اکنون دوباره تمرکز خود را روی مشتریها گذاشتهایم.
FC: شرکت پروژههای موفق زیادی داشته است مانند پیشنهاد پلیلیست هفتگی و شخصیسازی شده بر اساس علایق هر کاربر
دانیل اک: همینطور است اما اگر تصمیمگیری با من این ویژگی را از بین میبردم.
FC: چرا باید این ویژگی را از بین ببری؟
هیچ موقع لزوم پیشنهاد پلیلیست هفتگی را درک نکردم
دانیل اک: دو یا سه بار از تیم اجرایی آن پرسیدم آیا واقعا میخواهند این کار را انجام دهند؟ چرا باید زمان و انرژی زیادی برای انجام این کار صرف کنیم؟ ما حتی بودجهی این بخش را هم قطع کردیم اما آنها به کار خودشان ادامه دادند و پروژه را اجرا کردند. یادم میآید زمانی که در مورد این موضوع در خبرگزاریها خواندن فکر میکردم یک فاجعه باشد.
اما همه چیز برعکس شد و همانطور که میدانید امروزه به یکی از محبوبترین ویژگیهای اسپاتیفای تبدیل شده است. پروژههای مشابه دیگر هم بوده مانند تخفیف به مناسبت ایام تعطیل و اشتراک سه ماهه که من فکر میکردم عملکرد خوبی ندارند اما بسیار موفق شدهاند.
من معمولا رهبران را بر اساس پیشنهاد یا راه حل بهتری که بتوانم روی ایدهشان پیشنهاد دهم قضاوت میکنم. اگر نتوانم این کار را انجام دهم یعنی رهبر شایستگی انجام این را دارد و در غیر این صورت باید با شخص دیگری جایگزین شود.
FC: به نظر میرسد تو به ارتقای کارمندان فعلی شرکت بیشتر از استخدام کارمند جدید فکر میکنی. چرا؟
دانیل اک: شرکت من معتقد است با استعدادترین فرد جهان حداقل ۱۰ تا ۵۰ برابر بهتر از یک شخص معمولی است. کارمندان با استعداد زیادی در شرکت مشغول به کار هستند که من چیزهای جدیدی از آنها یاد گرفتهام. بنابراین ترجیح میدهم این افراد را بیشتر بشناسم و منابع بیشتری در اختیارشان قرار دهم. تمرکز روی پیدا کردن استعدادهای خارج از شرکت اولویت من نیست.
FC: مردم کدام یک از ویژگیهای اسپاتیفای را نادیده میگیرند؟
دانیل اک: اگر ۱۰ سال ابتدایی شرکت روی بهبود تجربهی مشتری گذاشته شود ۱۰ سال بعد از آن روی بهبود صنعت موسیقی گذاشته خواهد شد و همان اندازه روی آن تمرکز خواهد شد. این مأموریت بعدی ما است.
اکنون صنعت موسیقی حدود ۴۵ میلیارد دلار در سراسر دنیا ارزش دارد که من فکر میکنم ارزش آن هنوز هم پایین است. ارزش بازار بسیار بسیار بیشتر از این است. دو میلیارد از مردم دنیا رادیو گوش میدهند و آنطور که باید از این صنعت درآمد حاصل نمیشود. بازار بسیار بزرگتر از چیزی است که مردم فکر میکنند.
طبق مطالعات مردم به طور متوسط چهار ساعت در روز فایل صوتی و اغلب رادیو گوش میکنند. مردم به طور متوسط روزی یک ساعت از اسپاتیفای استفاده میکنند اما ما هنوز هم جای پیشرفت داریم. تصور کنید مردم روزانه دو ساعت از پلتفرم ما استفاده کنند و هنرمندان به طور مستقیم با آنها در ارتباط باشند که فرصت بینظیری برای هنرمندان خواهد بود. آیندهی بازار بسیار متفاوت از چیزی است که اکنون شاهد آن هستیم.
FC: اکنون مأموریت شخصی تو چیست؟
دانیل اک: من میخواهم این شرکت روی فرهنگ تأثیر بگذارد و نمیتوانم دقیق بگویم منظورم چیست. اما میخواهم این کار به اندازهای شناخته شود که تأثیر مثبتی روی دنیا بگذارد. اگر چیزی بسازید که برای مردم ارزشمند باشد آنگاه شرکت ارزشمندی خواهید داشت. همبنیانگذار من چند سال پیش گفت ارزش یک شرکت به مجموع تمام مشکلاتی است که تا به امروز حل کرده است و فکر میکنم حق با او باشد.
مشکلاتی که حل میکنیم و ارزشی که به دنیا میدهیم بازتابی از ارزش واقعی شرکت هستند. البته پیشرفت شرکت همیشگی نیست زیرا رفتار مردم همیشه ثابت نیست. موضوعی که برای بلند مدت روی آن تمرکز کردهام این است که میلیونها نفر را توسط خلاقیت تحت تأثیر قرار دهم و با استفاده از راههای جدید به مردم اجازه دهم خودشان را به دیگران نشان دهند.
FC: انجام این کار در بلند مدت چه هزینهای برای اسپاتیفای خواهد داشت؟
تنها نقطه قوت نتفلیکس نسبت به رقبا سرعت آن در نوآوری است
دانیل اک: نتفلیکس را در نظر بگیرید. مردم فکر میکنند از آنجایی که این شرکت مالک بخش عمدهای از محتوا است درنتیجه از آن دفاع میکنند. درصورتیکه این فرضیه ناقص است و من فکر میکنم دلیل موفقیت نتفلیکس تنها این است که سریعتر از دیگران رشد میکند.
نتفلیکس هیچ ویژگی پایدار یه منحصربهفردی ندارد و درواقع فکر میکنم اگر به همین روند ادامه دهند در آینده سقوط خواهند کرد. شرکتهایی مانند آمازون، اپل و گوگل در حال ورود به این صنعت هستند.
من فکر میکنم اسپاتیفای نیز در آینده به جایگاه خوبی برسد اما موفقیت ما به سرعتمان و استفاده از نوآوری بستگی خواهد داشت.
نظرات