هویت خود را به شغل تان گره نزنید

جمعه ۲ آذر ۱۳۹۷ - ۱۳:۰۰
مطالعه 5 دقیقه
عموما می‌شنویم که شغلی را انتخاب کن که عاشق آن هستی، اینگونه حتی یک روز هم در زندگی‌ات مجبور نخواهی بود کار کنی؛ اما متخصصان و مدیران‌عامل نظر دیگری دارند.
تبلیغات

همیشه شنیده‌ایم که کار کردن نباید چیزی جز لذت‌بردن باشد، پس شغلی را انتخاب کنید که دلباخته‌اش باشید. اما به عقیده‌ی برخی، پیروی از این توصیه چندان هم بی‌خطر نیست.

لن روپل شل، روزنامه نگار و نویسنده‌ی کتاب «شغل»، در آخرین اثر نوشتاری خود فصلی را به موضوع یافتن معنا در کار اختصاص داده است.

هیچ‌کس نیست که در رویای داشتن شغلی معنادار نباشد: نظرسنجی اخیر بترآپ نشان می­‌دهد که ۹ نفر از هر ۱۰ نیروی کار، حاضر است از قسمتی از درآمدهای خود در ازای داشتن شغلی معنادارتر چشم‌پوشی کند.

با این‌حال، استدلال روپل شل پیرامون خطرات احتمالی ناشی از تلاش بیش از حد برای یافتن معنا در کار، جای تامل دارد.

کتاب شغل

شل در این‌باره به گفت‌و‌گو با امی ورزیسنویسکی، استاد دانشگاه ییل می‌نشیند که پژوهش او در مورد موضوع "ایجاد شغل"، به نگارش بیش از چند کتاب و مقاله ختم شد.

پژوهش ورزیسنویسکی، نیروهای کار را به سه دسته‌ی مختلف تقسیم می‌کند: کسانی که کارشان را به عنوان یک شغل در ازای دریافت مزد می‌بینند، در دسته‌ی بعدی کسانی قرار دارند که کار خود را به‌­عنوان یک حرفه و در حکم راهی برای رسیدن به اهداف و امیال خود در زندگی در نظر می‌گیرند و گروه آخر نیز آن‌هایی هستند که کارشان را به منزله‌ی رسالتی می‌بینند که بر دوش‌شان نهاده شده است. 

کسانی که کار خود را رسالت­‌شان در نظر می­‌گیرند، روی لبه‌ی تیغ قدم بر­می‌­دارند

 تا به اینجای کار همه چیز بر وفق مراد است و مورد قابل توجهی به چشم نمی‌خورد. اما همانگونه که شل تاکید دارد، دسته‌ی سوم یعنی کسانی که کار خود را به منزله‌ی رسالت­‌شان در نظر می‌گیرند، روی لبه‌ی تیغ قدم بر­می‌­دارند. آن‌ها از این نکته غافل‌ هستند که شاید یک روز، دیگر در کار فعلی‌­شان مشغول نباشند.

هویت شغلی

جفری تامپسون، استاد دانشگاه بریگهام یانگ که این قبیل افراد را مورد تحقیق قرار داده است، دلایلی را در مورد علت خطرناک بودن دیدگاه این­‌چنینی نسبت به شغل مطرح می­‌کند.

به گفته­‌ی تامپسون: «اگر بر این باور باشید که برای تحقق یک «رسالت» پا به دنیا گذاشته­‌اید، ولی به هر دلیلی نتوانید از پس ماموریت‌­تان بربیایید، آن‌گاه ممکن است تجربه‌ی ناکام خود را به­‌عنوان شکستی اخلاقی تلقی کنید.» تامپسون می‌افزاید: «دیدگاه این‌چنینی به کار، شما را در مواجهه با بهره‌­کشی و استثمار مدیران آسیب­‌پذیر می‌­کند، چرا که به این ترتیب آنها گمان می­کنند که شما خود را به هر آب و آتشی می‌زنید تا بلکه جایگاه شغلی‌­تان را حفظ کنید.»

همیشه به یاد داشته باشید که شاید روزی شغل­‌تان را از دست بدهید

کار

مشابه این اتفاق برای دن دی­‌اگوستینو (که از مقام خود به عنوان مدیر عامل یک شرکت چندمیلیون دلاری اخراج شد) افتاده است. اما بر اساس یادداشتی که او در پایگاه اینترنتی بیزینس‌­اینسایدر منتشر کرد: «اخراج از کار و دوری یک‌­ساله از محیط کار فرصتی را برای من فراهم کرد که بتوانم هویتی مستقل از شغلم برای خود داشته باشم». 

در همین حال، سلی کراچک، بنیانگذار و مدیر عامل شرکت  الوست، نیز در مورد اخراج از سمت خود به عنوان رئیس بخش مدیریت ثروت جهانی مریل لینچ در بانک مرکزی آمریکا، می­‌گوید: «همه چیز به تعریف شما از خودتان برمی‌­گردد. آیا خودتان را با عنوان و منصب شغلی‌­تان می‌شناسید؟ آیا  هویت شما وابسته به شرکتی است که در آن کار می‌کنید؟ آیا خودتان را با مقدار درآمدی که دارید تعریف می‌­کنید؟ آیا تعریف‌­تان از خود وابسته به دارایی‌ها و خودروی آن‎چنانی‌‎تان است؟ من که خودم را با تأثیری که در دنیا به‌جا می‌گذارم تعریف می‌­کنم. بنابراین حتی وقتی که به سمت شغل دهان­‌پرکنی هم می­‌رسم باز در این فکر هستم که چگونه می­‌توانم در این نقش بیشتر تأثیرگذار باشم؟»

 آیا  هویت شما وابسته به شرکتی است که در آن کار می‌کنید؟

شل در کتاب «شغل»، به تشریح تحقیقاتی می­‌پردازد که توسط سلی میتلیس، استاد دانشگاه آکسفورد انجام گرفته است. او در پژوهش خود به بررسی پیرامون نوازندگان و هنرمندانی پرداخته که به دلیل بیماری یا آسیب جسمی مجبور به ترک شغل خود شده­‎اند. میتلیس در مطالعات خود دریافت، هنرمندانی که بیش‌ از دیگر همکاران‌شان هویت‌­ خود را به کار گره زده‌­ بودند، نمی‌­توانستند توان خود را بازیافته و دوباره به عرصه‌ی هنر بازگردند.

هویت شغلی

از سوی دیگر، گروه مقابل روش­‌هایی را می‌یافتند که به کمک آن تعلق خاطر خود به موسیقی و هنر را جور دیگری نشان دهند. به‌طور مثال، یکی از نوازندگان سابق ساز بادی فاگوت پس از حادثه تصادف خود، به مطالعه و تدریس نویسندگی روی آورد. او در گفت‌­وگو با میتلیس می‌گوید، «دنیا پیش چشمانم روشن ­‌و‌ ­روشن­‌تر می‌­شد و من کم­‌کم دریافتم که ایده‌ها و دیدگاه‌های جالبی دارم که دوست دارم آنها را با دیگران نیز در میان بگذارم.»

 شل، صحبت‎های خود را با میتلیس این‌طور خلاصه می­‌کند: «شکوفایی و بالندگی در اقتصاد جهانی مستلزم آن است که هویت خود را مستقل از شغل­‌مان دیده و در عین حال درک کافی از هویت کاری‌­مان داشته باشیم». 

قرار نیست که شغل شما معرف‌تان باشد

جیمز گورمن، مدیر عامل و رئیس مورگان استنلی، در مصاحبه‌ای با دیوید روبنشتاین کارشناس بلومبرگ به نتیجه­‌ای مشابه اشاره می‌کند. وی می‌­گوید: «باید بتوانید به چنان جایگاهی برسید که اگر از بد روزگار شغل‌تان را از دست دادید، کوچک‌­ترین آسیبی به شخصیت‌ و هویت درونی‌تان وارد نشود.

قرار نیست که شغل شما معرف‌تان باشد. بلکه دیدگاه‌ نسبت به شغل کنونی، باید چنین چیزی باشد: «شما در برهه‌ای از زمان مدیرعامل (یا هر سمت دیگری) یک شرکت بوده‌اید و به پیشرفت آن کمک کرده‌اید. اما سرانجام روزی از قطار سازمان پیاده خواهید شد. حالا باید امیدوار باشید که آن سازمان در غیاب شما نیز  بتواند بهتر از قبل طی مسیر کند.»

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات