مصاحبه با جاستین کان، همبنیانگذار استارتاپ توییچ
توییچ یک پلتفرم استریم ویدئوهای مرتبط با بازی است که در سال ۲۰۱۱ و بهعنوان یک اسپینآف (محصول مشتق شده) از پلتفرم استریم Justin.tv معرفی شد تا بهطور تخصصی در زمینهی بازی فعالیت کند. این استارتاپ ویدئوهایی از مسابقات eSport و همچنین ویدئوهای مختلفی از شیوهی بازی کردن کاربران منتشر میکند.
افراد علاقهمند به دنیای بازیهای کامپیوتری، پلیاستیشن و... میتوانند با ورود به وبسایت توییچ، ویدئوهای مربوطبه بازی مورد علاقهی خود را بهصورت پخش زنده یا ویدئوهای ضبطشده مشاهده کنند و با روش بازی رقبای خود، فضای بازی موردنظر یا ترفندهای مختلف بازی آشنا شوند.
جاستین کان (Justin Kan) و اِمِت شیر (Emmett Shear) استارتاپ Justin.tv را در سال ۲۰۰۷ در آمریکا معرفی کردند که در زمینههای مختلفی محتوا تولید میکرد. تا اینکه بخش مربوطبه بازی، محبوبیت زیادی پیدا کرد و شرکت تصمیم گرفت در سال ۲۰۱۱، اسپینآفی از محتوای بازی سایت بهنام Twitch.tv معرفی کند و از آن زمان تابهحال، توییچ هر ماه بیش از ۳۵ میلیون کاربر جدید دارد.
البته این استارتاپ بخش عظیمی از موفقیت خود را مدیون همکاری با مرکز شتابدهی وایکامبیناتور (Y Combinator) و سرمایهگذاری آنها است.
استارتاپ توییچ در سال ۲۰۱۳ حدود ۴۵ میلیون کاربر فعال ماهانه داشته است و در سال ۲۰۱۴ بهعنوان چهارمین منبع بزرگ ترافیک اینترنت در آمریکا معرفی شد. بعد از موفقیت چشمگیر توییچ، شرکت والد آن یعنی Justin.tv، فعالیتهای خود را تعطیل کرد و نام خود را به توییچ تغییر داد و تمام تمرکز خود را روی استریم ویدئوهایی مرتبطبا بازی گذاشت.
آمازون در سال ۲۰۱۴، استارتاپ توییچ را به قیمت ۹۷۰ میلیون دلار خرید که مدتی بعد به معرفی همکاری با سرویس اشتراک آمازون پرایم منجر شد. توییچ مدتی بعد از این ماجرا، شرکت Curse را خریداری کرد تا بینندگان بتوانند بازی موردنظر خود را ازطریق لینک بازی در استریمها خریداری کنند و استریمکنندهها حق کمیسیونی بابت معرفی بازی بگیرند.
توییچ در سال ۲۰۱۵ بیش از ۱/۵ میلیارد تولیدکنندهی ویدئو و ۱۰۰ میلیون کاربر فعال ماهانه داشت و در سال ۲۰۱۷ بهعنوان استارتاپ پیشرو در صنعت پخش زندهی ویدئوهایی مرتبطبا بازی شناخته شد. در سال ۲۰۱۸، تعداد تولیدکنندگان محتوای این استارتاپ از مرز ۲,۲ میلیارد نفر عبور کرد و تعداد کاربران روزانهی آن به ۱۵ میلیون نفر رسید.
جاستین کان، همبنیانگذار استارتاپ توییچ است که بعد از فروختن استارتاپ خود بهعنوان یکی از شرکای وایکامبیناتور فعالیت میکند و همچنین، استارتاپ جدیدی در زمینهی موسیقی الکترونیک راهاندازی کرده است. او در مصاحبهی خود با مجلهی Foundr، درمورد داستان شکلگیری توییچ و رمزهای موفقیت آن توضیح داده است. در ادامه، بخشهایی از آن را میخوانیم.
نیتان: کار خود را چگونه آغاز کردید؟
جاستین: زمانیکه از دانشگاه فارغالتحصیل شدم، کارآفرینی را آغاز کردم. من و دوستم اِمِت، شرکتی بهنام کیکو (Kiko) راهاندازی کردیم که خدماتی مانند تقویم گوگل ارائه میداد و موفقیتآمیز نبود؛ اما ما را با دنیای استارتاپ آشنا کرد. بعد از این ماجرا، استارتاپهای دیگری مانند Justin.tv و توییچ را راهاندازی کردیم و درحالحاضر از شرکای وایکامبیناتور هستم.
نیتان: بسیار عالی. استارتاپ کیکو را فروختید؛ درست است؟
جاستین: بله، استارتاپ کیکو موفق نبود و برای اینکه بتوانیم بخشی از سرمایهی سرمایهگذاران را بازگردانیم، کدها و سپس سایت آن را برای فروش در سایت eBay آگهی دادیم. معلوم شد تعداد زیادی از مردم طرفدار کیکو بودند و توانستیم آن را به قیمت حدود ۲۵۰ هزار دلار به یک شرکت کانادایی بهنام Tucows بفروشیم.
نیتان: البته فکر میکنیم قیمت فروش کیکو در مقایسه با آخرین معاملهای که داشتید، بسیار ناچیز است. شما استارتاپ توییچ را نزدیک به یک میلیارد دلار به آمازون فروختید. لطفا در مورد ماجرای توییچ و شراکت با وایکامبیناتور و تجربیات خود از ابتدای راهاندازی استارتاپ بیشتر توضیح دهید.
جاستین: ما با کیکو وارد دنیای استارتاپ شدیم اما ایدهمان بهاندازهی کافی خوب نبود. کیکو یک تقویم سادهی کشیدنی و رهاکردنی بود که ظاهری شبیهبه سرویس ایمیل Outlook داشت و تصمیم گرفتیم استارتاپ دیگری را راهاندازی کنیم. بعد از این تصمیم، ایدههای دیگری را پیادهسازی کردیم اما هیچکدام موفقیتآمیز نبودند؛ زیرا بهاندازهی کافی تمرکز نداشتیم. بنابراین تصمیم گرفتیم شرکت را ببندیم و ازآنجاییکه دیگر پولی برایمان باقی نمانده بود، کیکو را در سایت ایبی فروختیم.
بعد از فروختن کیکو، به وایکامبیناتور رفتیم و ایدهی خود را برای پل گراهام تعریف کردیم؛ اما از آن استقبال نکرد و خواست تا ایدهی دیگری ارائه دهیم. او از ایدهی راهاندازی یک شوی واقعیت بهنام Justin.tv استقبال کرد و رابرت موریس، یکی دیگر از شرکای وایکامبیناتور و استاد معروف علوم کامپیوتر دانشگاه امآیتی بعد از شنیدن ایدهی جدید ما گفت: «فقط به این دلیل روی ایدهای که دادید، سرمایهگذاری میکنم که ببینم از خودتان یک احمق ساختهاید.»
تقریبا ۶ ماه زمان برد تا سایت Justin.tv و سرویس استریم آن را راهاندازی کنیم و دو همبنیانگذار دیگر بهنامهای کایل و مایکل که از دوستانمان بودند را به تیم اضافه کردیم. بعد از پخش زندهی شو، مردم استقبال خوبی از ایدهی ما داشتند و هر ماه حدود ۳۰ میلیون نفر آن را تماشا میکردند.
بعد از خوابیدن تبوتاب ایدهی جدید متوجه شدیم باید کارهای جدیدی ارائه دهیم تا شرکت به رشد خود ادامه دهد. بنابراین طوفان فکری برای پیادهسازی ایدههای جدید ترتیب دادیم و یکی از ایدهها این بود که سایتی مختص بازی داشته باشیم. امت، یکی از بنیانگذاران استارتاپ، این ایده را ارائه داده بود؛ زیرا محتوای مربوطبه بازی که درحالحاضر روی سایت بود را خیلی دوست داشت. درنهایت تصمیم گرفتیم روی این ایده کار کنیم و توییچ به جایگاه فعلی خود رسید.
نیتان: بسیار عالی. کنجکاو شدم بدانم چه احساسی بابت ایدهی جدید داشتید؟
جاستین: ایدهی ما جدید بود و مردم علاقهی زیادی به دیدن ویدئوهای مربوطبه بازی محبوب خود نشان دادند. من از امتحانکردن موضوعها و تجارب جدید استقبال میکنم و بههمیندلیل، با پیادهسازی ایدهی پخش ویدئوهای مربوطبه بازی موافقت کردم و فکر میکنم کاربران نیز این موضوع را دوست داشتند.
نیتان: آیا فکر میکردید توییچ تا این اندازه پرطرفدار شود و روزی استارتاپ خود را به آمازون بفروشید؟
جاستین: مطمئنا خیر، هرگز فکر نمیکردیم استارتاپ خود را به قیمت ۹۷۰ میلیون دلار به آمازون بفروشیم. در روزهای ابتدایی تصور میکردم اگر ماهانه ۱۰ میلیون کاربر فعال داشته باشیم، عالی است؛ اما همهچیز فراتر از انتظار اتفاق افتاد و ما اکنون حدود ۱۰۰ میلیون کاربر فعال ماهانه داریم؛ درواقع همین موضوع باعث شد سطح انتظارهایی که داشتیم، کمی بالا رود.
نیتان: استارتاپهای بزرگ زیادی در وای کامینیتور شکل گرفتهاند و میدانم رابطهی خوبی با بنیانگذاران سایر استارتاپها دارید؛ درست است؟
جاستین: بله ما کارمان را همزمان با سایر تیمها آغاز کردیم و هنوز هم باهم دوست هستیم. بهعنوان مثال، با تیم ردیت همدوره بودیم و هنوز هم با بنیانگذاران آن، یعنی استیو و الکس ارتباط داریم. در سال ۲۰۰۷ و بعد از راهاندازی Justin.tv، با بنیانگذاران استارتاپهای دیگری مانند Weebly، Xobni و دراپباکس آشنا شدیم و هنوز هم بهطور مرتب همدیگر را میبینیم و دوستهای خوبی هستیم.
نیتان: فکر میکنید چه چیزی باعث شد همهی شما به شرکتهایی موفق با رشد بالا تبدیل شوید؟
جاستین: فکر میکنم اغلب ما کارمان را در دورهی رشد اینترنت بنیانگذاری کردیم و این موضوع هنوز هم جریان دارد. ما از روزهای اول وایکامبیناتور آنجا بودیم و بههمیندلیل فرصتهای زیادی در اختیارمان قرار گرفت. فکر میکنم تمام استارتاپهای آن دوره بهنوعی نیازهای مردم را برطرف میکردند و با حفظ ارتباط خود با مردم تلاش میکردند محصولات موردنیاز آنها را بسازند و بهنظرمن، اگر هر استارتاپی تنها بهاندازهی کافی تلاش میکرد، میتوانست موفق شود و این، موضوع چندان پیچیدهای نبود.
نیتان: جالب است. لطفا کمی در مورد شرایط فعلی خود توضیح دهید. بعد از اینکه توییچ را به قیمت ۹۷۰ دلار به آمازون فروختید، آیا کار جدیدی را آغاز کردید یا بازنشسته شدید؟ این مبلغ بسیار زیاد است؛ آیا برای مراحل بعد برنامهریزی کردهاید؟
جاستین: درحالحاضر، من بهطور تماموقت در وایکامبیناتور کار میکنم. ما روی شرکتهای جدید سرمایهگذاری میکنیم و به آنها مشاوره میدهیم؛ درواقع همان کاری که پل برای ما انجام داد را ما برای سایر استارتاپها انجام میدهیم.
بهغیر از این کار تماموقت، من بههمراه تعدادی از دوستانم شرکت جدیدی بهنام The Artist Union درزمینهی موسیقی الکترونیک راهاندازی کردیم. موسیقی الکترونیک نوعی موسیقی است که در مراحل تهیهی آن، از سازهای الکترونیک و فناوری موسیقی الکترونیک استفاده میشود. درواقع ابزاری میسازیم که به هنرمندان موسیقی الکترونیک کمک میکند در شبکههای اجتماعی شناخته شوند. من عاشق موسیقی الکترونیک هستم و همیشه میخواستم کاری در این زمینه انجام دهم؛ اما بعد از این استارتاپ ترجیح میدهم کمی به خودم آسان بگیرم، روی سایر شرکتها سرمایهگذاری کنم و موضوعات جدید یاد بگیرم. فکر میکنم این کار برای هر انسانی کافی باشد.
نیتان: برای کار جدید هم به اندازهی توییچ هیجانزده هستید؟
جاستین: بله، ساختن محصولات جدید بسیار هیجانانگیز است. من عاشق کشفکردن محصولات جدید، استفاده از محصولات جدید و ساختن آنها هستم. من یادگرفتن موضوعات جدید و ساختن محصولی برای خودم و دیگران را نیز دوست دارم و بههمیندلیل انجام کار جدید بسیار برایم هیجانانگیز است.
نیتان: فکر میکنم ساختن یک محصول از ابتدا، لذتبخشترین جنبهی کاری یک کارآفرین است.
جاستین: بله، ساختن هر محصولی لذتبخش است.
نیتان: همانطور که میدانید، بنیانگذاری و مدیرعامل شدن در یک شرکت بسیار با یکدیگر متفاوت هستند. بنیانگذار توییچ نیز بعد از بنیانگذاری، بهعنوان مدیرعامل آن مشغول بهکار شد و وظایفی مانند مدیریت کارمندان را برعهده داشت. میدانم که انجام این کار چالش بزرگی است؛ آیا نصیحتی برای دیگران در این زمینه دارید؟
جاستین: اگر سابقهی کاری مدیریتی ندارید، هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد و میتوانید همهچیز را درطول مسیر یاد بگیرید. مهمترین نکته این است که محصولی را توسعه دهید که مردم واقعا به آن نیاز دارند و قصد دارند استفادهاش کنند. بعد از آن، همهچیز روبهجلو پیش خواهد رفت و یادگرفتنش درطول مسیر صورت میگیرد.
فکر میکنم بهترین راه، مشورتگرفتن از کسانی است که سابقهی کار مدیریتی استارتاپ دارند؛ کارهایی مانند استخدام نیروهای جدید، مدیریت کارمندان و جذب سرمایه ازطریق صبحتکردن با دیگران و خواندن مقالات آموزشی را میتوان یاد گرفت. مهم این است که پیوسته درحال یادگیری باشید و از انجامدادن کارهای جدید نترسید.
نیتان: بهغیر از ساختن محصولی که مردم واقعا به آن نیاز داشته باشند، چه نکاتی به موفقیت استارتاپ کمک میکند؟ انجام چه کارهایی باعث رشد و موفقیت توییچ شد؟
جاستین: من تمام اعتبار را به همبنیانگذار توییچ، یعنی امت میدهم. او واقعا به بخش ویدئوهای بازی در Justin.tv علاقه داشت و زمانیکه میخواستیم تغییر مسیر (پیوت) دهیم، او پیشنهاد چرخش بهسمت ویدئوهای مربوطبه بازی را داد و همهی اعضای تیم با آن موافقت کردند.
او با تمام افراد فعال در تولید ویدئوی بازی صحبت کرد و نظر آنها را در مورد ویژگیهای مورد علاقهشان جویا شد. از آنها پرسید تحت چه شرایطی با توییچ همکاری میکنند و آنها نیز ویژگیهایی را که میخواستند، اعلام کردند. ما تمام آن ویژگیها را به سایت اضافه کردیم و همین باعث شد تمام فعالان دنیای بازیهای کامپیوتری و پلیاستیشن به سایت ما ملحق شوند و تمام طرفدارانشان را با خود بیاورند.
این موضوع چندین ماه ادامه داشت و ما در تمام این مدت، با فعالان دنیای بازی در ارتباط بودیم؛ تا اینکه سایت به یکی از پاتوقهای بازیدوستان تبدیل شد.
نیتان: قبل از فروختن توییچ به آمازون، شرکت چند کارمند داشت؟
جاستین: فکر میکنم آن زمان ۱۷۰ نفر در شرکت استخدام شده بودند.
نیتان: برای استخدام نیروهای جدید چه نصیحتی برای سایر استارتاپها دارید؟ شما تیمی از بنیانگذاران و یک تیم اصلی بودید؛ برای استخدام سایر کارمندان چه معیارهایی داشتید؟
جاستین: فکر میکنم آسانترین شرایط، استخدام نیروی جدید، مدتی بعد از بنیانگذاری استارتاپ است. در این زمان، شما درجریان همهی کارهای شرکت هستید و نیازهای واقعی شرکت را میدانید. فکر میکنم استخدام نیروی جدید برای انجام کارهایی که مدیر شرکت هرگز خودش انجام نداده، سختترین کار است. بنابراین فکر میکنیم بهترین کار این است که مدیرعامل شرکت یا حداقل یکی از بنیانگذاران کاری که قصد جذب نیرو برای انجام آن دارید را مدتی امتحان کند تا بهتر بداند چه شخصی با چه تواناییهایی برای آن کار بهتر است.
نیتان: آیا برای مدیریت هم نکته یا نصیحتی دارید که به رشد و توسعهی استارتاپ کمک کند؟
جاستین: نکتهای که اغلب بنیانگذاران تازهکار در مورد آن اشتباه میکنند، این است که انتظارات شفافی ندارند. بهنظرمن، اولین نکته این است که هر فردی باید تعریف دقیقی از موفقیت و شکست برای هر پروژه داشته باشد و دومین نکته نیز این است که بهطور مرتب با سایر اعضای تیم و کارمندان جلسهی شخصی ترتیب دهد. این دو نکتهی اساسی معمولا از سوی بنیانگذاران تازهکار نادیده گرفته میشود اما از بروز ۸۰ درصد مشکلات در آینده جلوگیری میکند.
نیتان: شما با کارآفرینان موفق زیادی در ارتباط هستید. فکر میکنید مهمترین ویژگی مشترک کارآفرینان موفق چیست؟
جاستین: فکر میکنم کارآفرینان موفق، افراد زیرکی هستند که هرگز تسلیم نمیشوند و هیچ موضوعی نمیتواند آنها را متوقف کند. بهغیر از این، فکر میکنم تمام کارآفرینان باید روی محصول خود تمرکز کنند و بابت ارائهی آن لذت ببرند.
نیتان: برگردیم سراغ بحث استخدام نیروی جدید و گسترش دادن فعالیتهای شرکت. از کجا میدانید زمان استخدام نیروی جدیدی فرا رسیده است و این موضوع را چگونه مدیریت میکنید؟
جاستین: ما زمانی نیروی جدید استخدام میکنیم که واقعا به آن نیاز داشته باشیم. فکر میکنم هر شرکتی باید زمانی نیروی جدید استخدام کند که واقعا به وجود فرد جدیدی برای انجام کار نیاز داشته باشد و نیروهای قبلی نتوانند از عهدهی انجام آن برآیند.
نیتان: شما برای فرهنگ سازمانی شرکت چه کاری انجام دادید؟ آیا موضوع خاصی بود که ساختن آن کمک کرده باشد و توییچ را به شرکتی فوقالعاده برای کار کردن تبدیل کند؟
جاستین: زمانیکه تغییر مسیر توییچ را عملی کردیم، امت بهعنوان مدیرعامل انتخاب شد و به مشتریها به چشم تولیدکنندهی محتوا نگاه نمیکرد. شاید فکر کنید ما باید بیشتر روی بینندگان سایت تمرکز میکردیم تا بتوانیم آمار بازدید سایت را بالا ببریم؛ اما اینطور نبود. واقعیت این بود که اگر میتوانستیم تولیدکنندگان محتوا را خوشحال و راضی نگه داریم، مطمئنا آمار بینندگان سایت نیز بالا میرفت.
این هدف اصلی امت بود که بهنظرمن، نتیجهی خوبی داشت. افراد زیادی علاقه داشتند در توییچ کار کنند؛ زیرا توییچ مانند یک شرکت بازیسازی است.
تمرکز و توجه نکردن به نیازهای بازار، بزرگترین دلیل شکست استارتاپها است
نیتان: شما در وایکامبیناتور کار میکنید و برای سرمایهگذاری روی استارتاپها تصمیم میگیرید. بهنظر شما، بزرگترین مشکل استارتاپهایی که شکست میخورند، یا ویژگی مشترک آنها چیست؟
جاستین: احتمالا تمرکز کافی نداشتهاند و محصولی که ساختهاند، برای بازار مناسب نبوده است.
نیتان: چگونه متوجه میشوید محصول متناسب با نیازهای بازار را پیدا کردهاید؟
جاستین: رشد محصول و بازگشت مجدد مشتریها. اگر مشتریهایی که محصول یا خدماتی را امتحان کردهاند، دوباره برای خرید محصول تقاضا دهند یا رضایت خود را اعلام کنند، یعنی از محصول یا خدمات ارائهشده راضی هستند.
نیتان: بسیاری از استارتاپها نمیدانند چه موقعی محصول مناسب بازار را پیدا کردهاند و این مشکل بزرگ بسیاری از آنها است.
جاستین: بله. زمانیکه روشی برای جذب مشتری درنظر گرفته میشود، مطمئنا راهی برای سنجش رضایت مشتری نیز درنظر گرفته میشود. مقایسهی آمار و ارقام بهدستآمده، بهترین راه برای سنجیدن موفقیت محصول در بازار است.
نیتان: و درمورد تمرکز؛ آیا فکر میکنید بنیانگذاران روی موضوعات مختلفی غیر از حصول اصلی تمرکز میکنند و زمان میگذارند؟
جاستین: مطمئنا همینطور است. در هر استارتاپ، کارهای زیادی وجود دارد که تمرکز روی آنها نتیجهای نخواهد داشت و به آنها کارهای تقلبی گفته میشود. بهعنوان مثال، برخی تلاش میکنند محبوبیت خود را در رسانهها افزایش دهند؛ درصورتیکه این موضوع هیچ تأثیر مثبتی روی افزایش تعداد مشتری ندارد. شاید در ابتدای کار، پیداکردن مشتری اولیه ایدهی خوبی بهنظر برسد؛ اما در بلندمدت هیچ تأثیری روی افزایش کاربران ندارد.
بهعنوان مثال، شرکت در کنفرانسهای مختلف و صحبت درمورد استارتاپ، کاری بیهوده است؛ زیرا تأثیری در افزایش کاربران یا افزایش درآمد شرکت ندارد. البته، این موضوع درمورد همهی استارتاپها صادق نیست؛ اما برای اغلب آنها، تنها یک کار اضافی است.
نیتان: مردم چگونه باید تمرکز خود را افزایش دهند؟
جاستین: باید بهطور منظم با مشتریها صحبت کنند تا ببینند آنها واقعا چه میخواهند. یک استارتاپ، باید محصول موردنظر مشتریهای خود را بسازد و سپس فرضیههای مختلف را امتحان کند تا ببیند آیا محصول تولیدشده، نیازهای مشتری را برطرف میکند یا خیر. سپس این مراحل را دوباره و دوباره انجام دهد تا نهایتا شرکت به موفقیت برسد.
گاهیاوقات یک استارتاپ بعد از آگاهییافتن از نیازهای واقعی مشتری، باید دنبال استخدام نیروهای متخصص برود. گاهیاوقات ممکن است حتی پول کافی برای استخدام آنها نداشته باشد؛ در چنین شرایطی، شاید تولید محصول نهایی زمان ببرد، اما نهایتا این سه فرایند باید بهطور مرتب پشتسرهم انجام شوند: صحبتکردن با مشتریها، ساخت مجدد محصول و سپس امتحانکردن و ارزیابی محصول ساختهشده.
نیتان: روش کاری شما به چه صورت بود؟ توییچ یک شرکت بسیار موفق و بزرگ بود که نزدیک به یک میلیارد دلار به آمازون فروخته شد. شما چند ساعت در هفته کار میکردید؟ ۸۰ ساعت در هفته یا بیشتر؟
جاستین: بله، ما در دو سال اول، خیلی سخت کار میکردیم. تقریبا هفت روز هفته، نزدیکبه ۸۰ ساعت کار میکردیم؛ اما بعد از آن دو سال، شرایط کمی بهتر شد. فکر میکنم کمبود تجربه هم بسیار مهم بود و باعث شد ما سالهای اول بسیار کار کنیم.
نیتان: درحالحاضر، کارآفرینان زیادی به سیلیکونولی میآیند تا استارتاپ خود را راهاندازی کنند و موفق شوند. آیا فکر میکنید این افراد خارج از سیلیکونولی و در هر جای دنیا هم به همین اندازه شانس موفقیت دارند؟
جاستین: بله، فکر میکنم استارتاپها در هر جایی از دنیا میتوانند موفق شوند؛ اما فکر میکنم اغلب استارتاپهای موفق، کار خود را در سیلیکونولی آغاز کردند؛ زیرا دسترسی به استعدادها در این مکان راحتتر است و شاید در هیچ جای دیگری این شرایط مهیا نباشد.
نیتان: سؤال آخر این است که سه اقدام اساسی یا سه کار اصلی که کارآفرینان باید بهطور دائم انجام دهند، چیست؟
جاستین: بهنظرمن، اولین اقدام اساسی این است که همین حالا شروع کنید. فکر میکنم در هیچ برههی زمانی راهاندازی یک استارتاپ به این اندازه ارزان نخواهد بود. اولین گام، سختترین گام است و اگر ایدهای دارید، بهتر است همین حالا شروع کنید.
دومین اقدام اساسی بعد از راهاندازی شرکت، فکر کردن به این موضوع است که چگونه میتوان برای مشتریها ارزشآفرینی کرد؟ بنابراین دنبال راههایی باشید که محبوبیت محصول را نزد مشتری افزایش میدهند. با مشتریها صحبت کنید و بعد از شناسایی نیازهای مشتری، راهحل مناسبی برای برطرفکردن آنها پیدا کنید.
سومین اقدام اساسی این است که نظر آنها را در مورد محصول جویا شوید. بهعنوان مثال، محصول یا خدمات خود را دراختیار آنها قرار دهید و ببینید آیا واقعا از آنها استفاده میکنند یا خیر. سپس درمورد نتایج با خودتان صادق باشید. فکر میکنم اگر یک استارتاپ این سه مرحله را بارها و بارها انجام دهد، هیچ سرنوشتی جز موفقیت در انتظارش نخواهد بود.
نیتان: ممنون از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید.
جاستین: خواهش میکنم؛ ممنون از شما.