همهی کارمندان و فعالان دنیای کسبوکار، روزهای خوب و بد را درکنار هم تجربه میکنند. برخی اوقات، روزهای بد به هفتههای بد هم تبدیل میشوند، اما دلیل مناسبی برای ترک کردن شغل نیستند. درمقابل برخی شرایط وجود دارند که میتوانند دلیل مناسب را برای ترک شغل در اختیار شما قرار دهند. این دلایل، شرایطی هستند که ادامهی کار را غیرممکن و جستوجو برای شغل جدید را الزامی میکنند.
دلایل منطقی برای ترک شغل میتوانند بسیار متنوع باشند. برخی افراد بهخاطر مشکل با مدیر یا همکاران تصمیم به تغییر مسیر میگیرند و برخی دیگر، اهداف بلندپروازانه را بهانهی استعفا میکنند. ترک شغل برای شروع کسبوکار مستقل، از دلایل مرسوم این روزها محسوب میشود. کارآفرینان گوناگونی وجود دارند که با رؤیای ساختن دنیایی مستقل و رضایت طولانیمدت از زندگی کاری، قید حقوق ثابت و منظم کارمندی را زدهاند.
بههرحال، هر فردی میتواند دلایل مخصوص به خود را برای تغییر مسیر شغلی داشته باشد. دراینمیان، نشانههایی وجود دارند که به شما در انتخاب بین ماندن و رفتن کمک میکنند. در ادامهی این مطلب زومیت به نشانههایی میپردازیم که تفکر دربارهی ترک شغل را منطقیتر میکنند.
۱- خستگی و بیحوصلگی
روزهای ابتدایی کار در شغل کنونی را در نظر بگیرید. در آن دوران شور و اشتیاق فراوانی داشتید و هر روز صبح با عشق به پیشرفت به محل کار میرفتید. حتی اگر چنان عشقی هم در کار نبود، بهخاطر شرایط گوناگون همچون حقوق، موقعیت و فرصتهای پیشرفت، به شغل جدید تمایل نشان میدادید.
اگر اکنون در شرایطی هستید که هر روز صبح با خستگی، بیحوصلگی و بدون امیدی به آینده به محل کار میروید، شاید یکی از نشانههای تغییر شغل پدیدار شده باشد. با خود فکر کنید که آیا هنوز حاضر هستید پنج یا ۶ روز در هفته و هشت ساعت در هر روز، به این کار بپردازید؟
۲- تعهد درونی به ترک شغل
بسیاری از افراد، روزهایی را تجربه کردهاند که در خیال خود برای ترک کردن همیشگی شغل آماده بودهاند. در چنین شرایطی باید کمی استراحت کرده و با دقت بیشتر به دلایل خستگی و عصبانیت از شغل فکر کنید. شاید تنها یک روز بد کاری داشتهاید که قطعا دلیل خوبی برای استعفا نخواهد بود.
آیا همیشه به خودتان قول استعفا میدهید؟
در مقابل تفکر و وعدههای زودگذر ذهنی برای ترک شغل، شرایطی وجود دارد که فرد در آن هر روز تصمیم به استعفا میگیرد. فرض کنید به مدت سه ماه هر روز به خود بگویید که شغل کنونی را ترک خواهید کرد. چنین روندی نشانهی مهمی محسوب میشود و شاید شما دیگر برای ادامهی مسیر درکنار سازمان کنونی، انرژی نداشته باشید. شاید هم انگیزهی تأسیس کسبوکار جدید، بهانهی خوبی برای برنامهریزیهای هرروزه با هدف استعفا باشد.
قول دادن به خود مبنی بر ترک شغل و صحبت کردن درونی هرروزه، کمکی به پیشرفت آتی شما نخواهد کرد. درمقابل پیشنهاد میشود پیش از استعفا، خود را برای شغل بعدی آماده کنید. مهارتهای مورد نیاز برای استخدام در شرکت جدید را کسب کنید یا از لحاظ شخصی برای هدف آینده آماده شوید. بههرحال ترک کردن شغل کار آسانی نخواهد بود و قولهای همیشگی به خودتان نیز کمکی در این مسیر نمیکند.
۳- عدم هماهنگی با گروه
تصور کنید که شغلی عالی با حقوقی قابلتوجه دارید. در چنین وضعیتی، احتمالا رابطهی خوبی هم با همکاران برقرار میکنید، اما این ذهنیت وجود دارد که به گروه تعلق ندارید. شاید ذهنیت شما ساختارمند باشد و کارفرما، اعتقادی به چارچوبهای کاری نداشته باشد (یا بالعکس). درواقع برخی اوقات ماهیت شغل و شرکت ایرادی ندارد و تنها مدیر یا همکاران، با استانداردهای ذهنی و اخلاقی شما همسو نیستند.
وقتی در سازمان احساس غریبهبودن داشته باشید، شرایط دشواری در پیش خواهید داشت. شاید تغییر شغل هم کمکی به شما نکند. در چنین وضعیتی بهتر است ابتدا صحبتی با مدیر و کارفرما داشته باشید و نگرانیهایتان را مطرح کنید. در مرحلهی بعد، اگر نتوانستید موقعیتی متفاوت در سازمان کنونی پیدا کنید، استعفا را بهعنوان انتخاب مدنظر قرار دهید.
۴- عدم علاقه به شغل مدیر
یکی از دلایل ادامه دادن شغل، پیشرفت احتمالی در آینده است. اگر بهخاطر چنین وضعیتی در شغل کنونی ماندگار شدهاید، ابتدا از خود بپرسید که آیا به شغل مدیر مستقیمتان علاقه دارید؟ بهبیاندیگر، اگر پیشنهاد ارتقاء به شما شود، آن را با کمال میل میپذیرید یا از شرایط و نوع مسئولیتهای آن فراری هستید؟
اگر تحمل شغلی شبیه به رئیس خودتان را ندارید، شاید زمان ترک سازمان فرا رسیده باشد. اگر افراد علاقه و امیدی به آینده و پیشرفتهای خود نداشته باشند، قطعا برای موفقیت تلاش نخواهند کرد.
۵- اهمیتندادن به محصولات و خدمات
اگر حقوق، موقعیت کاری و همکاران را از ذهن خارج کنیم، به مسئلهای بهنام محصول و خدمات تولیدشده در شرکت میرسیم. اگر علاقهای به محصول و خدمت شرکت خود نداشته باشید، چگونه میتوانید برای آن تبلیغ کنید یا در فرایند توسعه دخیل شوید؟ بهبیاندیگر، شما اهمیتی به موفق بودن یا نبودن محصول نمیدهید و درنتیجه تمایلی هم برای بهبود آن و بهبود وضعیت خودتان ندارید.
اگر تعهدی به محصولات نداشته باشید، برای پیشرفت تلاش نمیکنید
شرکتها زمانی موفق میشوند که کارمندان بهعنوان حامی و نمایندهی برند کار کنند. اگر شما نتوانید پشتیبانی کافی از محصول شرکت داشته باشید، خدمات عادلانهای به آنها ارائه نمیکنید. درواقع حقوق دریافتی هم منصفانه نخواهد بود و بهنوعی در اعتماد مدیران هم خیانت میشود. در چنین وضعیتی برنامهریزی برای ترک شغل، منصفانهترین و عاقلانهترین تصمیم خواهد بود.
۶- مدیر غیرقابل تحمل
برخی اوقات، تنها رفتارهای یک مدیر برای فراری دادن شما از شرکت کافی خواهد بود. چرا باید با فردی کار کنید که انتظارات بیش از حد، رفتارهای غیرمنطقی و کنترل جزئی روی رفتار و عملکرد دارد؟ چنین رفتارهایی در دستهبندی رفتارهای غیرقابلتحمل عمومی قرار میگیرند؛ اما ممکن است برخی رفتارهای نهچندان بد رئیس شما نیز در ذهنتان غیرقابلتحمل باشد. بههرحال وقتی نتوانید با مدیر مستقیم خود رابطهی مناسب داشته باشید، شرایط برای ادامهی مسیر آسان نخواهد بود.
اگر بهعنوان مدیر در مجموعهای فعالیت میکنید، بهتر است رفتارهای عمومی غیرقابلتحمل را بشناسید. شاید از نظر خودتان کار اشتباهی انجام ندهید، اما همین رفتارها منجر به ترک شرکت از سوی کارمندان بااستعداد شود. برای درک چنین رفتارهایی، بازخورد گرفتن ناشناس از کارمندان میتواند بهترین راهحل باشد.
۷- عملکرد پایینتر از انتظار
تصور کنید استعداد و توانایی لازم برای انجام شغلی را دارید، اما اشتیاق پایین باعث میشود که همیشه عملکردی کمتر از انتظار داشته باشید. در فرضیهای دیگر، سیاستهای کاری یا حجم بالای وظایف، باعث میشود که از همهی ظرفیتهای خود استفاده نکنید. بههرحال صرفنظر از دلیل، شما نمیتوانید در وضعیت کنونی بهترین بهرهوری را داشته باشید. اگر در چنین حالتی قرار دارید، پیشرفت نیز در گزینههای بعدی مسیر شغلی شما نخواهد بود و بهتر است تغییر شغل را بهعنوان گزینهای مهم در نظر بگیرید.
۸- استرس، اضطراب و ناراحتی
قطعا برخی روزها در دوران کاری وجود دارد که تنها به در خانه ماندن و استراحت کردن فکر میکنیم. اگر چنین روندی ادامهدار باشد، شاید دچار افسردگی کاری شده باشید. شاید مشکلی پیچیدهتر در شغل وجود دارد که مانع از استفادهی حداکثری از انرژی میشود.
برخی اوقات، شغل افراد جذابیتی برای آنها ندارد، اما جذابیتنداشتن دلیل کافی برای ترک شغل نیست. ازطرفی، اگر اضطراب، خوشنودنبودن و استرس، مانع فعالیتهای مفید کاری شما میشوند، باید نگران علائم باشید. چنین نشانههایی میتوانند بهعنوان دلایل کافی برای ترک شغل درنظر گرفته شوند.
۹- درکنشدن استعدادها
برخی اوقات مشاهده میکنید که پروژههای بزرگ و مهم به شما پیشنهاد نمیشوند. چنین رویکردی شاید به این معنی باشد که استعدادهای کارمندان بهخوبی توسط مدیران شناسایی نشدهاند. شاید هم جریانهای پشتپردهی دیگری مانع از تقسیم مناسب کارها بین کارمندان میشوند. بههرحال در چنین شرایطی بهجای تلفکردن وقت در سازمانی که قدر استعدادهایتان را نمیداند، بهدنبال فرصتی برای شکوفاکردن تواناییها باشید.
درنهایت، صرفنظر از دلیلی که برای ترک شغل دارید، تنها خودتان میتوانید تصمیم نهایی را اتخاذ کنید. هیچ مقاله، آموزش و مربی نمیتواند مرحلهی آخر و امضای پایانی نامهی استعفا را برای شما انجام دهد. درنتیجه با بررسی دقیقتر شرایط کنونی و برنامهای که برای آیندهی خود دارید، تصمیم خود را بهگونهای اتخاذ کنید که کمترین پشیمانی را بههمراه داشته باشد.
نظرات