چگونه از فریلنسر به کارآفرین تغییر مسیر دهیم؟
اشتغال دورکاری، آزادکاری یا فریلنسنیگ سبک پرطرفداری از فعالیت در دنیای کسبوکار امروز است که روزبهروز به فعالان آن افزوده میشود. علاقهمندان به زندگی فریلنسری در سرتاسر جهان بهمرور از شغلهای رسمی و هشت ساعت کار در روز استعفا میدهند و بهنوعی رویای آن را دارند که خودشان، رئیس خودشان باشند. ازطرفی آمارها نشان میدهد که اقتصاد گیگ در آیندهی نزدیگ از بین نخواهد رفت. بهعنوان مثال تحقیقاتی در ایالات متحده نشان میدهد که ۴۳ درصد از نیروی کار آنها تا سال ۲۰۲۰ بهصورت فریلنسر فعالیت خواهند کرد.
فریلنسینگ به افراد امکان میدهد تا زمان، مکان و مشتریهای کاری را خودشان انتخاب کنند. درواقع شما بهعنوان یک فریلنسر، فرمان کنترل زندگی کاری خود را در دست دارید. احتمالا با نگاهی اولیه به تعاریف فوق، شباهت بسیار زیاد آن را به زندگی کارآفرینی درک خواهید کرد. البته قطعا تفاوتهایی بین زندگی فریلنسری و کارآفرینی وجود دارد که سث گودین (از کارشناسان مشهور دنیای کسبوکار که خود را فریلنسر میداند)، بهترین تعریف را برای آن ارائه میکند. گودین دربارهی تفاوتهای فریلنسینگ و کارآفرینی میگوید:
فریلنسرها برای کاری که انجام میدهند، حقوق دریافت میکنند. اگر شما یه کپیرایتر فریلنسر باشید، در ازای انجام دادن کار و پروژه، هزینه دریافت میکنید. ازطرفی کارآفرینها از پول دیگر افراد استفاده میکنند تا کسبوکاری بزرگتر از خود بسازند و درنهایت حتی در زمان خواب و استراحت، درآمد داشته باشند.
بهعنوان یک فریلنسر، ابعاد پایگاه مشتریان همیشه محدودیتهایی دارد. بهعلاوه دریافت هزینه در ازای زمان و کار هم محدودیت خواهد داشت. درواقع نمیتوان مفاهیم مقیاسپذیری را برای فریلنسرینگ بهکار برد. درنتیجه برخی فریلنسرها تصمیم میگیرند تا به زندگی کارآفرینی تغییر وضعیت دهند. در ادامهی این مطلب زومیت به بررسی برخی راهکارها میپردازیم که برای تغییر وضعیت از فریلنسر به کارفرما مفید خواهند بود.
ذهنیت مبتنی بر رشد
برای فعالیت و پیشرفت بهعنوان یک کارآفرین، بیش از همه چیز به ذهنیت مبتنی بر رشد نیاز دارید. کارول دوک، استاد روانشناسی استنفورد در کتابش بهنام Mindset: The New Psychology of Success دربارهی ذهنیت رشد میگوید: «نگرشی که ما به فعالیتهای روزمرهی خود اضافه میکنیم، نقشی حیاتی در شکلدهی و توسعهی روشهای استفاده از استعدادهای درونی دارد». افرادی که ذهنیت رشد دارند، عشق خاصی به یادگیری نشان میدهند و شکست را نیز بهعنوان هدیه میبینند.
مقیاسدهی به کسبوکار یکی از موضوعات مهم ذهنی کارآفرینان است
شما بهعنوان یک فریلنسر همیشه محدودیتهایی دارید چون زمان خود را در ازای دریافت پول، عرضه میکنید. درواقع خود شما کسبوکار هستید و منابعتان یعنی زمان، محدود هستند. وقتی به کارآفرین تبدیل شوید، توسعهی سیستمهایی برای فعالیت بدون دخالت مستقیم شما اهمیت پیدا میکند. در مسیر توسعهی اینچنینی، سؤالهایی از این جنس پرسیده میشود: این ماه چه تعداد مشتری جذب کردیم؟ چه تعداد مشترک ایمیل جدید داریم؟ آیا زمان استخدام کارمندان جدید فرا رسیده است؟ بهعلاوه برای اطمینان از رشد دائمی، درنظرگرفتن چشمانداز بلندمدت اهمیت پیدا میکند. بهعنوان نمونهای از چشماندازهای بلندمدت میتوان به ثبت اهداف سالانهی درآمدی و پیشبینیهای چندساله اشاره کرد.
مهارت و چابکی در همهی حوزهها
در زندگی یک فریلنسر، اولویتها بهروشنی مشخص هستند. پروژهها، مشتریان و زمان تحویل کار کاملا روشن و تحت چارچوب به نظر میرسند. وقتی از فریلنسر به کارآفرین تبدیل شوید، فعالیتهای بیشمار دیگری به شما هجوم میآورند که در همهی آنها دخیل خواهید بود. بهعنوان مثال بهیکباره متوجه میشوید که حسابدار، بازاریاب، طراح گرافیک، نویسندهی وبلاگ، ویرایشگر ویدئو و بسیاری عناوین دیگر را خودتان بهتنهایی یدک میکشید.
کارآفرین بیش از همهی مهارتها، تدوین اولویتها را به افراد میآموزد. قطعا تمرکز همیشگی روی همهی جنبههای کار ممکن نیست. کارآفرینان موفق پیش از هر اقدامی فیلتر اولویتدهی کاربردی تدوین میکنند. آنها سپس به فیلتر خود پایبند میمانند و هر وظیفهای که خارج از اولویت باشد را نادیده میگیرند. گرانت کاردون از کارآفرینان و نویسندههای حوزهی کارآفرینی در کتاب «10X Rule» رویکرد فیلتر کردن را به شیوهای کاربردی توضیح میدهد. کاردون چگونگی اجرای بهینهی کارها را در کتابش توضیح میدهد که کارآفرینها را از انجام همهی وظایف و امید داشتن به نتایج معمولی، نجات میدهد.
روش کاردون یک سؤال را در برابر کارآفرینها قرار میدهد. بهعنوان یک کارآفرین زمانیکه با تصمیم یا فعالیت جدید روبهرو شدید، تأثیرگذاری نتیجهی آن روی فرایندهای کسبوکار را با عددی از مضرب ۱۰ مشخص کنید. بهعنوان مثال اگر کاری، موجب پیشرفت استارتاپ به میزان ۲۰ برابر شود، میتوان آن را در اولویت قرار داد. بهعلاوه چنین کاری را باید با تمرکز و انرژی بسیار بیشتر پیش برد. درواقع وقتی میدانید که پروژهای تأثیر عمیق روی کسبوکار دارد، اختصاص زمان و انرژی بیشتر بر آن، ارزشمند خواهد بود.
استخدام تیم همکار
کارآفرین بهتنهایی نمیتواند همهی وظایف کاری را انجام دهد
ساخت کسبوکاری با قابلیت مقیاس بهتنهایی ممکن نخواهد بود. شاید بهعنوان فریلنسر به کار کردن تنهایی و انجام دادن همهی وظایف عادت داشته باشید. کارآفرینی دنیای متفاوتی دارد و برای رشد کسبوکار از حدی خاص، نیاز به استخدام افراد برای کمک دارید. داشتن یک تیم بهمعنای توانایی کارآفرین در محول کردن وظایف و پرداختن به موضوعات مهمتر خواهد بود. درنتیجه با داشتن یک تیم، وظایف بیشتری در زمان مشخص انجام میشوند. از همه مهمتر میدانیم که هیچ فردی در همهی وظایف و مهارتها متخصص نیست و قطعا به کمک نیاز خواهد داشت.
استخدام همتیمی به کارآفرین امکان میدهد افرادی پیدا کند که نقاط ضعف خودش در تخصصهای متعدد را پوشش دهند. درنتیجه بهجای صرف زمان برای ارائهی سرویس، زمان خود را به ساختن فرایندها، تدوین استراتژی و توسعهی کسبوکار اختصاص خواهید داد.
مهارت نه گفتن
یکی از مهمترین مهارتهای کارآفرینی در توانایی نه گفتن دیده میشود. مهارتی که حتی میتواند موفقیت یا شکست کسبوکار را تعیین کند. شاید زمانیکه کسبوکار را شروع میکنید، بهدنبال استفاده از هر فرصتی باشید که در مقابل خود میبینید. چنین رویکردی تا زمانی ادامه پیدا میکند که با حجم زیاد کارها و پروژهها خسته و درمانده شوید. فراموش نکنید که موفقیت در کارآفرینی نیاز به رویکردی شبیه به دوی ماراتن (و نه سرعت) دارد.
کارآفرینی بیش از نیاز به کار کردن زیاد، به کار کردن هوشمندانه نیاز دارد. درنتیجه مدیریت زمان اهمیتی حیاتی پیدا میکند. وارن بافت دراینباره میگوید: «افراد واقعا موفق تقریبا به همه چیز نه میگویند». انرژی خود را برای فعالیتهایی ذخیره کنید که واقعا به رشد کسبوکارتان کمک میکنند. وقتی به فعالیتهای با اولویت پایینتر نه میگویید، درواقع به رویای بلندمدت خود پاسخ بله دادهاید.
تغییر مسیر از زندگی فریلنسینگ به کارآفرینی برای بسیاری از افراد روندی طبیعی محسوب میشود. البته طبیعی بودن تا زمانی تضمینشده خواهد بود که برای تغییر آماده باشید. شاید در ابتدای کار تغییر به زندگی کارآفرینی برای هر فریلنسری دشوار به نظر برسد، اما همه میدانیم موفقیت و رشد شدید تنها با خارج شدن از منطقهی امن ممکن خواهد بود.