تجزیه‌ی غول‌های بزرگ دنیای فناوری چه تأثیری بر کاربران دارد؟

سه‌شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۱:۳۰
مطالعه 11 دقیقه
سلطه‌ی شرکت‌های فناوری بر بازارهای متنوع جهان، آن‌ها را به غول‌هایی بزرگ تبدیل کرده است که تجزیه و مقابله با انحصار را الزامی‌تر از همیشه می‌کند.
تبلیغات

سیاست‌مداران، فعالان اجتماعی و برخی رقبای شرکت‌های بزرگ دنیای فناوری از دولت‌ها و خصوصا ایالات متحده انتظار دارند تا رویکرد قوی‌تری در تنظیم‌گری قوانین فعالیت غول‌های فناوری داشته باشند. آن‌ها شرکت‌‌هایی همچون فیسبوک، گوگل، آمازون و اپل را به‌عنوان انحصارگراهای دنیای امروز می‌دانند که باید هرچه سریع‌تر اقدامی برای تجزیه‌ی آن‌ها انجام شود.

نامزدهای انتخاباتی آمریکا از هر دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات تلاش می‌کنند تا مقابله با شرکت‌های بزرگ فناوری را به‌عنوان وعده‌های خود مطرح کنند. از میان آن‌ها می‌توان به نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ آمریکا یعنی سناتور الیزابت وارن از ماساچوست اشاره کرد. او در کارزارهای تبلیغاتی، تجزیه‌ی شرکت‌های بزرگ را به‌عنوان بخشی از برنامه‌ی خود بیان می‌کند. دونالد ترامپ، رئیس جمهور کنونی آمریکا نیز در صحبت‌های متعدد به شرکت‌های بزرگ (موسوم به Big Tech) اشاره داشته است. او همچنین از دولت خواسته بود تا علیه شرکت‌هایی همچون گوگل و فیسبوک شکایت کند.

کالین پیپ، بنیان‌گذار موتور جست‌وجوی غیر متمرکز Presearch درباره‌ی مقابله با غول‌های فناوری گفته بود:

ما نیاز داریم تا فرد یا سازمانی مشخص در برابر شرکت‌های بزرگ بایستد. آن‌ها باید بدانند که ما با همه‌ی اقدامات‌شان موافق نیستیم. ما دوست نداریم که آن‌ها هر کار مورد علاقه‌ی خود را انجام دهند.

بزرگ‌ترین شرکت‌های بزرگ کنونی در دنیای فناوری از سال‌ها پیش رویکردهای ناسالمی در رقابت داشته‌اند. به‌عنوان مثال خرید اینستاگرام توسط فیسبوک را در نظر بگیرید که یکی از بزرگ‌ترین رقبای آن‌ها در بحث رسانه‌های اجتماعی بود. به‌هرحال امروز تجزیه‌ی شرکت‌های بزرگ فناوری اثرات بزرگی بر سیلیکون‌ولی خواهد داشت. از طرفی این سؤال مطرح می‌شود که آیا تجزیه‌ی بازیگران مذکور، تأثیری در تجربه‌ی کاربران خواهد داشت؟ رسانه‌ی دیجیتال ترندز در مصاحبه‌ای با کارشناسان بزرگ دنیای فناوری، تأثیرات تجزیه‌ی احتمالی را بررسی کرده است.

چه گروهی به‌دنبال تجزیه است؟

وزارت دادگستری آمریکا در ۲۳ ژوئیه یک بررسی همه‌جانبه‌ پیرامون فعالیت‌های انحصارگرایانه انجام داد. در متن وزارت دادگستری، موضوع بررسی اینگونه مطرح می‌شود: «پلتفرم‌های آنلاین پیش‌گام بازار چرا و چگونه توانستند قدرت زیادی در بازار کسب کنند؟ آیا آن‌ها باعث کاهش رقابت و نوآوری شده‌اند یا خطرات دیگری به مصرف‌کننده وارد کرده‌اند؟» با وجود اینکه وزارت دادگستری اشاره‌ای به شرکت‌های هدف خود در بررسی قوانین ضد انحصار نداشت، می‌توان نام چهار غول اصلی را به‌عنوان متهمان مطرح کرد: اپل، گوگل، آمازون و فیسبوک.

چهار غول فناوری

گروهی داخلی از مجلس نمایندگان که توسط نامزدهای دموکرات اداره می‌شود هم بررسی‌هایی روی چهار شرکت بزرگ دنیای فناوری شروع کرده است. آن‌ها هم موضوع کاهش رقابت خارجی و اثرات احتمالی آن روی مصرف‌کننده‌ها را بررسی می‌کنند. نامزدهای جمهوری‌خواه در مجالس متعدد آمریکا به‌دنبال بررسی و تحقیق پیرامون شرکت‌های بزرگ فناوری بوده‌اند. سناتور جاش هاولی در ماه ژوئن لایحه‌ای بحث برانگیز را به مجلس ارائه کرد. او در لایحه‌ی خود خواسته بود که شرکت‌های بزرگ فناوری در برابر هرگونه محتوای منتشر شده در پلتفرم‌ها پاسخگو باشند. هاولی هدف از ارائه‌ی چنین لایحه‌ای را جلوگیری از مواردی همچون تعصب سیاسی بیان کرده بود.

برخی از کارشناسان دنیای فناوری اعتقاد دارند که بحث و گفت‌وگوها پیرامون انحصارگرایی شرکت‌های بزرگ فناوری به‌درستی جهت‌دهی نمی‌شود. آن‌ها اعتقاد دارند که براساس قانون ضد انحصار (آنتی‌تراست) شرمن مصوب سال ۱۸۹۰، شرکت‌های فناوری هیچ عملکرد اشتباهی نداشته‌اند. کارن کواکس نورث استاد رسانه‌های اجتماعی دیجیتال در دانشکده‌ی ارتباطات و روزنامه‌نگاری دانشگاه کالیفرنیای جنوبی (USC) درباره‌ی موضوع انحصار می‌گوید:

قانون مذکور ارتباطی به بسیار بزرگ بودن یا بسیار قدرتمند بودن شرکت‌ها ندارد. قانون تنها خطر احتمالی قدرت یا بزرگ بودن شرکت‌ها را در تأثیر بر مصرف‌کننده یا کل کشور مطرح می‌کند.

پرونده‌ی Standard Oil و AT&T

دولت آمریکا در قرن گذشته تنها دو شرکت بزرگ را تجزیه کرده است. یکی از آن رخدادها در حکمی از سوی دادگاه عالی آمریکا برای تجزیه‌ی شرکت Standard Oil اجرا شد که شرکت مذکور را یک مونوپولی غیرقانونی خوانده بود. حکم دیگر در سال ۱۹۸۲ اجرا و منجر به تجزیه‌ی AT&T شد. حکم شرکت نفتی به این خاطر اجرا شد که آن‌ها با قراردادهای متعدد با شرکت‌های ریلی منجر به از بین رفتن فرصت رقابت برای شرکت‌های کوچک‌تر می‌شدند. در نتیجه‌ی حکم دادگاه، مونوپولی به ۳۴ شرکت تجزیه شد.

در پرونده‌ی AT&T هم دادگاه عالی آمریکا وارد عمل شد و انحصار در خدمات تلفنی را به شرکت مذکور نسبت داد. در نتیجه AT&T تمامی شرکت‌های محلی را از خود جدا کرد تا مشتریان انتخاب‌های عادلانه‌تری در پیش رو داشته باشند.

AT&T

هر دو پرونده‌ی بالا با شرایط کنونی در سیلیکون‌ولی تفاوت دارند. آن‌ها در زمانی بسیار قبل از تولد اینترنت و نفوذ آن به تمام اجزای زندگی ما به جریان افتادند. به‌هرحال هر دو شرکت بالا در صنعت محل فعالیت خود فرمانروایی داشتند و برخی اوقات هم از روش‌های غیر منصفانه‌ای برای تثبیت فرمانروایی خود استفاده می‌کردند.

پیپ اعتقاد دارد که دولت نباید دخالتی در فعالیت کسب‌وکارها داشته باشد. ازطرفی شرایط کنونی نشان می‌دهد که ورود دولت به فرایندها، الزامی است. او در این باره می‌گوید:

آن‌ها فرصت‌های زیادی داشته‌اند تا در مسیر قانون قرار بگیرند. ازطرفی اکثرا در خلاف جهت حرکت کرده‌اند و با استفاده از همه‌ی قدرت خود، فرایندها را به نفع خودشان و نه پایگاه کاربران، پیش برده‌اند.

مارک مک‌کرینز استاد دانشکده‌ی مدیریت دانشگاه نورث‌وسترن اعتقاد دارد فعالیت‌های فزاینده‌ی شرکت‌ها لزوما به‌معنای شکستن قوانین ضد انحصار نیست. او می‌گوید تاکنون هیچ فعالیتی از سوی شرکت‌های بزرگ فناوری رخ نداده است که کسی بتواند آن را مخالف قوانین ضد انحصار بیان کند.

لزوما همه‌ی فعالیت‌های غول‌های فناوری مخالفتی با قوانین ضد انحصار ندارد

ما اکنون در دوره‌ای از زمان قرار داریم که پارانویایی از تأثیرات شبکه‌های اجتماعی در اطرافمان قرار دارد. به‌علاوه ترس از دسترسی اپلیکیشن‌ها و سرویس‌ها به داده‌های شخصی هم نگرانی خاص خود را دارد. ترس از اپلیکیشن‌هایی که به صداهای شخصی ما گوش می‌دهند و افرادی که با حساب‌های کاربری جعلی سعی در تغییر باورها و عقاید دارند، روزبه‌روز در دنیای فناوری افزایش می‌یابد. دراین‌میان برخی کارشناسان می‌گویند که همین ترس و پارانویا شاید دلیل فشارهای امروز برای تجزیه‌ی شرکت‌های فناوری باشد.

تجزیه‌ی شرکت‌های بزرگ چگونه خواهد بود؟

ما امروزه از اپلیکیشن‌ها، سرویس‌ها و ابزارهای متنوعی استفاده می‌کنیم که توسط شرکت‌های بزرگ دنیای فناوری توسعه یافته‌اند. کاربردهایی همچون جست‌وجو برای اطلاعات، تماس با دیگران، خرید محصول و سرگرمی امروزه تنها به کمک چنین ابزارهایی انجام می‌شوند. شاید تجزیه‌ی شرکت‌های سازنده‌ی ابزارها، استفاده از آن‌ها را بسیار دشوار کند.

ساندار پیچای

پیپ در توضیحات خود به گوگل و محصولات متعدد آن‌ها اشاره می‌کند. مواردی همچون یوتیوب، گوگل داکز، گوگل درایو و کروم که روزبه‌روز هم کاربران بیشتری را به خود جذب می‌کنند. او چنین محصولاتی را جزئی از استراتژی گوگل می‌داند تا همه‌ی مردم را در مفهومی به‌نام «جهان گوگل» نگه دارد. پیپ اعتقاد دارد جدا کردن سرویس‌های مذکور فرصت فعالیت و رقابت را برای دیگر موتورهای جست‌وجو فراهم می‌کند. او دراین‌باره می‌گوید:

گوگل با ارائه‌ی چنین خدماتی سعی می‌کند تا همه‌ی مردم را به خود جذب کند. اگر بتوانیم سرویس‌های متفرقه را از موتور جست‌وجو و خدمات مرتبط جدا کنیم، قدمی بسیار مهم برای افزایش امکان رقابت برای دیگر شرکت‌‌ها برخواهیم داشت.جست‌وجو، ارزش بسیار زیاد و تأثیراتی اجتماعی و اقتصادی بر جهان دارد. اگر می‌توانستیم موتور جست‌وجوی غیرانتفاعی بسازیم که به مخزن نامتناهی اطلاعات جهان متصل باشد،‌ همه‌ی کاربران از آن سود می‌بردند.

با نگاهی به صحبت‌های بالا به این نتیجه می‌رسیم که از نظر پیپ در دنیای ایده‌آل، موتورهای جست‌وجوی اینترنتی به‌صورت ابزارهایی تحت کنترل جوامع عمل می‌کنند.

توضیحات پیپ درباره‌ی گوگل و ابزارها ما را به این نتیجه می‌رساند که تجزیه‌ی غول موتور جست‌وجو منجر به ایجاد یک گوگل بدون ابزارهای اضافه‌ی جذاب همچون کروم و گوگل درایو می‌شود. برای فیسبوک و آمازون چه اتفاقی رخ می‌دهد؟

فیسبوک امروز به‌عنوان شرکت مادر سرویس‌های بزرگ اینستاگرام و واتساپ شناخته می‌شود. این سه پلتفرم در مجموع میلیاردها کاربر دارند. تجزیه‌ی شرکت‌های بزرگ فناوری یعنی فیسبوک باید کنترل واتساپ و اینستاگرام را واگذار کند. تأثیر چنین تجزیه‌ای برای کاربران به‌صورت قوانین جدید و الگوریتم‌های تازه برای اپلیکیشن‌های مذکور خود را نشان می‌دهد. به هر حال کارشناسان و اساتید ارتباطات و فناوری، تأثیرگذاری رخدادهای احتمالی بر کاربران را نیازمند زمان می‌دانند. به‌عنوان مثال کاربران به مرور از حذف برخی قابلیت‌های درون اپلیکیشن‌ها مطلع می‌شوند یا برخی از آن‌ها به سرویس‌های پولی تبدیل خواهند شد.

تیم کوک

موضوع درباره‌ی آمازون هم با مالکیت شرکت هول فودز شروع می‌شود. به‌علاوه سرویس استریم اختصاصی ویدئو و موسیقی و از آن مهم‌تر سرویس خدمات ابری AWS‌ هم تحت مالکیت این غول دنیای فناوری هستند. اگر تجزیه‌ای رخ بدهد، آمازون باید سرویس‌های مذکور را واگذار کند و به فرم اصلی خود یعنی بازارچه‌ی اینترنتی باز گردد و به‌نوعی فروش محصولات خود را متوقف کند. چنین رویکردی احتمالا منجر به افزایش قیمت کالاها می‌شود، چون آمازون دیگر توانایی ارائه‌ی تخفیف نخواهد داشت.

بسیاری از سیاست‌مداران برنامه‌ای برای دنیای پس از تجزیه ندارند

از میان سیاست‌مدارانی که به‌دنبال تجزیه‌ی شرکت‌های بزرگ هستند، عده‌ی کمی به توضیح درباره‌ی دنیای پس از تجزیه می‌پردازند. از آنجایی که تقریبا همه‌ی شرکت‌های مذکور فعالیت‌های خود را در حوزه‌های بسیار متنوع توسعه داده‌اند، جدا کردن بخش‌های مستقل‌تر به‌عنوان راهکاری کاربردی‌تر به نظر می‌رسد. به‌عنوان مثال می‌توان به همان جدا کردن هول فودز از آمازون، اینستاگرام و واتساپ از فیسبوک و نست و دابل‌کلیک از گوگل اشاره کرد. 

دیجیتال ترندز برای مقاله‌ی حاضر با وزارت دادگستری و کمیسیون تجارت آمریکا تماس گرفت تا درباره‌ی تحقیقات آن‌ها بیشتر بداند. البته هیچ‌یک از آن‌ها پاسخ روشنی به سوالات ندادند. به‌علاوه فیسبوک، آمازون، گوگل و اپل هم هیچ اظهار نظری درباره‌ی اتهام‌ها و برنامه‌های احتمالی نداشتند.

مشکلاتی که حل نمی‌شوند

مقامات قانونی نگران هستند که پلتفرم‌های بزرگ دنیای فناوری امروزه آن‌چنان بزرگ و قدرتمند شده‌اند که تأثیرات عمیقی بر زندگی روزمره‌ی ما دارند. اکثر مردم و کارشناسان نیز چنین اظهار نظری را قبول دارند. درواقع همه‌ی ما می‌دانیم که زندگی امروز مبتنی بر دنیای فناوری شده است، اما تجزیه‌ی شرکت‌های بزرگ لزوما بسیاری از مشکلات مردم را با پلتفرم‌ها حل نمی‌کند. به‌ عنوان مثال نمی‌توان ادعا کرد که با تجزیه‌ی شرکت‌ها، مشکلی همچون حریم خصوصی یا نفوذ فناوری به زندگی روزمره‌ی مردم حل شود.

مارک زاکربرگ

مک‌کرینز درباره‌ی چالش‌‌های بیشتر شرکت‌های بزرگ می‌گوید:

مشکلات دیگری در دنیای امروز وجود دارند که به حریم خصوصی مربوط می‌شوند. قانون ضد انحصار توانایی بررسی و حل آن‌ها را ندارد. درنتیجه اگر فردی ادعا کند که به خاطر استفاده‌ی ناصحیح این شرکت‌ها از داده‌های مردم باید آن‌ها را تجزیه کنیم، بحثی غیر منطقی خواهد بود.

فیسبوک مثال روشنی از شرکت‌هایی است که در سال‌های اخیر هدف انتقادها و حمله‌های متعدد پیرامون حریم خصوصی بود. به‌علاوه آن‌ها متهم به فروش و سوء استفاده از داده‌های کاربران نیز شده‌اند. در جدیدترین پرونده، فیسبوک به خاطر عدم مدیریت صحیح داده‌های کاربران در بحران کمبریج آنالیتیکا به پرداخت پنج میلیارد دلار جریمه محکوم شد. در همان روز اعلام خبر جریمه، غول شبکه‌های اجتماعی از تحقیقات قانون آنتی تراست درباره‌ی عملکردش صحبت کرد.

با وجود تمام مواردی که در بالا اشاره شد، دلیل مهم‌تری برای نظارت و حتی مقابله با رسانه‌های اجتماعی وجود دارد. آن‌ها قدرت زیادی در توزیع اخبار دروغ و انتشار شایعه دارند. نورث اعتقاد دارد که دولت باید قوانین محکمی پیرامون رسانه‌‌های دیجیتال و خصوصا علیه پلتفرم‌هایی همچون فیسبوک اجرا کند. چنین قوانینی اکنون برای محتوای تلویزیون و رادیو مانند تبلیغات، وجود دارد. به‌عنوان نمونه‌ای از پیاده‌سازی قوانین مذکور برای فیسبوک (خصوصا در کمپین‌های سیاسی) می‌توان روندی را پیشنهاد داد که نامزد انتخاباتی، تبلیغ منتشر شده در پلتفرم را تأیید کند.

نورث درباره‌ی تأثیر رسانه‌های اجتماعی کنونی می‌گوید:

مردم نگرانی‌های زیادی درباره‌ی تأثیرات و قدرت شبکه‌ها دارند. از طرفی هیچ‌گونه تلاشی از سوی قانون‌گذاران انجام نمی‌شود تا قوانین ساده‌ی موجود را برای پوشش دادن فعالیت شبکه‌های مدرن‌تر، توسعه دهند. توسعه‌ای که قطعا روی عملکرد رسانه‌های مذکور تأثیر خواهد داشت.
گوگل

نورث اعتقاد دارد از برخی زوایا تجزیه‌ی شرکت‌های فناوری می‌تواند وضعیت اینترنت را بحرانی‌تر کند. او به تأثیرات گوگل بر پایه‌های بنیادی جست‌وجو در اینترنت اشاره می‌کند و تجزیه‌ی آن را منجر به کاهش تجربه‌ی مفید کاربر می‌داند. امروز گوگل نه‌تنها به‌عنوان یک شرکت، بلکه به‌عنوان ابزاری مفید برای جست‌وجوی اطلاعات شناخته می‌شود و تجزیه‌ی چنین ابزاری علاوه بر ضعیف کردن آن، تجربه‌ی جست‌وجوی حرفه‌ای را از کاربر می‌گیرد. درنهایت می‌توان چنین تجزیه‌ی را به ضرر مصرف‌کننده تفسیر کرد که قطعا هدف قانون ضد انحصار، چنین نتیجه‌ای نیست.

ضعیف شدن غول‌ها در بسیاری موارد به ضرر مصرف‌کننده خواهد بود

سه جلسه‌ی استماع جداگانه در تاریخ ۱۶ ژوئیه برگزار شد که مدیران اجرایی شرکت‌های آمازون، اپل، فیسبوک و گوگل در آن‌ها حضور داشتند. نیویورک تایمز در گزارشی از جلسات استماع ادعا می‌کند که نماینده‌هایی از هر دو حزب آمریکایی سوالاتی با اتهام و شک و شبهه‌های زیاد از مدیران اجرایی شرکت‌ها پرسیدند. تمرکز اصلی سوالات، افزایش قدرت شرکت‌های مذکور در بازار و جهت‌گیری عملیاتی بود که به آن‌ها نسبت داده می‌شود. به هر حال سؤال از مدیران شرکت‌های بزرگ، مسئله‌ای متفاوت با متهم کردن آن‌ها به شکستن قانون است. فراموش نکنید که چنین شرکت‌هایی سرمایه‌ی لازم را برای استخدام بهترین وکلا دارند.

فیسبوک علاوه بر مورد بالا درگیری دیگری هم در پیش دارد و به‌نوعی شرایطش دشوارتر از غول‌های دیگر است. وال استریت ژورنال در گزارشی ادعا کرد که کمیسیون تجارت آمریکا پرونده‌‌ی تحقیقاتی جدیدی را برای بررسی خرید واتساپ و اینستاگرام توسط غول شبکه‌های اجتماعی در جریان دارد. کمیسیون مذکور ادعا می‌کند که فیسبوک در کارزاری برنامه‌ریزی شده، رسانه‌های اجتماعی را پیش از تبدیل شدن به تهدید و بحران، به زیرمجموعه‌ی خود اضافه کرد.

در نهایت اثبات اتهاماتی که به شبکه‌های اجتماعی و بیش از همه فیسبوک می‌شود، روندی دشوار و زمان‌بر خواهد بود. مک‌کرینز در پایان مصاحبه پیرامون پرونده‌های موجود می‌گوید:

من هنوز نمی‌دانم که طبق چه قوانینی می‌توان شرکت‌های بزرگ را تجزیه کرد. قطعا روند تجزیه نیز چالشی دیگر خواهد بود. درنهایت از مردم می‌‌خواهم که از هرگونه نتیجه‌گیری زودهنگام پیرامون این موضوعات خودداری کنند.
مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات