نبرد جف بزوس و سیاستمداران؛ آیا آمازون شکستناپذیر است؟ (بخش دوم)
در قسمت اول مقاله به چالشهای متعدد آمازون و انتقادهای مردم و سیاستمداران از آنها پرداختیم. چالشهایی که احتمالا مدیران آمازون و شخص بزوس بدون توجه زیاد به آنها، به حرکت ادامه میدهند. در این قسمت به بحران شخصی جف بزوس و چالشهای پیامدی آن میپردازیم و تلاشهای سیاستمداران برای تجزیهی غول تجارت الکترونیک را شرح میدهیم.
بحران برای مدیرعامل
هفتم ژانویهی سال ۲۰۱۹ تاریخی تأثیرگذار برای بزوس بود. دایلان هاوارد، از مدیران American Media و مالک رسانهی National Enquirer نامهای به مدیر آمازون نوشت و درخواست مصاحبهای با موضوع ارتباط نامشروع او با لارن سانچز را مطرح کرد. موضوع، تهدیدی جدی برای بزوس بود و Enquirer با جمعآوری دادههای بیشمار، تصمیم به افشاسازی داشت.
بزوس و همسرش مککنزی زندگی مشترک ۲۷ ساله داشتند. رابطهی آنها زبانزد خاص و عام و همچنین الگویی برای مدیران آمازون بود که در جلسههای متعدد در خانهی بزوس حضور مییافتند. رفتار بزوس پس از تبدیل شدن به ثروتمندترین فرد جهان، تغییر کرد. او خریدهای بزرگی انجام میداد و میهمانیهای مجلل برگزار کرد. حتی رژیم غذایی و تمرینات ورزشی او نیز شدیدتر شد. بزوس در برخی رویدادها بدون همسرش شرکت میکرد و بهمرور شک و شبهه پیرامون رابطهی او بیشتر شد.
دو روز پس از دریافت نامه از مدیر رسانهی Enquirer، بزوس بههمراه همسرش در توییتر از تصمیم خود به جدایی نوشتند. رسانهی مذکور بهسرعت گزارش خود را همراهبا تصاویر متعدد منتشر کرد و بهنوعی، هجمهها به بزوس اوج گرفت. طلاق و جدایی در میان افراد مشهود مسئلهی جدیدی نیست، اما رابطهی بزوس و اهمیت ندادن او به خانواده برای بسیاری از همکاران و دوستان عجیب بود. مدیرعامل آمازون همیشه به نظم و تعهد شهرت داشت و بسیاری، رخداد پیشآمده را باور نمیکردند.
با افشای رابطهی بزوس، رسانههای دیگر همچون وال استریت ژورنال هم به آن پرداختند. آنها تأثیر جدایی بزوس از مککنزی را بر کسبوکار آمازون تحلیل میکردند. دراینمیان مدیران رسانهای و روابط عمومی آمازون هم واکنش تندی نشان دادند که اوضاع را کمی بحرانیتر کرد. مدیرعامل غول تجارت الکترونیک در پی افشای برخی اطلاعات شخصی، مدیر بخش امنیت آمازون را مأمور کرد تا نفوذ به اطلاعات شخصی را بررسی کند. اگر رسانهها توانسته بودند اطلاعات و پیامهای شخصی او را شنود کنند، چه اطلاعات دیگری در معرض خطر بود؟ آیا برنامهای بزرگتر از ضربه زدن به شخص بزوس جریان داشت؟
نبرد شخصی
جف بزوس در سالهای فعالیت دشمنان زیادی پیدا کرده بود. دشمنان او محدود به شرکتهایی نبودند که از کسبوکار آمازون ضرر دیدند. افراد متعدد از سیاستمداران منتقد پرداخت مالیات تا مدیران سازمانهای بزرگ، با بزوس درگیری داشتند که برخی از آنها بسیار شدید بود.
اتحادیههای کارگری از مخالفان سرسخت آمازون و بزوس بوده و هستند. آنها در دورههای متعدد تلاش کردند تا کارمندان و کارگران آمازون را به زیر چتر اتحادیه ببرند، اما مدیران و وکلای آمازون با استراتژیهای گوناگون مانع از رخ دادن چنین اتفاقی شدند. آنها برخی اوقات کمپینهایی با اطلاعات دروغین هم علیه اتحادیهسازی برگزار کردهاند.
دیو کلارک، معاون ارشد امور بینالملل آمازون میگوید که فعالیت زیر چتر اتحادیههای کارگری مزیتی برای کارمندان آمازون ندارد. او ادعا میکند شرکتش بسیاری از مزیتهای اتحادیه را به کارگران میدهد و عضویت در چنین سازمانهایی، تنها مانعی برای ارتباط سازندهی کارگران و مدیران میشود. درواقع کلارک و بسیاری مدیران دیگر در آمازون، عضویت در اتحادیه را بهعنوان مانعی برای پیشرفت نیروی انسانی نیز میدانند.
اتحادیههای کارگری از دشمنان اصلی آمازون و بزوس هستند
بزوس و شرکتش تنها در برابر سازمانهای کارگری مقاومت نمیکنند. در سال ۲۰۱۸ اتحادیهای در سیاتل از شرکتهای حاضر در منطقه خواست تا هزینهای را برای رفع مشکل بیخانمانها در آمریکا اختصاص دهند. آمازون با برنامهی مذکور مخالفت، و حتی کمپینهای تبلیغاتی علیه آن برگزار کرد. درنهایت شورای شهر سیاتل از برنامهی خود کوتاه آمد و از آن زمان، چهار درصد به جمعیت بیخانمانهای سیاتل افزوده شد. شایان ذکر است، این شهر در رتبهی سوم شهرهای آمریکا از لحاظ جمعیت بیخانمان قرار دارد.
فعالان حقوق بشر، فعالیتهای خیرخواهانهی بزوس را کمتر از همتایان میدانند. از میان پنج میلیاردر برتر آمریکا، او تنها فردی محسوب میشود که در برنامهی Giving Pledge حضور ندارد. برنامهی مذکور توسط بیل گیتس و وارن بافت راهاندازی شد تا ثروتمندان جهان را به بخشش حداقل نیمی از ثروت خود تشویق کند.
موضوع مالیات از دیگر چالشهای مهمی محسوب میشود که مخالفان بسیاری را برای آمازون ایجاد میکند. شرکت در سال ۲۰۱۸ تقریبا هیچ مالیاتی به دولت آمریکا پرداخت نکرده است. چنین رویکردی با استفاده از مزایای متعدد همچون امتیاز تحقیق و توسعه یا اشتغالزایی ممکن میشود. منتقدان آمازون را محکوم میکنند که با وجود ضربه زدن به اقتصاد خرد و خردهفروشیهای کوچک، هیچ هزینهای پرداخت نمیکند. بزوس و شرکتش ادعا میکنند که سال گذشته ۱/۲ میلیارد دلار در سرتاسر جهان مالیات پرداخت کردهاند، البته آنها هیچ جزئیاتی از مبلغ پرداختی در آمریکا منتشر نمیکنند.
بسیاری از نزدیکان بزوس، رویکردها و تصمیمهای او را نشاندهندهی جهتگیریهای سیاسیاش میدانند. بزوس در دستهی آزادیخواهان قرار دارد و هزینههایی را هم برای حفظ استقلال سازمانهای غیردولتی پرداخت کرده است. دوستانش میگویند که او همهی تلاش خود را برای مقابله با قوانین دولتی بحثبرانگیز به کار میگیرد. او پس از خرید واشنگتن پست در سال ۲۰۱۳، همهی تلاش و سرمایهگذاری ممکن را به کار گرفت تا استقلال رسانهی مذکور حفظ شود.
با وجود تمام تلاشهای بالا، بزوس در رفتار با کارمندان و کارگران رویکردی نهچندان عادلانه دارد. او برخی برنامههای بازنشستگی را در سازمانهای تحت مدیریت لغو کرده است و اعتقادی به آنها ندارد. نزدیکان او میگویند جف تعهدی به کمک به کارمندان پس از ترک شرکتها ندارد. بههرحال در رویکرد او نسبت به شهر سیاتل همچنین رفتارهایی دیده میشد. در موقعیتی که اکثر کسبوکارهای حاضر در سیاتل برای پیشرفت شهر هزینه متقبل شدند، بزوس و شرکتش تهدید کردند که در صورت افزایش فشارها، شهر را ترک میکنند.
بسیاری از کارشناسان، داستان رسوایی بزوس را سیاسی و با هدف الزام او به مذاکره میدانند
مخالفت و دشمنی با ثروتمندان همیشه وجود داشته است. در داستان شخصی بزوس، کارشناسان بر این باور بودند که شاید هدف اصلی، الزام او به مذاکره و قبول شرایط انجمنها و اتحادیهها یا تغییر رویه در فعالیتهای خیرخواهانه باشد. داستانی مشابه در دههی ۱۹۳۰ و برای مدیر افسانهای جنرال موتورز هم انجام شده بود که منجر به عقبنشینی او در مسائل مرتبط با اتحادیههای کارگری شد.
بزوس امروز سرمایهای نزدیک به ۱۱۴ میلیارد دلار دارد. او تنها سه درصد از ثروت خود را به خیریهها میدهد. البته پس از جریان مالیات برای بیخانمانهای سیاتل، مدیرعامل آمازون صندوق سرمایهگذاری دو میلیارد دلاری بهنام Bezos Day One Fund تأسیس کرد تا کمکهزینهای به بیخانمانها پرداخت کرده باشد. بهعلاوه بخشی از هزینهها نیز صرف تأسیس مدارس پیشدبستانی در مناطق محروم میشود.
اتحادیهی کارگری کنونی، بهاندازهی زمان اسلون (دههی ۱۹۳۰) توانمند نیستند. آنها در جریان تأسیس مرکز مدیریت جدید آمازون در نیویورک فشارهایی را بر بزوس وارد کردند. مدیرعامل آمازون در واکنش، تصمیم به عدم تأسیس مرکز مدیریت گرفت. سیاستمداران بهجای سرزنش کردن او، به اتحادیهها حمله کردند که شانس استخدام را در نیویورک از بین بردهاند. درواقع در بسیاری از انبارهای آمازون افرادی کار میکنند که با وجود شرایط کاری دشوار، به چنین شغلهایی نیاز دارند. بههمین دلیل با وجود رویکردهای اشتباه مدیران، هنوز آمازون در میان کارگران طرفدار دارد.
درگیری سیاسی
برخی کارشناسان اعتقاد دارند، رسوایی رابطهی شخصی بزوس، اهدافی سیاسی دارد. برخی دیگر نیز آن را مرتبط با مالکیت او در واشنگتن پست میدانند. آنها ادعا میکنند که دولت عربستان سعودی پس از پرداختن عمیق واشنگتن پست به داستان قتل جمال خاشقچی، در پی جبران بوده و با همکاری Enquirer به بزوس حمله کرده است. این کارشناسان اسنادی را هم در ارتباط با نفوذ مقامهای سعودی به گوشی بزوس ارائه کردهاند.
کارشناسان اعتقاد دارند، رسانهی Enquirer در سالهای اخیر رویکردی بیش از حد سیاستزده داشته است. آنها در سال ۲۰۱۶ حمایت مستقیمی از دونالد ترامپ انجام دادند؛ رئیسجمهور منتقد آمازون که پس از انتشار داستان بزوس، در توییتر مستقیما به او و روزنامهی واشنگتن پست تاخت. او روزنامهی بزوس را در بسیاری مواردی دروغگو خطاب میکند و در توییتش، نشانهای از خوشحالی بهخاطر رسواسازی از سوی Enquirer دیده میشد.
درگیری بزوس با Enquirer در ماههای پس از انتشار گزارش شدت گرفت. نظر ژورنالیستهای منتقد به Enquirer و متهم کردن آنها به فعالیت سیاسی هم خطرزا بود. درواقع این رسانه توانایی ورود به درگیریهای سیاسی هزینهبر را هم نداشت و بههمین دلیل بهدنبال راهی برای حل وفصل مناقشات میگشت. مدیر Enquirer درنهایت پیام خصوصی دیگری به بزوس داد تا او را از اتهام فعالیت سیاسی به مجله منصرف کند. درمقابل، آنها از انتشار تصاویر و اسناد بیشتر خودداری میکردند.
بزوس در نبرد با رسانهی Enquirer آنها را مجبور به عقبنشینی کرد که منجر به فروش رسانه شد
بزوس در برابر درخواست مدیر Enquirer بهجای قبول پیشنهاد او، نامه را بهصورت عمومی منتشر کرد. او در مطلبی در مدیوم نوشت که با وجود خطرهای احتمالی برای آبروی شخصیاش، در بازی حقالسکوت رسانهای شرکت نمیکند. اقدام او بهنوعی یک رسوایی را برای Enquirer بههمراه داشت. بزوس در متن خود گفته بود که افراد نباید بهخاطر مشکلات شخصی با واشنگتن پست، او را مورد حمله قرار دهند. در بخشی از مقالهی بزوس میخوانیم:
کاملا قابل پیشبینی است که برخی افراد بهخاطر پوششهای رسانهای واشنگتن پست، من را دشمن خودشان بدانند. اگر من با موقعیت کنونی نتوانم در برابر اخاذیها مقاومت کنم، چه کسی میتواند؟ من نمیخواهم تصاویر شخصیام منتشر شود، اما قطعا در این بازی مشهور حقالسکوت هم شرکت نخواهم کرد. بازی که منافع سیاسی، حملههای سیاسی و خرابکاری بهدنبال دارد. من ترجیح میدهم که مقاومت کنم و جریان را تغییر دهم. درنهایت هم در انتظار رخدادهای بعدی میمانم.
واکنش بزوس در نوع خود بیسابقه بود. برخی اعتقاد داشتند رسوایی نسبی، شجاعت او را روشن کرد. بههرحال بررسیهای بعدی نشان داد که برادر سانچز با Enquirer همکاری داشته و پیامها را شنود کرده است. او ۲۰۰ هزار دلار برای پیامها از رسانهی مذکور دریافت کرد. بههرحال ارتباط برادر سانچز با کمپینهای حمایتی دونالد ترامپ، شرایط را بیشازپیش سیاسی کرد.
Enquirer شکست سنگینی از درگیری با بزوس تحمل کرد. رسانهی مذکور ۶ هفته پس از انتشار مقالهی مدیرعامل آمازون، به فروش رفت. جف و مککنزی بزوس جدایی خود را در ماه ژوئیه رسمی کردند. مککنزی ۳۸ میلیارد دلار بهخاطر جدایی از جف دریافت کرد و کمی بعد به برنامهی Giving Pledge ملحق شد.
بحران تحویل سریع
چالشهای شخصی بزوس به آمازون نیز سرایت کرد. تیم رهبری در دورهای حساس با چالش تصمیمگیری روبهرو شد و در تحمل خسارت، مشکل داشت. آمازون مانند دیگر شرکتهای فرایندمحور میدانست که به محض راهافتادن چرخ لنگر، متوقف کردن آن آسان نیست.
آمازون سالها پیش سرویسی بهکمک پیکهای محلی در شهرهای گوناگون تأسیس کرده و آن را last mile delivery نامیده بود. پیکها آخرین مرحله از تحویل کالا را به در منزل مشتری انجام میدادند. داستان راهاندازی این شبکه از سال ۲۰۱۳ شروع شد که سیستمهای پستی همچون UPS، FedEx و شرکت پست آمریکا توانایی تحویل بهموقع فروشها آمازون را نداشتند.
طرح آمازون برای برونسپاری تحویل پیک، بهسرعت نتیجه داد. تعدادی زیادی پیک محلی در هر شهر فعالیت میکردند و درنتیجه مقیاسهای شبکهی تحویل، آسان بود. بریتین لد، از متخصصان حملونقل سابق در آمازون است که در مصاحبه برای مقالهی حاضر، از نقاط ضعف شبکهی پیک محلی میگوید. او و بسیاری مدیران دیگر اعتقاد داشتند، نمیتوان کیفیت تحویل کالا را در پیکهای محلی بررسی و تأیید کرد.
مدیران میانی آمازون اعتقاد داشتند، پیکهای محلی سیاست آنچنان سختگیرانهای در استخدام رانندهها ندارند؛ درنتیجه هرگونه خطای احتمالی از سوی آنها حکم نمرهای منفی برای آمازون داشت. پیشنهاد آنها برای راهاندازی شبکهی نهایی تحویل بهصورت داخلی کاملا جدی بود، اما بههرحال سرعت بالای رشد و مقیاسدهی آمازون مانع از اجرای آن شد. درنهایت مدیران ارشد ریسک راهاندازی و توسعهی شبکهی محلی را به جان خریدند.
آمازون تلاش کرد تا با شرکتهای پیک محلی با استانداردهای مشخص همکاری کند. ازطرفی آنها نمیتوانستند فشار زیادی را برای افزایش استانداردهای اجرایی وارد کنند. بهعلاوه شرکتهای پیک محلی توسط افرادی کمسابقه اداره میشوند و انعطافپذیری بالایی در برابر استانداردها ندارند. بههرحال فشار رشد همچنان ادامه داشت و طبق گفتهی مدیران سابق، آمازون در حین توسعهی شبکهی تحویل، چالشها و راهکارهای آن را میآموخت.
در سال ۲۰۱۵، شرکتی بهنام Inpax Shipping Solutions برای تحویل کالا در آتلانتا، سینسیناتی، میامی، دالاس و شیکاگو با آمازون قرارداد امضا کرد. این شرکت سابقهای نهچندان مناسب از لحاظ قانونی و عملکردی داشت، اما مدیران آمازون متوجه آن نشدند. درواقع مدیران Inpax تحت نظارت و بازرسی شدید اتحادیههای کارگری بودند و حتی پروندهای برای تحویل مواد مخدر علیه آنها در جریان بود. البته آمازون سند شکایتی از سوی یکی از کارمندان علیه Inpax را در اسناد عمومی دید، اما توجهی به آن نداشت.
یکی از رانندههای Inpax در سال ۲۰۱۶ تحت فشار تحویل سریع بسته، دچار سانحه شد که یک عابر پیاده در آن جان باخت. خانوادهی آن عابر از آمازون و Inpax شکایت کردند. درنهایت غول تجاری الکترونیک در بیانیهای اعلام کرد که سختترین استانداردها را برای تحویل کالا در نظر میگیرد. آنها سپس ارتباط خود را با Inpax قطع کردند.
علاوه بر داستان بالا، رخدادهای متعددی در اخبار حوادث وجود دارند که در سمتی از آن، رانندهی آمازون یا پیمانکار آمازون دیده میشود. گزارشهای متعددی از حوادث منجر به مرگ در مراحل آخر تحویل منتشر میشود. بهعلاوه بسیاری از حوادث نیز با ماشینهای بدون برند رخ میدهد و شاهدان گواهی بر تأثیر آمازون در آنها ندارند. لد در زمان فعالیت در آمازون پیشنهاد داده بود که شبکه بهصورت داخلی ساخته شود یا سرعت همکاری با شرکتهای محلی کاهش یابد. او درنهایت میگوید سرعت بالای رشد در آمازون، مانع از تصمیمگیری و رویکرد آهسته میشد و بههمین دلیل حوادث ناگوار متعدد پیش آمد. از نظر لد، آمازون ماشینی است که با سرعت حرکت میکند و بهنوعی حیات جداگانه دارد.
همزمان با نگرانی بسیاری از مدیران آمازون نسبت به تحویلهای فوق سریع، تصمیمهایی برای افزایش سرعت تحویل در داخل شرکت اتخاذ میشود. آمازون ابتدای سال جاری اعلام کرد که تحویل یک روزه را به بسیاری از مشتریان خود ارائه خواهد کرد؛ یک تغییر استراتژی که قطعا با چالشهای بیشتری برای شرکت همراه خواهد بود.
مبارزه با انحصار
تنظیمگران قانونی در آمریکا و اروپا اعتقاد دارند، آمازون و بسیاری شرکتهای فناوری دیگر باید تجزیه شوند. تا دههی ۱۹۷۰، بسیاری از شرکتهای فرایندمحور از ترس قوانین ضد انحصار آمریکا و کشورهای دیگر، فعالیت محدودی داشتند. اسلون، مدیر افسانهای جنرال الکتریک هم همیشه تلاش میکرد تا سهم شرکتش از بازار را در محدودهی مناسبی حفظ کند تا از اتهام انحصارگرایی در امان بماند. البته او هم درنهایت طعم شکایت سازمانهای ضدانحصار را چشید.
بسیاری کارشناسان قوانین کنونی ضدانحصار را برای مبارزه با غولهای فناوری کافی نمیدانند
از دههی ۱۹۷۰ و با رویکارآمدن دولت ریگان، سختگیری سیاستهای ضدانحصار کاهش یافت. در آن زمان تمرکز اصلی قانونگذاران روی سوءاستفاده از انحصار برای افزایش قیمت کالاها و فشار بر مشتریان بود. وقتی گوگل و فیسبوک ظهور کردند و محصول و کالای خود را به رایگان در اختیار مشتریان گذاشتند، قوانین آنچنانی کاربرد خود را از دست دادند. درواقع رویکرد شرکتهای فناوری بهگونهای بود که تداخل آنچنانی با قوانین سنتی ضدانحصار نداشت. جف بزوس هم شرکت خود را بهگونهای برنامهریزی کرده بود که به بهترین نحو از قوانین ضدانحصار دور بماند.
شرایط مبارزه با انحصار از ماههای ابتدایی سال جاری میلادی تغییر کرد. ماکان دلرحیم، مدیر بخش ضدانحصار وزارت دادگستری آمریکا، در ماه ژوئن سخنرانی مهمی پیرامون شرکتهای بزرگ و قوانین سنتی ضدانحصار داشت. او اعتقاد دارد، گفتمان سنتی مبنی بر تمرکز قانون ضدانحصار بر افزایش قیمتها باید تغییر کند. ماکان در مصاحبهای گفته بود:
شرکتها باید دقت بالایی در عملکرد خود داشته باشند. اگر شما یکی از بازیگران بزرگ صنعت هستید، باید مراقب باشید که تنها بهخاطر نفع خود، رقبا را تهدید نکنید. چنین رویکردی اصلا هممسیر با سیاستهای بازار آزاد نیست و قطعا ما با فشار زیادی با آن برخورد خواهیم کرد.
پس از بیانیهی دلرحیم، بررسیهای مجلس نمایندگان آمریکا، اتحادیهی اروپا و کمیسیون تجارت فدرال پیرامون آمازون شدت یافت. جلسههای استماع با حضور وکیل آمازون برگزار شد. بههرحال سیاستمداران متعددی بر این باور هستند که باید بازار را از دست غولی همچون آمازون نجات داد. الیزابت وارن، نامزد احتمالی ریاست جمهوری آمریکا قول داده است که در صورت پیروزی در انتخابات، اقدامی جدی برای تجزیهی فیسبوک، گوگل و آمازون انجام دهد. او میگوید، شرکتهای کوچک را مجددا به بازار وارد خواهد کرد و شانس برابر فروش محصولات در آمازون را به آنها باز خواهد گرداند.
پاسخ سیاستمدارانه
آمازون در واکنش به تهدیدهای سیاسی، لابیهای سیاسی خود را افزایش داده است. گزارشهای فدرال نشان میدهند که آنها بیش از هر شرکت آمریکایی حوزهی فناوری، در سال ۲۰۱۸ با سیاستمداران دیدار داشتهاند. فعالیتهای غول تجارت الکترونیک، جلسههای متعدد با مقامامهای واشنگتن، نمایندههای مجلس نمایندگان وزارت خزانهداری، وزارت دادگستری و حتی ناسا را شامل میشود. سهم عمدهای از دیدارها با هدف کسب قراردادهای دولتی بوده است؛ بهعنوان مثال میتوان به قرارداد چند ده میلیارد دلاری با هدف متمرکز کردن سرویس ابری وزارت دفاع اشاره کرد. البته مقامهای دولتی دیگر میگویند که بخش قابلتوجهی از جلسهها بهنوعی با هدف تهدید عواقب تجزیهی آمازون بوده است. مدیران غول تجارت الکترونیک به مقامهای دولتی یادآوری میکنند که در صورت تجزیه، بازدهی بسیاری از بازارها از بین میرود و شغلهای بسیاری هم نابود میشوند.
یک حساب کاربری متعلق به آمازون در توییتر، به انتشار عکس و فیلم از سیاستمداران و مقامهای مشهور میپردازند که از انبارهای آمازون دیدار میکنند. آنها تصاویر خوشحال دارند و بهنوعی از رویکرد شرکت استقبال میکنند. چنین برنامههایی نشان میدهد که دیگر ادعاهای آمازون مبنی بر رضایت کافی مشتریان، برای حفظ چهرهی عمومی کافی نیست و باید شدت بازاریابی را افزایش داد.
افراد نزدیک به آمازون تأیید میکنند که جف بزوس بههیچوجه حاضر به کاهش سرعت پیشرفت شرکتش نیست. او نگران است که در صورت کاهش سرعت، فرهنگ سازمانی از بین برود. بههرحال رویکرد شرکت بزوس در برابر انتقادها هم در سالهای اخیر تغییر کرده است. آنها زمان زیادی را بدون پاسخ مستقیم به انتقادها سپری کردند، اما امروز هرگونه انتقاد و اتهام، با پاسخ صریح از سوی نمایندهها و حتی کارگران روبهرو میشود. آمازون حتی ارتشی برای پاسخگویی سریع در توییتر دارد که آنها را سفیران خود مینامد.
آمازون در پاسخ به انتقادها دربارهی لابیهای سیاسی، پاسخهای کوتاه و مبهمی میدهد. در بخشی از جوابیهی آنها میخوانیم:
در بخش خردهفروشی رقابت شدیدی وجود دارد و بسیاری از خردهفروشها هم با قدرت فعالیت میکنند. هیچ عدم تعادلی در قدرت آمازون و توزیعکنندههایی که با ما کار میکنند، وجود ندارد.
آمازون تفاوتهایی بنیادی با دیگر غولهای فناوری همچون گوگل و فیسبوک دارد
مدیران اجرایی آمازون در پاسخ به سیاستمداران و قانونگذاران میگویند که شرکت آنها در مفاهیم بسیار بنیادی با فیسبوک و گوگل تفاوت دارد. آنها صنعت محل فعالیتشان را خودشان تأسیس کردند، اما فرمانروایی آمازون در بازار مفهومی بوده که از زمان طلوع دنیای تجارت وجود داشته است. آمازون میگوید ادعای وجود تنها یک بازار در جهان، کاملا اشتباه خواهد بود. در بخش دیگری از بیانیهی غول تجارت الکترونیک به والمارت و درآمد بیشتر آنها اشاره میشود.
آمازون میگوید که در ترکیب بازارهای آنلاین و آفلاین، آنها تنها چهار درصد از تراکنشهای خردهفروشی را در ایالات متحده به خود اختصاص میدهند. در بخشی دیگر از بیانیهی آنها میخوانیم: «اگر ما در قیمت، قدرت انتخاب، سرعت تحویل و خدمات مشتری رقابت نکنیم، مشتریان رقبای دیگر را انتخاب خواهند کرد.»
بخشی از دفاعیههای آمازون براساس تفسیر مدیران اجرایی است که تصور و انتقاد قانونگذاران را نه براساس منطق، بله درک اشتباه از موضوع خردهفروشی میداند. یکی از مدیران اجرایی میگوید که مشکل اصلی، از شهرت نامناسب آمازون نزد قانونگذاران نشأت میگیرد. او میگوید بسیاری از سیاستمداران، روزنامهنگارها، نخبهها و منتقدان از آمازون خرید میکنند. آنها سریالهای اختصاصی شرکت را میبینند و بخشی از خرید خود را از هول فودز انجام میدهند؛ درحالیکه حتی آدرس نزدیکترین شعبهی والمارت را نمیدانند. با وجود تمام رخدادهای مذکور، باز هم آن افراد تصور میکنند، آمازون قدرتی بیش از قدرت واقعیاش دارد.
شاید سیاستمداران باید چشمانداز نزدیکتری نسبت به مفاهیم بازار و خردهفروشی داشته باشند. بههرحال با وجود مشکلات کنونی، آمازون چالشهای جدی دارد و نمیتواند مانند گذشته برنامههایش را بهراحتی اجرا کند. برخی مدیران ردهبالا میگویند که بزوس تصمیم به کمی تغییر در رویهی خود دارد و شاید بخش بیشتری از ثروت خود را به خیریه ببخشد. بهعلاوه احتمالا نظارت روی رانندهها و امنیت کارگران هم افزایش یابد. طبق گفتهی مدیران، آمازون تلاش میکند تا ارتباط نزدیک با قانونگذاران را حفظ کرده و اشتباه دههی ۱۹۹۰ مایکروسافت را تکرار نکند.
با وجود تغییر رویههای جزئی، هیچ مدیری در آمازون اعتقاد به تغییر استراتژی در سطوح کلان ندارد و قدرت سیاستمداران را نیز برای الزام به چنین تغییری کافی نمیداند. بههرحال آنها امروز در سرتاسر آمریکا صدها هزار کارمند و کارگر دارند که هر کدام از نگاه سیاستمداران یک رأی برای پیروزیهای انتخاباتی محسوب میشوند. برخی کارشناسان میگویند، همین رأیدهندهها قدرتی هستند که گوگل و فیسبوک ندارند. درواقع برخی اوقات اهداف دیگر در درگیریهای سیاسی ایجاد میشوند که انتقاد و هجمهها را جذب میکنند.
عقبنشینی بزوس
مدیرعامل آمازون که سال جاری میلادی را با بحران شخصی شروع کرد، تاحدودی تصمیم به عقبنشینی گرفته است. او حضور رسانهای کمرنگتری دارد و سخنرانیهایش نیز گزیدهتر و آرامتر هستند. بههرحال اثر شور و هیجان قبلی کمتر در رفتار بزوس دیده میشود و شاید تأثیر انتقادهای بیشمار از سوی مردم و سیاستمداران باشد.
بحران شخصی بزوس او را در مرکز توجه رسانهها قرار داد. چنین توجهی امروز به آمازون هم انتقال مییابد و مدیران ارشد دیگر هم در امان نیستند. هنوز ستونهای متعددی در نشریهها و خبرگزاریها به اخبار رابطهی بزوس و سانچز میپردازند و بهدنبال اسناد و تصاویر بیشتر از آن هستند.
داستان آلفرد اسلون، از جنرال موتورز و چالشهای شخصی او، بیشباهت به بزوس و آمازون نبود. اگرچه دولت در آن سالها ضربهی مهلکی به اسلون وارد نکرد، اما بههرحال تأثیر ضربهها بر اسلون ماندگار شد. دیوید فاربر، استاد تاریخ دانشگاه کانزاس و نویسندهی بیوگرافی آلفرد اسلون، اعتقاد دارد او اهمیتی به محبوبیت در ذهن مردم نمیداد، اما بههرحال فشارها بر آلفرد هم تأثیر گذاشتند. نکتهی مهم فاربر، شباهت داستان جنرال موتورز با روند کنونی در جهان است:
ابتدا یک انقلاب اقتصادی رخ میدهد، سپس شرکتهایی که از فرصتهای ایجادشده استفاده میکنند، بزرگ میشوند. شرکتها بهقدری قدرتمند میشوند که مردم علیه آنها شورش میکنند. آنها از قدرت بیشمار شرکتها ناراضی هستند و بههمین دلیل انسانهای نماد قدرت را با شایعه و حقیقت تحت فشار قرار میدهند. سپس فشارهای دولت فدرال وارد میشود.چنین روندهایی در دههی ۱۸۸۰ و ۱۹۳۰ وجود داشت و باز هم تکرار میشود. فشار روزبهروز افزایش خواهد یافت و افراد قدرتمند تحت نظارت و انتقاد قرار میگیرند. تا اینکه بالاخره یک انفجار رخ میدهد.
جف ویلک، وکیل بزوس، اعتقاد دارد که همهی شرکتهای فرایندمحور بالاخره روزی متلاشی میشوند. چالش اصلی، دوامآوردن حداکثری در فرایند سقوط است. او اعتقاد دارد، «روز دوم» بالاخره برای آمازون هم پیش میآید و تنها باید نگران زمان رخدادن آن باشیم.
همهی شرکتهای فرایندمحور به سرنوشت تجزیه دچار خواهند شد
یان فرید، مدیری که توسعهی کیندل و اکو را نظارت کرد، در «روز دوم» آمازون حضور نخواهد داشت و از آن رنج نمیبرد. او به آمازون پیوست تا حرکت سریع و انجام ناممکنها را تجربه کند. امروز وقتی فرید دستگاه کیندل یا اکو را میبیند، به خود افتخار میکند. بههرحال او داستانی برای تعریف کردن دارد و به اندازهی خود در دنیای فناوری تأثیرگذار بود.
آمازون از زمانیکه فرید به آن پیوست، تغییرات متعددی را تجربه کرد. فرید دوست داشت که زمان بیشتری را با اصول رهبری مشهور آمازون سپری کند. او تمایل داشت تا چرخ لنگرهای بیشتری اختراع کند، اما روند کنونی برای فروش حداکثری با کمترین قیمت، اجازهی چنین نوآوریهایی را به فرید نمیداد. بههرحال فرید امروز نگرانی بابت درآمد و حقوق ندارد. ارزش سهام آمازون در زمان حضور او از ۴۳ دلار به ۱۰۵۲ دلار رسید. فرید در سال ۲۰۱۷ شرکت را ترک کرد و Bamboo Learning را با تمرکز بر نرمافزارهای آموزشی مبتنی بر صوت تأسیس نمود.
استارتاپ فرید، امروز تنها دو کارمند تماموقت دارد. او بهتازگی اولین قرارداد بزرگ خود را با Highlights for Children امضا کرد. او دربارهی تجربهی جدید میگوید:
من بالاخره به نقطهای رسیدم که فعالیتی متفاوت انجام دهم. من دوست داشتم با سازمانهای غیرانتفاعی کار کنم و تأثیری بر دنیای اطراف داشته باشم. اگر استارتاپ من موفق شود، ما آموزش را به نقاطی از جهان میبریم که امکان تهیهی کتابهای چاپی وجود ندارد. نقاطی که شرکتهایی برای تحویل یکروزهی کالا حضور ندارند و حتی تضمینی بر باسواد بودن مردم در آن مناطق هم نیست.
فرید استارتاپی میسازد که نه محصولمحور و نه فرایندمحور است. شرکت او هر دو حوزه را پوشش میدهد و قطعا نسبت به آمازون بلندپروازی کمتری دارد؛ آمازونی که بزوس زمانی آن را «فروشگاه همهچیز» نامیده بود. فرید در پایان میگوید: «استارتاپ شانسی برای تغییر در جهان است. تغییری کوچکتر، اما واقعیتر که اهمیت بیشتری برای من دارد. این همان چیزی است که لیاقت همهی آموزههای من را دارد».