با طراحی بوگاتی شیرون و المان های آن بیشتر آشنا شوید
هنگامی که خودرویی را طراحی میکنید که توانی معادل ۱۴۸۰ اسب بخار داشته و حداکثر سرعت آن بیش از ۴۰۰ کیلومتر بر ساعت است، عواملی نظیر خنکسازی و آیرودینامیک، بسیار حائز اهمیت میشوند. اینها مشکلاتی بودند که آخیم انشایت، مدیر طراح بوگاتی در حین طراحی بوگاتی شیرون با آنها مواجه بوده است. انشایت در این خصوص میگوید:
تمام المانهایی که در این خودرو میبینید، در بخش عقب، بخشهای کناری و بخش جلو، همسو با عملکرد آن طراحی شدهاند.
افزایش توان، گشتاور و حداکثر سرعت و در نتیجه ملزومات آیرودینامیکی به معنای آن است طراحان باید با مهندسان همکاری میکردند تا ساخت این خودرو ممکن میشد. انشایت میگوید:
به دلیل زیاد بودن محدودیتها، متوجه شدیم که تنها از طریق همکاری برد – برد طراحی و مهندسی، میتوان به موفقیت دست یافت. این موضوع سبب راهاندازی سیستمی شد که فرصت حل مشکلات فنی را در جهت بهبود عملکرد، در اختیار من قرار داد.
خطوط عضلانی، جزئیات ساده
شیرون تنها با چند منحنی تعریف میشود، قالب حجیم به فرم C در دو طرف، بخش انتهایی قطع شده و باز، دماغهای با ارتفاع کم به همراه شبکهای به فرم نعل اسب و منحنیهایی طویل از دماغه تا انتهای خودرو، از جملهی این منحنیها و خطوط هستند. انشایت در این خصوص میگوید:
چنانچه از لحاظ فنی معقول باشد، المانها باید بسیار عضلانی و حجیم طراحی شوند (مانند شکل C، بخش انتهایی و ساختار بخش جلو)، این موضوع باید نخستین برداشت از طراحی خودرو باشد. موارد دیگر در پسزمینه قرار میگیرند. هر چه این خطوط و منحنیها حجیم و عضلانی باشند، المانها و سطوح دیگر را میتوان ساده و بیآلایش طراحی کرد.
انشایت معتقد است که این نوع طراحی بر ماندگاری خودرو میافزاید. او آن را با ساختمانهای باوهاوس در برلین مقایسه میکند. پس از گذشت تقریبا یک قرن از ساخت این ساختمانها، علیرغم معاصر نبودنشان، زیبا هستند و به خوبی دورهی خود را به نمایش میگذارند. ماندگاری و طول عمر برای بوگاتی بسیار حائز اهمیت است، چرا که خریداران چنین خودروهایی معمولا آن را به کودکان و نوادگان خود واگذار میکنند.
نمای جانبی
منحنی C – شکل، بخش عمدهای از نمای جانبی خودرو را در بر گرفته است و اگرچه زمینهای تاریخی در پس آن وجود دارد، اما دلیل عمدهی استفاده از آن به جنبههای عملکردی خودرو برمیگردد. انشایت میگوید:
این منحنی مثل یک حاشیهی رویایی به نظر میرسد و میتوانید آن را با امضای اتوره بوگاتی یا لوئیس شیرون یا حتی نشانههایی از خودروی Type 41 شناسایی کنید. اما کارکرد اصلی این منحنی در عملکرد خودرو نمایان میشود.
او در ادامه توضیح میدهد که منحنی C در واقع دریچهای بزرگ برای هوای ورودی است که پیشرانهی عظیم W16 به آن نیاز دارد. هوایی که در امتداد بدنه حرکت میکند، نسبتا آشفته است و با بهرهوری تقریبی ۶۰ درصد به بخش پایین دریچهی بزرگ C میرسد. اما بهرهوری هوای ورودی به بخش بالایی دریچهی C بین ۸۵ تا ۹۰ درصد است.
گذشته از منحنی C، گلگیرها خطوط برجستهی دیگری ندارند. انشایت میگوید جایگزینی "گلگیرهای بسیار زیبای ویرون با نمونهی دیگری که به همان میزان ارگانیک و قوی بوده و در عین حال متفاوت باشد"، چالش بسیار بزرگی بود.
نمای عقب
نمای عقب ظاهری بریده و مقطع دارد که به گفتهی انشایت چیز جدیدی برای یک سوپرخودرو نیست. با این حال، آیرودینامیک و خنکسازی نقش بزرگی در طراحی این قسمت ایفا میکند. انشایت میگوید:
منطقه فشار نرم در بخش انتهایی خودرو بسیار قوی است و این موضوع امکان خروج کل هوای داغ را فراهم میکند، به همین دلیل است که تمام مجاری در این قسمت قرار داده شدهاند. در غیر این صورت، امکان اداره کردن افزایش ۲۵ درصدی توان خودرو وجود نداشت.
چراغهای LED باریک عقب نقش چندانی در عملکرد آیرودینامیک خودرو نداشته و صرفا به جهت بهرهگیری کامل از فضای عقب خودرو جهت خروج هوای گرم، تا این اندازه باریک طراحی شدهاند. اما با این حال، نقش بزرگی در ظاهر خودرو ایفا میکند. انشایت قصد داشت تا نشانی جدید را در نمای عقب بوگاتی خلق کند و این نشان در نهایت بدل به خط یگانهای شد که او از آن به عنوان "جادوی کاهش یافته"، یاد میکند.
اسپویلر عقب، نقش بزرگی را در عملکرد آیرودینامیکی شیرون ایفا میکند. بوگاتی آن را به صورت یک اسپویلر اکتیو و عریض ساخته است که بهترین عملکرد را ارائه میدهد. در حالت سکون، این اسپویلر به طور کامل جمع میشود تا خطوط خودرو را مختل نکند. با این حال، در سرعت ۸۰ کیلومتر بر ساعت، اسپویلر بالا آمده و ارتفاع آن تا سطوح متفاوتی تغییر میکند. این اسپویلر عمدتا با چرخش تا ۹۰ درجه، نقش یک ترمز بادی را ایفا میکند. مدیر طراحی بوگاتی در این خصوص میگوید:
اگر شما تا به حال فرصت این را داشته باشید تا هرچه سریعتر از سرعت ۴۰۰ کیلومتر بر ساعت به حالت توقف کامل برسید، در این صورت متوجه خواهید بود ترمز بادی تا چه اندازه برای بوگاتی حائز اهمیت است.
بخش انتهایی شیرون بسیار کارآمدتر از ویرون است، به این مفهوم که شیرون قادر به رسیدن به سرعتهای بالاتری است. در حال حاضر، بوگاتی میگوید سرعت شیرون بر روی ۴۲۰ کیلومتر بر ساعت محدود شده است اما این شرکت در خصوص حداکثر سرعتی که شیرون قادر به رسیدن به آن است، اظهار نظری نکرده است.
نمای جلو
مانند باقی بخشهای خودرو، در طراحی بخش جلوی آن نیز خنکسازی و آیرودینامیک بسیار حائز اهمیت بوده است. انشایت میگوید:
یکی از مهمترین و حیاتیترین عوامل در یک سوپرخودرو، ترمزهای جلویی آن است. هنگامی که خودرو را با سرعت میرانید، اولین موردی که برای شما نمایش داده خواهد شد، احتمالا دمای ترمزهای جلویی خواهد بود چرا که این حرارت در ابتدا به چرخها و سپس به لاستیکها منتقل خواهد شد و پس از آن لاستیکها شروع به نرم شدن خواهند کرد.
برای مقابله با این مسئله، در طراحی چراغهای جلویی خودرو، دریچههایی برای ورود هوا در نظر گرفته شده است. هوای ورودی مستقیما به طرف ترمزها هدایت شده و هوای داغ را از طریق چرخها به بیرون هدایت میکند. دریچههای پایینی هوا مرسومتر هستند و برای خنکسازی چند رادیاتور و همچنین ترمزها به کار گرفته میشوند. البته چشمگیرترین المان نمای جلویی، شبکهی به فرم نعل اسب بوگاتی شیرون است. این شبکه نیز که برای هدایت هوا طراحی شده است، اما ظاهر و شکل آن به نخستین خودروهای بوگاتی در دههی ۱۹۲۰ میلادی بازمیگردد.
گرههایی به گذشته
گرههای دیگری نیز به گذشته وجود دارد و تقریبا همهی آنها منحصرا بر اساس خودروی Type 57 Atlantic سال ۱۹۳۸ هستند. علیرغم آن که تا کنون تنها چهار دستگاه از این خودرو تولید شده است، اما از آن به عنوان نقطهی عطف طراحی بوگاتی یاد میشود. آخیم انشایت میگوید:
خودروی آتلانتیک یکی از مهمترین داراییهای ما محسوب میشود. ما وجود این خودرو را در استودیوی طراحی خود مغتنم میشماریم.
انشایت و تیم تحت سرپرستی او، برای الهام گرفتن از آتلانتیک، یک نسخهی کامل از این خودرو را که متعلق به پیتر مالین، کلکسیون سرشناس بود، مورد بررسی قرار دادند. انشایت میگوید:
چناچه شما با خطوط شاخص در آتلانتیک آشنا باشید، متوجه خواهید شد که آنها در تناظر یک به یک هستند. دو منحنی گلگیر موجود در آتلانتیک، منحنی گلگیرهای عقب و خطوط میانی، این خودرو و زبان طراحی آن را توصیف میکنند.
آتلانتیک همچنین الهامبخش طراحی خطوط میانی شیرون نیز بوده است. این خطوط از کنار شبکهی جلو شروع شده و تا ستون خودرو گسترش مییابد.
طراحی داخلی
خطوط میانی در داخل کابین و بر روی سقف نیز نمایان است. منحنی C شکل نیز که در داخل فضای داخلی دیده میشود، هماهنگ با خطوط میانی است. از جهات دیگر، فضای داخلی رگههایی از مدنیت را به این سوپرخودرو بخشیده و در عین حال حس اسپرتتری نسبت به کابین ویرون، در آن به وجود آورده است. انشایت میگوید:
در تکاپوی حفظ تعادل بین زیبایی و خشونت، این خودرو در تمامی جنبهها حس خشونت بیشتری را القا میکند. اتاقک راننده و سرنشین، از هم مجزا هستند و تمامی عملکردها از کنسول میانی بر روی غربیلک فرمان منتقل شدهاند.
سخن نهایی
طراحی شیرون یقینا سادهتر و بیآلایشتر از ویرون است و خطوط آن بر میزان عملکرد این خودرو میافزاید. در واقع، این خودرو احتمالا سریعترین خودروی تولید شده تا کنون باشد. در مورد ظاهر این خودرو میتوانید هر نظری داشته باشید اما هر منحنی یا المان بنابر دلیلی به این خودرو اضافه شده است.
نظرات