مقایسه فنی برترین کوپه های لوکس: مرسدس بنز AMG S63، بنتلی کنتیننتال GT و استونمارتین DB11
در ابتدا، بیایید از قیمت و قوای محرک هرکدام از این سه جواهر دنیای خودرو صحبت کنیم. استون مارتین با دریافت ۲۰۲ هزار دلار، به شما یک DB11 مدرن میدهد که پیشرانه ۱۲ سیلندر توربوشارژ با ۶۰۰ اسب بخار قدرت دارد. داخل آن ۲ صندلی بیشتر نیست؛ اما در عوض، فضای داخلی مانند یک مجسمه هنری، خوشتراش و هنرمندانه ساخته شده است. در مقایسه با پرچمدار سابق این برند DB9، محل نشیمن به زمین نزدیکتر شده اما کنسول وسط، طرح در و دکمههای روی داشبورد عوض نشدهاند. تنظیم برقی صندلیها همچنان حالتی ساده و ارزانقیمت دارد؛ ولی میتوان گفت همه چیز زیبا و چشمنواز است.
در حدود ۲۰ هزار دلار ارزانتر از نسخه پایهی DB11، میتوان کاملترین و قدرتمندترین نمونه مرسدس بنز کوپه کلاس S را خرید. یک اسپرت چهار سرنشینه، با قدرت ۵۷۷ اسب بخار که با استفاده از توربوی دوگانه، توانی نزدیک اما مصرف سوختی کمتر از DB11 دارد. هرچند استون مارتین حالتی اصیل و سنتی را القاء میکند، فضای داخلی مرسدس، احساسی مدرن و آیندهنگر به راننده میدهد.
میتوان با هزینه ۱۸۰ هزار دلار، یک بنتلی کنتینتال GT خرید. بیش از ۱۳ سال است که ثروتمندان جهان چنین کاری میکنند و این فروش هنوز ادامه دارد؛ گویی طراحی این خودرو قدیمی نمیشود. جالب است که با وزن نسبتا سنگین ۲۳۰۰ کیلوگرم، پیشرانه ۸ سیلندر ضعیفترین عضو گروه محسوب میشود و فقط ۵۲۰ اسب بخار قدرت دارد. میتوان حدس زد که قرار نیست کنتیننتال GT به اندازه DB11 سریع باشد؛ اما واضح است که شکوه و آرامش بینظیر بنتلی برای خریدار آن اولویت دارد.
بعد از شش ساعت رانندگی با استونمارتین، هنوز نمیتوان با نمایشگر تاچاسکرین آن ارتباط برقرار کرد. دکمههای کنترلی روی کنسول پیچیده و متعدد هستند و به خاطر سپردن آنها ساده نیست؛ اما تاچپدی که جای سابق دستهدنده قرار گرفته است، تا حد زیادی کار را ساده میکند. نکته عجیب، کلید سوئیچ و ریموت بزرگ آن است که نهتنها حجیم و سنگین به نظر میرسد که در جایگاه ویژهاش روی کنسول هم بهراحتی جا نمیگیرد. این کلید حتی در فضای پاکتی کنار در و زیر کنسول هم جا نمیشود.
رانندگی با DB11، به نرمی لمس ابریشم نیست و میتوان آن را مخملی تعبیر کرد. صدای پیشرانه ۱۲ سیلندر زیبا است اما آرامبخش نیست و به هنگام فشار بر پدال گاز بهخوبی شنیده میشود. شاید استونمارتین عمدا، اتاق DB11 را ایزوله نکرده است تا با سکوت مطلق یک اتاق نشیمن متفاوت باشد. در رانندگی طولانیمدت، صدای دائمی پیشرانه عادی خواهد شد؛ اما طراحی ارگونومیک این خودرو، خصوصا در محلهایی که برای گذاشتن آرنج، روی در و بین صندلیها وجود دارد، با نهایت ظرافت و توجه مهندسین استونمارتین همراه میشود. به عقیده بسیاری، صندلیهای DB11 بهترین و بیعیبترین در تاریخ خودروسازی هستند.
برای آزمایش، ۳ ساعت هر سه خودرو دریک مسیر مشخص و با تعویض دنده اتوماتیک، با سرعت ۸۰ مایل بر ساعت (معادل ۱۲۸ کیلومتر در ساعت که نهایت سرعت مجاز در بسیاری از اتوبانهای انگلستان است) حرکت کردند که پایینترین دور موتور به بنتلی به ۱۷۰۰ دور بر دقیقه رسید. پیشرانههای مرسدس ۱۰۰ دور بالاتر و DB11 هم ۱۰۰ دور بالاتر از بنز کار کردند که میتوان آرامش فنی بالاتر و استهلاک کمتر بنتلی را در درازمدت پیشبینی کرد.
همانطور که انتظار میرفت، طراحی داخلی بنتلی علاقهمند مدرنیزم نیست و زمان در آن متوقف شده است. گرافیک نمایشگر آن، انگار که در یک فولکس گلف مدل ۱۰ سال پیش باشید، چنگی به دل نمیزند. به نظر میرسد استفاده از جهتیاب تلفن همراه، کارایی بهتری از نویگیشن ماهوارهای بنتلی دارد. حتی یک درگاه USB در کنتیننتال وجود ندارد و برای اتصال تلفن همراه به کامپیوتر خودرو، باید آن را در محل مخصوصی داخل داشبورد گذاشت.
در وقار و کلاس تجملی کنتیننتال شکی نیست. درها آنقدر سنگین هستند که در صورت پارک روی مسیر شیبدار، باز کردنشان کمی مشکل میشود. این وزن زیاد، حس امنیت و استحکام به راننده آن میدهد و در حرکت روی مسیر ناهموار، بنتلی آرامش کمنظیر خود را نشان میدهد. در سرعتهای بالا، هیچ حرکت ناخواستهای از این خودرو مشاهده نمیشود و همه چیز تحت کنترل است. میتوان ساعتها و حتی سالها از رانندگی و آرامش آن لذت برد. به عقیده بسیاری، راندن بنتلی کنتیننتال، نوعی سعادت است.
سکوت کابین مرسدس، از هر نظر جالب است. نهتنها غرش پیشرانه، که صدای شلوغی و ازدحام شهر هم در داخل کلاس S شنیده نمیشود. باور این واقعیت مشکل است که با درهایی که پنجره آنها قاب ندارد و شیشهها محدود نشدهاند، چگونه مرسدس به این سطح از سکوت و آرامش در یک خودرو رسیده است. پنل سری جدید، عقربه فیزیکی سرعت و دور موتور ندارد و صرفا از نمایشگر دیجیتال پشت فرمان استفاده شده است که در شب، حالتی شبیه دیسکو و باشگاه شبانه را به همراه دارد. راحتی بنتلی و استونمارتین در کوپه S63 دیده نمیشود و حتی ماساژور داخل صندلی هم آنطور نیست که مانع از خستگی طولانیمدت شود.
تعداد و کیفیت آپشنهای مرسدس کلاس S فراتر از انتظار است. رادار هدایتکننده خودرو بین خطوط و کروز کنترل هوشمند خوب است؛ اما نمیگذارد شما در رانندگی آزاد باشید و با آلارمهای پیاپی، مثل یک معلم سختگیر از شما ایراد میگیرد. میتوان بسیاری از این آپشنهای گران را خاموش کرد تا آرامش خودرو بیشتر شود؛ اما بعضی از آنها هر وقت بخواهند با هدف افزایش امنیت، شروع به کار کرده و هشدار میدهند.
مرسدس S63 کوپه نه برای آرامش و راحتی اشرافی، که برای سرعت و شتابگیری ناگهانی طراحی شده است. فنربندی هم طبیعتا سختتر از DB11 و کنتیننتال عمل میکند. فناوری هدایت بین خطوط، حتی سر پیچهای تند عالی عمل کرده و با کاهش سرعت و گذر از بهترین زاویه، راننده را مبهوت خود میکند. اگر قویترین پیشرانه بنز در کلاس S همراه با بهینهسازی AMG، باز هم ضعیفتر از استون مارتین است، در عوض ترمزهای بینظیر S63 از خجالت DB11 درآمدهاند. در این میان بهتر است بنتلی و بدنه سنگینش، حرفی از قدرت ترمزگیری نزند.
وقتی سه کوپه اشرافی، مسافتی بیش از ۱۰۷۶ کیلومتر طی کردند و تنها سه بار در پمپ بنزین توقف داشتند، اندازهگیری دقیق مصرف سوخت نشان داد که مرسدس، استونمارتین و بنتلی به ترتیب ۱۰.۸۴، ۱۱.۲۵ و ۱۱.۶ لیتر در صد کیلومتر بنزین مصرف کردهاند. نکته جالب در این آزمون، ضعف کامپیوتر بنتلی در تخمین مصرف سوخت بود که به جای ۱۱.۶، عدد ۹.۷ را نشان داد، درحالیکه S63 و DB11 با کمی اختلاف، به واقعیت نزدیک بودند.
در پایان این آزمون طولانی که سه روز و در مسیرهای مختلف دور فرانسه انجام شد، میتوان نتیجه گرفت که دو کوپه انگلیسی، در مقایسه با رقیب آلمانی، اصیلتر و باوقار هستند، لذت رانندگی واقعی و طبیعی به سرنشینان هدیه میدهند و هنوز در فنآوری غرق نشدهاند. بنتلی کنتیننتال ۱۳ سال است که بدون تغییر خاصی تولید میشود و آرامش و امنیت آن در کلاس کوپه، هنوز بیرقیب احساس میشود؛ هرچند نسل جدید آن هم بهزودی از راه خواهد رسید. در سوی دیگر DB11 جوانترین عضو این کلاس است و فقط چند ماه از ظهور آن میگذرد. اصالت بنتلی و مدرنیزم مرسدس در آن دیده نمیشود و امیدواریم در نسخههای بعدی روی بدنه و خصوصا سطوح جانبی آن، دستی نوازشگر و هنرمندانه کشیده شود. میتوان از استونمارتین در سفرهای طولانی لذت برد، اما استفاده روزانه از آن اشتباه است.
نظر شما چیست؟ اگر پول و امکانات لازم را در اختیار داشتید، به سراغ کدامیک میرفتید؟