چرا نباید سیستم کنترل کشش را غیرفعال کنیم؟
علاقمندان سرسخت دنیای خودرو و بخصوص افرادی که انواع مسابقات اتومبیلرانی را دنبال میکنند، کسانی هستند که به محض سوار شدن خودرو همیشه دنبال روش غیرفعال کردن سیستم کنترل کشش هستند. بطور کلی افرادی که در کلاسهای آموزش رانندگی پیست شرکت میکنند متفاوت هستند ولی بطور قابل توجهی، تکنیکها و روشهای نادرستی را به کار میگیرند. شاید از ۲۰ نفر فقط یک نفر از نحوهی صحیح تکنیک دنده معکوس پاشنه-پنجه اطلاعات داشته باشد. معمولا نصف این افراد مشکل حاد در ترمزگیری دارند، اما همیشه گروه بخصوصی هستند که علاقه دارند، سیستم کنترل کشش را غیر فعال کنند، بطوریکه حتی قبل از شروع آموزش در مورد خاموش کردن این سیستم سوال میپرسند.
معما اینجا است که، وقتی برای اولین بار به پیست میروید و قرار است که با خودروی رانندگی کنید و البته مسئول جان خود هم هستید، چرا باید سیستمی که برای جلوگیری از منحرف شدن خودرو و افزایش ایمنی طراحی شده است را غیرفعال کنید؟ افرادی که برای اولین بار میخواهند چتربازی را تجربه کنند، هیچوقت چتر نجات را کنار نمیگذارند.
چرا این همه راننده نسبت به غیرفعال کردن سیستم کنترل کشش وسواس دارند؟
بنظر میرسد اینکار به دلیل اطلاعات ناکافی، اعتماد هیجانطلبی و اعتماد به نفس کاذب باشد. ژورنالیستهای دنیای خودرو هم، مسئول دادن اطلاعات ناکافی هستند. مثلا وقتی در مورد یک خودرو مطلبی میخوانیم، معمولا اینگونه نوشته شده است:
این خودروی غولپیکر با داشتن پیشرانه هیولا، به شدت کم فرمانی دارد ولی با غیرفعال کردن سیستم کنترل کشش، با کمی گاز دادن و دود کردن لاستیکهای عقب هندلینگ بی نظیری را تجربه خواهید کرد.
چنین عبارتهایی بدون شک توسط افرادی که مفهوم حد و مرز را فقط در گزارشهای مسابقات فرمول یک شنیدهاند، گفته میشود. بعضی از این افراد برای رسانههای معروف مقاله مینویسند. بارها مشاهده شده است که این افراد با سرعت زیاد وارد پیچ شدهاند و همزمان ترمز کرده و فرمان میدهند که اینکار فشار زیادی به محور جلو وارد میکند؛ در این لحظه تعادل خودرو به هم میخورد و چراغ سیستم کنترل کشش همانند کد مورس علامت میدهد!
در همین لحظه است که تمام تلاش مهندسان و سیستمهای کامپیوتری خودرو دست به دست هم میدهند و خودرو با سرعت کم از پیچ خارج میشود و رانندهی پشت فرمان در مورد کم فرمانی اعتراض میکند، بدون اینکه بداند تا مرز تصادف پیش رفته است. اگر در جادههای عمومی اینگونه رانندکی کنید، واقعا کار بسیار خطرناک و همراه با بیمسئولیتی را انجام دادهاید.
هیچوقت اینکار را نکنید. البته باید اقرار کنیم که همهی ما در جادههای خلوت کوهستانی کمی شیطنت کردهایم ولی اصلا نباید به آن افتخار کنیم و باید اینکارها را در پیست انجام داد. سیستم کنترل کشش حتی در پیست هم جایگاه خودش را دارد؛ اینجا هست که شاهد جهل هستیم. اکثر رانندههای آماتور تصور میکنند که این سیستم لذت رانندگی را گرفته و سرعت آنها را کم میکند. اما در حقیقت، در اکثر خودروها با فعال بودن سیستم کنترل کشش، حدود ۲ تا ۳ ثانیه زمان سریعتری ثبت میشود.
البته نسخههای اولیه این سیستم که در خودروهای بیامو دهه ۹۰ میلادی وجود داشت با مشکلاتی همراه بود. ولی اکثر خودروهای مدرن بسیار هوشمند هستند. برخی از خودروهای قدیمیتر نیز مانند کوروت C5، حالتهای رانندگی مخصوص پیست داشتند.
این سیستم برای رانندههای تازهکار نباید خاموش شود. اینجا است که موضوع غرور وارد میشود. هیچکدام از ما حاضر نیستیم بپذیریم که رانندگی ما خوب نیست حتی وقتی که در حال آموزش رانندگی هستیم. ولی واقعیت این است که حتی بهترین رانندهها هم اشتباه میکنند بخصوص در شرایط آب و هوای بارانی.
سیستم کنترل کشش، انسان نیست که خسته شود یا حواسش پرت شود و به فکر خرید برای منزل باشد. با دیدن یک خودرو در روبرو کنترلش را از دست نمیدهد. به این مورد توجه کنید: رانندههای فرمول یک بهترین رانندههای جهان هستند (از طرفداران نسکار و رالی عذر خواهی میکنم) ولی تمام تیمهای حاضر در فرمول یک، در تلاش هستند تا بهترین سیستمهای کنترل کشش را داشته باشند. اگر یک برنامهی کامپیوتری کوچک به مایکل شوماخر یا لوئیس همیلتون کمک میکند، پس به ضرر شما هم نخواهد بود. بهتر است که وقتی چراغ این سیستم روشن شد با خود فکر کنید و ببینید که چرا این اتفاق افتاده و خودرو از تعادل خارج شده است و اطمینان حاصل کنید که دیگر این اتفاق نخواهد افتاد.
نظرات