فراری خودروی پرابهتی است. تجربهی شهر مارانلو با هیچ یک از تجربههای مشابه در مورد شهرهای خودروسازی مشهور شباهتی ندارد. در واقع کمپانی فراری حاصل تلاش مردی افسانهای است که نامش همواره با این برند گره خورده است، مردی که نامش خیلی بیشتر از زندگیش ادامه یافته و هنوز هم با احترام فراوان از او یاد میکنند. این احترام به حدی است که دفتر انزو فراری (Enzo Ferrari) در فیورانو از زمان مرگش در سال ۱۹۸۸ به همان شکل دست نخورده باقی مانده، گویی که قرار است روزی به دفتر کارش باز گردد. این کاری است که در کمپانیهایی مثل مکلارن برای افردی در حد و اندازههای ران دنیس (Ron Dennis) نیز شاهد انجامش نخواهیم بود.
هرقدر که نام و برند فراری ترسناک و باابهت است، خودروهای فراری به همان اندازه دوست داشتنی هستند. دیگر ازخودروهایی که برای رانندههای ناشی و بیدقت در حکم شمشیر دو لبه بودند خبری نیست. خودروهای سابق جای خود را به خودروهای دستیافتنیتری دادهاند که برای قشر گستردهتری از خریداران و رانندگان در دسترس باشد. شمشیر دو لب سابق به یک خنجر ایمنتر تبدیل شده است! شاید بتوان گفت فراری F12tdf چهارصدونود هزار دلاری یک چاقوی ضامندار است! رافائل دسیمونه (Raffaele De Simone) رانندهی ارشد آزمایشهای فراری میگوید:
برای گرفتن بازده ماکزیمم از این خودرو به مهارت بالایی در رانندگی نیاز است. رانندگی در مرزهای سرعت، کار راحتی نیست و نیاز به یادگیری دارد.
در پیست فیورانو میتوان به صحت حرفهای دسیمونه پی برد. این خودرو به هیچ وجه برای ترسوها ساخته نشده است. tdf سرعت بسیار بالایی دارد. فراری در ۲.۹ ثانیه از صفر به ۹۶ کیلومتربرساعت میرسد و با کمی اغماض میتواند گفت دستگاههای دورسنج به سختی میتوانند با دورموتور این خودرو سازگار شوند. طی هشت ثانیه یعنی زمانی که یک خودروی سواری معمولی به سرعت ۹۶ کیلومتربرساعت میرسد، این خودرو با سرعت ۲۰۰ کیلومتربرساعت در حال حرکت خواهد بود که متحیرکننده است.
tdf در پیست مانتیو عملکرد کاملا متعادل و ایمنی دارد و همانند آخرین ویرایش از کتاب فرضی سوپرکار برای تازه کارها به نظر میرسد! پس از خاموش کردن سیستم کنترل اصطکاک (traction control) خودرو قدرت خود را به نمایش میگذارد. سر پیچها تایرهای ۲۸۵ به سختی به سطح زمین میچسبند. انتهای خودرو با چرخش فرمان میچرخد و برای تعادل هر چه بیشتر خودرو تلاش میکند. با سیستم کنترل اصطکاک خاموش هم خودرو کماکان به طور راضی کنندهای با سیستمهای الکترونیکی کنترل میشود و راننده با آسودگی میتواند بدون هیچ خطری دریفتهای ملایم داشته باشد. در صورت انحراف از جاده و رفتن به کنارهها خودرو خاموش میشود، در واقع در صورت خاموش نشدن خودرو به چرخش و چپ شدن خود ادامه می داد اما با این کار جلوی حادثه گرفته میشود.
در صورتی که همهی سیستمهای کنترلی خاموش باشد استفاده از خودرو کمی ناخوشایند به نظر میرسد چون راننده باید برای کنترل هر لحظهی پدال گاز در حد یک مامور ویژه مهارت و چابکی داشته باشد! خودرو خیلی زود از کنترل خارج شده و سرعت میگیرد و وقتی راننده بخواهد روی خودرو کنترل داشته باشد باید روی هر اعمال حرکتی بر پدال گاز به اندازهی کافی ماهر باشد.
علاوه بر اینها یک فرمان فوقسریع با واکنشهای تند وجود دارد که کنترل و گردش آن خیلی هم کار راحتی نیست. دسیمونه در این مورد میگوید که راننده باید به طور شگفتانگیزی تیزبین و موشکاف باشد. راننده باید بتواند با اعمال دقیق دستورات روی فرمان و ترمز، تیزبینی خود را به نمایش بگذارد.
رویکرد خودرو در حالت خاموش بودن سیستم کنترل تعادل الکترونیکی (ESC) بدتر هم میشود و خودرو برای کنترل خودش کمکی به راننده نخواهد کرد. در واقع در این حالت خودرو به همان اندازه که افراد ماهر را خشنود میکند، رانندههای کممهارتتر را به سختی و برای همیشه تنبیه خواهد کرد.
نام tdf شاید از نام تور دو فرانس (Tour de France) الهام گرفته شده باشد که البته این اسم پیش از این توسط یک مسابقهی دوچرخهسواری ثبت شده است و بنابراین نمیتوان استفاده کرد. این خودرو به عنوان بهترین و پرتوانترین فراری ساخته شده در همهی دورانها ارائه شده است و برای عملی کردن این ادعا مهندسان طراحی این خودرو را از همهی جهات بهبود دادهاند.
از موتور ۱۲ سیلندر و ۶.۳ لیتری آن توان ۷۷۰ اسببخار به دست میآید که جرم این موتور از موتور خودروی فراری F12 به اندازهی ۱۰۰ کیلوگرم کمتر است. tdf، درتست پیست فیورانو که پیست اختصاصی فراری است زمان ۱ دقیقه و ۲۱ ثانیه را ثبت کرده که این زمان دو ثانیه از خودروی F12 کمتر است. خودروی F12 با موتوری ۷۳۰ اسبی و شبیه خودروی دوج این زمان را پیش از این مورد آزمایش قرار گرفته بود.
دور موتور این خودرو تا ۸۹۰۰ دوربردقیقه میرسد و این سرعت به حدی زیاد است که به ناچار تپیتهای هیدرولیک خودرو با تپیتهای مکانیکی (تپیتها به بالابرهای سوپاپ در سرسیلندر گفته میشود.) سبکتر جایگزین شدهاند و همچنین دارای منیفولد ورودی متغیر است که در خودروی F12 چنین گزینهای وجود ندارد. نتیجهی این تغییرات در تپیتها و منیفولد ورودی، موتوری است که گشتاور ماکزیمم ۷۰۵ نیوتونمتری خود را در دور ۲۵۰۰ تجربه کرده و در ادامه وقتی درجهی دور موتور به محدودهی قرمز میرسد عملکرد سریع خودرو مانند یک شبه خواهد بود! به گفتهی کمپانی فراری این موتور ۱۲ سیلندر پیش از این در هیچ خودروی سوپراسپورت تولید با تعداد محدود، حتی در خودروی مانند LaFerrari هم نبوده است.
جعبه دندهی این خودرو تکراری دیگر از طرح جعبهی دندهی دو کلاچ فراری است که در دندههای صعودی ۳۰ درصد و در دندههای معکوس ۴۰ درصد نسبت به خودروی F12 عملکرد سریعتری دارد. البته بهبودهای اعمال شده بر روی خودرویهایی صورت میگیرند که پیش از آن هم به اندازهی صاعقه سریع بودند بنابراین در عمل این تفاوت سرعت به چشم نمیآید و تفاوت حاصل شده بیشتر در یورش و شدت عملکرد درک حس خواهد شد که نسبت به خودروی F12 بیشتر شده است. همچنین بازههای دندهدهی کمتر و شتاب بیشتر شده است اما سرعت ماکزیمم همان مقدار ۳۳۸ کیلومتربرساعت باقی مانده است.
در نگاه نخست شاید اینچنین حس شود که tdf همان خودروی F12 است که بدنهاش عوض شده است یا اینکه شاید بتوان گفت خودروی F12 مورد جراحی پلاستیک قرار گرفته است! اما همهی بخشها جدید هستند و میتوان گفت به جز سقف و پنجرهها بقیه بخشها کاملا جدید است.
استفاده از فیبرکربن باعث شده است تا جرم این خودرو ۱۴۰۶ کیلوگرم شود و همچنین بدنه به گونهای طراحی شده است که نیروی پایینبر به طور عملی به کار گرفته شود. در سرعت ۲۰۰ کیلومتربرساعت نیروی پایینبر ۲۲۲۴ نیوتونی بر خودرو وارد میشود که به گفتهی دسیمونه این نیرو به اندازهی کافی زیاد است تا راننده در پیچهای تند بتواند روی آن حساب کند. همچنین یک دیفیوزر هم به کار برده شده است که در سرعتهای بالا باعث کاهش نیروی درگ خواهد شد و با عنوان F1 DRS میتوان از آن یاد کرد.
tdf اولین محصول فراری است که دارای سیستم فرمان تایرهای عقب است که ذاتا باعث کمتر شدن فاصلهی محورها میشود. کنترلگر این خودرو توسط شرکت ZF ساخته شده است که این شرکت فرمان تایرهای عقب را برای اتومبیلهای کمپانی پورشه هم به عهده داشتهاند، البته نرمافزار سیستم توسط کمپانی فراری طراحی شده است. این فرمان در اصل برای خنثی کردن نیروی زیادی که در چرخشهای ناگهانی به وجود میآید در نظر گرفته شده است.
چون فراری خواستار گردشهای تند و تیز است بنابراین برای اینکه نیروهای سر پیچها آسیبی به این روند وارد نکند از این سیستم استفاده میکند. فراری به این نتیجه رسیده بود که خودروها دچار گردش بیش از حد شده و به دور خود میچرخند و باید برای کاهش این مقدار از چرخش چارهای بیندیشند و در ادامه به این نتیجه رسیدند که استفاده از فرمان تایر عقب راهحل این مشکل است.
اساسا این خودرو برای رانندههای جنتلمن طراحی شده و فرض بر این است که این خودرو خیلی کم در پیستهای مسابقه استفاده خواهد شد اما از طرفی فراری به هیچ عنوان مثل بنتلی نیست! tdf در جادههای خارج از پیست مورانلو هم مورد آزمایش قرار گرفته و سیستمی که برای مسیرهای دستانداز روی خودرو به کار بسته شده در مواقع لزوم به خوبی همهی ضعفهای جاده را پوشش میدهد.
خودرو تقریبا بزرگ است ولی در عین حال چالاکی و تندی خود را هم دارد. در پیچهای تند، راننده میتواند مطمئن باشد که در صورت وقوع خطر خودرو پیش از سقوط به دره متوقف شده و خیلی زودتر از حد انتظار دوباره سرعت خود را به دست آورد. حالا فرض کنیم که همهی سیستمهای کنترلی خاموش باشند و شما در همان پیچ مذکور قرار گرفته باشید، آیا واقعا به اندازهی کافی به توانایی خود در یک جادهی پررفت و آمد مطمئن هستید؟
F12tdf خودرویی است که رانندههای مبتدی هم میتوانند با آن رانندگی کنند اما نخواهند توانست از همهی قابلیتهای خودرو بهرهمند شوند. روند یادگیری مهارتهای لازم برای رانندگی این خودرو از خودرویی مانند فراری 488 GTB سختتر خواهد بود و برای بهرهمندی از تمام توان فراری، زمان لازم است.
حس دوستانه نبودن خودروی فراری به خاطر جذبهی رمزآلودی است که از زمان تاسیس این کمپانی همواره همراهش بوده است. مسلما رانندگی با یک خودروی ۷۷۰ اسبی کار راحتی نخواهد بود و راننده نباید انتظار داشته باشد که در مدت کمی یک رانندهی خبره شود. خبره شدن در هر کاری یک چالش است و فراری F12tdf هم از این قاعده مستثنی نیست.
نظرات