جای تعجب ندارد که رنگکردن و جلادادن به کربن تا حد زیادی محبوب شده باشد. این فرایند به قدری محبوب است که شرکتهای زیادی نظیر استون مارتین، مکلارن، سینگر و برابهام از بزرگترین مشتریان آن هستند. درست مانند بسیاری دیگر از ایدههای خوب صنعت خودروسازی، این ایده هم کاملا اتفاقی به وجود آمد. این فرایند زادهی ذهن دیو کینگ، رئیس Carbody Ltd (یک تعمیرگاه خودروهای تصادفی) بوده است.
چند سال قبل، کینگ که تعمیرگاه خود را پس از ترک مدرسه راهاندازی کرده بود، بهدنبال راهی برای گسترش تجارت خود درکنار تعمیر خودروهای تصادفی بود تا اینکه یک درخواست از یک نمایشگاه خودرو همه چیز را تغییر داد. کینگ روشی را ابداع کرده بود که میتوانست با جمعآوری تعداد زیادی از ورقههایی که میخواست آنها را رنگ کند، به رنگآمیزی همزمان و سریعتر آنها بپردازد. خبر این موضوع منتشر شد و تماسی از یکی از شرکتهای خودروسازی با کینگ تغییر زیادی در صنعت رنگرزی خودرو ایجاد کرد. این شرکت رنگ قدرتمند و بسیار باکیفیت را روی قطعات فیبرکربن خواستار بود.
کینگ تحقیق در این زمینه را آغاز کرد و متوجه شد که صنعت ثبت شدهای برای این کار وجود ندارد. در این هنگام بود که ایدهی راهاندازی این تجارت به ذهن او رسید. وی Project 12 را با هدف یافتن راهی برای این کار راهاندازی کرد. تا آن زمان، رنگآمیزی و جلادادن فیبرکربن با پولیش زدن سطح آن انجام میشد که این کار رنگ عمیق و براق مطلوب را به آن نمیداد. فیبرکربن (Carbon Fiber) با اشباع کردن فیبرهای بافته شدهی کربن با رزین و سپس ریختن آن در قالب و حرارت دادن آن تولید میشود. یک فرایند که برپایهی سیلیکون انجام میشود، این قطعات را از قالبهایشان جدا میکند. پیدا کردن یک راهحل شیمیایی برای تمیزکردن سطح این فیبرها بدون آن که آسیبی به رزین برسد تبدیل به یک مأموریت برای کینگ شد. وی در این زمینه با یک شرکت تولیدکنندهی مواد شیمیایی تماس گرفت تا او در را در این راه یاری دهد. مشکل دوم نگهداشتن رنگ برروی سطح این قطعات بود.
سطح فلزی ابتدا با اتیل اسید اسپری میشود که باعث میشود سطحی صافتر و آمادهتر برای رنگآمیزی داشته باشیم. این کار برای فیبرکربن مقدور نیست؛ به همین دلیل باید بهصورت مکانیکی به آن سمباده زد. این کار یک ایراد اساسی دارد و آن هم این است که فیبرکربن را دربرابر ضربات تا حد زیادی تضعیف میکند. بهعنوان راهحل جایگزین، مکانیک تیم فرمول یک هوندا، ایدهی مات کردن با بخار را مطرح کرد. در این روش یک دستگاه، ترکیبی از آب، هوا و خرده شیشه را به سطح میپاشاند. به نظر میآمد که این روش جواب میدهد و به همین دلیل کینگ شروع به کارکردن و تحقیق در این روش کرد و سرمایهگذاری بزرگی در این روش انجام داد.اما هنوز مشکلاتی وجود داشت. هنوز هم قطعات بزرگتر در معرض آسیب بودند. کینگ پی برد که مواد مورد استفاده مفید بودند؛ اما روش استفاده از آنها ایراداتی داشت. راهی که به ذهن کینگ رسید این بود که با استفاده از یک نازل بزرگ، حجم زیادی از این مواد را فراهم کند و با یک نازل کوچکتر، کنترل میزان خروج این مواد را داشته باشد.
برای این کار، کینگ با یک شرکت دیگر همکاری کرد. فرایند رنگآمیزی ابتدا مانند دیگر خودروها، با اسپری کردن رنگ آغاز میشود. سپس توسط تیم حرفهای پروژهی ۱۲، عملیات سمباده زنی آغاز میشود. به محض آن که رنگ مطلوب ایجاد شد، پولیش دستی انجام میشود و توسط تیم کنترل کیفیت، نظارت میشود. در این فرایند از رنگهای براق استفاده میشود. سپس از پرتوی ماورای بنفش برای جلوگیری از زردشدن این رنگها به مرور زمان بهره میبرند. کار کینگ هنوز هم تمام نشده است و در حال توسعهی روشی است که بتواند یک لایهی نازک طلا را زیر رنگ قرار دهد و بعد از ۱۵ بار تلاش و صرف صدها هزار دلار، بالاخره به هدف اصلی خود رسید. با این اتفاق، اکنون او به مرجع انجام این کار حیاتی تبدیل شده است.
نحوهی انجام این کار بهصورت قدم به قدم:
با استفاده از سیلیکون، قطعهی فیبرکربنی را از قالب خارج میکنند و سپس آن را با استفاده از پاککنندههای شیمیایی مخصوص این پروژه، تمیز میکنند.
سطح این قطعات با استفاده از روش مکانیکی ذکر شده، سمباده زده میشود و رنگی مات و مقاوم به قطعات میدهد.
سمباده و پولیش برروی سطح قطعات اعمال میشود. ناهمواریهایی که با سمباده نمیتوان آنها را از بین برد توسط دستگاه بلاست از بین میرود تا سطح آمادهی رنگآمیزی شود.
سطح با رنگ براق رنگآمیزی و جلا داده میشود. متناسب با بافت فیبرکربن، میتوان طرحهای خاصی را برروی آن رسم کرد.
سطح نهایی مجددا پولیش میشود. سپس سطح را در مقابل تغییر رنگ مقاوم میکنند.
سطح را برای رفع ایرادات نهایی بازرسی میکنند.
نظرات