مروری بر مهمترین برندهای زیرمجموعه در شرکتهای خوردوسازی جهان
بسیاری از شرکتهای خودروساز بزرگ جهان در طول تاریخ، چند برند زیرمجموعه داشتهاند. برند زیرمجموعه تنها در برخی از محصولات با ویژگی منحصربهفرد استفاده میشود؛ برای مثال یکی از جدیدترین برندهای زیرمجموعه، جتا (Jetta) در فولکس واگن است.
بزرگترین گروه خودروسازی آلمان با همکاری شرکت چینی فاو (FAW)، برند جتا را بهمنظور تولید محصولات ویژه برای نسل جوان و شهرنشین ایجاد کرده است. دقیقا مثل جتا، تمام برندهای زیرمجموعهی دیگر شرکتها هم با یک هدف مشخص پایهگذاری میشوند. ممکن است این هدف، بازاریابی یا ارائهی خدماتی انحصاری باشد؛ برای مثال، AMG را با خودروهای قدرتمند و اسپرت مرسدس بنز میشناسیم و لکسوس هم مسئولیت فروش خودروهای لوکس ساخت تویوتا را برعهده دارد. اما فعالیت برندهای زیرمجموعه بسیار گسترده شده است و در بسیاری از موارد از نظر عموم، شرکتی مستقل شناخته میشوند.
در این مقاله مهمترین برندهای زیرمجموعهی شرکتهای خودروسازی شناختهشده و بزرگ را معرفی میکنیم. با نگاهی کوتاه به تاریخچه و اهداف شکلگیری هر برند، موفقیت یا شکست هر کدام را هم بررسی میکنیم.
استون مارتین؛ لاگوندا
آغاز فعالیت از سال ۱۹۴۷
لاگوندا (Lagonda) یکی از قدیمیترین برندهای خودروسازی است که این روزها در جمع شرکتهای تازهنفس شمرده میشود. ویلبر گان اسکاتلندییآمریکایی، خوانندهی اپرا، لاگوندا را در سال ۱۹۰۶ به جهان معرفی کرد؛ لاگوندا براساس اقامتگاه قبیلهی آمریکایی شاونی (Shawnee) در اوهایو نامگذاری شد. گان سابقهی تولید موتورسیکلت داشت اما با شکل گرفتن لاگوندا، در سال ۱۹۰۷ خودرو هم تولید کرد؛ اولین مدل از پیشرانهی ۶ سیلندر خطی با قدرت ۲۰ اسببخار استفاده میکرد. با شروع جنگ جهانی اول، لاگوندا در جمع تولیدکنندههای خمپارهی توپخانه قرار گرفت. بین جنگهای جهانی اول و دوم، اتفاقهای مهمی برای این برند افتاد؛ سال ۱۹۲۰ بنیانگذار شرکت درگذشت، اولین مدل اسپرت لاگوندا در سال ۱۹۲۵ تولید شد و جمعی از مهندسها و طراحهای برجسته به این برند اضافه شدند. پس از جنگ جهانی دوم، مهمترین اتفاق تاریخ لاگوندا از راه رسید؛ استون مارتین.
سال ۱۹۴۷، استون مارتین برند لاگوندا را دراختیار گرفت تا سدانهای لوکس شرکت را با برندی جدید تولید کند. اولین محصول لاگوندا و استون مارتین، گرندتورر زیبای رپید (Rapide) بود که سال ۱۹۶۱ براساس مدل DB4 و طراحی ایتالیایی تولید شد. محصولات بعدی شامل نسخههای تولیدمحدود از خودروهای استون مارتین بودند، اما سال ۱۹۷۶، مدل جذاب و ماندگار لاگوندا عرضه شد. فروش محصولات لاگوندا بسیار پایین بود، بنابراین در دههی ۱۹۹۰، این برند زیرمجموعه به حاشیه رفت؛ سال ۲۰۰۸، استون مارتین اعلام کرد که لاگوندا را دوباره به خودروسازی بازمیگرداند. بیش از ۱۰ سال از احیای لاگوندا میگذرد اما تنها یک خودرو با نشان این برند، تولید شده است؛ مدل طرف (Taraf) تنها خودروی مدرن لاگوندا است که سال ۲۰۱۵ با پیشرانهی V12 در ظرفیت محدود ۲۰۰ دستگاه تولید شد. البته آیندهی لاگوندا بسیار درخشان بهنظر میرسد؛ مدتی پیش بود که استون مارتین شاسیبلند مفهومی Lagonda All Train را برای رقابت با رولز رویس کالینن (Cullinan) رونمایی کرد.
فورد؛ RS
آغاز فعالیت از سال ۱۹۶۸
۵۱ سال از تولید خودروهای فورد با نشان مقدس RS میگذرد؛ در این پنج دهه، فورد RS محصولات ارزشمندی تولید کرد. RS که به Rallye Sport و مسابقات رالی اشاره دارد، واحد اروپای فورد در تولید خودروهای اسپرت است. RS با مدل تائونوس 15M محصول بخش آلمانی فورد شروع شد اما استارت محبوبیت این برند با مدل اسکورت RS1600 در سال ۱۹۷۰ بود. اسکورت RS1600 فرمول جدید واحد خودروهای اسپرت فورد که در مدلهای سیِرا (Sierra) و فوکوس هم استفاده شد. از سال ۱۹۶۸ تا امروز، تیم RS فورد ۱۹ مدل جذاب از اسکورت، سیرا، تیرا و فوکوس تولید کرده است که جزو ارزشمندترین خودروهای اسپرت ارزانقیمت هستند. جالب این است RS فورد برای اولینبار سال ۲۰۱۶ به آمریکا رسید.
رنو؛ گوردینی
آغاز فعالیت از سال ۱۹۶۸
اَمیدی گوردینی (Amédée Gordini) در دههی ۱۹۳۰ در مسابقات مختلف شرکت میکرد و تاحدودی هم در تیونینگ خودرو فعالیت داشت. استعداد گوردینی باعث شد تا خودروساز فرانسوی سیمکا (Simca) او را در واحد موتوراسپرت شرکت به خدمت بگیرد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، گوردینی که سالها تجربه در تیونینگ و خودروسازی کسب کرده بود، برند مستقلش را راه انداخت؛ اولین خودروی گوردینی تک سرنشین و مخصوص مسابقه بود. این مکانیک بااستعداد فرانسوی در مسابقات فرمول یک و فرمول دو هم شرکت داشت؛ خودروهای گوردینی در فرمول یک عملکرد خوبی نداشتند و از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۶ تنها به دو مقام سوم در مسابقات رسیدند. در اواخر دههی ۱۹۵۰، گوردینی بهعنوان تیونر حرفهای به مجموعهی رنو وارد شد و مسابقات فرمول یک و همکاری با سیمکا را کنار گذاشت. ترکیب گوردینی و رنو اولینبار در مسابقات ۲۴ ساعته لمان بین سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۹ برقرار شد و سپس مجموعهی فرانسویها با الپین (Alpine) کامل شد. علاوه بر این، چند مدل خودرو مثل رنو دوفین، 8، 12 و 17 با نشان گوردینی تولید شد.
پس از بازنشستگی بنیانگذار برند در سال ۱۹۶۸ و فروش ۷۰ درصد سهام به رنو، گوردینی بهطور رسمی زیرمجموعهی خودروساز بزرگ فرانسه در واحد محصولات اسپرت شد. مقامات رنو که حالا جمعی از مکانیک و مهندسهای فرانسوی را با برندهای الپین و گوردینی در اختیار داشتند، سال ۱۹۷۶ واحد رنو اسپرت (Renault Sport) را ایجاد کردند. گوردینی سال ۱۹۷۷ بهطور کامل در اختیار رنو قرار گرفت و تعدادی از مدلهای شرکت با نشان برند گوردینی که نمایانگر محصولات اسپرت و تولیدمحدود بود، فروخته شد. آخرین خودرو با کد گوردینی سال ۱۹۷۸ تولید شد و رنو این برند را به خوابی عمیق فرو برد. اما سرانجام رنو در سال ۲۰۰۹ برند گوردینی در قالب کد ویژه برای تولید هاچبکهای جذاب، زنده کرد. گوردینیِ امروز مثل گذشته نیست و تنها یک تیپ ویژه از خودروهای رنو توئینگو، کلیو و ویند (Twingo، Clio و Wind) محسوب میشود. نشان مخصوص خودروهای گوردینی، رنگ آبی فرانسه (Bleu de France) همراهبا طرح و برچسب سفید روی بدنه است.
گوردینی را باید یکی از برندهای موفق چند دهه پیش دانست که امروز، اصلا شرایط خوبی ندارد. شاید با احیای موفق الپین، رنو دوباره نام گوردینی را به شکوه گذشته بازگرداند.
بیامو؛ M
آغاز فعالیت از سال ۱۹۷۲
در بین تمام برندهای زیرمجموعهی خودروسازی، واحد M بیامو جایگاهی ویژه و طرفدارانی متعصب دارد. اگر داستان شکلگیری بیامو M را بدانیم، درک کردن شهرت این برند آلمانی اصلا هم سخت نیست. سال ۱۹۷۲، جمعی از متخصصها و مکانیکهای مورد اعتماد بیامو در یک گروه ویژه همکار شدند؛ واحد موتوراسپرت بیامو. واحد موتوراسپرت که در ابتدا تنها با ۳۵ متخصص برپا شد، هدفی جز توسعهی محصولات متنوع برای شرکت در مسابقات نداشت. پس از تولد مدل جاودانهی 3.0 CSL، در دههی ۱۹۷۰ بیامو موتوراسپرت موفقیتهای زیادی در مسابقات کسب کرد. در پایان دههی ۱۹۷۰، تقاضا برای خودروهای اسپرت و قدرتمند بیشتر شد، بنابراین مقامات بیامو از تجربه و تخصص واحد موتوراسپرت در تولید محصولات جادهای و شهری استفاده کردند. اولین خودروی جادهای و تولیدانبوه بیامو موتوراسپرت، M1 بود که در نمایشگاه پاریس سال ۱۹۷۸ رونمایی شد.
M1 بیشتر به خودروی مسابقهای شباهت داشت تا جادهای، اما با تولید مدل M535i، واحد موتوراسپرت بهطور رسمی خواستهی هیئت مدیره را انجام داد. طولی نکشید که خودروهای بیامو با نشان جادویی M همراه شدند؛ بنابراین در سال ۱۹۹۳، واحد موتوراسپرت این شرکت، دپارتمان M نامگذاری شد. در بین برندهای زیرمجموعه، M شرایط متفاوتی دارد و حالت اجرایی و تولید محصولات در این شرکت، مثل خودروسازان بزرگ است. درواقع امروز، تفاوت زیادی بین خودروهای ساخت بیامو و M وجود دارد؛ محصولات M کد شناسایی منحصربهفرد دارند و اگر خیلی ریزبین باشیم، حتی میتواند یک برند مستقل هم محسوب شود. خودروهای تولیدی بیامو، M و پکیجهای سفارشی M برای خودروهای استاندارد از لحاظ قیمت و علمکرد و مشخصات فنی متفاوت هستند؛ مثلا در خط تولید فعلی، بیامو M5 با M550i تفاوت محسوسی دارد.
هوندا؛ موگن
آغاز فعالیت از سال ۱۹۷۳
برند موگن (Mugen) برای طرفداران خودروهای ژاپنی نامی آشنا است؛ اما آیا میدانستید که موگن بهطور رسمی زیرمجموعهی هیچ شرکت خوروسازی نبوده است؟ پیوند موگن و هوندا داستان دیگری دارد. شرکت موگن موتوراسپرت سال ۱۹۷۳ با تلاشهای هیروتوشی هوندا، پسر سوییچیرو هوندا، بنیانگذار شرکت خودروسازی هوندا شکل گرفت. موگن در زبان که ژاپنی بهمعنی «بدون محدودیت» و شعار این برند هم قدرت بینهایت است، همیشه بهعنوان تولیدکنندهی انواع قطعات پرفرمنس خودرو و موتوسیکلت، کیتهای بدنه، اگزوزهای سفارشی و ارائهدندهی پکیجهای تیونینگ برای خودروها هوندا شناخته میشود. تعهد غیررسمی موگن به هوندا کاملاً مشخص است؛ البته پس از درگذشت سوییچیرو، هیروتوشی سهامدار عمدهی شرکت پدرش شد که ارتباط موگن با هوندا را بیشتر از گذشته هم کرد. از دههی ۱۹۷۰ تا امروز، موگن همیشه یکی از بزرگترین بازیگران دنیای موتوراسپرت بوده است؛ تأمین پیشرانهی خودروهای جی تی، فرمول ۳۰۰۰، فرمول یک و مسابقات ۲۴ ساعته بخشی از فعالیتهای برجستهی این برند ارزشمند است.
موگن همچنین در مسابقات موتورسیکلتسواری بهویژه جزیرهی من (Isle of Man) سابقهی درخشانی دارد؛ انواع مدلهای مفهومی و نمایشی از خودروهای هوندا هم درکنار پنج مدل رسمی شامل سیویک موگن Si، سیویک موگن RR، موگن CR-Z، پرلیود موگن و آکورد موگن با این برند تولید شده است. تیم بنسون و جردن (Benson and hedges Jordan) با رانندگی دیمون هیل و هاینز هارالد فرنتزن و استفاده از پیشرانهی ساخت موگن در مسابقات فرمول یک سال ۱۹۹۹ به مقام سوم جهان رسید. سال ۲۰۰۳ هیروتوشی هوندا با اتهام فرار مالیاتی روبهرو شد و آیندهی برند موگن در خطر قرار گرفت؛ البته سال ۲۰۰۶ هروتوشی از این اتهام تبرئه شد و حسابدار شرکت به زندان رفت، با وجود این موگن جریمهی مالی پرداخت کرد. جدیدترین محصول موگن، پروژهی تیونینگ جذاب هوندا سیویک جدید بوده که در حال حاضر تنها تصاویرش منتشر شده است.
موگن هنوز هم یکی از موفقترین برندهای تیونینگ جهان است، بنابراین در فهرست بهترینهای گذشته و امروز قرار میگیرد.
رنو؛ الپین
آغاز فعالیت از سال ۱۹۷۳
رنو در دهههای گذشته برای سامان بخشیدن به واحد موتوراسپرت تلاشهای بسیاری کرد و دو برند را به خدمت گرفت. داستان الپین (Alpine) با گوردینی کمی متفاوت است. ژان رِدلی، راننده مسابقه و خلبان فرانسوی، سال ۱۹۵۵ شرکت الپین را بنیان نهاد. ردلی پس از مسابقه دادن با رنو 4CV، تصمیم گرفت شرکتی مستقل داشته باشد؛ او با الهام از 4CV، سال ۱۹۵۵ اولین خودروی الپین با نام A106 را تولید کرد. پس از تولید چند مدل جادهای و مسابقهای با استفاده از پیشرانههای رنو، خودروساز بزرگ فرانسوی مقدمات همکاری رسمی با الپین را ایجاد کرد؛ سال ۱۹۷۳، رنو این برند را بهطور کامل در اختیار گرفت. پس از کنار هم قرار گرفتن نامهای رنو و الپین، چند مدل اسپرت مختلف به بازار عرضه شد؛ تمام خودروها از فرمول تولید قدیمی الپین استفاده میکردند. بهدلیل تقاضای کم بازار، مقامات رنو فعالیت این برند را در سال ۱۹۹۵ متوقف کردند و هیچ نشانهای از بازگشت الپین نبود. اما در سال ۲۰۱۷ و پس از احیای برند گوردینی، رنو دوباره به الپین جان بخشید؛ بازگشت الپین بسیار باشکوه بود و مدل کاملاً جدید از A110 کلاسیک رونمایی شد. الپین A110 که جوایز بسیاری از رسانههای مختلف دریافت کرده، امروز یکی از بهترین خودروهای اسپرت جهان است و کاملاً توان رقابت با محصولات پورشه را دارد.
در دههی ۱۹۹۰، الپین چندان موفق نبود و خیلی زود هم خط تولیدش موفق شد؛ اگر این دوران را کنار بگذاریم، الپین از سال ۱۹۷۳ تا امروز، زیرمجموعهی خوبی برای رنو بوده است.
آئودی؛ کواترو
آغاز فعالیت از سال ۱۹۸۳
در خودروهای جدید آئودی، نشان کواترو (Quattro) چند معنی مختلف دارد؛ اما اساس کواترو، با پرفرمنس و قدرت معنی میشود. کواترو اولینبار بهعنوان فناوری چهار چرخ محرک اختصاصی آئودی مطرح شد؛ سال ۱۹۸۰ اولین خودروی آئودی با این سیستم، موسوم به «آئودی کواترو» تولید شد و مسیر حرکت دنیای خودرو و مسابقات رالی را تغییر داد. البته کواترو تنها به مدل خودرو و فناوری دو دیفرانسیل اشاره ندارد و در حال حاضر، واحد ویژه با این کد در شرکت آئودی فعالیت میکند. مسئولیت اصلی واحد کواترو، توسعه و طراحی و تولید خودروهای قدرتمند با کد RS مثل آئودی R8 است. از سال ۲۰۱۶ تا امروز، واحد کواترو به «آئودی اسپرت» تغییر نام داده است. همانطور مه میدانیم، کواترو بهمعنی فناوری چهار چرخ محرک است؛ بنابراین مقامات آئودی با انتخاب نام جدید، آزادی بیشتر در تولید محصولات دیفرانسیل عقب و دو دیفرانسیل پیدا کردند. برای مثال مدل R8 RWS محور عقب است و تولید آن در قالب واحد کواترو، با سنت قدیمی درتضاد خواهد بود. محصولات آئودی اسپرت تنها در نمایندگیهای رسمی خودروساز بزرگ اینگولشتات آلمان عرضه میشوند؛ آئودی اسپرت در حال حاضر مدلهای R8، RS6، RS3 و TT RS را تولید میکند.
واحد تولید خودروهای اسپرت چه در زمانیکه کواترو نام داشت و چه از سال ۲۰۱۶ تا امروز با عنوان Audi Sport GmbH، همیشه محصولات ارزشمند و خواستنی عرضه کرده است.
نیسان؛ نیسمو
آغاز فعالیت از سال ۱۹۸۸
با شنیدن و دیدن نام نیسمو، همیشه بهیاد قدرت و خودروهای اختصاصی میافتیم. نیسمو (Nismo بهمعنی بخش موتوراسپرت بینالمللی نیسان یا Nissan Motorsport International Limited)، واحد انحصاری نیسان برای تیونینگ، شخصیسازی، تولید خودروهای ویژه و نمونههای مخصوص مسابقه است. سال ۱۹۸۴، مقامات نیسان تصمیم گرفتند که دو دپارتمان فعال در موتوراسپرت که طی دههی ۱۹۶۰ شکل گرفته بودند را ادغام کنند. پس از شکلگیری واحد نیسمو در اواخر سال ۱۹۸۷، اولین محصولات شامل مدل ویژهی سائوروس (Saurus) و اسکایلاین R31 تولید شدند. مدل بعدی نیسان GT-R سال ۱۹۹۰ بود و سپس نسخههای تولیدمحدوده و سفارشی از راه رسیدند. یکی از ارزشمندترین خودروهای نیسمو، نیسان GT-R با کد Z-Tune محصول سال ۲۰۰۳ است؛ این خودرو که تنها در ۱۹ دستگاه تولید شد، از پیشرانهی ۶ سیلندر با قدرت ۵۰۰ اسببخار استفاده میکرد و نهایت سرعتش بیش از ۳۲۰ کیلومتربرساعت بود. نیسمو انواع مدلهای نیسان سری Z، GT-R و سیلویا را تولید کرده است؛ جدیدترین محصولات نیسمو، شامل نیسان GT-R، 370Z، جوک و بهزودی نسخهی ویژه از مدل برقی لیف میشود.
هیچ شکلی نیست که برند نیسمو، در فهرست خوشنامترین و ارزشمندترینهای دنیای خودرو قرار میگیرد و پس از ۳۴ سال فعالیت، امروز خط تولید شلوغ و پرتقاضایی دارد.
فورد؛ SVO/SVT
آغاز فعالیت از سال ۱۹۸۱
واحد عملیاتهای خودرو ویژه (Special Vehicle Operations) یا SVO، سال ۱۹۸۱ بهمنظور تولید و توسعهی قطعات فنی و ظاهری برای بخش موتوراسپرت فورد ایجاد شد. متخصصهای SVO سه هدف را زیر چتر حمایت فورد دنبال میکردند؛ مشارکت در موتوراسپرت، گسترش فعالیتهای فورد در مسابقات و ایجاد کسبوکار جانبی در تولید و فروش قطعات. البته مدتی پس از شکلگیری این واحد ویژه، مقامات فورد مجور تولید خودروهای جادهای انحصاری با نشان SVO را هم صادر کردند. اولین خودروی مخصوص فورد با نشان SVO، موستانگ بود که سال ۱۹۸۴ عرضه شد؛ فورد موستانگ SVO از پیشرانهی ۴ سلندر ۲/۳ لیتری توربوشارژ مدل تاندربرد با قدرت ۱۷۵ اسببخار (مدلهای ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶ بهترتیب با قدرت ۲۰۵ و ۲۰۰ اسببخار) استفاده میکرد. موستانگ SVO که تا سال ۱۹۸۶ در بیش از ۹ هزار دستگاه عرضه شد، تلاش جسورانهی فورد برای رقابت با بیامو سری 3 بود. پس از تولید موستانگ، واحد SVO فورد در استرالیا هم نسخهای ویژه از مدل فالکون را عرضه کرد؛ البته کد SVO در استرالیا بهمعنی خدمات خودروهای ویژه (Special Vehicle Options) بود.
پس از یک دهه فعالیت واحد SVO، مدیران ارشد فورد تصمیم گرفتند تا یک برند رسمی و زیرمجموعه برای تولید خودروهای منحصربهفرد و پرفرمنس داشته باشند؛ نتیجه این شد که در سال ۱۹۹۳، واحد SVO به SVT بهمعنی تیم خودروی ویژه (Special Vehicle Team) تغییر نام داد. اولین محصول SVT نسخهای قدرتمند از وانت فورد F-150 موسوم به SVT Lightning مجهز به پیشرانهی ۸ سیلندر V شکل ۵/۸ لیتری با قدرت ۲۴۰ اسببخار بود. SVT فورد تا امروز بیش از ۱۰ مدل جذاب تولید کرده است که Ford F-150 SVT Raptor محصول سال ۲۰۱۰ با پیشرانهی ۶/۲ لیتری و ۴۱۱ اسب بخاری و سرعتگیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت در ۶/۷ ثانیه، از معروفترین محصولات این واحد ویژه محسوب میشود. البته بزرگترین موفقیت SVT، پرچمدار خودروهای اسپرت فورد است؛ فورد جی تی، با همکاری مستقیم متخصصهای SVT تولید شده است. پس از اینکه کد RS برای اولینبار در آمریکا استفاده شد، محصولات فورد با نشان SVT تولید نشدند؛ هنوز بهصورت رسمی اعلام نشده است، اما بهنظر میرسد که دو واحد RS و SVT ادغام خواهند شد تا فورد در بازار اروپا و آمریکا، یک برند زیرمجموعهی تمامعیار برای تولید خودروهای قدرتمند و جذاب در اختیار داشته باشد.
هر دو برند SVO و SVT دوران موفقی را پشت سر گذاشتهاند؛ باید دید که ادغام RS و SVT چه نتیجهای خواهد داشت.
جنرال موتورز؛ ساترن
آغاز فعالیت از سال ۱۹۸۵
در تاریخ خودروسازی، چند برند همیشه با شکست شناخته میشوند؛ شرکت ساترن (Saturn) قطعا در این فهرست ناامیدکننده قرار میگیرد. مقامات جنرال موتورز برند ساترن را سال ۱۹۸۵ ایجاد کردند تا در برابر خودروسازان ژاپنی و تقاضای خودروهای شهری و کوچک و اقتصادی هدفگذاری کنند. در دههی ۱۹۸۰، شرکتهای ژاپنی بهدنبال افتتاح کارخانه و خط تولید در خاک ایالات متحده بودند تا با فروش داخلی خودرو در این کشور، با تعرفهی واردات خداحافظی کنند. در ابتدا قرار بود که اولین خودروی ساترن تحت یکی از برندهای دیگر جنرال موتورز تولید شود؛ اما اهداف بلند مدت تغییر کرد و اولین خودرو با نشان ساترن و کد SL2، سال ۱۹۹۰ از راه رسید. همه چیز طبق برنامه پیش نرفت؛ درواقع مردم آمریکا بیشتر مشتری خودروهای دیگر برندهای جنرال موتورز بودند و بازار محصولات ژاپنی هم تثبیت شده بود. فروش خودروهای ساترن هیچوقت به آمار مورد انتظار نرسید، بنابراین در سال ۲۰۰۹، جنرال موتورز خط تولید برندی که تنها ۲۴ سال عمر داشت را در کنار چند شرکت دیگر، متوقف کرد. دقیقا در زمانیکه جنرال موتورز نیازمند جذب سرمایه و درآمد بود، ساترن شکست خورد؛ اواخر دههی ۲۰۰۰ در تاریخ جنرال موتورز با انحلال برندهای ساترن، پونتیاک و هامر در کنار فروش شرکت ساب همراه بود؛ این دوران را باید بهعنوان «مرگ و احیا در یک سال» توصیف کرد. باید اعتراف کرد که خودروهای ساترن در برابر شرکتهای دیگر حرفی برای گفتن نداشتند؛ انواع مدلهای کوپه، سدان، رودستر، شاسیبلند، مینی ون و هاچبک ساترن از نظر طراحی و کیفیت ساخت در سطح پایینی قرار داشتند.
بدون شک ساترن یک شکست برای جنرال موتورز بود؛ در بین تمام محصولات این برند، کمتر از پنج مدل را میتوان خودرویی خوب شناسایی کرد.
هوندا؛ آکورا
آغاز فعالیت از سال ۱۹۸۶
هوندا اولین خودروساز ژاپنی بود که برندی زیرمجموعه برای تولید محصولات لوکس ایجاد کرد. آکورا (Acura) از سال ۱۹۸۶ تنها در آمریکا و کانادا با خودروهای لوکس و قدرتمند هوندا به راه افتاد؛ پس از چند سال فعالیت، اولین برند خودروهای لوکس ژاپنیآمریکایی تاریخ در کشورهای دیگر هم فعال شد. اولین جرقهای که باعث شد تا هوندا برندی لوکس در آمریکا داشته باشد، تغییر در قوانین ژاپن بود. دولت ژاپن در آن دوران صادارت محصول به آمریکا را محدود کرده بود، بنابراین فروش خودروهای لوکس که در مقایسه با مدلهای استاندارد قیمت بیشتری داشتند، سود بالاتری برای هوندا داشت. همین مورد باعث شد تا پس از هوندا، نیسان و تویوتا هم برند لوکس زیرمجموعهشان را ایجاد کنند. آکورا در سال ۱۹۸۶ با دو مدل در ۶۰ نمایندگی رسمی به آمریکا رسید و بهتدریج با افزایش تقاضا روبهرو شد؛ برای مثال در سال ۱۹۹۰، فروش آکورا از مرسدس بنز، بیامو و لکسوس هم بیشتر بود. محصولات آکورا در ابتدا شامل مدلهای باکیفیتتر و مجهزتر ساخت هوندا مثل لجند، اینتگرا و NSX بود؛ اما امروز مدلهایی مثل TLX، RDX و MDX را داریم که مخصوص برند آکورا است. آکورا یکی از پرطرفدارترین برندهای لوکس خودرو است و مدل RDX، سال ۲۰۱۸ بیش از ۶۳ هزار مشتری در آمریکا داشت.
مثل دیگر برندهای زیرمجموعهی ژاپنی، آکورا هم از زمان شکلگیری تا امروز موفق بوده است.
هولدن؛ HSV
آغاز فعالیت از سال ۱۹۸۷
خودروساز استرالیایی هولدن (Holden) که خودش زیرمجموعهی جنرال موتور آمریکا است، سال ۱۹۸۷ برند HSV بهمعنی خودروهای ویژه هولدن (Holden Special Vehicles) را راهاندازی کرد. برند HSV با تلاشهای تام والکینشاور، رانندهی مسابقه اسکاتلندی ایجاد و دراصل جایگزین دپارتمان HDT هولدن شد. خودروهای HSV شامل مدلهای ارتقا داده شده و تولیدمحدود هولدن میشود؛ برای مثال اولین محصول این واحد، کومودور SS Group A SV بود که برای کسب مجوز مسابقات اتومبیلرانی تولید شد. از ویژگیهای برجستهی محصولات HSV میتوان به پیشرانهی V8 اشاره کرد که از تولیدات جنرال موتورز یا هولدن در مدلهای مختلف استفاده میشود. معروفترین خودروی این برند، وانت HSV Maloo R8 LSA، مجهز به پیشرانهی ۸ سیلندر V شکل ۶/۲ لیتری شورولت کامارو ZL1 با قدرت ۵۵۰ اسببخار، سرعتگیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت در کمتر از ۵ ثانیه و قیمت پایه حدود ۶۳ هزار دلار است. از سال ۲۰۱۷ هولدن خط تولیدش در استرالیا را متوقف کرده است و محصولاتش را از کارخانههای اوپل در آلمان و جنرنال موتورز در آمریکا و کانادا به کشورهای مختلف عرضه میکند.
محصولات HSV همیشه خودروهای جذاب با پیشرانههای قدرتمند بوده است؛ این برند در استرالیا و بسیاری از کشورهای اروپایی پرطرفدار و موفق است.
رور؛ استرلینگ
آغاز فعالیت از سال ۱۹۸۷
خودروسازان قدیمی بریتانیا به کیفیت تولید خوب شهرت نداشتند اما تاحدودی در آمریکا موفق بودند. رور (Rover) یکی از شرکتهای شناختهشدهی بریتانیا بود و برای فروش بیشتر در بازار آمریکا، برندی زیرمجموعه انتخاب کرد. سال ۱۹۸۷، مقامات رور برند خودروهای آستین رور آمریکای شمالی (Austin Rover Cars of North America) یا ARCONA را راهاندازی کردند که البته مدتی بعد به استرلینگ (Sterling) تغییر نام داد. خودروهای استرلینگ که تنها شامل سری 800 رور بود، با همکاری هوندا تولید شد؛ اتحاد انگلیسیژاپنی دوام نداشت و برند استرلینگ خیلی زود به تاریخ سپرده شد. درحقیقت خودروهای استرلینگ باوجود کمکهای هوندا، هنوز هم کیفیت ساخت خوبی نداشتند؛ بنابراین پس از فروش حدود ۴۰ هزار دستگاه خودرو در طول بیش از چهار سال، رور و استرلینگ با آمریکا خداحافظی کردند. بسیاری از قطعات خودروهای استرلینگ با آکورا لجند (Legend) مشترک است، به همین دلیل هنوز هم برخی مدلهای این برند انگلیسی در جادههای ایالات متحده تردد میکنند و طرفدارن متعصبی هم دارند.
تلاش رور تحسینبرانگیز بود، اما برند استرلینگ را باید در فهرست شرکتهای ناموفق تاریخ طبقهبندی کرد.
نیسان؛ اینفینیتی
آغاز فعالیت از سال ۱۹۸۹
نیسان دومین شرکت ژاپنی پس از هوندا بود که سیاست فروش خودروهای گرانتر با برندی لوکس را انتخاب کرد. سال ۱۹۸۹، اینفینیتی (Infiniti) با فروش دو مدل Q45 و M30 در آمریکا آغاز بهکار کرد؛ سیاست مقامات نیسان به این صورت بود که خودروهای اینفینیتی همیشه در سطحی بالاتر از شرکت مادر باشند تا بتوان از قیمت بالاترشان، دفاع کرد. اینفینیتی شرایط خوبی در بازار آمریکا دارد و تقریبا در سطح آکورا قرار میگیرد، اما فروش در چند سال اخیر فروش لکسوس بیشتر بوده است. برخلاف آمریکا، اینفینیتی در اروپا چندان موفق عمل نکرده است. مقامات نیسان سال ۲۰۰۹ برند اینفینیتی را به اروپا وارد کردند؛ در طول ۱۰ سال گذشته ژاپنیها برای رقابت با شرکتهای برجستهی این قاره مثل مرسدس بنز، بیامو و آئودی تلاشهای زیادی کردند، اما هیچوقت فروش اینفینیتی در کشورهای اروپایی چشمگیر نبود. بهگفتهی مدیران ارشد اینفینیتی، خودروهای دههی ۲۰۲۰ این برند برقی خواهند بود و بهدلیل هزینههای زیاد توسعه در این فناوری و نیاز به تمرکز بیشتر منابع مالی و انسانی، فروش محصولات در کشورهای غرب اروپا از سال ۲۰۲۰ متوقف میشود. پرفروشترین خودروی اینفینیتی در سال ۲۰۱۸ مدل QX60 بود که بیش از ۴۷ هزار مشتری داشت.
اینفینیتی بهطور کلی برندی موفق است؛ درواقع بهطور دقیقتر، این برند در آمریکا و آسیا شرایط خوبی دارد ولی در مناطق دیگر از جمله اروپا شکست خورده است.
تویوتا؛ لکسوس
آغاز فعالیت از سال ۱۹۸۹
با اینکه روند شکل گرفتن لکسوس پیش از اینفینیتی بود، اما برند زیرمجموعهی نیسان زودتر فعالیتش را آغاز کرد. با این حال وقتی تویوتا بهعنوان بزرگترین خودروساز جهان تصمیم میگیرد برندی جدید داشته باشد، قطعا در مورد هر جنبهای با برنامه عمل میکند. مقامات تویوتا برای اینکه به بازار خودروهای لوکس وارد شوند، از تجربهی گذشته در فروش خودروهای اقتصادی استفاده کردند؛ برای موفق شدن در بازار جهانی و جلو زدن از دیگر شرکتها، باید کیفیت ساخت و قابلیت اعتماد به محصول و خدمات پس از فروش در بالاترین سطح باشد. تمام تاریخ برند لکسوس، چیزی جز این سه مورد نبوده است. از سال ۱۹۸۹ تا امروز، خودروهای لکسوس همیشه به استهلاک کم و کیفیت ساخت بالا شهرت داشتهاند. در آستانهی ۳۰ سالگی، لکسوس امروز برای هر سلیقهای یک محصول لوکس و خواستنی دارد. جالب این است که برند لکسوس از سال ۲۰۰۵ در ژاپن فعالیت میکند و پیش از این محصولاتش با نشان تویوتا در خانه فروخته میشدند.
از تویوتا چیزی جز محصول باکیفیت انتظار نمیرود؛ لکسوس قطعا یکی از بهترین برندهای لوکس خودروسازی است.
مرسدس بنز؛ AMG
آغاز فعالیت از سال ۱۹۹۹
شرکت AMG در سال ۱۹۶۷ شکل گرفت اما سالها طول کشید تا به مجموعهی رسمی مرسدس بنز اضافه شود. سه مهندس سابق مرسدس بنز، AMG را ابتدا باهدف تولید مدلهای قدرتمند از مرسدس بنز برای موتوراسپرت تأسیس کردند اما مدتی بعد، مأموریت اصلی توسعهی خودروهای جادهای منحصربهفرد انتخاب شد؛ تفاوت بزرگ محصولات AMG با مرسدس بنز در پیشرانههای سفارشی و تغییرات بدنه، کابین، سیستم تعلیق و فرمان است. در اوایل دههی ۱۹۹۰ پس از تولید مدلهای مسابقهای و جادهای ارزشمند، AMG یه شرکتی سودآور تبدیل شده بود و طرفداران فراوانی داشت؛ به همین دلیل، سال ۱۹۹۳ دایملر قرارداد همکاری با این برند امضا کرد و AMG بهطور رسمی در فهرست نمایندگیهای شرکت مادر مرسدس بنز قرار گرفت. مرسدس بنز E50 مدل سال ۱۹۹۳ اولین محصولی بود که AMG پس از قرارداد بزرگ با دایملر سفارشیسازی کرد.
سال ۱۹۹۹، دایملر (در آن زمان دایملر کرایسلر) ۵۱ درصد از سهام AMG را دراختیار گرفت و برند جدید AMG-Mercedes GmbH به دنیای خودرو وارد شد. سرانجام در سال ۲۰۰۵، دایملر تمام سهام این برند را خرید و AMG-Mercedes بهطور رسمی زیرمجموعهی این گروه بزرگ خودروسازی آلمانی شد. از سال ۲۰۰۵ تا امروز، خودروهای AMG با نشان مخصوص تولید میشوند و پیشرانههای ساخت این برند هم نمونه ندارند؛ برای مثال AMG پیشرانهی ۱۲ سیلندرش (کد M297) با حجمهای ۶/۹ و ۷/۳ لیتر را بهطور انحصاری برای خودروهای شرکت ایتالیایی پاگانی تولید میکند. استون مارتین هم از دیگر مشتریهای AMG است؛ نمونهای سفارشی از پیشرانهی ۸ سیلندر توربوشارژ AMG برای این شرکت بریتانیایی تولید میشود. AMG امروز یکی از بزرگترین برندهای زیرمجموعهی یک شرکت خودروسازی است و محصولات متنوعی تولید میکند؛ برای مثال مدل AMG GT تنها در خط تولید این برند وجود دارد. برخلاف محصولات برابوس، خودروهای AMG و مرسدس بنز درکنار هم فروخته میشوند.
خریدن AMG، یکی از بهترین تصمیمهای هیئت مدیرهی مرسدس بنز بود.
تویوتا؛ ویل
آغاز فعالیت از سال ۲۰۰۰
تویوتا پیش از شکلگیری برند سایون (Scion)، شرکت ویل (WiLL) را زیرمجموعه داشت. ویل، حاصل همکاری چند شرکت ژاپنی بود که بهدنبال ایجاد برندی جوانپسند با محصولات متنوع و فروش تنها بهصورت اینترنتی بودند؛ این شرکتها شامل کائو (Kao)، تویوتا، آساهی (Asahi)، پاناسونیک، کینکی نیپون (Kinki Nippon)، ایزاکی گلیکو (Ezaki Elico) و کوکیو (Kokuyo) است. محصولات ویل طیفی وسیعی از شیرینی، لوازم الترونیک و خودرو بود. در بخش خودرو از پلتفرم و قطعات ساخت تویوتا استفاده شد؛ البته از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ که برند ویل فعالیت داشت، تویوتا تنها سه مدل خودروی شهری تولید کرد که تنها در ژاپن فروخته شدند. پاناسونیک بیشترین محصول را با برند ویل عرضه کرد.
پروژهی ویل اهداف جذابی داشت، اما هیچوقت طبق انتظار عمل نکرد. فعالیت از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵، گواهی بر شکست تویوتا در برند ویل است؛ تویوتا از این شکست، برای پروژهی بعدی و برند سایون استفاده کرد.
تویوتا؛ سایون
آغاز فعالیت از سال ۲۰۰۲
همیشه وقتی از خودروی باکیفیت و قابل اعتماد صحبت میشود، محصولات تویوتا در مرکز توجه هستند. این شهرت برای تویوتا یک جنبهی دیگر هم دارد؛ نسل جوان علاقهای به خرید خودروهایی که بزرگسالان انتخاب میکنند، نخواهند داشت. با ایدهی جذب نسل جوان، تویوتا در سال ۲۰۰۲ برند سایون را در آمریکا بنیان نهاد. در نمایندگیهای این برند، خودروهای کامپکت و اسپرت تویوتا در کنار چند مدل جدید با نشان سایون فروخته میشدند. با فروش بیش از ۱۷۳ هزار دستگاه در سال ۲۰۰۶ و از راه رسیدن مدلهای اسپرتی مثل FR-S که درحقیقت همان تویوتا GT86 است، آینده برای سایون امیدوارکننده بود. تویوتا از سال ۱۹۹۹ با پروژهی جنسیس، بهدنبال جذب مشتریهای بیشتر از نسل جوان بود؛ WiLL اقدام بعدی بود و سپس سایون از راه رسید. اما فروش محصولات این برند بهتدریج کاهش یافت؛ بهطوری که در سال ۲۰۱۵ تنها ۵۶ هزار مشتری برای خودروهای سایون وجود داشت. پس از تولید هشت مدل مختلف، سایون در سال ۲۰۱۶ به تاریخ پیوست.
بهنظر میرسد که تویوتا هنوز راهکاری مناسب برای جلب توجه نسل جوان بهخصوص در آمریکا پیدا نکرده است. سایون را باید در فهرست برندهای ناموفق ثبت کنیم.
مرسدس بنز؛ میباخ
آغاز فعالیت از سال ۲۰۰۲
ویلهلم میباخ و پسرش شرکت میباخ (Maybach) را سال ۱۹۰۹ بهعنوان برندی زیرمجموعه از لوفتشیفباو زپلین (Luftschiffbau Zeppelin) تولیدکنندهی کشتیهای هوایی بهویژه نوع زپلین بنیان نهادند. در طول دوران جنگ جهانی اول، فعالیت میباخ به تولید پیشرانههای دیزل و بنزینی برای زپلین و کشتیهای هوایی محدود بود؛ اما اولین خودروی میباخ سال ۱۹۱۹ تولید شد. تا سال ۱۹۴۰، علاوه بر تولید پیشرانههای دیزل، میباخ چند خودروی لوکس هم تولید کرد. در جنگ جهانی دوم مانند بسیاری از شرکتهای آلمانی، میباخ و متخصصهایش در خدمت نیروهای نازی بودند؛ پیشرانهی بسیاری از خودروهای زرهی و تانکهای معروف آلمان مثل پنزرها و تایگرها و حتی نفربرها ساخت میباخ بود. پس از جنگ جهانی دوم، دایملر این برند را دراختیار گرفت و از دههی ۱۹۸۰، میباخ چند مدل ویژه از مرسدس بنز را تولید کرد. سال ۱۹۹۷، مقامات مرسدس بنز اعلام کردند که دو مدل سدان لوکس میباخ ۵۷ و ۶۲ را با پیشرانهی ۱۲ سیلندر V شکل ۶ لیتری عرضه خواهند کرد؛ هدف نهایی مرسدس بنز، رقابت با رولز رویس بود اما میباخ به اندازهی خودروهای لوکس بریتانیا، مشتری نداشت.
آلمانیها انتظار داشتند که هر سال حدود ۲۰۰۰ مشتری برای میباخ وجود داشته باشد، اما واقعیت چیز دیگری بود. برای مثال در سال ۲۰۱۰، رولز رویس بیش از ۲۷۰۰ دستگاه خودرو فروخت اما تنها ۱۵۷ مشتری برای میباخ وجود داشت؛ این عملکرد ضعیف باعث شد تا مقامات مرسدس بنز، فعالیت میباخ را در سال ۲۰۱۲ متوقف کنند. درمجموع از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۲، میباخ حدود ۳۰۰۰ دستگاه خودرو فروخته بود. اواخر سال ۲۰۱۴، آلمانیها اعلام کردند که میباخ دوباره زنده خواهد شد و مدل فوق لوکس از مرسدس بنز اس کلاس با نشان این برند همراه خواهد شد؛ مرسدس میباخ S600 بهعنوان رقیب رولز رویس فانتوم و بنتلی مولسان از راه رسید. میتوان گفت که احیای میباخ موفقآمیز بوده است و بهزودی شاسیبلند مرسدس GLS با نشان این برند لوس هم عرضه خواهد شد.
اگر به تمام محصولات میباخ در خودروسازی و صنعت هوایی دقت کنیم، باید این برند را یک اتفاق خوب برای آلمانیها تعریف کرد. شاید در دههی ۲۰۰۰، میباخ فروش بالایی نداشت اما این روزها فعالیتش برای مرسدس بنز بسیار مهم است.
کرایسلر، دوج و جیپ؛ SRT
آغاز فعالیت از سال ۲۰۰۳
واحد خوشنام SRT، زیرمجموعهای در گروه خودروسازی فیات کرایسلر (FCA) است که البته تنها در مدلهای آمریکایی فعالیت میکند. کد SRT بهمعنی فناوری مسابقهای و خیابانی (Street & Racing Technology) است و اولینبار در پروژهی تولید دوج وایپر (تلفظ انگلیسی داج) با نام «تیم وایپر» شکل گرفت. سپس تیم وایپر با تیم توسعه و تولید کرایسر پرولر (Prowler) ادغام شد و واحد SVE بهمعنی مهندسی خودرو ویژه (Specialty Vehicle Engineering) شکل گرفت. سال ۲۰۰۲ این واحد به PVO و سپس در سال ۲۰۰۴ به SRT تغییر نام داد. پس از پایان یافتن فرایند طولانی تغییر نام، فعالیت واحد SRT با هدف تیونینگ، تقویت و تولید خودروهای ویژه از برندهای کرایسلر، دوج و جیپ آغاز شد. اولین محصول SRT، نسخهی متفاوت از دوج نئون مدل ۲۰۰۳ بود؛ Neon SRT-4 با تیونینگ جدید به پیشرانهی توربوشارژ ۴ سیلندر و قدرت ۲۳۰ اسببخار مجهز شده بود. شهرت SRT در تولید خودروهای قدرتمند با پیشرانهی بزرگ از سال ۲۰۰۵ با مدل کرایسلر 300C شروع شد؛ درکنار دوج وایپر ۶۴۰ اسب بخاری با پیشرانهی V10 تنفس طبیعی ۸/۳ لیتری، معروفترین مدل SRT در سالهای اخیر، دوج چلنجر دیمِن با پیشرانهی ۶/۲ لیتری سوپرشارژ V8 هِمی (HEMI)، قدرت ۷۹۷ اسببخار و زمان ۲/۳ ثانیه در سرعتگیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت است. از سال ۲۰۱۴ تا امروز براساس تصمیم هئیت مدیرهی جدید فیات کرایسلر، برند SRT با دوج ترکیب شده است.
با بررسی کوتاه بیش از ۲۰ مدل تولیدی SRT از سال ۲۰۰۳ تا امروز، چیزی جز موفقیت در این برند نخواهیم دید.
واکسال؛ VXR
آغاز فعالیت از سال ۲۰۰۴
خودروهای برند بریتانیایی والکسال (Vauxhall) همیشه به قیمت اقتصادی و کیفیت نهچندان بالا شهرت داشتهاند؛ درواقع سابقهی واکسال بهگونهای بود که برای تولید خودرویی اسپرت، باید پیشزمینه ایجاد میشد. واحد VX Racing که سپس به VXR تغییر پیدا کرد، با همکاری مقامات جنرال موتورز شکل گرفت؛ خودروهای VXR نمونههای قدرتمند محصولات استاندارد واکسال بودند که زمینهساز مقبولیت تولید مدلهای اسپرت را برای این شرکت بریتانیایی ایجاد کردند. واکسال این روزها زیرمجموعهی برند آلمانی اوپل و عضوی از گروه خودروسازی PSA فرانسه است؛ بنابراین کد VXR روی برخی از خودروهای اوپل هم استفاده میشود.
قضاوت در مورد موفقیت برند VXR مشکل است چرا که در بین محصولات باکیفیت، مدلهای زیادی هم وجود دارد که عملکرد ضعیفی داشتهاند.
فیات؛ آبارت
آغاز فعالیت از سال ۲۰۰۷
آبارت (Abarth) سال ۱۹۴۹ شکل گرفت ولی دو دهه طول کشید تا به یک برند زیرمجموعه تبدیل شود. کارلو آبارت پس از تجربهی مقام مدیرکل شرکت ایتالیایی چیزیتالیا (Cisitalia) و انحلال این برند، بهدنبال راهاندازی کسبوکار خودش بود. فعالیت آبارت ابتدا در تولید دو مدل خودرو و فروش تجهیزات جانبی و رفاهی برای محصولات فیات، لانچیا، چیزیتالیا و سیمکا خلاصه میشد؛ آغاز همکاری همهجانبهی آبارت و فیات در سال ۱۹۵۲ با تولید خودروی آبارت 1500 شکل گرفت. در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، خودروهای آبارت در کنار بهترین مدلهای اسپرت و مسابقهای پورشه و فراری رقابت میکردند؛ این عملکرد درخشان باعث شد تا فیات برند آبارت را در اختیار بگیرد. فیات خیلی زود آبارت را به واحد موتوراسپرتش تبدیل کرد و مدلهای جدید رالی مثل 124 و 131 تولید شدند. درواقع رویکرد فیات دربرابر آبارت مثل رابطهی فورد و RS بود اما در سال ۱۹۸۱، واحد موتوراسپرت ویژهی خودروساز بزرگ ایتالیا شکل گرفت. پس از اینکه فعالیت آبارت بهعنوان واحد موتوراسپرت متوقف شد، فیات از نام این برند اصیل برای فروش مدلها و تیپهای ویژهی محصولاتش استفاده کرد. آبارت در قالب برند زیرمجموعهی رسمی فیات، در سال ۲۰۰۷ جان گرفت؛ این برند امروز یک واحد مستقل در گروه سازمانی فیات است که خودروهای منحصربهفرد تولید میکند. از سال ۲۰۰۷ تا امروز، آبارت مدلهای فیات 500، پونتو، اسپایدر و موتورسیکلت XSR900 را براساس محصول یاماها تولید کرده است.
آبارت را باید یک برند موفق بشناسیم؛ قطعا کد Abarth یکی از هیجانانگیزترین نامها در خودروسازی است.
پژو سیتروئن؛ DS
آغاز فعالیت از سال ۲۰۰۹
کاری که خودروسازان ژاپنی در دههی ۱۹۹۰ انجام دادند، تلاش زیادی نیاز دارد. شکلگیری یک برند لوکس از شرکتی که به تولید و فروش خودروهای اقتصادی برای مردم شهرت دارد، جسارت بالایی میخواهد. همانطور که دیدیم، ژاپنیها با انتخاب بازار آمریکا برای برندهای لوکشان، جسارت و تلاش را به نمایش گذاشتند، اما برندهای فرانسوی پژو و سیتروئن چطور؟ نمیتوان بهراحتی یک خودرو با نشان سیتروئن یا پژو را در سطح قیمتی محصولات مرسدس بنز عرضه کرد، بنابراین گروه فرانسوی PSA برندی زیرمجموعه را برای وارد شدن به کلاس خودروهای لوکس درنظر گرفتند. برند DS از سال ۲۰۰۹ تا امروز تنها خودروهای سیتروئن را با تغییرات جزئی فروخته است؛ DS که در آمریکای شمالی و آسیای جنوبی هیچ فعالیتی ندارد، جسارت و تلاش کافی فرانسویها را بهنمایش نگذاشته است. جالب است DS که هنوز به سطح رشد لازم نرسیده بهتازگی برندی زیرمجموعه با نام E-Tense برای تولید خودروهای پلاگین هیبرید ایجاد کرده است. مقامات DS باید درنظر داشته باشند که دست تکان دادن امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه از سانروف برای یک خودروسازی شهرت و اعتبار جهانی بهدنبال ندارد، برای جذب مشتری باید به بازارهای رقابتی مثل آمریکا وارد شد.
DS هنوز خودرویی که واقعا جذاب باشد، تولید نکرده است. این برند در حال حاضر در فهرست موفقها قرار نمیگیرد.
بیامو؛ i
آغاز فعالیت از سال ۲۰۱۳
زمانیکه خودروساز بزرگ باواریا تصمیم گرفت به بازار خودروهای برقی و هیبرید وارد شود، تنها یک مدل خودرو برای عرض اندام بهنمایش نگذاشت؛ بلکه یک کارخانهی اختصاصی برای توسعه و تولید پلتفرم جدید درکنار برندی زیرمجموعه را تأسیس کرد. در سال ۲۰۰۹ و پس از معرفی مدلهای مفهومی i3 و i8 در نمایشگاه فراکفورت، مقامات بیامو اعلام کردند که اولین خودروهای مجهز به فناوری برقی شرکت بهزودی با برند جدید i عرضه خواهند شد. فعالیت رسمی برند i ازسال ۲۰۱۱ آغاز شد و مدلهای نهایی بیامو i3 و i8 در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ عرضه شدند؛ پس از تولید دو مدل اختصاصی، واحد i برنامهای جدید برای فروش مدلهای خاص از خودروهای استاندارد بیامو با کد iPerformance را آغاز کرد. چند خودروی ویژه بیامو شامل X5، 225xe، 330e، 740e و 530e به فناوری هیبرید واحد i مجهز شدهاند. جدیدترین محصول بیامو i مدل مفهومی i Vision Dynamics است که بهعنوان پیشنمایشی جذاب از مدل برقی نسل جدید سری 3 که تا سال ۲۰۲۱ عرضه میشود، رونمایی شد.
فروش خودروهای i مطابق انتظار بیامو نبوده است، اما مدل i8 طرفداران پرشوری در جهان دارد. واحد i هنوز رونق لازم را کسب نکرده و باید چند سال دیگر منتظر پر شدن سبد محصولاتش باشیم. بیامو i فعلا برندی متوسط طبقهبندی میشود.
جگوار لندرور؛ SVO
آغاز فعالیت از سال ۲۰۱۴
شرکت بریتانیایی جگوار لندرور سال ۲۰۱۴ واحد عملیاتهای خودرو ویژه (Special Vehicle Operations) یا SVO را ایجاد کرد تا برخی مدلهای تولیدمحدود از محصولاتش را با برندی منحصربهفرد عرضه کند. محصولات SVO در سه طبقهبندی کلی شامل خودروهای سریع جادهای با کد SVR، شاسیبلندهای فوق لوکس با کد SVX و مدلهای پرچمدار با کد SVAutobiography تولید میشود. با اینکه SVO بهتازگی فعال شده اما مدلهای جذابی مثل رنجرور اسپرت SVR با قدرت ۵۲۴ اسببخار و جگوار F-Pace SVR خوشساخت را به بازار عرضه کرده است.
باید دید که SVO در سالهای آینده چه خودروهایی عرضه میکند اما براساس محصولات فعلی، این برند برای جگوار لندرور موفقیتآمیز بوده است.
فورد؛ وینیاله
آغاز فعالیت از سال ۲۰۱۴
شرکت کوچبیلدینگ وینیاله (Vignale) سال ۱۹۴۸ در ایتالیا شکل گرفت و در ابتدا به تولید خودروهای تولیدمحدود با طراحی منحصربهفرد براساس محصولات برندهای دیگر مشغول بود. در اواخر دههی ۱۹۶۰، هنر کوچبیلدینگ مثل گذشته طرفدار نداشت؛ مقامات فورد از این فرصت استفاده کردند و دو شرکت وینیاله و کاروزریا گیا (Carrozzeria Ghia) را در اختیار گرفتند. البته فورد سالها طول کشید تا از ظرفیت این دو برند استفاده کند. برای مثال در سال ۱۹۹۳ فورد مدل مفهومی استون مارتین لاگوندا وینیاله را رونمایی کرد و سپس در سال ۲۰۰۴، فوکوس وینیاله را بهنمایش گذاشت. سرانجام در سال ۲۰۱۳ اعلام کردند که وینیاله از این پس بهعنوان برند لوکس و زیرمجموعهی شرکت احیا میشود؛ البته مفهوم لوکس بودن وینیاله در فورد با برندهای زیرمجموعه دیگر شرکتها کاملاً متفاوت است. خودروهای وینیاله در محصولات فورد، تنها چند تزئین بدنه و کابین جدید به همراه خدمات پس از فروش بهتر مثل کارواش رایگام مادامالعمر دارند. جالب است که فورد خودروهای وینیاله را تنها در اروپا عرضه میکند اما ویژگیهای لازم برای رقابت با دیگر برندهای لوکس را درنظر نمیگیرد.
وینیاله زمانیکه مستقل بود، محصولات درخورتوجهی تولید میکرد اما بهعنوان زیرمجموعهی فورد، تا امروز یک شکست کامل است.
آئودی؛ e-tron
آغاز فعالیت از سال ۲۰۱۴
درست مانند بیامو، آئودی هم برای تولید خودروهای برقی و هیبرید برندی جدید درنظر گرفت. e-tron اولینبار در مدل مفهومی سال ۲۰۰۹ معرفی شد و پنج سال بعد، مدل پلاگین هیبرید آئودی A3 اسپرتبک با این کد تولید شد. روند توسعهی این برند چندان باسرعت نیست، بهطوری که اولین خودروی مستقل e-tron سال گذشته رونمایی شد. درواقع واحد e-tron در حالی جشن تولد ۱۰ سالگیاش را میگیرد که تسلا و جگوار زودتر از این شرکت آلمانی کراساور/شاسیبلند برقیشان را تولید کردند.
آئودی e-tron بهتازگی اولین محصولش را عرضه کرده است، بنابراین نمیتوان در مورد این برند قضاوت کردو در حال حاضر در هیچ رتبهای، طبقهبندی نمیشود.
هیوندای؛ جنسیس
آغاز فعالیت از سال ۲۰۱۵
داستان هیوندای و جنسیس همان فرمول قدیمی ژاپنیها است؛ همانطور که دیدیم در صورت همت و جسارت، ایجاد یک برند زیرمجموعهی لوکس در شرکتی که به تولید خودروهای اقتصادی و تولید انبوه شهرت دارد، موفقیتآمیز است. کرهایها برای آماده کردن بازار، ابتدا یک سدان لوکس و مدل کوپه با نام جنسیس در سال ۲۰۰۸ عرضه کردند؛ بازخوردها درمجموع مثبت بود، بنابراین شکلگیری برندی لوکس آغاز شد. بههمین خاطر زمانیکه هیوندای در سال ۲۰۱۵ از برند مستقل جنسیس رونمایی کرد، اقدام چندان تعجبآوری نبود. البته رونمایی از جنسیس G90 با قیمت حدود ۷۰ هزار دلار برای رقابت با مرسدس بنز S کلاس جای بحث دارد؛ مدلهای دیگر جنسیس شامل G70 و G80 هستند. شکی نیست که باتوجه به حضور طراحان سابق لامبورگینی، بنتلی، آئودی، فولکس واگن، بوگاتی و مدیر سابق واحد M بیامو، جنسیس برای رقابت با اروپاییها و بهخصوص آلمانیها شکل گرفته، اما در حال حاضر این برند تنها در آمریکا و کره جنوبی فعال است. اصلا بعید نیست که بهزودی جنسیس به اروپا هم برسد.
جنسیس تا امروز شرایط خوبی داشته است و میتواند در فهرست برندهای موفق قرار بگیرد.
مرسدس بنز؛ EQ
آغاز فعالیت از سال ۲۰۱۶
مثل بسیاری از شرکتهای دیگر، مرسدس بنز هم برای تولید خودروهای برقی برندی کاملاً جدید تدارک دید. واحد EQ اولینبار در سال ۲۰۱۶ و نمایشگاه پاریس مدل مفهومی و برقیاش را بهنمایش گذاشت؛ مقامات مرسدس بنز اعلام کردند که با برند EQ تا سال ۲۰۲۲ چند مدل برقی عرضه خواهد شد. اولین محصول تولیدی این واحد ویژه کراساور تمام برقی EQC با ظرفیت پیمایش ۴۰۰ کیلومتر و قدرت ۴۰۲ اسببخار است که چند ماه پیش رونمایی شد؛ EQA و EQV هم پیشنمایشی از هاچبک و ون برقی آیندهی مرسدس بنز هستند که در حال حاضر تنها مدلهای مفهومیشان را دیدهایم.
مرسدس بنز EQC هنوز به بازار نرسیده است، بنابراین هیچ ایدهای از عملکرد بخش فناوری برقی این شرکت آلمانی نداریم. عملکرد برند EQ را با شرایط فعلی نمیتوان قضاوت کرد.
ولوو؛ پلاستار
آغاز فعالیت از سال ۲۰۱۷
فعالیت شرکت پلاستار (Polestar) سال ۱۹۹۶ بهعنوان تیم توسعهدهنده و تیونینگ خودروهای ولوو در موتوراسپرت آغاز شد. البته این شرکت تا سال ۲۰۰۵ با نام Flash Engineering شناخته میشد. پس از تیونینگ و ارتقا چند مدل از خودروهای ولوو برای مسابقات تورینگ، پلاستار در سال ۲۰۰۹ بهطور رسمی با ولوو همکار شد. مقامات ولوو تصمیم گرفتند که از برند پلاستار برای تولید خودروهای پرفرمنس استفاده کنند؛ بنابراین دو واحد Polestar Performance و Polestar Racing ایجاد شد. یک سال بعد، اولین خودروی جادهای پلاستار با کد C30 که یک مدل مفهومی بود، رونمایی شد؛ این روند با مدل مفهومی S60 ادامه یافت اما در سال ۲۰۱۳، دو مدل نهایی ولوو S60 و V60 با همکاری متخصصهای پلاستار تولید شدند. سال ۲۰۱۵، ولوو هر دو واحد پلاستار را در اختیار گرفت اما بخش مسابقهای واگذار کرد و تنها دپارتمان پرفرمنس را بهعنوان زیرمجموعه پذیرفت. پس از اینکه پلاستار در سال ۲۰۱۷ به برندی مستقل و زیرمجموعهی ولوو تبدیل شد، تا امروز دو خودروی تمام برقی Polestar 1 و Polestar 2 را رونمایی کرده است. هیچکدام از دو محصول جدید پلاستار به بازار نرسیده است و باید دید که این برند در میدان رقابت خودروهای برقی لوکس، چه عملکردی خواهد داشت.
اولین خودروی پلاستار سدان برقی Polestar 1 است که تا پایان سال ۲۰۱۹ عرضه خواهد شد. اگر عملکرد گذشتهی این برند را درنظر بگیریم، پلاستار سابقهی خوبی دارد.
سئات؛ کوپرا
آغاز فعالیت از سال ۲۰۱۸
پیش از شکلگیری کوپرا (Cupra) بهعنوان یک برند مستقل و زیرمجموعه، این واحد برای خودروساز اسپانیایی سئات مثل رنو اسپرت برای فرانسویها یا Type R برای هوندا بود؛ یعنی یک کد مخصوص برای خودروهای جذاب و قدرتمند. اساس برند کوپرا را واحد سئات اسپرت (SEAT Sport) تشکل میدهد که سال ۱۹۸۵ تأسیس شد. سئات اسپرت بخش موتوراسپرت این شرکت اسپانیایی بود که در مسابقات رالی و تورینگ فعالیت میکرد. کوپرا از سال ۲۰۱۸ که مستقل شده است، تنها یک مدل عرضه کرده است؛ شاسیبلند اتکا (Ateca) با قدرت ۳۰۰ اسببخار.
باتوجه به سابقهی درخشان و اولین محصول جذاب، کوپرا و سئات اسپرت را میتوان برندهای موفق شناخت.
فولکس واگن؛ جتا
آغاز فعالیت از سال ۲۰۱۹
جتا (Jetta) را پیش از این در قالب یک مدل خودروی اقتصادی از فولکس واگن میشناختیم، اما بزرگترین خودروساز آلمان این نام و کد را به یک برند تبدیل کرد. مقامات فولکس واگن تصمیم گرفتند که در بازار ژاپن، چند مدل خودرو را با برند جدید جتا برای جذب رانندههای نسل جوان عرضه کنند؛ مدلهای VA3، VS5 و VS7 همه نمونههای مشابه محصولات فولکس واگن و سئات هستند. با فروش ۳/۱۱ میلیون خودرو در سال ۲۰۱۸، چین بزرگترین بازارِ فولکس واگن است؛ مدیران ارشد فولکس واگن برای ازبینبردن شکاف بین خودروهای پرچمدار و اقتصادی، برند جتا را شکل دادهاند.
فروش اولین خودروهای فولکس واگن با برند جتا، بهزودی آغاز میشود؛ بنابراین هنوز نمیتوان به این برند نمره قبولی یا شکست داد.
جیلی؛ ژئومتری
آغاز فعالیت از سال ۲۰۱۹
جدیدترین برند زیرمجموعه در خودروسازی، مربوط به جیلی و بازار چین است. ژئومتری (Geometry)، زیرمجموعهی جدید جیلی برای تولید خودروهای تمام برقی و رقابت با محصولات تسلا است؛ بزرگترین خودروساز چین قصد دارد که با تولید خودروهای برقی اقتصادی، در خانه و کشورهای دیگر مشتری جذب کند. Geometry A اولین محصول این برند نوپا است که دقیقا رقیب تسلا مدل ۳ محسوب میشود. این مدل را چند رسانهی معتبر اروپایی آزمایش کردهاند و باوجود فرمانپذیری و عملرد فنی معمولی، نمرهی قبولی گرفته است. بیش از ۲۷ هزار نفر از مردم چین مشتری Geometry A شدهاند؛ مقامات جیلی اعلام کردهاند که این سدان تمام برقی بهزودی به اروپا هم میرسد.
اولین محصول ژئومتری نظر بسیاری از کارشناسهای خودرو را جلب کرده است، اما باید مدتی صبر کرد و پس از تولید محصولات بیشتر، سپس کارنامهی نهایی این برند را درنظر گرفت.