چالش دولتها در انقلاب صنعتی چهارم، تهدید یا فرصت
به نظر میرسد که در سرتاسر دنیا در زمین زیر پای ما تغییرات ناخوشایندی در حال وقوع است. تغییر الگوهای آب و هوایی، سیاستهای انحصارگرایانه، مهاجرت دستهجمعی، ترورسیم سایبری و ناامیدی از برنامههای نجات، مواردی از این دست هستند.
افزون بر آنها، بازارهای انرژی جهانی نیز در حال تغییر هستند. زنجیرههای تامین بسیار پیچیده شدهاند. در اغلب کشورهای صنعتی، جوامع رو به سالمندی زیادی وجود دارند که پرسشهای دشواری را در مورد تامین هزینههای بازنشستگی این افراد بیپاسخ میگذارد.
در عین حال، قدرت فناوری با نوید فراوان به دلیل دستاوردهای چشمگیر در ذخیرهسازی دادهها، افزایش قدرت پردازش و تجزیه و تحلیل الگوریتمها شتاب گرفته است. هر روز، برنامههای کاربردی، مدلهای کسبوکار و سیستمهای جدید به بازار پمپاژ میشوند و با راهحلهای جدیدی که در حوزههایی مانند سلامت و حمل و نقل ارائه میکنند، کسب و کارهای سنتی را مختل کرده و افراد بسیاری را بیکار میکنند.
در دورهای پر مخاطره که به انقلاب صنعتی چهارم تعبیر شده است، در کشورهایی مانند کانادا دولتها، جوامع مدنی و بخش خصوصی وظیفه دارند اطمینان حاصل کنند که برای این دنیای جدید و چالشهای گیجکنندهی آن آماده هستند. در میان سیل تغییرات، یک نکته قطعی است: چه بخواهیم یا نخواهیم تغییر اتفاق میافتد. یا میتوان سوار این موج رشد کرد یا در کنار آن غرق شد. چرا که تغییر حتمی است.
با توجه نظرات پروفسور کلاوس اسکواب بنیانگذار و رئیس مجمع اقتصاد جهانی، سه انقلاب صنعتی اول به ترتیب دورهی اول: اوایل قرن نوزدهم دوران راهآهن، مکانیزاسون و بخار؛ دورهی دوم: الکتریسیته و تولید انبوه صنعتی در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم و دورهی سوم پیدایش نیمههادیها، کامپیوترها و شبکهها از دهه ۱۹۶۰، مقدمات دورهی چهارم را فراهم کردهاند.
شتاب سرسامآور فناوریهای پردازشی در دوران پیشرو باعث ایجاد تغییرات گسترده در صنایع، مشاغل و موسسات و حتی ساختارهای دولتی شده است.
فناوریهای محرک این تغییرات؛ کلان داده، یادگیری ماشین، بلاکچین، اینترنت اشیا، چاپ سهبعدی، مواد پیشرفته و محاسبات بسیار پیچیده کوانتومی، محرمانه و به شدت ساختارشکن هستند. برای فعالان حوزههایی که این فناوریها آنها را از نو تعریف میکنند، سرعت و خطرات تغییرات اخیر باعث میشود احساس کنند که روی سنگهای لغزنده در وسط یک رودخانه پر خروش ایستادهاند و ماندن و رفتن هر دو خطر مرگ به همراه دارد.
دگرگونی در همه جا اتفاق میافتد، از ویترین فروشگاههای معمولی تا روند کارهای تخصصی چون طبابت و وکالت همه در حال تغییر هستند. شرکتهای بزرگ همیشه در معرض خطر سرنگون شدن به وسیلهی استارتاپهای کوچک خلاق هستند.
از لحاظ تاریخی، چنین دگرگونی ناشی از تحولات به ارمغان آمده از فناوری، دستاوردهایی چون بهرهوری، رشد سرمایهگذاری، پیشرفت، بهبود در کیفیت زندگی و افزایش طول عمر و سلامت را به ارمغان آورده است. پس دلیلی وجود ندارد که گمان کنیم انقلاب صنعتی چهارم، مانند آن سه مورد قبلی برای ارائه این منافع بلند مدت، به خصوص در دنیایی که در آن میلیاردها نفر هنوز برق ندارند، شکست خواهد خورد.
با این حال برخی از این فناوریها، به خصوص آنهایی که وظایف تکراری روزمره را مکانیزه میکنند، ممکن است باعث کاهش فرصتهای شغلی شوند. آیندهی اجتنابناپذیر مکانیزه شدن در شرف وقوع است. مطالعه اخیر موسسه مککینسی پیشبینی میکند که با فناوریهای قبلی تقریباً نیمی از کارمندان ساعتی قابل جایگزینی هستند.
دورهی گذار که ما در حال ورود به آن هستیم، بسیار صریح و بیرحم است. همهی کارمندان روی حقوق ماه بعد خود حساب باز کردهاند. اجارهی مسکن، خورد و خوراک و سایر هزینههای ثابت هر ماه از قبل خرج میشوند.
اگر فناوریهای انقلاب صنعتی چهارم باعث بیکاری مزمن شوند، ناآرامیهای سیاسی و اجتماعی به همراه خواهند داشت. با نگاهی به فسخ قراردادهای نیروهای رسمی و غیر رسمی کارگران ماهر آمریکایی، میتوان فهمید که در چه دورهای از ناسیونالیسم، بیگانگی، و سیاست زندگی میکنیم.
سناریوهای هشدار دهندهی بیکاری، زنگ خطری برای اصلاح روند فعلی هستند. موسس تسلا ایلان ماسک خواهان توجه دولتها و فعالان جامعه مدنی برای اطمینان از در نظر گرفتن اخلاقیات در روند اتوماسیون است. بیل گیتس نیز عقیده دارد باید از رباتهای به کار گرفته شده در خط تولید مالیات اخذ شود.
کانادا ممکن است در موقعیت بهتری از وضعیت ناشی از انقلاب صنعتی چهارم قرار داشته باشد. تقاضا برای منابع طبیعی کانادا و برتری آن در بخش کشاورزی و تولید انبوه، اقتصاد آن را قوی نگه داشته است. موسسات مالی این کشور فعالیت با ثباتی دارند. نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی آن کمتر از استانداردهای بینالمللی است. مردم هنوز مهاجران را در آغوش میپذیرند و کاهش نابرابری و تجارت عادلانه را وسیلهای موثر برای ایجاد ثروت عمومی میدانند. برخلاف آمریکا و بریتانیا سیاستمداران و موسسات خصوصی کانادا تحت فشار کانونهای قدرت قرار ندارند.
با این حال کانادا ممکن است از جهات دیگری مانند بهرهوری بهرهوری پایین و فشار صنایع نوآوری کشورهای صنعتی آسیبپذیر باشد. در حال حاضر، گروهی از استارتاپهای کانادایی در سطح جهانی ظاهر شدهاند، اما برای تامین سرمایه به منظور فعالیت در سطح بینالمللی و جذب متخصصین با مشکلاتی مواجه هستند. کانادا برای بقاء در انقلاب صنعتی چهارم نیاز به پرورش، حفظ و جذب متخصصان بیشتری دارد. این کشور در حمایت از کسب و کارهای نوپا در برابر رقبای بینالمللی از همان مشوقهای سرمایهگذاری استفاده میکند که سالها پیش در حوزهی منابع طبیعی به کار برده بود. بقای کشورها در برابر بحران پیشرو وابسته به توانایی آنها در پرورش و حفظ سرمایههای انسانی است.
دولتها به نوبهی خود، باید شرایطی را ایجاد کنند که شرکتها قادر باشند فناوریهای جدید را به مشتریان خود عرضه کنند. همچنین با پذیرش شکاف بین محدودیتهای خود و پویایی این دنیای نوظهور تجربیات خود را بومیسازی کنند.
سیاستگذاران نوآور باید ایدهها و فناوریهای موجود شرکتهای پیشرو را برای بهبود انعطاف، چابکی و رقابتپذیری سیستمهای دولتی به خدمت گیرند. آنها همچنین باید از ایدههای جدید برای ارائه یک شبکه امن برای بهبود فضای کسب و کار استقبال کنند.
تاکنون، دولتهای کانادا حداقل در سخن، به اهمیت فناوریهای جدید اذعان داشتهاند. آنها در حال سرمایهگذاری سرمایههای مالیاتی برای تحقق این ادعا هستند، اما تلاش بیشتری لازم است تا سیاستگذاران بتوانند نحوه عملکرد خود را تغییر دهند و خدمات بهتری به شهروندان ارائه دهند.
این تحولات باید با اعتمادسازی آغاز شود. در حال حاضر در بسیاری از کشورهای صنعتی نیروهای اپوزوسیون ریشه گرفتهاند و اعتماد عمومی به دولتها در حال کاهش است. در این شرایط، دولتها ابتدا باید اعتبار خود را بازسازی کنند تا بتوانند برنامههایی را تجویز کنند که به نوآوران امکان رقابت در دنیای تغییر محور را بدهد.
در حالی که قانونگذاران به دنبال راههایی برای رفع موانع هستند، آژانسهای دولتی باید اکوسیستم نوآوری را با تدارکات مالی خود تقویت کنند. دولتها باید عملیات خود را مدرنیزه کنند تا ساکنان بتوانند با خدمات عمومی در راههایی که منعکس کنندهی اقتصاد دیجیتال هستند، تعامل داشته باشند. جوامع امروزی به شدت نیاز به سازماندهی دانش مبتکرانهای دارند که شکاف بین آنچه که مصرفکنندگان میتوانند در بازار به دست آورند و آنچه که آنها از دولتهایشان انتظار دارند را پر کند.
تقدم در این تحول جهانی برای نوآوران و سرمایه گذاران بسیار مهم است. انتظار میرود دولتها به بازیکنان واقعی این عرصه اجازهی رقابت و تولید ثروت را بدهند. این حمایت نه تنها با تقویت بهرهوری و رشد بهبود یافته است، بلکه از طریق تربیت شرکتهای فناوری محور و رفع موانع آنها به منظور تولید مشاغل، خدمات و منابع ثروت جدید حاصل خواهد شد.