قیمت منفی نفت به چه معناست، چرا رخ داد و چه تبعاتی در پی دارد؟
روز گذشته (۲۰ آوریل ۲۰۲۰) قیمت نفت خام وست تگزاس (West Texas Intermediate Crude) با یک افت بسیار شدید ۳۰۰ درصدی از قیمت ۱۷.۸۵ دلار به ازای هر بشکه به قیمت منفی ۳۷.۶۳ دلار به ازای هر بشکه رسید که خبر از اشباعی بیسابقه در صنعت نفت میدهد. این اشباع به دولیل عمده رخ داده است اول تولید بیش از حد توسط دو کشور عربستان و روسیه و دوم کاهش مصرف انرژی به خاطر بحران همهگیری ویروس کووید-۱۹ است. در این مقاله قصد داریم به زوایای مختلف این اتفاق و تاثیراتش بر اوضاع اقتصادی جهان بپردازیم.
قیمت منفی نفت به چه معنا است؟
برای توضیح این مسئله ابتدا باید با انواع پالایشگاههای نفت آشنا شویم. در دنیا دو نوع سایت پالایش نفت وجود دارد: سایتهای محصور در خشکی (onshore) و سایتهای دریایی (offshore). هرچقدر تولید کننده نفت دورتر از دریا باشد دسترسیاش به بازار جهانی و نفتکشها محدودتر است و باید نفت را در مخازن محدود در خشکی ذخیره کند یا به مصرف داخلی برساند یعنی دقیقا همان وضعیتی که برای نفت خام وست تگزاس رخ داده است. مخازن ذخیره نفت خام آمریکا که عمدتا در کوشینِ اوکلاهاما واقع است تقریبا پر شده و دیگر ظرفیتی برای ذخیره نفت جدید ندارد از طرفی نمیتوان بهسادگی تولید نفت را متوقف کرد چرا که این کار صدمات زیادی به بار میآورد پس تولیدکنندگان همچنان به تولید نفت ادامه میدهند حال آنکه جایی برای ذخیره نفت اضافی وجود ندارد.
قیمت منفی نفت بهمعنی پرداخت پول به خریداران نیست، بلکه بهمعنی پرداخت هزینههای تحویل و نگهداری از طرف فروشنده است.
اما این تمام ماجرا نیست. تحویلِ قراردادهای آتی نفت بهصورت ماه به ماه انجام میشود و روز دوشنبه موعد تحویل قرارداد ماه مه بود. در این وضعیت سرمایهگذاران که دیگر قادر به ذخیرهسازی نفت خام نبودند، نفت تحویلی را با قیمت بسیار ناچیزی در بازار به فروش رساندند چرا که ضرر ناشی از فروش با قیمت پایین بسیار کمتر از ضرر ناشی از انبارسازی بشکه های نفت است چراکه در این صورت سرمایهگذار مجبور است هزینه هنگفتی برای ایجاد مخازن اضافی بپزدازد آن هم مخازنی که شاید دیگر هرگز کارآیی نداشته باشد. پس سرمایهگذاران برای رهایی از شر هزینههای انبارداری حاضر شدهاند نفت را با قیمتی نزدیک به صفر به خریداران بفروشند و حتی هزینه تحویل را هم متحمل شوند. باید توجه داشت که قیمت منفی بهمعنی پرداخت پول به خریداران نیست بلکه بهمعنی آن است که فروشنده هزینههای جانبی برای تحویل و ذخیرهسازی نفت به مشتری را نیز که تا پیش از این بر عهده مشتری بود، پرداخت میکند. این هزینهها در نهایت خود را در قیمت منفی نشان میدهد.
چه عواملی منفی شدن قیمت نفت تأثیر گذار بودند؟
یکی از مهمترین عوامل افت شدید قیمت نفت، جنگ نفتی شدید بین قدرتهای نفتی جهان خصوصا عربستان و روسیه است. پس از شکست اجلاس اوپک پلاس در ماه مارس، عربستان تخفیف ۶ تا ۸ دلاری روی نفت خام خود اعمال کرد تا بازارهای آسیا، اروپا و آمریکا را به چنگ بیاورد. همچنین این کشور با افزایش تولید خود از باعث کاهش بیشازپیش قیمت نفت شده است.
در این میانه بیشترین آسیب متوجه ایالات متحده است. آن هم به دو دلیل: اول آنکه استخراج نفت خام در آمریکا بالای ۴۰ دلار به ازای هر بشکه تمام میشود و در صورت تداوم این وضعیت احتمال ورشکستگی گسترده در صنعت نفت آمریکا وجود دارد. دوم آنکه برخلاف عربستان و روسیه، که صنعت نفت به بدنه حاکمیت متصل است، شرکتهای نفتی در ایالات متحده بهصورت خصوصی اداره میشوند و در صورت عدم دریافت کمکهای دولتی احتمال ورشکسته شدن آنها وجود دارد.
علاوه بر افزایش عرضه نفت، کاهش تقاضا نیز به کاهش قیمت نفت دامن زده است. بحران همه گیری کووید ۱۹ و برنامههای دولتی برای عدم خروج مردم عادی از خانه، باعث کاهش مصرف انرژی و مواد خام شده است. این اتفاق به بحرانی تر شدن شرایط دامن زده است.
آیا این وضعیت ادامه خواهد داشت؟
باید توجه داشت که منفی شدن قیمت نفت، همانطور که گفته شد به خاطر موعد تحویل ماه مه بوده و بسیار مقطعی است. هماکنون نفت خام وست تگزاس در بازار آتی و با موعد تحویل ماه ژوئن بیش از ۲۰ دلار و با موعد تحویل ماه نوامبر بیش از ۳۰ دلار به ازای هر بشکه نفت معامله میشود. اگرچه این قیمتها بهنظر مطلوب میرسند اما ابدا نشانی از بهبود وضعیت ارائه نمیدهند. حتی اگر کاهش ۱۰ میلیون بشکه در روز که مورد توافق سران اوپک پلاس قرار گرفته، عملی شود باز هم تولید جهانی نفت، روزانه بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون بشکه در روز بیش از تقاضای جهانی است. پس بهنظر میرسد حتی توافق اوپک پلاس نیز چندان مؤثر واقع نشود.
از طرفی اکنون بسیاری از مخازن نفت در جهان اشباع شدهاند و حتی در صورت پایان اپیدمی کووید ۱۹ و بازگشت فعالیتهای اقتصادی و مصرف انرژی به قبل از اپیدمی، مدتی طول میکشد تا نفت ذخیره شده به مصرف رسیده و تقاضای نفت خام به حالت عادی بازگردد.
از اینجا به بعد همه چیز به سیاست کشورهای تولیدکننده نفت بستگی دارد. ممکن است ایالات متحده برای حمایت از تولیدکنندگان نفت آمریکایی، ممنوعیتهایی در مقابل خرید نفت از عربستان و روسیه اعمال کند. همچنین احتمال آتش بس بین عربستان و روسیه وجود دارد چرا که این دو کشور نیز از کاهش قیمت نفت آسیب شدیدی دیدهاند. پیشبینی روسیه برای سال ۲۰۲۰، عدم مواجه با کسری بودجه بود اما اکنون با خطر کسری بودجه مواجه است. همچنین از ماه مارس تا امروز ارزش روبل روسیه در مقابل دلار آمریکا ۳۰ درصد کاهش پیدا کرده است. عربستان نیز وضعیت بهتری ندارد. این کشور سقف بدهیهای خود را از ۳۰ درصد به ۵۰ درصد افزایش داده و برنامهریزی کرده است که هزینههای دولت را تا ۵ درصد کاهش دهد. پیشبینی کسری بودجه در عربستان نیز از ۶ درصد در ابتدای سال به ۹ درصد افزایش پیدا کرده است.
بر سر ایران چه میآید؟
قاعدتا کاهش قیمت نفت روی تمام کشورهای تولید کننده نفت تأثیر منفی میگذارد؛ اما فروش نفت ایران به خاطر مسائل تحریمی چندان قابلتوجه نیست که نیاز به نگرانی در مورد آن وجود داشته باشد. درواقع دولت ایران نگرانیهای بسیار بزرگتری دارد که ابتدا باید به آنها توجه کند. همچنین قیمت نفت جهانی تأثیر بهسزایی روی پالایشگاههای نفت در ایران نمیگذارد زیرا نفتی که این پالایشگاهها به فروش می رسانند با قیمت ثابت شده و طبق قرارداد است.
در مورد مشتقات نفتی نیز فعلا نگرانی وجود ندارد. چرا که کاهش قیمت نفت به افزایش تولید مشتقات نفتی منجر نمیشود و حتی اگر انگیزه کافی برای این افزایش وجود داشته باشد این اتفاق بهزودی رخ نخواهد داد. تنها نگرانی موجود از جانب کاهش تقاضاست که به سبب بیماری کووید ۱۹ ایجاد شده است.
در پایان:
بحران بیماری کرونا جهان را در برگرفته و صنعت نفت اولین صنعتی است که از این بحران متاثر میشود؛ اما قطعا آخرین صنعت نیست. کاهش تقاضا در کشورهای مصرفی دنیا مانند غرب اروپا و آمریکا به تعمیق بحران دامن زده است. مشخص نیست این بیماری چه زمان به پایان میرسد؛ اما حتی اگر همین امروز شاهد به پایان رسیدن همه گیری بیماری کرونا باشیم باز هم مدت زمان زیادی طول خواهد کشید تا میزان تقاضا به پیش از همه گیری برسد.
هر سه کشور درگیر در جنگ نفتی، دلایل خود را برای ادامه یا پایان این جنگ دارند. روسیه به مدد سیاستهای انقباضی که پس از بحران کریمه و مواجهه با تحریمهای آمریکا در پیش گرفت، توانست رشد اقتصادی قابل قبولی را رقم بزند تا جایی که امروز حتی با وجود وابستگی نسبی به نفت، باز هم رشد اقتصادی پایداری دارد. بهنظر میرسد روسیه توانایی تحمل قیمت پایین نفت را بیش از عربستان و ایالات متحده داشته باشد. همچنین روسیه انگیزه دیگری برای ادامه کاهش قیمت نفت دارد و آن پاسخ دادن به تحریمهای آمریکاست اما از طرفی ادامه این وضعیت به کاهش ارزش پول ملی روسیه و افزایش کسری بودجه در این کشور دامن میزند که ممکن است دولت را مجبور به افزایش مالیات کند.
شرکتهای نفتی آمریکا بیشترین آسیب را از این جنگ نفتی میبینند. برای اینکه تولید نفت توسط تولیدکنندگان آمریکا صرفه اقتصادی داشته باشد، قیمت نفت باید بالای ۵۰ دلار باشد. هرچند این شرکتها در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ نشان دادند که بهراحتی از میدان خارج نمیشوند؛ اما اینبار اوضاع بسیار متفاوت است. سطح اشباع بسیار فراتر از حد انتظار است تا جایی که حتی در رکود سال ۲۰۰۸ هم مانند آن مشاهده نشده بود.
عربستان اما در موضعی بسیار متفاوت قرار دارد. از طرفی عربستان یکی از ارزانترین نفتها را دارد و تولید نفت در عربستان حتی در قیمتهای بسیار پایین نیز صرفه اقتصادی دارد. از طرف دیگر اقتصاد تک محصولی، برنامههای جاه طلبانه خصوصا برنامه سعودی ویژن ۲۰۳۰ و حمله به یمن باعث شده است که اقتصاد عربستان آسیبپذیرتر از دو کشور دیگر باشد. تخمین زده میشود که عربستان نهایتا ۴ سال توان تحمل قیمت پایین نفت را داشته باشد. باید منتظر بود و دید در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد.