آیا فروش سهام اولیه اپل بدترین تصمیم تجاری تاریخ است؟
انسانها در زندگی اتفاقات زیادی تجربه میکنند. بعضی اوقات شانس بزرگی پیش روی ما قرار میگیرد که به علت نداشتن اطلاعات کافی نمیتوانیم از آن به بهترین شکل استفاده کنیم. مثالهای مختلفی در این زمینه وجود دارد؛ انسانهایی که نتوانستند پتانسیل بالای یک کار بزرگ را از ابتدا درک کنند و با یک اقدام عجولانه به بخت خود پشت کردند. تاکنون داستانهای متعددی در مورد کسانی شنیدهایم که به دلیل بیاعتمادی به استارتاپها، روی آنها سرمایهگذاری نکردهاند؛ اما پس از مدتی این شرکتهای نوپا به گزینههای بسیار موفقی تبدیل شدهاند،. امروز نوبت به اپل و کسانی است که پتانسیل آن را ندیدهاند.
این ماه چهلمین سالگرد عرضه اولیه اپل است؛ یک رویداد افسانهای برای به دست آوردن یکی از باارزشترین سهامهای دنیا که هنوز خاطرات تلخ آن، کسانی که این فرصت را از دست دادهاند دنبال میکند. تک سهم خریداریشده در ۱۲ دسامبر ۱۹۸۰ به قیمت ۲۲ دلار، اکنون تقریبا ۲۲ هزار دلار ارزش دارد. حقیقتا کدام سرمایهگذاری میتواند ارزشمندتر از این باشد. این اتفاق برای کسانی خوشحالکننده است که عقیده دارند سرمایهگذاری روی استارتاپهای آیندهدار میتواند در بلندمدت تأثیر بسیار مثبتی داشته باشد. این مسئله دقیقا برای شرکت بزرگ اپل که روزی تنها یک استارتاپ نوپا بود صدق میکند. اما چه کسانی اکنون از کرده خود پشیمان هستند؟ افرادی که سهم خود را در همان ابتدای مسیر فروختند یا آنها که اصلا تن به خرید سهام اپل ندادند. البته آن زمان که بعضی از سهامداران شروع به فروش کردند، درآمد ۲ تریلیون دلاری اپل دور از انتظار بود.
برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر درباره سهامهای سال ۱۹۸۰، باید در زمان و تاریخ سفر کنیم. در آن زمان اپل کامپیوتر TRS-80 Radio Shack را بهعنوان یک رقیب اصلی میدید؛ بهویژه با توجه به این حقیقت که ردپای رادیوشک (RadioShack) در بیش از ۵ هزار فروشگاه خردهفروشی دیده میشد؛ در آن زمان تنها ۷۵۰ فروشگاه مستقل برای عرضهی محصول اپل وجود داشت. اپل انتظار داشت رقابت شدیدی بین این شرکت و IBM ،Xerox ،HP و Wang شکل بگیرد.
اما تعداد زیادی از سرمایهگذاران مشتاق شرکت در این اقدام بودند. در روز عرضه اولیه سهام (IPO)، اپل با فروش حدود ۸ درصد سهام به مردم تقریبا ۱۰۰ میلیون دلار سرمایه جمع کرد که بیشتر آن برای بازپرداخت بدهی کوتاهمدت و افزایش سرمایه در گردش استفاده شد. این مبلغ کمی به نظر نمیرسید و میتوانست نشان از موفقیتی عظیم در آینده باشد. البته اکنون شرکتها با سهام دریافتی چنین کاری نمیکنند؛ اما در گذشته پرداخت خسارت بانکی، گامی اساسی برای رشد شرکتها بود و اپل این کار را انجام داد. روز عرضه سهام اولیه برای این شرکت بسیار تأثیرگذار بود. اما در آن زمان کسانی بودند که موفقیت احتمالی این شرکت در آینده را پیشبینی نمیکردند.
مفسران بازار، اولین روز معاملات اپل را «منظم» توصیف کردند و گفتند این شرکت موفق به کسب سود قابل قبول ۳۰ درصدی شده است. بسیاری از سرمایهگذاران، مشتاق داشتن بخشی از اپل در بازار روبهرشد کامپیوتر شخصی بودند. اما این بخش هنوز مشکلات خاص خود را داشت و به همین دلیل بعضی در خرید سهام آن شک داشتند. نکته جالب این است که سهام در ایلینوی و ویسکانسین در دسترس نبود و فروش آن در ماساچوست کاملا ممنوع شد. در آن ایالت EPS اپل حدودا ۱۰۰ درصد بود و رگولاتور ماساچوست با استناد به یک قانون ایالتی مبنی بر اینکه قیمت سهام عرضه اولیه نمیتواند بیش از ۲۵ برابر سود هر سهم باشد، گفت:
ما احساس میکنیم سهام این شرکت بیش از حد ارزشگذاری شده است.
استیو جابز چنین تردیدی در دل خود راه نداد. این بنیانگذار ۱۵ درصد از سهام شرکت را در اختیار داشت. هنگامی که زنگ اختتامیه به صدا درآمد، ارزش ۷٫۵ میلیون سهم وی بیش از ۲۰۰ میلیون دلار شده بود. هیچ کدام از مدیران یا کارمندان اپل سهام عرضه اولیه را به فروش نرساند؛ دلیل آن تعهد به توافقی بود که آنها را مجبور میکرد قبل از فروش صبر کنند.
اما فروشندگانی نیز وجود داشتند؛ هفت سرمایهگذار خصوصی اولیه در روز IPO سهام خود را فروختند. این هفت نفر همان کسانی هستند که میتوان گفت بزرگترین اشتباه زندگی خود را انجام دادهاند. واقعا سهام اپل را در روز عرضه اولیه میفروشید؟ شاید در آن زمان این حرکت زیاد مشکلساز و عجیب به نظر نمیرسید؛ اما اکنون هر کسی میداند که فروش سهام اپل مساوی با یک اشتباه بزرگ است که هیچ کس نباید مرتکب آن شود. بعضی از تحلیلگران بورس دربارهی اقدام مذکور اظهار داشتند که این احتمالاً بدترین اشتباه تجاری ثبتشده در تاریخ است. حقیقتا چه کسی سهام شرکتی را به فروش میرساند که اکنون یکی از بزرگترین قطبهای تجاری دنیا است. یکی از خبرنگاران تصمیم گرفته است به سراغ این هفت نفر برود و از آنها سؤالاتی بپرسد. واقعا چه چیزی باعث شد این افراد سهام اپل را در IPO به فروش برسانند.
ما هیچ تصوری از بازار کامپیوتر شخصی نداشتیم
بزرگترین سهامدار فروش، بازوی سرمایهگذاری بانک قارهی ایلینوی (Continental Illinois Bank) در شیکاگو بود؛ جایی که یک جوان به نام پاول وود کارهای مربوط به سهام اپل را انجام داد.
وود که اکنون بازنشسته شده است، دیدار اولیه با جابز و استیو وزنیاک در غرفهای در CES را به یاد دارد. به گفتهی او، جابز کت و شلوار شطرنجی مسخرهای پوشیده بود و وزنیاک لباس مجلسی بر تن داشت. وود از طرفداران اولیه معامله نبود؛ اما رفتهرفته با انجام بررسیهای بیشتر و به دست آوردن پیشینهی همکاری بعضی از مشتریان و تأمینکنندگان، تصویر دیگری در ذهن او شکل گرفت. وود میگوید:
ما اطمینان داشتیم که این یک بازی آموزشی است؛ کامپیوتر در مدارس. ما هیچ مفهومی از بازار کامپیوتر شخصی در سر نداشتیم.
او برنامه تجاری اپل را داشت؛ به همین دلیل تصمیم گرفت جدیتر به این مسئله بنگرد و محاسبات سختگیرانهتری روی خروجی آن اعمال کند. اما حتی با وجود محاسبههای محافظهکارانهتر او، مشخص شد که همچنان رشد بسیار زیادی در انتظار سهام اپل نشسته است. به همین دلیل بانک ایلینوی در آگوست ۱۹۷۸ در حدود ۵۰۴ هزار دلار سرمایهگذاری کرد. در IPO ارزش این سهام ۴۰ میلیون دلار شده بود. این شرکت ۵ میلیون دلار از موقعیت خود را در روز عرضه اولیه فروخت تا ۱۰ برابر سرمایه اولیه خود را به دست آورد و هنوز ۱٫۵ میلیون سهم اولیه در اختیار داشت. وود که به عضویت شرکت سهامداران خصوصی Madison Dearborn Partners درآمد، اصلا از اینکه بانک ایلینوی سود خود را قفل کرد تا به سود کل بانک کمک کند، پشیمان نیست. سهام اصلی آن با سود ۷۸ برابری در ۲۸ ماه روبهرو شده بود. ۳۰ سال طول می کشد تا یک سرمایهگذار IPO اپل بازده ۷۸ برابر ببیند.
شش فروشنده دیگر، سرنوشت سرمایهگذاری خود را یک سال پس از بانک ایلینوی در آگوست ۱۹۷۹ (۱۶ ماه قبل از عرضه اولیه)، برای همیشه تغییر دادند. این آخرین باری بود که Apple Computer Inc از شرکتهای خارجی پول میگرفت. بر اساس آمار، هر شش شرکت بازدهی یکسانی داشتند.
در آن زمان آلن پاتریکوف، یکی از سرمایهگذاران در مراحل اولیه، مدیریت Fifty-Third Street Ventures را بر عهده داشت. این شرکت در ابتدا ۳۱۵ هزار دلار سرمایهگذاری کرد که ارزش آن در IPO اپل بیش از ۵ میلیون دلار بود. پاتریکوف که در ادامه همکاری با شرکتهای Apax Partners و Greycroft را آغاز کرد، به این خبرنگار گفت او به آینده شرکت و موفقیتهایی که قرار است سر راه آن قرار بگیرد باور داشت؛ اما فروش و دریافت تقریبا یک میلیون دلار در IPO یک فرصت عالی و فوقالعاده برای «بازگرداندن پول» بود که نمیشد آن را از دست داد. مطمئناً این رقم اصلا مبلغ کوچکی نبود. توزیع سهام اپل در نوع خود، به سرمایهگذاران ۱۷ برابر سرمایه اولیه پول برگردانده بود و این اصلا قابل چشمپوشی نیست.
پاتریکوف از دلیل فروش سهام خود میگوید
تا به امروز، پاتریکوف گاهی فکر میکند که آیا ممکن است یکی از سرمایهگذارانش به اشتباه گواهی سهام اصلی اپل را دستنخورده در کشوی لباسهای خود مخفی کرده و آن را فراموش کرده باشد؟ اگر چنین تصوری جامهی حقیقت به تن کند، مطمئنا ارزش آن سهام آنقدر بالا خواهد بود که حتی نمیتوان آن را تصور کرد. البته باید این نکته را در نظر گرفت که پاتریکوف هنوز یک انسان فعال است و اشتباه در فروش سهام اولیه اپل باعث نشده که موقعیتهای دیگر را از دست بدهد. او اکنون شرکتهای جدیدی برای سرمایهگذاری پیدا کرده است و این بار با دقت بیشتری آینده آنها را در نظر میگیرد.
با کمک پاتریکوف، خبرنگار مذکور موفق شد شجرهنامه خانواده بسیاری از سرمایهگذاران اپل قبل از IPO را پیدا کند. در بین آنها یک نام بیشتر از بقیه جلب توجه میکرد: راکفلر نامی ریشهدار در اقتصاد آمریکا است که با بررسیهای انجامشده، در بین سهامداران دیده شده است. به گفته پاتریکوف، حضور شرکت سرمایهگذاری خانواده راکفلر (Venrock Associates)، عامل تعیینکنندهای برای سرمایهگذاران اولیه اپل بود. ارزش سرمایهگذاری ۵۰۰ هزار دلاری این شرکت در سال ۱۹۷۸، در IPO به ۸۳ میلیون دلار رسید. وود میگوید مشارکت ونروک و دون والنتین از Sequoia Capital مهر تأیید بود.
یک سرمایهگذاری قابل توجه دیگر از بخش سرمایهگذاری Xerox انجام شد که چک ۱ میلیون دلاری آن، تعجب بسیاری را برانگیخت. از سوی این شرکت به جابز پیشنهاد بازدید از مرکز تحقیقاتی Palo Alto Advance Research Center داده شد؛ این مکان در واقع کارخانهی این شرکت برای فناوریهای پیشرفته مانند چاپگر لیزری و اترنت بود. جابز و گروه مهندسانش به این بازدید رفتند و ماوس کامپیوتر و رابط کاربری گرافیکی را مشاهده کردند. در روز عرضه اولیه، شرکت زیراکس آنقدر فروخت تا سرمایه خود را دوبرابر کند و همچنان ۱٫۳ درصد از شرکت را در اختیار داشته باشد. این اعداد و ارقام واقعا بالا هستند و نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد.
این خبرنگار که حالا اطلاعات بیشتری در دست داشت، به ردیابی هفت گروه اصلی سرمایهگذاران اولیه و همکاران آنها ادامه داد. جای تعجب نیست که هیچ کدام از این هفت نفر اشتباه خود را دوباره تکرار نکردند؛ حتی بسیاری از آنها موفقیت اپل خود را تکرار کردند و به ستارگان بزرگی در جامعه سرمایههای خطرپذیر تبدیل شدند. آنها بهعنوان سرمایهگذاران حرفهای دقیقاً همان کاری را انجام میدادند که قرار بود انجام بدهند. کار آنها شامل مدیریت ریسک، اصلاح موقعیتها، ارزیابی ریسکها و تکرار آن است. به غیر از این اشتباه بزرگ، همه آنها موفق شدهاند سرمایهگذاریهای خود را چندین برابر کنند. دهها سال طول کشید تا صاحبان جدید سهام اپل، آنچه سهامداران اولیه بعد از واگذاری سهام خود در IPO در عرض چند ماه انجام دادند، به دست آورند.
به همین دلیل فردی که در ابتدا این تحقیقات را آغاز کرده بود، دیگر فروش سهام اپل را بهعنوان بدترین تجارت تاریخ نمیداند. اما سؤالی که بیشتر از همه چیز در ذهن شکل میگیرد این است که چرا حتی تصور فروش سهام اپل در IPO «احمقانه» و ناخوشایند به نظر میرسد. در ادامه جواب این سؤال را بررسی میکنیم.
آیا فروش سهام اولیهی اپل در ۴۰ سال پیش، کاری «احمقانه» بوده است؟
شرایط سال ۱۹۸۰ را در نظر بگیرید؛ زمانیکه اپل یک شرکت نوپا بود و میخواست با شرکتهای بزرگی رقابت کند که مدتها در حال تلاش برای بهتر شدن و پشت سر گذاشتن دیگران بودند. این سرمایهگذاران میگویند فروش درصدی از سهام اپل در روز عرضه اولیه بدین معنا نبود که همهی شانس خود برای موفقیت را از دست دادهاید. در آن زمان روشهای دیگری برای موفقیت بود که میشد از طریق آنها ارزش سهام را چندین برابر کرد. اما دلیل اصلی که بسیاری فروش سهام اپل را کاری نادرست میدانند، این است که فکر میکنیم سهام این شرکت هیچگاه سقوط نداشته و از همان ابتدا در حال پیشرفت بوده و موفقیت آن اجتنابناپذیر است.
این یک روایت نادرست است که داستان اصلی را از ذهن ما پاک میکند. ماجرای واقعی به زمانی برمیگردد که سهام اپل مانند حالا نبود و بسیاری به آیندهی آن اعتمادی نداشتند. کار اپل به جایی رسیده بود که سهام خود را به ۱۰ سنت برای هر معامله رساند. نباید این مسئله را فراموش کنیم که آیفون در سال ۲۰۰۷ برای اولین بار در قفسههای بازار دیده شد و آیپد سه سال پس از آن به دست مشتریان رسید. شاید باور کردنش کمی سخت باشد؛ اما ۸۰ درصد از ارزش بازار اپل فقط در هفت سال گذشته ایجاد شده است. در نتیجه نباید فراموش کرد که سهام اپل از ابتدا پرفروش و باارزش نبوده است.
افسانهی موفقیت اپل کاری میکند که بسیاری معتقد باشند این شرکت ۴۰ سال هم پیش موفق بوده و همهی اقدامات را بهصورت هوشمندانه انجام میداده است. داستانهای تعریفشده از اپل و شرایط کنونی به گونهای است که فکر میکنیم موفقیت این شرکت از ابتدا کاملا واضح بوده و همه حتی در سال ۱۹۸۰ باید این مسئله را میدانستند. به همین دلیل زمانیکه متوجه میشویم بعضیها در روز عرضه اولیه سهام این شرکت را به فروش رساندهاند، تعجب میکنیم.
بدون شک، داستانهایی که ما تاکنون از اپل شنیدهایم جزو بهترینها قرار میگیرند. یک سیب در داستان آفرینش انسان و تبعید او به زمین وجود داشت. این مسئله میتواند به یک دانشجوی اخراجشده و تبعید او به زندگی در مکانی دیگر و رسیدن به موفقیتهای بسیار زیاد شباهت داشته باشد؛ یعنی همان اتفاقاتی که برای بنیانگذار اپل رخ داد. علاوهبراین، داستانهای بسیاری از شروع کار اپل در یک گاراژ منتشر شده است که میتواند برای عدهای الهامبخش باشد. بعضی از داستانهای گذشته این برند درست است و بعضی افسانه. داستانسرایی برای افزایش محبوبیت یک برند تجاری امری بسیار حیاتی است. شما با زدن هر کدام از دکمههای دستگاههای ساختهشده توسط این شرکت، میتوانید این داستانها و افسانهها را مرور کنید؛ به همین دلیل، رفتهرفته این داستانها جزئی از حقیقت زندگی دیجیتال میشوند.
اگر سرگذشت اپل را مانند داستانها در نظر بگیریم، سهام آن همان غازی است که تخم طلا میگذاشت. اکنون این شرکت دارای بزرگترین سهام در S&P 500 است. علاوهبراین، شاخص ردیابی دارایی اپل بیش از ۱۱ تریلیون است و ارزش بازار آن هفت برابر بزرگترین ETF جهان محاسبه شده. وارن بافت (سرمایه گذار افسانهای) تا سال ۲۰۱۴ سهامدار اپل نبود؛ اما اکنون نزدیک به ۱ میلیارد سهام دارد. از سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰، ارزش بازار اپل بیش از ۱ تریلیون دلار جهش کرده است.
اکنون در چهلمین سالگرد عرضه سهام اپل هستیم و میدانیم این شرکت برای سهامداران خود حکم چراغ جادو را داشته است. افرادی که سهام قابل توجهی از این شرکت خریداری کردهاند، به مرور زمان ثروت را چندین برابر کرده و ثروتمندتر شدهاند.
نظر شما کاربران زومیت دربارهی داستانهای گفتهشده دربارهی اپل و ارزش سهام کنونی آن چیست؟