نگاهی نزدیک به پیامدهای فاجعهبار تغییرات اقلیمی (بخش سوم و پایانی)
در بخشهای اول و دوم از گزارش مربوط به پیامدهای اقلیمی، سعی داشتیم بیشتر به اثرات طبیعی و زیست محیطی این رویداد بر کرهی زمین و بهتبع آن زندگی انسانها و سایر موجودات زنده بپردازیم. در بخش پایانی گزارش پیامدهای تغییرات اقلیمی زاویهی نگاهمان را تغییر میدهیم و سعی میکنیم به پیامدهای گرمایش زمین و تاثیرات مستقیم آن بر جوامع انسانی، روابط انسانی و حتی روابط بین کشورها و مناسبات سیاسی آنها اشاره کنیم. تغییرات اقلیمی در این حوزه بیشتر از آنچه که فکرش را میکنیم، نقش ایفا میکنند.
۶. جنگهای پیوسته و ادامهدار
هواشناسان وقتی میخواهند در مورد سوریه سخن بگویند، سعی میکنند با احتیاط عمل کنند. آنها میخواهند مطمین شوند، وقتی گفته میشود تغییرات آبوهوایی باعث خشکسالیای شد که از عوامل تاثیرگذار بر جنگ داخلی بود، منظور این نیست که این درگیریها را باید ناشی از تاثیر مستقیم گرمایش قلمداد کنیم. این اصلا برداشت عادلانهای نیست و هواشناسان نیز چنین نگرشی ندارند. برای مثال، کشور لبنان هم از مشکلات آبوهوایی تقریبا مشابهی رنج میبرد. اما پژوهشگرانی مثل مارشال برک و سالومون سیانگ سعی بر مقدارسنجی برخی روابط غیرآشکار میان گرما و خشونت داشتهاند. آنها میگویند که جامعهشناسان با هر نیمدرجه افزایش دما، بین ۱۰ تا ۲۰ درصد احتمال افزایش درگیریهای نظامی را میبینند. در علم هواشناسی هیچ چیزی ساده نیست؛ اما یک حساب سرانگشتی در این زمینه میتواند باعث نگرانی باشد. با ۲.۷ درجه سانتیگراد افزایش دما در سطح زمین، جنگهایی که امروز انجام میدهیم، دستکم ۱/۵ برابر خواهد شد. بهطور کلی در این صورت، درگیریهای اجتماعی دو برابر آن چیزی خواهد بود که در این قرن تجربه کردهایم.
این یکی از دلایلی است که باعث میشود تقریبا همهی هواشناسان متفقالقول باشند که ارتش امریکا در تغییرات اقلیمی غرق شده است. غرق شدن ناوگان دریایی امریکا با بالا آمدن سطح دریاها به اندازهی کافی مشکل بزرگی است. اما نظارت بر دنیا و مناسبات بین الملل، در شرایطی که میزان خشونت و جنایت دو برابر میشود، کمی سختتر به نظر میرسد. البته، سوریه تنها جایی نیست که تغییرات آبوهوایی باعث ایجاد درگیری شده است. برخی گمان میکنند بالا رفتن سطح نزاع و درگیری در نسل اخیر در منطقهی خاورمیانه نشانگر فشارهای ناشی از گرمایش جهانی است. طبق یک فرضیه، گرمایش جهانی از زمانی شتاب گرفت که کشورهای توسعهیافته نفت این منطقه را استخراج و سپس سوزاندند.
چه رابطه و حسابی میان شرایط آبوهوایی و میزان درگیریها وجود دارد؟ بخشی از اینها به کشاورزی و اقتصاد بازمیگردد. بسیاری از مردمان، مجبور به مهاجرت میشوند. در یک رکورد بیسابقه، ۶۵ میلیون نفر آواره در سرتاسر جهان وجود دارند. با این حال، واقعیت سادهای هم در مورد تحریکپذیری فردی وجود دارد. گرما، میزان جرائم شهری و توهین و ناسزا در شبکههای اجتماعی را افزایش میدهد. همچنین در مسابقات حرفهای ورزشی، میزان درگیریها در این شرایط بیشتر خواهد بود. ورود سیستمهای تهویهی هوا به کشورهای توسعهیافته در نیمهی قرن گذشته تا حدودی به حل مشکل موج افزایش جرائم در تابستانها، کمک کرد.
۷. فروپاشی اقتصادی پایا
زمزمههای سرخوشانهی نئولیبرالیسم جهانی که در میان عصر جنگ سرد و دوران رکود بزرگ [اشاره به بحران نفتی ایالات متحده در سالهای دههی هفتاد میلادی]، بر اقتصاد و سیاست غلبه کرد، حاکی از آن بود که رشد اقتصادی ما را در مقابل هر چیزی حفظ میکند. اما سقوط اقتصادی در سال ۲۰۰۸، جمع فزایندهای از تاریخدانان را بر آن داشت تا روی چیزی که سرمایهداری فسیلی مینامیدند، مطالعات بیشتری کنند. بر پایهی این مطالعات، رشد سریع اقتصادی که حدودا از قرن نوزدهم آغاز شده بود، صرفا نتیجهی نوآوری، تجارت و پویایی سرمایهداری جهانی نبوده است. کشف سوختهای فسیلی و قدرت خام آنها، باعث تولید ارزش جدیدی شد که پیشتر در معیشت مردم جهان، توصیف و مشخص شده بود. قبل از سوختهای فسیلی، هیچ نسلی بهتر از پدران و پدربزرگان و اجدادش تا ۵۰۰ سال قبل از خود زندگی نکرده بودند. البته بهجز استثنائاتی مثل شیوع طاعون که باعث از بین رفتن بسیاری از مردم شد و به بازماندگان این اجازه را میداد که پس از مرگومیر گسترده، از منابع عظیمی که در اختیار داشتند، استفاده کنند. پس از آنکه بشر شروع به استفاده از سوختهای فسیلی کرد، بسیاری از اندیشمندان اظهار کردهاند که انسان حالا به یک نقطهی ثبات رسیده است. البته این تزریق ناگهانی، در درازمدت باعث هزینههای مخربی هم شد: تغییرات اقلیمی!
جالبتوجهترین پژوهش پیرامون اقتصاد گرمایش، توسط سیانگ و همکارانش صورت گرفته است. آنها مورخان اقتصاد فسیلی نیستند؛ اما تحلیلهای مهمی انجام دادهاند که برخی از این تحلیلها، نگرانکننده است. طبق تحلیلهای آماری این گروه، هر نیم درجه افزایش دما منجر به ۱.۲ درصد تولید ناخالص داخلی میشود. با توجه به اینکه رشد تکرقمی اندک هم نشانگر اقتصاد بسیار قوی است، این رقم قابلتوجهی در اقتصاد به شمار میآید. این کار روی پوند استرلینگ انجام شده است و طبق طرحها و پیشبینیهای متوسط، تا پایان این قرن به دلیل تغییرات شدید در کشاورزی، جرائم، طوفانها، انرژی، میزان مرگومیر و نیروی کار، ما با ۲۳ درصد کاهش درآمد سرانه مواجه خواهیم بود. ترسیم نمودار احتمالات در این زمینه، میتواند اوضاع را ترسناکتر هم بکند. به احتمال ۱۲ درصد، تغییرات آبوهوایی تا سال ۲۱۰۰ خروجی جهانی را تا ۵۰ درصد کاهش میدهد. و همچنین احتمال ۵۱ درصدی وجود دارد که تولید ناخالص سرانه بهمیزان ۲۰ درصد کاهش یابد. برای مقایسه، رکود بزرگ اقتصادی، در یک شوک آنی، تولید ناخالص داخلی را ۶ درصد کاهش داد. سیانگ و همکارانش احتمال یک در هشت میدهند که اثرات پیشرو و گریزناپذیر در پایان این قرن، هشت مرتبه بدتر از آن دوران باشد.
درک مقیاس نابودی اقتصادی سخت به نظر میآید، اما میتوانید تصور کنید که در اقتصادی با بزرگیِ نصف نسبت به حال حاضر، که ارزش افزودهای بهمیزان نصفِ امروز تولید و اشتغالی نصفِ امروز ایجاد میکند، چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد و اوضاع چگونه پیش میرود. ماه گذشته بسیاری از پروازهای فرودگاه فونیکس در شرایط گرمای هوا لغو شدند. شاید راهکار پیش رو این باشد که اقدامات دولتی در این زمینه به تعویق بیفتد و صرفا به رشد و پیشرفت تکنولوژی برای حل این مسئله تکیه کرد. با هر پرواز نیویورک به لندن، این را در خاطر داشته باشید که این پرواز به هزینهی آب شدن سه متر مربع یخ در قطب شمال، انجام گرفته است.
۸. اقیانوسهای سمی و کشنده
اینکه با بحرانهای گرمایی، دریاها میتوانند عاملی خطرناک و حتی کشنده باشند، امری معلوم و مشخص است. در پایان این قرن با ده فوت افزایش در سطح آب دریاها مواجه خواهیم بود. حتی در صورت کاهش شدید و چشمگیر انتشار گازهای گلخانهای و گرمایش زمین، دستکم چهار فوت افزایش سطح آب دریاها را خواهیم داشت. یک سوم شهرهای بزرگ دنیا در کنار سواحل بنا شدهاند. با در نظر گرفتن پوشش گیاهی، لنگرگاهها و بنادر، پایگاههای نظامی دریایی، مزارع، صیدگاهها، دلتاهای رودخانهها، صخرههای مرجانی و مزارع بزرگ شالیکاری و کشت برنج، این ده فوت افزایش ارتفاع، خیلی راحتتر میتواند منجر به سیل شود. دستکم ۶۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان در ارتفاع ده متری از سطح دریا زندگی میکنند.
اما فرو رفتن این مناطق و سرزمینها به زیر آب، تنها آغازی بر اتفاقات بعدی است. در حال حاضر، بیش از یکسوم کربن کرهی زمین، در آب اقیانوسها حل شده است. این قضیه زمینهساز اتفاق دیگری است که با نام اسیدی شدن اقیانوس از آن یاد میشود و خود میتواند باعث افزایش نیم درجهای دمای هوای کره زمین در قرن حاضر شود. این فرآیند به دلیل افزایش کربن دی اکسید در سطح دریاها صورت گرفته است. بهطور معمول بیش از ۳۰ درصد دی اکسید کربنی که ما تولید میکنیم، جذب اقیانوسها میشود. شاید قبلا در مورد سفید شدن مرجانها شنیده باشید. این عبارت در اصل بیانگر مرگ مرجانهاست که خبر بسیار بدی است؛ چرا که صخرههای مرجانی عامل پشتیبان یکچهارم کل آبزیان هستند و بهنوعی غذای جمعیت نیم میلیارد نفر از مردم زمین را تأمین میکنند. اسیدی شدن اقیانوسها بهصورت مستقیم باعث مرگ جمعیت زیادی از ماهیها میشود. دانشمندان هنوز اثرات این قضیه را بر غذاهای دریاییای که میخوریم بررسی نکردهاند. آنها میدانند در آبهای اسیدی، انواع مختلف صدفها تا پوستهی خود را ضخیمتر و مستحکمتر کنند تا از خطرات آن تا حدودی هر چند اندک در امان بمانند. در صورتی که پیاچ (شاخصی برای سنجش میزان اسیدی یا بازی بودن مواد) خون انسان هم مثل پیاچ آب اقیانوسها در دوران اخیر با کاهش شدیدی مواجه شود، میتواند به تشنج، اغما و حتی مرگ زودهنگام منجر شود.
این تمام چیزی نیست که اسیدی شدن اقیانوسها میتواند منجر به بروز آن شود. جذب کربن میتواند باعث آغاز چرخهای شود که طی آن و در آبهایی که اکسیژن کمی دارند، انواع خاصی از میکروبها پرورش یابند. ابتدا در مناطق عمیق دریاها و سپس به تدریج در مناطق سطحیتر. در این شرایط، ماهیهای کوچک به دلیل کمبود اکسیژن نمیتوانند ادامه حیات بدهند اما برخی گونههای باکتری به رشد خود ادامه میدهند. این قضیه خود به تشدید این چرخه دامن میزند. این فرآیند که در نقاط مردهی دریاها به شکلی فزاینده رو به رشد است و حیات دریایی و همچنین ماهیگیری را با مشکل مواجه کرده است، به شکل پیچیدهای در بخشهایی از خلیج مکزیک و نیز در نامیبیا در جریان است. مناطقی که در آنها هیدروژن سولفید به شکل حباب از آب خارج میشود و منطقهای که ساحل اسکلت نامیده میشود، مایل به مایل گسترش مییابد. ساحل اسکلت یکی از مناطق بسیار خطرناک در آفریقاست.
گسترش تدریجی نقاط مردهی اقیانوسها، باعث نابودی بسیاری از گونههای آبزیای میشود
این ساحل ۵۰۰ کیلومتر خط ساحلی از جنس بیابان دارد. در قرنهای گذشته گروههای دریانوردی برای شکار نهنگ به این منطقه میآمدند. امروزه این نام شاید بسیار بیشتر از قبل برای این سواحل مناسب باشد. هیدروژن سولفید بسیار سمی است و انسان در روند تکاملش برای امنیت در برابر این ماده تمایز پیدا کرده است. با این حال، این گاز مانع از جذب اکسیژن میشود و میتواند تاثیرات مخربی بر سلامت انسان داشته باشد. هیدورژن سولفید میتواند باعث نابودی ۹۷ درصد گونههای جانداران روی سطح زمین شود. با این حساب، گسترش تدریجی نقاط مردهی اقیانوسها، باعث نابودی بسیاری از گونههای آبزیای میشود که میلیونها سال بر دریاها چیره بودند. همچنین گازی که در اثر یک چرخه اتفاقات ناشی از آن به جو متصاعد میشود، میتواند باعث سمی شدن تمام آن چیزهایی شود که روی زمین زندگی میکنند، از جمله گیاهان. بازیابی و بهبود اقیانوسها از این اتفاقات ممکن است میلیونها سال طول بکشد.
۹. فیلتر بزرگ
نویسندهی هندی آمیتاو گوش، در کتاب جدید خود باعنوان اختلال بزرگ، ابراز تعجب کرده است که چرا گرمایش جهانی و فاجعهی طبیعی موضوع اصلی داستانهای معاصر نیستند و این که چرا این موضوعات در داستانهای جدید به تصور کشیده نشدهاند و چرا ما هنوز نمیتوانیم، فجایع ناشی از گرمایش زمین را به تصویر بکشیم. در مقابل او این سوال را به این صورت مطرح می کند که دیگر وقایع، بهخوبی در داستانها و زندگی ما تاثیرگذار بودهاند. وقایعی همچون سقوط دیوار برلین یا ۱۱ سپتامبر. در واقع همیشه از خود سوال میکنیم: وقتی دیوار برلین فرو ریخت، کجا بودید؟ یا هنگامی که حادثه ۱۱ سپتامبر رخ داد، کجا بودید؟ اما جای تغییرات اقلیمی در این بین خالی است.
به نظر گوش باید سوالی این چنینی هم برای ما مطرح شود: زمانی که غلظت دیاکسید کربن هوا به ۴۰۰ قسمت در میلیون رسید، کجا بودیم؟ یا زمانی که صفحهی یخی لارسن بی شکست، کجا بودیم؟ البته پاسخ او به این سوال، احتمالا خیر است، چرا که روایت تغییرات آبوهوایی به سادگی با داستانهایی که در ذهن داریم، متفاوت است. خصوصا در رمانهایی که میخواهند ماجرای وجدان فردی را بیشتر از سرنوشت بشری به تصویر بکشند.
مطمئنا این چشمپوشیها چندان طول نمیکشد. دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم، ذرهذره غیر قابل سکونت میشود و مجموعهی این اتفاقات دیگر به ما اجازه نخواهد داد تا چشمانمان را بر این حقیقت ببندیم. در دنیایی که شش درجه گرمتر شود، اکوسیستم سیارهی ما با فجایع مختلفی بهجوش خواهد آمد که به آن آبوهوا میگوییم و همان جریان مداومی از طوفانهای کنترلنشده و گردبادها، سیل، خشکسالی خواهد بود. رویدادهای آبوهوایی که تا پیش از این نمیتوانستند، تهدیدی برای نابودی تمدن بشری باشند، قویترین طوفانها به وقوع میپیوندد و ما باید دستهبندیهای جدیدی برای توصیف این رویدادهای مهیب ابداع کنیم. گردبادها طویلتر و وسیعتر میشوند و بهطور مداوم زمین را آماج حملات خود قرار میدهند.
انسانها برای پیشبینی اتفاقات پیش رو، چارهای جز رصد آبوهوا نخواهند داشت. هر چه جلوتر میرویم، در خشم طبیعت انتقام اتفاقات گذشته را میبینیم. چیزی که اکنون بهکار میآید، همان چیزی است که انسانشناسان عصر ویکتوریایی از آن به عنوان زمان رویا یا هر زمانی نام میبردند. تجربهی نیمهاساطیری که توسط بومیان استرالیا شرح داده شده است. این تجربه در واقع، چگونگی مواجهه با گذشته است، یعنی زمانی که گذشتگان، اساطیر و خدایان روی صحنه ی هنرنمایی میکردند. اما اکنون میتوانیم، چنین وقایع اسطورهای تاریخی را در قالب ویدئویی از فروریختن یک کوه یخ مشاهده کنیم، در این حالت هم همان حس اسطورهای تاریخی به ما انسانها تلقین میشود. عدهی بسیاری، از تغییرات آبوهوایی بهعنوان نوعی تردید اخلاقی و اقتصادی نام می برند که از آغاز انقلاب صنعتی در اذهان ما انباشته شده و اکنون پس از چندین قرن فرآیند سوزاندن کربن که از قرن هجدهم آغاز شده است، برای ما قابل درک میشود. اما موردی که باید ذکر کنیم، این است که بیش از نیمی از کربن که به جو زمین فرستاده شده، در طی سه دههی اخیر منتشر شده است. یعنی از زمان پایان جنگ جهانی دوم تا کنون، تقریبا حدود ۸۵ درصد از کل کربنی که انسان در کل تاریخ به جو زمین فرستاده است، منتشر شده است.
هر چه جلوتر میرویم، در خشم طبیعت انتقام اتفاقات گذشته را میبینیم
این بدان معنی است که در طول تنها یک نسل یا در طول زندگی یک فرد، گرمایش جهانی به آستانهای رسیده است که توانسته چنین فجایعی را رقم بزند. بهعنوان مثال، فردی را تصور کنید که در سالهای اولیهی جنگ جهانی متولد شده است. این فرد در حافظهی خود خاطراتی از جنگ جهانی و بمبهای اتمی دوگانه به ناکازاکی و هیروشیما را به خاطر میآورد و در میان آخرین خاطراتش هم، احتمالا امضای توافقنامه آبوهوایی پاریس را مشاهده کرده است. همچنین فرد دیگری را در نظر بگیرید که در سال ۱۹۴۵ به دنیا آمده و از جمله یهودیهایی بوده که توانسته از دست آلمانیها بگریزد و بستگانش را در این فاجعه از دست داده است و حالا هفتاد و دو سالگیاش را در جهان صنعتی و پیشرفتهای که توسط عرضه و تولید به بند کشیده شده جشن میگیرد و ۵۷ سال از عمرش را بیوقفه سیگار کشیده است.
بسیاری از دانشمندانی که توانستند تغییرات اقلیمی را کشف کنند، هنوز در قید حیات هستند و برخی از آنها کماکان به کار مشغولند. والی بروکر اکنون ۸۴ سال سن دارد و هر روز از آپر وست ساید (یکی از محلات منهتن نیویورک) تا محل کارش در مرکز رصد لامونت دوهرتی رانندگی میکند. او هم به مانند بسیاری از کسانی که زنگ خطر را برای اولین بار به صدا درآوردند، معتقد است هیچ میزانی از کاهش انتشار گازهای گلخانهای نمیتواند به شکل معنادار و شایان توجهی، از بروز فاجعه جلوگیری کند. در عوض، او به گرفتن کربن از جو امیدوار است. تکنولوژیای که هنوز مورد آزمایش قرار نگرفته و در آن، کربن دی اکسید موجود در جو استخراج میشود. بروکر هزینهی چنین پروژهای را دستکم چند تریلیون دلار تخمین میزند. او همچنین به سایر مدلهای «مهندسی آبوهوا» امید دارد. مهندسی آب و هوا در حقیقت به معنای دخالت در مقیاس وسیع در سامانه آب و هوای زمین بهمنظور کاهش گرمایش آن است. بسیاری از دانشمندان این طرحها را صرفا خیالبافی میدانند.
او مخصوصا بر چیزی که رویکرد آیروسل نامیده میشود متمرکز است. در این طرح، مقادیر زیادی دیاکسید گوگرد در جو پخش میکنند. وقتی این دی اکسید گوگرد موجود، به سولفوریک اسید تبدیل میشود، یکپنجم افق را میپوشاند و باعث بازگشت ۲ درصد از اشعههای خورشید میشود. به این وسیله زمین ممکن است تا حدی در مقابل گرمای خورشید محفوظ بماند. او میگوید:
البته که چنین طرحی میتواند باعث بروز مشکلات زیادی از قبیل سفیدی آسمان، افزایش میزان بارانهای اسیدی شود، اما شما باید بزرگی مشکلات را در نظر بگیرید. نمیشود مشکل بزرگی مثل گرمایش زمین را حلناشده رها کرد، صرفا به این خاطر که راهحلهای آن، خود باعث بروز مشکلات کوچکتری میشوند.
جیم هانسن دیگر عضو اولین نسل از این دانشمندان است. او در ۱۹۴۱ به دنیا آمده و در دانشگاه آیووا در زمینهی هواشناسی تحصیل کرده است. او نظریهی پیشگامانهی مدل صفر را در توضیح تغییرات اقلیمی ارائه داد و بعدتر به سمت مدیر تحقیقات تغییرات اقلیمی ناسا منصوب شد. او پس از آنکه بهعنوان یک کارمند دولت فدرال علیه دولت بهعلت عدم انجام اقدامات لازم در زمینهی گرمایش هوا، اقامه دعوا کرد، از سمت خود کنارهگیری کرد. او همچنین چند بار بهدلیل اعتراضات در همین موضوع بازداشت شد. دادخواست او بهعنوان اعتماد فرزندان ما شناخته و با توضیح کودکان بر علیه تغییرات اقلیمی تشریح شد. در این دادخواست بر بند محافظت برابر در مقابل تغییرات اقلیمی تأکید شده بود و و هانسن معتقد بود دولت با نقض این مسئله، هزینههای زیادی را به نسلهای آینده تحمیل میکند. هانسن اخیرا تلاشهایی هم برای طرح قانون برای وضع مالیات بر تولید کربن داشته است. مالیاتی که از طریق اندازهگیری کربن مازاد استخراجشده از اتمسفر محاسبه میشود.
هانسن کار خود را با مطالعه روی سیارهی زهره آغاز کرده بود. سیارهای که پیش از بروز رخدادهای اقلیمی و با توجه به مقادیر زیاد آبهای پشتیبان زندگی سیارهای شبیه به زمین بود. گرچه اکنون این سیاره، مکانی غیرقابلسکونت با هوایی غیرقابلتنفس به حساب میآید. او بعدها حوزهی مطالعاتی خود را به سیارهی زمین تغییر داد. او همچنین نیمنگاهی به منظومهی شمسی داشته تا بتواند تغییرات زیستمحیطی سریعی که در سیارهمان رخ میدهد را کشف و بررسی کند.
بسیاری از دانشمندان گرمایش جهانی را بهعنوان راهحلی برای تناقض مشهور فرمی در نظر میگیرند. تناقض فرمی به این مسئله اشاره میکند که در کیهان با وجود این عظمت که سیارات و ستارگان زیادی در خود دارد و احتمالا تعداد زیادی از آنها شرایط تشکیل حیات داشتهاند، چرا ما هنوز با موجودات هوشمند فرازمینی مواجه نشدهایم؟ پاسخی که این دانشمندان به این پارادوکس میدهند این است که تاریخ طبیعی تمدن به چند هزار سال و اما تاریخ تمدن صنعتی به تنها چند صد سال میرسد. در کیهانی که میلیاردها سال عمر دارد و سیستم ستارهای آن بهوسیلهی فضا و زمان از هم جدا شدهاند، تمدنهای بسیاری ممکن است پدیدار شوند، توسعه یابند و خیلی سریعتر از آنچه بتوانند یکدیگر را در مکانی دیگر بیابند، خودشان را نابود کنند. پیتر وارد، دیرینهشناس مشهور که کاشف عامل اصلی انقراضات بزرگ (گازهای گلخانهای) بوده، با عنوان فیلتر بزرگ از این قضیه یاد میکند. او میگوید:
تمدنها بهوجود میآیند؛ اما فیلترهای زیستمحیطی باعث مرگ دوباره و ناپدید شدن زودهنگام آنها میشوند. فیلترهایی که در گذشته هم زمینهساز انقراضات بزرگی بوده است.
حالا انقراض بزرگ دیگری هم در حال شکلگیری است و نابودی و مرگهای بیشتری به وقوع خواهد پیوست.
با این وجود کماکان وارد، بروکر، هانسن و بسیاری از دانشمندان به آینده خوشبیناند. ما به این قضیه به چشم یک آئین مذهبی که به ما هدفی برای جلوگیری از نابودی میدهد نگاه نمیکنیم. اما هواشناسان ایمان عجیبی دارند: ما راهی برای جلوگیری از گرمایش شدید خواهیم یافت، چرا که این امری ضروری است.
فهم این نکته که تا چه اندازه نسبت به آینده باید اطمینان داشته باشیم، اصلا ساده نیست. اما برای ارائهی روایت و داستانی از گرمایش جهانی، کسی باید از این اتفاقات زنده بماند. دانشمندان همچنین میدانند برای رسیدن به اهداف توافقنامه پاریس در سال ۲۰۵۰، باید میزان انتشار کربن از کارخانجات و صنایع (که روز به روز افزایش مییابد) هر دهه نسبت به قبل نصف شود و نیز انتشار گازها در کشاورزی و دامداری باید به صفر برسد. همچنین نیاز به فناوریهایی داریم که کربن موجود در اتمسفر را هر ساله استخراج کنیم. با تمام این تفاسیر، دانشمندان اعتماد زیادی به خلاقیت و نبوغ بشر دارند. آنها به پروژهی آپولو اشاره میکنند و سوراخ لایهی اوزن در دههی هشتاد که حالا دیگر از حالت نگرانکننده خارج شده است. همانطور که ما قرار گرفتن در این وضعیت خطرناک را مهندسی کردهایم، میتوانیم خروج از آن را هم مهندسی کنیم. سیارهی ما بیدلیل و بدون هیچ کنشی تحریک یه چنین پاسخی نشده است. سیستمهای آبوهوایی پاسخ فعالیتهای ما در طول صدها و هزار سال را میدهند. اما وقتی ما بلایی که بر سر جهان آوردهایم را میبینیم، مسلما راهی برای بازگرداندن آن به سیارهای قابل زیست خواهیم یافت.