خروج از توافق پاریس؛ آیا پس از آمریکا، نوبت به برزیل رسیده است؟
هنگامی که دونالد ترامپ تصمیم خود را مبنی بر خارج کردن آمریکا از توافق اقلیمی پاریس در ژوئن ۲۰۱۷ اعلام کرد، نفس در سینهی جامعهی دیپلماتیک، علمی و زیستمحیطی دنیا حبس شد.
برای مدتی طولانی گمان میرفت که درصورت خروج هر یک از دو کشور آمریکا و چین از توافق اقلیمی، طرف دیگر نیز متعاقباً توافق را ترک خواهد کرد. ایالاتمتحده از پروتکل کیوتو در سال ۲۰۰۱ خارج شد، چرا که چین از امضای آن خودداری کرده بود؛ در ادامه نیز نشست کپنهاگ در سال ۲۰۰۹ بهدلیل عدم اعتماد بین طرفین بینتیجه ماند. در نهایت، زمانی که هر دو کشور متقاعد شدند تا توافقنامه پاریس را در سال ۲۰۱۵ امضا کنند، بسیاری این واقعه را به یک معجزهی دیپلماتیک تشبیه کردند.
با این تفاسیر، پرسش اصلی در سال گذشته این بود که آیا چین نیز مانند آمریکا از معاهده خارج خواهد شد یا خیر. این مسئله از اهمیت بالایی برخوردار بود چرا که اگر پکن چنین اقدامی میکرد، دیگران نیز از آن پیروی میکردند و توافق از هم فرو میپاشید. اتحادیهی اروپا بهعنوان بزرگترین حامی این معاهده، مذاکرات وسیع دیپلماتیک را با کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی آغاز کرد تا آنها را متقاعد کند که همچنان به معاهده پایبند بمانند.
تلاشها نتیجه داد؛ چین نهتنها در این پیمان باقی ماند، بلکه تعهد خود را نسبت به کاهش گازهای گلخانهای به دو برابر افزایش داد و یک سند اقلیمی دیگر را در غیاب ایالاتمتحده، بههمراهی اتحادیهی اروپا و کانادا به امضا رساند.
بهطور خلاصه، حرکت ترامپ شکست خورد. دولت آمریکا امیدوار بود که با خروج خود، توافقنامه را منحل کند؛ اما هیچ کشور دیگری از آن تبعیت نکرد و هماکنون، آمریکا تنها کشوری است که در این توافق حضور نخواهد داشت.
اما این وضعیت ممکن است تغییر کند.
جیر بولسونارو، یک سیاستمدار قدرتمند راستگرا که هوادار دیکتاتوری نظامی سابق در برزیل است، آماده میشود که روز یکشنبه در انتخابات ریاستجمهوری این کشور به پیروزی برسد. اظهارات جنجالآمیز او در مورد زنان، همجنسگرایان و مردم بومی در هفتههای اخیر، توجه رسانهها را به خود جلب کرده است و حالا به او لقب «ترامپ استوایی» را دادهاند؛ لقبی که گویا خودش نیز از آن راضی بهنظر میرسد.
اما موردی که کمتر مورد توجه واقع شد، یک تعهد سیاسی خاص به شمار میرود که او در طی این مبارزهی انتخاباتی اتخاذ کرده و آن خروج برزیل از توافقنامه پاریس است. این قضیه فعلاً در حکم یک قلم از فهرست بلند خطراتی است که نظم جهانی لیبرال با آن روبروست. اما تأثیر این اقدام برزیل احتمالاً بیشتر از آن است که فکر میکنیم. زیرا اگر برزیل از پیمان خارج شود، ممکن است این بهمنزلهی پایانی بر تلاشهای اقلیمی در سراسر جهان باشد.
ضربهی دوم
تا به این لحظه، آمریکا هنوز متعهد به توافقنامه پاریس است. علت این است که قوانین تصریح میکنند این کشور نمیتواند تا نوامبر سال ۲۰۲۰ (درست بعد از انتخابات بعدی ریاستجمهوری آمریکا) از توافق خارج شود.
از زمان اعلان ترامپ، دولت فدرال آمریکا همچنان به اعزام نمایندگان خود به اجلاسهای اقلیمی سازمان ملل متحد ادامه داده و این روال را تا اجلاس بعدی لهستان در ماه دسامبر ادامه خواهد داد. دولت آمریکا در حال رقابت با یک هیئت رقیب از فرمانداران آمریکا، شهرداران و رهبران تجاری است که همگی قول دادهاند که ایالتهای این کشور، این عدم همکاری دولت فدرال را جبران خواهند کرد. ایالاتمتحده ممکن است از توافق خارج شود؛ اما ایالت کالیفرنیا چنین کاری نخواهد کرد.
منابع دیپلماتیک یادآور شدهاند که همزمان با مذاکره بر سر قوانین آیندهی این قرارداد (که در سال آینده به رأی گذاشته خواهد شد)؛ رفتار نمایندگان دولت ترامپ به گونهای بوده است که گویا ایالاتمتحده قرار است در توافق باقی بماند.
یکی از منابع دیپلماتیک اروپا اظهار کرده است:
آمریکاییها میدانند که حرکت ترامپ شکست خورده است. این توافق بهعنوان یک نظام قانونگذاری نوین برای انرژی جهان خواهد بود و مسلماً آنها نمیخواهند کرسی خود را از دست بدهند.
اما اگر برزیل هم عزم خود را برای خروج از توافق نشان دهد (با وجود اینکه این کشور هم مانند آمریکا برای عملیسازی آن باید تا سال ۲۰۲۰ صبر کند)، همهچیز دستخوش تغییر خواهد شد. برزیل کشوری بزرگ و بازیگری اصلی در آمریکای لاتین است. این حرکت برزیل، احتمالاً نگاه جامعهی جهانی را متوجه واکنش مسکو، دهلی و پکن خواهد کرد؛ با خروج دو اقتصاد جهانی، ممکن است این بار، محاسبات این کشورها برای ماندن در توافق نیز بهگونهای متفاوت رقم بخورد.
فابیانا آلوز، از فعالان ارشد مبارزات اقلیمی و انرژی در انجمن صلح سبز برزیل میگوید:
بسیار مهم است که یک کشور با وسعت و اهمیت برزیل در آمریکای لاتین، همچنان در توافق پاریس باقی بماند تا موفقیت این پیمان تضمین شود. من معتقدم که یکی از هزینههای سیاسی ترک این پیمان میتواند اقدام متقابل کشورهای اروپایی در راستای اعمال فشار به برزیل با هدف تداوم پایبندی به این توافقنامه باشد.
تهدیدهای تجاری
اتحادیهی اروپا یک برگ برندهی قدرتمند برای بازی در این میدان دارد: تجارت.
امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه که خود را حافظ پیمان پاریس میداند، طی یک سخنرانی در مجمع سالانهی سازمان ملل در سال جاری گفت که کشورش بههمراه تمامی اتحادیهی اروپا، هیچگونه توافقنامهی تجاری را با کشوری که از معاهدهی پاریس تبعیت نکند، امضا نخواهد کرد. دولت وی پیشتر نیز این نکته را مطرح کرده بود و این ایده بهطور عمومی توسط سیسیلیا مالمستروم، کمیسر تجارت اتحادیهی اروپا، مورد حمایت قرار گرفته است.
برزیل یکی از بزرگترین ذینفعان در امضای قرارداد پاریس است
تا به امروز، واضح بود که مخاطب وی کدام کشور است؛ ولی ازآنجا که ترامپ اندکی پس از به قدرت رسیدن، مذاکرات تجاری آزاد (TTIP) با اتحادیه اروپا را متوقف کرده بود؛ این یک تهدید نسبتاً بیمعنا از سوی طرف اروپایی محسوب میشد. دولت ترامپ بهصورت شفاف، اعلام کرده است که علاقهای به توافقنامه تجارت آزاد با اتحادیه اروپا ندارد.
اما داستان برای برزیل بسیار متفاوت است. این کشور چندین سال است که در حال مذاکره برای انعقاد یک پیمان تجاری آزاد بین اتحادیهی اروپا و کشورهای عضو مرکوسور (شامل برزیل، اروگوئه، پاراگوئه و آرژانتین) است. هماکنون، امیدهایی وجود دارد که این گفتگوها به انعقاد یک پیمان در سال آینده منتهی شود. اما اگر اتحادیهی اروپا درمورد سیاست خود مبنی بر امتناع از تجارت آزاد با کشورهای غیر عضو در توافق پاریس، جدی باشد، این مذاکرات احتمالاً همزمان با خروج برزیل از پیمان بهدست بولسونارو، متوقف خواهند شد.
بنا بهگفتهی منابع اروپایی، بروکسل کاملاً آماده است تا از این اهرم برای حفاظت از توافقنامهی پاریس استفاده کند. لابی قدرتمند بخش کشاورزی در برزیل بهشدت وابسته به تجارت خارجی است و از دست رفتن بازار اروپا، ضربهی مهلکی به صادرات این کشور وارد خواهد کرد.
اما در سیاست چماق و هویج اروپا در قبال برزیل، مشوقهایی هم میتوان در نظر گرفت. اروپاییان مشتاق هستند که به بولسونارو و لابی قدرتمند بخش کشاورزی که از او پشتیبانی میکند، این نکته را گوشزد کنند که برزیل یکی از بزرگترین ذینفعان در امضای قرارداد پاریس است. از آنجا که این کشور در خط مقدم آسیبپذیری در مقابل تغییرات اقلیمی و نیز ناتوانی در مبارزه با این معضل قرار گرفته است، با خروج از توافق، میلیونها دلار کمک مالی که برزیل بهعنوان بخشی از سازوکار توافق پاریس دریافت میکرد، از دست خواهد رفت.
از عرش به فرش
جنگلهای بارانی آمازون، یک منبع اصلی برای جذب دیاکسید کربن در جهان به حساب میآید و برزیل بهعنوان حافظ این ذخایر ارزشمند، کمکهای مالی فراوانی بهمنظور توقف جنگلزدایی دریافت میکند. درواقع، باید گفت که تاکنون برزیل در نبرد علیه تغییرات اقلیمی، پیشتاز بوده است.
برزیل، میزبان اجلاس سران زمین در سال ۱۹۹۲ بود؛ اجلاسی که چارچوب کنوانسیون سازمان ملل دربارهی تغییرات اقلیمی را ایجاد کرد و در نهایت، به طراحی توافقنامه پاریس انجامید. در دههی ۲۰۰۰، دولت چپگرای برزیل وعدهی توقف جنگلزدایی در آمازون را داد و با کمکهای خارجی، تلاشی جدی برای پایان دادن به عملیات غیرقانونی در این منطقه آغاز شد. برزیل با بهدست گرفتن رهبری تغییرات اقلیمی در جهان باعث شد که میزبانی اجلاس سالیانهی اقلیمی در سال بعد، به این کشور برسد؛ اجلاسی که هماکنون تردیدها بر آن سایه افکنده است.
بولسونارو میگوید که توافقنامه پاریس و شرایط آن، حاکمیت برزیل بر منطقهی آمازون را به خطر میاندازد؛ از سویی، برزیل وعده داده است که تا سال ۲۰۳۰ میزان انتشار کربن خود را بهمیزان ۴۳ درصد از مقدار آن در سال ۲۰۰۵، کاهش دهد؛ امری که عمدتاً از طریق کاهش جنگلزدایی میسر خواهد شد.
بولسونارو، ضمن حمایت از لابی کشاورزی-تجاری برزیل اظهار کرده است که برنامهی کنترل جنگلزدایی در این کشور، بیشازحد پیش رفته و او قصد دارد تا با عقبنشینی از اجرای این برنامه، به این گروه اجازهی آزادی عمل بیشتری بدهد. این پیام جذابی برای کشاورزان بوده؛ اما ممکن است آنها درک نکرده باشند که این اقدام، با عواقبی نظیر خروج از بازار جهانی و قطع کمکهای مالی همراه خواهد شد.
آلوز میگوید:
از نقطهنظر استراتژیک، منطقی نیست که یک کشور در حال توسعه، توافقنامهای را ترک کند که تمام تلاش آن حل معضلی است که کشورهایی مانند کشور برزیل با آن دستوپنجه نرم میکنند. در این توافقنامه، تعهداتی در ارتباط با موضوع اقلیم و جنگلها وجود دارد که بر مبنای آن، برزیل از کشورهایی نظیر آلمان و نروژ کمک مالی دریافت میکند.
نکتهی مهم دیگر در مورد بازارها و سرمایهگذاریهای بینالمللی است؛ چرا که برخی کشورها و مشتریان در سراسر دنیا نظیر کشورهای اروپایی و ژاپن، ممکن است تمایلی به واردات کالاهای کشاورزی از کشوری نداشته باشند که هیچگونه تعهدی برای جلوگیری از جنگلزدایی غیرقانونی ندارد. در چنین شرایطی، شاید هزینهی خروج از این توافق بسیار بیشتر از هزینههای ماندن در آن باشد.
عدم تمکین برزیل به مفاد توافق پاریس، ممکن است واکنش شدید اتحادیهی اروپا را در پی داشته باشد
برای کشوری که به یک ابرقدرت کشاورزی تبدیل شده است و مقادیر فراوانی سویا و گوشت گاو صادر میکند، کاهش حتی بخش کوچکی از این بازار، به میلیونها دلار خسارت منتهی خواهد شد. بخش سویا برای مدت ده سال از مهلت قانونی برای جنگلزدایی بهرهمند است. اگر از این سیاست عقبنشینی شود، ممکن است برزیل شاهد شکست خود در برابر بازار سویای آمریکا باشد.
همهی این موارد اشارهشده، باعث میشود که خروج از قرارداد پاریس، بیشتر از آنچه که بولسونارو درک میکند، برای برزیل هزینهبر باشد. این مسئله ممکن است توضیح دهد که چرا فعالان اقلیمی و دیپلماتهای اروپایی از تهدیدات بولسونارو آنچنان هراسی ندارند. آنها تصدیق میکنند که خروج برزیل از این توافق، میتواند زمینه را برای انحلال سریع آن هموار کند؛ با این حال، برخی اطمینان دارند که در نظر گرفتن ترکیب منافع اقتصادی برزیل و قدرت اقتصادی اروپا، خروج واقعی را نامحتمل خواهد کرد.
از زمان تصدی پست ریاستجمهوری توسط ترامپ، ۶ ماه طول کشید که وی در مورد توافق پاریس تصمیمگیری کند؛ طبق گزارشها، او تمام این مدت واقعاً در مورد تصمیمگیری نهایی مردد شده بود. ممکن است که بولسونارو نیز پس از تصدی پست ریاست جمهوری با همان واقعیاتی مواجه شود که روزی ترامپ با آنها مواجه شده بود. شاید او متوجه شود که خروج از این پیمان، به همان اندازهای جذاب نیست که زمانی در شعارهای انتخاباتی بهنظر میرسید.
اما اروپاییها ممکن است مجبور شوند کمی قدرتنمایی کنند تا مطمئن شوند که او نیز وضعیت را درک کرده است. شاید باید منتظر اضافه شدن چند سطر در متن پیمان مرکوسور باشیم؛ بهگونهای که قرارداد تجارت آزاد، درمورد هر یک از اعضایی که توافق پاریس را ترک کنند، متعاقباً لغو شود.
نظرات