کنترل جمعیت و تغییرات اقلیمی؛ آیا تصورات ما همگی غلط بوده است؟
این روزها، درمیان هیاهوی کرکنندهی جدالهای سیاسی، بحرانهای اقتصادی و ناآرامیهای اجتماعی گوشهوکنار کرهی خاکی، کمتر کسی میتواند صدای آرام فروپاشی اقلیم جهان را بشنود؛ صدایی که گاه در طنین نحیف ناشی از فروریختن تکهای از یخسارهای قطبی در دریا منعکس میشود و گاه با غرش سهمگین یک طوفان استوایی که با تمام توان، جزایر و سواحل را درهم میپیچد. هشدارها بهصدا درآمدهاند و کارشناسان یکصدا از موج ویرانگری میگویند که قرار است با شدیدترین هیبت خود همهی سکنهی این اقلیم بیمار را بهکام بکشاند. تقریبا یک سال از انتشار گزارش شدیدالحن دانشمندان هیئت بینالمللی تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد نسبتبه عواقب ویرانگر تعلل دولتها در توقف روند گرمایش جهان میگذرد و جهان هنوز نتوانسته یک رویکرد سیاسی منسجم برای نجات سیاره تدوین کند.
وقتی از اقدام عملی درمورد اصلاح رفتار خود سخن میگوییم تا بهطریقی مانع از رسیدن جهان به آستانهی افزایش دمای ۱/۵ یا ۲ درجهای (مطابق توافق پاریس) شویم، همواره به مانعی نامآشنا برمیخوریم که حل مسئله را برایمان بغرنجتر میکند: ازدیاد جمعیت.
برخی اینگونه استدلال میکنند که اگر جمعیت زمین کمتر از آنچه بود که اکنون هست، آن وقت احتمالا گازهای گلخانهای کمتری تولید میشد و دیگر با بحرانی به نام تغییرات اقلیمی مواجه نمیشدیم. اما آیا کنترل جمعیت واقعا کلید حل معمای اقلیمی جهان است؟
پاسخ کاتلین موگلگارد، استادیار دانشگاه مریلند آمریکا و مشاور مسائل حوزهی پویایی جمعیت و اقلیم به این پرسش منفی است:
[رابطهی میان ازدیاد جمعیت و تغییرات اقلیمی] بسیار پیچیده و چندوجهی است. مسائل حوزهی جمعیت قطعا در نحوهی برخورد و انطباقپذیری جوامع با بحران پیشرو بسیار حائز اهمیت هستند. ولی این کلید حل مشکلات نیست. موضوع جمعیت بهیقین دلیل اصلی بروز تغییرات اقلیمی بهشمار نمیآید. حتی حل کامل مشکل افزایش جمعیت نیز بهتنهایی قادر به رفع بحران اقلیمی نخواهد بود؛ با این حال، میتوان آن را قطعهای مهم در پازل به حساب آورد.
۱۲۳ سال طول کشید تا جمعیت جهان از یک میلیارد به دو میلیارد افزایش یابد. این شیب همینطور افزایش یافت تا اینکه آخرین افزایش یک میلیارد نفری جمعیت تنها طی یک دهه صورت گرفت.
روبرت انگلمن، کارشناس ارشد مؤسسهی جمعیت واشنگتن دیسی نیز با این نظر موگلگارد موافق است که مبارزه با تغییرات اقلیمی تنها با کاهش رشد جمعیت ممکن نیست:
برخی استدلال میکنند که اگر جمعیت زمین کمتر بود،احتمالا گازهای گلخانهای کمتری تولید میشد و دیگر با بحرانی بهنام تغییرات اقلیمی مواجه نمیشدیمآیا جمعیت مسئلهای در حوزهی تغییرات اقلیمی است؟ قطعا همینطور است. آیا مسئلهی جمعیت در حوزهی تغییرات اقلیمی با بیتوجهی مواجه شده است؟ قطعا. اگر امروز تنها آدم و حوا روی زمین بودند، هر روز میتوانستند با یک هواپیمای بوئینگ ۷۴۸ در دنیا سفر کنند، برای گرمایش عمارت مارئهلاگو و ۲۵ خانهی دیگر خود از زغالسنگ استفاده کنند؛ بدون اینکه کوچکترین تفاوتی در جهان رقم بخورد.
اما باز هم او یادآور میشود که کاهش نرخ رشد جمعیت بهتنهایی نمیتواند بحران تغییرات اقلیمی را از پیش رو بردارد. او بر این باور است که مسئلهی جمعیت تنها یکی از مواردی است که برای حل یا پاسخ به این مسئلهی بهشدت دشوار باید به آن رسیدگی کرد ولی هیچ راهکار واحدی برای حل چنین مسئلهای وجود ندارد.
کاهش نرخ زادوولد
واقعیت این است که نرخ جهانی زادوولد در جهان روبه کاهش است. سازمان ملل متحد پیشتر پیشبینی کرده بود که جمعیت جهان تا سال ۲۱۰۰ به ۱۱/۲ میلیارد نفر خواهد رسید. با این حال، این سازمان در همین ژوئن گذشته، در پیشبینی خود تجدیدنظر کرد و آن را به ۱۰/۹ میلیارد نفر تقلیل داد.
دلیل چنین تجدیدنظری این بود که نرخ باروری در بیشتر بخشهای جهان در حال افتکردن است. دارل بریکر، یکی از دانشجویان دانشگاه سیاست عمومی و مصالح جهانی مدرسهی مانک در تورنتوی کانادا و از نویسندگان کتاب «سیارهی تهی: شوک کاهش جمعیت جهان» میگوید که تجدیدنظر سازمان ملل درمورد پیشبینی جمعیت جهان برایش جای تعجب چندانی نداشته است:
آنچه در بسیاری از کشورهای جهان شاهد آن هستیم، این است که نرخ باروری با سرعتی فراتر از تخمین سازمان ملل درمورد کشورهایی با نرخ جایگزینی بالا در حال افتکردن است.
نرخ جایگزینی جمعیت یا میزان کل باروری به تعداد زادوولد لازم برای حفظ تعداد کل جمعیت در یک مقدار ثابت اطلاق میشود. این نرخ در کشورهای توسعهیافته کمی بیش از ۲ و در کشورهای درحال توسعه بین ۲/۵ تا ۳/۳ است. در بسیاری از تخمینهای فعلی، میانگین جهانی نرخ جایگزینی میزانی حدود ۲/۱ درنظر گرفته میشود. اما مشکل از آنجا ناشی میشود که نرخ جایگزینی در بسیاری از نقاط جهان حتی به این عدد هم نمیرسد. بنابراین افرادی مانند بریکر اعتقاد دارند که ما احتمالا در اواسط سدهی فعلی با یک پیک جمعیتی (حدود ۸ الی ۹ میلیارد نفری) مواجه خواهیم شد و بعد از این نقطه، افزایش جمعیت متوقف شده و این روند روبه نزول خواهد گذاشت.
چین هماکنون میزبان حدود ۱/۴ میلیارد نفر انسان است. برآوردها نشان میدهد که بهزودی هند نیز به این جمعیت خواهد رسید
جهان احتمالا در اواسط سدهی فعلی به پیک جمعیت خواهد رسید و بعد از آن، این روند روبه نزول خواهد گذاشت
بهعقیدهی بریکر، عامل محرک دیگر برای کاهش جمعیت جهان، شهرنشینی است. در دههی ۶۰ میلادی، تنها حدود ۳۳ درصد از جمعیت در شهرها سکونت داشتند؛ درحالیکه امروزه این آمار به ۵۴ درصد میرسد. سازمان ملل میگوید، این آمار تا سال ۲۰۵۰ احتمالا به ۶۸ درصد نیز خواهد رسید. بریکر میگوید:
ما در شرف بزرگترین مهاجرت دیدهشده در تاریخ بشر هستیم و آن عبارت است از نقلمکان مردم از محیط حومه به داخل شهرها.
با مهاجرت مردم به شهرها، تمایل آنها برای فرزندآوری نیز رو به کاهش گذاشت.
تعهدات بیرحمانه
بریکر میگوید، مدتها است که در فیلمهای آخرالزمانی از سرنوشت محتوم بشر درنتیجهی روند افسارگسیختهی ازدیاد جمعیت روایتهای مختلفی میشود. این نوع روایات باعث شده که نوعی نیاز کاذب برای کنترل جمعیت در اذهان عموم شکل گیرد.
نگرانی درمورد ازدیاد جمعیت سابقهای بس طولانی دارد. شاید بتوان گفت، توماس روبرت مالتوس در سال ۱۷۹۸ یکی از اولین کسانی بود که مباحثات در این زمینه را مطرح کرد. وی در مقالهای با نام «اصول جمعیت» اینگونه استدلال کرده که رشد افسارگسیختهی جمعیت در نهایت از ظرفیت طبیعت برای تأمین مواد اولیهی موردنیاز ما پیشی خواهد گرفت. امروزه این طرز تفکر با نام مالتوسیانیسم شناخته میشود.
ترس از ازدیاد جمعیت حتی در فرهنگ رسانهای ما نیز رخنه کرده است. همانطور که احتمالا میدانید، در یکی از محصولات اخیر شرکت فیلمسازی مارول با نام «انتقامجویان: جنگ ابدیت»، شخصیت منفی فیلم، تانوس تصمیم دارد نیمی از جمعیت جهان را نابود کند تا مانع از رنج و عذاب بیشتر مردم درنتیجهی گرسنگی شود.
اما بریکر اعتقاد دارد که در این مسائل زیادهروی شده است. او میگوید این روزها متاسفانه روایاتی میشنود که از تعهد نسل جوان برای بچهدارنشدن حکایت دارد. بسیاری از این کارشناسان اکنون از وضعیت جهان برای نسلهای بعد و مشکلات جمعیتی آینده بیم دارند.
نرخ زادوولد در کانادا به ۱/۵ رسیده است؛ میزانی که با متوسط نرخ جهانی آن فاصلهی زیادی دارد. بریکر این پرسش را مطرح میکند که «چرا باید خود را مقید به چنین تعهدی کنید؟ اگر شما تصمیم به داشتن یک فرزند بگیرید، خوب است. اگر تصمیم به داشتن دو فرزند هم بگیرید، باز هم خوب است.» او میافزاید:
دلایل بیشماری برای احساس نگرانی درمورد گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی وجود دارد؛ و البته ما باید هر آنچه لازم است برای کنترل آن انجام دهیم. اما اگر تصور میکنید باید مردم را متعهد به عدم تشکیل خانواده یا مسائلی مشابه کنید، بدانید که سخت در اشتباه هستید.
با اینکه جمعیت جهان همچنان به رشد خود ادامه میدهد، نرخ زادوولد در بسیاری از نقاط در حال کاهش است.
با وجود گذشت ۴ سال از لغو قانون تکفرزندی در چین، هنوز نرخ زادوولد در این کشور افزایش نیافته است
دولت چین از سال ۱۹۷۹، سیاست تکفرزندی را در کشور خود اجرایی کرد تا اینکه در سال ۲۰۱۵، این سیاست کنار گذاشته شد. نکتهی جالب این بود که حتی پس از لغو قانون مذکور نیز نرخ زادوولد در کشور افزایش نیافت. این نرخ امروزه همچنان میزانی حدود ۱/۷ باقی مانده است.
نکتهی مهم دیگری که باید در کنار زادوولد بدان پرداخته شود، موضوع مرگومیر (یا بهعبارت دقیقتر، عدم مرگومیر) است. امروزه، مردم بسیار بیشتر از قبل عمر میکنند. برای مثال، در چین دههی ۵۰ میلادی، میانگین عمر افراد به بیش از ۴۰ سال نمیرسید. درحالیکه بنابر آمار بانک جهانی، میانگین عمر موردانتظار در این کشور امروزه به ۷۶/۵ سال رسیده است و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۰ این عدد به ۸۰ سال نیز برسد.
دسترسی و تحصیلات
یکی از تلاشهای بینالمللی برای جلوگیری از افزایش بیرویهی جمعیت جهان، آموزش بهتر زنان بهخصوص در کشورهای در حال توسعه بوده است. موگلگارد میگوید:
کلید دستیابی به رشد جمعیت آهستهتر در گرو روشهای قانونمندی است که شامل آموزش دختران و فراهمکردن دسترسی به برنامههای تنظیم خانواده و خدمات سلامت تولیدمثل میشود. این بهترین و پایدارترین روش برای کنترل باروری و آهستهکردن رشد جمعیت خواهد بود.
۱۸ سالمند صدساله در ونکوور کانادا در ۲۴ آوریل ۲۰۱۹ طی مراسمی گرد هم آمدند تا خاطرات یک قرن را جشن بگیرند. یکی از دلایل افزایش جمعیت جهان امروز ما این است که مردم بیشتر از گذشته عمر میکنند.
با این حال، موگلگارد بر اهمیت واگذاری حق تنظیم خانواده به زنان تأکید دارد؛ موضوعی که علیرغم افزایش دسترسی به ابزارهای کنترل بارداری، هنوز در بسیاری از کشورهای جهان جا نیفتاده است. او میافزاید:
هنوز صدها میلیون زن در جهان میبینیم که میخواهند کنترل بهتری روی باروری خود داشته باشند؛ اما متاسفانه دسترسی چندانی به اطلاعات و خدمات لازم برای چنین امری ندارند.
مسئلهی انتشار CO2
نکتهی دیگر این است که افزایش شمار جمعیت لزوما بهمعنای افزایش سرانهی انتشار دیاکسید نیست. مایکل برنارد، استراتژیست ارشد مؤسسهی TFIE Strategy است که در زمینهی انرژی و راهکارهای کاهش انتشار تخصص دارد. او دوباره مثالی از کشور چین میآورد. با اینکه این کشور امروزه با برخورداری از جمعیت ۱/۴ میلیارد نفری، بیشترین میزان انتشار دیاکسید کربن را در جهان دارد، اما میزان سرانهی انتشار کربن بهازای هر فرد چینی بسیار کمتر از یک فرد آمریکایی یا کانادایی است (گفتنی است که آمریکا در رتبهی دوم و کانادا در رتبهی دهم در میان کشورهای دارای بیشترین انتشار کربن جهان جای گرفتهاند).
بنابر گزارشی ازسوی Union of Concerned Scientists، میزان سرانهی انتشار دیاکسید کربن ناشی از احتراق سوختهای فسیلی در آمریکا به ۱۵ تُن و در کانادا به ۱۴/۹ تُن میرسد. اما میزان همین سرانه درمورد چین تنها ۶/۴ تن است؛ عددی که قرار است بهزودی کمتر از این هم بشود.
برخی معتقد هستند که جمعیت جهان بیش از اندازه است و توقف این روند میتواند پاسخی برای تغییرات اقلیمی در جهان باشد.
برنارد درمورد هند نیز نظری مشابه دارد. او میافزاید: «آنچه اهمیت دارد، میزان سرانه است. یکسوم از جهان، میزان سرانهی انتشار دیاکسید کربن کمتری نسبت به ما دارند و این میزان همچنان در حال کاهش است.»
کارشناسان میگویند، بهجای آنکه به کنترل جمعیت بهعنوان بزرگترین فاکتور در نبرد علیه تغییرات اقلیمی بنگریم، باید به فکر آموزش بهتر برای زنان، توسعهی انرژیهای پاکتر و تغییر الگوهای کلی مصرف بهخصوص در کشورهای توسعهیافته باشیم. باید پذیرفت که هیچ راهحل واحدی وجود ندارد. موگلگارد میگوید:
صرف کاهش رشد جمعیت در شرایطی که همچنان از نیروگاههای زغالسنگی برای تولید برق استفاده میکنیم یا به روند فعلی در قطع درختان جنگلها ادامه میدهیم، مشکلی را حل نخواهد کرد.
نظرات