توقف جنگلزدایی تا سال ۲۰۳۰؛ سیاستی تحققپذیر یا شعاری عامهپسند؟
زمین از عصر یخبندان گذشته تاکنون، یکسوم جنگلهای خود را از دست داده است. این در حالی است که منشأ ۱۵ درصد گازهای گلخانهای آزادشده در جوّ زمین نیز تخریب و زدایش جنگلها است.
ماه گذشته در کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل (COP26)، تعهدی میان دولتها شکل گرفت. این سیاستی بینالمللی بود که تا حدودی امیدها را به حل بحران زیستمحیطی و تغییر چشمانداز تاریک زمین زنده کرد. هدف نهایی این بیانیه توقف کامل جنگلزدایی تا سال ۲۰۳۰ است تا شاید انگیزهی تازهای به انسانها برای بهبود شرایط اقلیمی تزریق کند.
سایمون لویس، پژوهشگر حوزهی تغییرات اقلیمی دانشگاه لیدز انگلستان، دربارهی این برنامه میگوید:
درصورت تحقق، این سیاست اقلیمی دستاورد بزرگی در زمینههای انتشار کربن و تنوع زیستی و محافظت از محیطزیست خواهد بود؛ چراکه بیش از نیمی از گونههای زیستی جهان در جنگلهای گرمسیری ساکن هستند.
بااینهمه، ایراداتی نیز به این سیاستگذاری وارد شده است؛ ازجمله اینکه سازمانهای بینالمللی قبلا نیز بیانیههایی شبیه به این تعهدنامه منتشر شده کردهاند و اغلبشان بیفایده بودهاند.
آتشسوزی در جنگلهای کیپتاون آفریقایجنوبی (۲۰۲۱)
تعهدنامهی جدید دربارهی چیست؟
این تعهد زیستمحیطی در نشست تغییرات اقلیمی در نیمهی اول آبان گذشته اعلام شد و به امضای سران ۱۴۱ کشور جهان (بیش از ۷۰درصد کشورها) رسید. این کشورها متعهد شدهاند تا سال ۲۰۳۰، روند جنگلزدایی و فرسایش آن را متوقف و معکوس کنند و همزمان توسعهی پایدار و بهبود زندگی روستایی را دنبال کنند.
نکتهی مهم دربارهی این تعهدنامه آن است که برخلاف موارد مشابه قبلی، تنها به جنگلزداییهای غیرقانونی تمرکز ندارد و شامل همهی انواع آن میشود. منابع مالی این برنامه شامل ۱۲ میلیارد دلار از منابع عمومی و ۲/۷ میلیارد دلار از بخش خصوصی است که ۱/۷ میلیارد دلار از این منابع صرف حمایت از جوامع محلی و بومیان مناطق جنگلی و نقش آنها بهعنوان محافظان جنگل خواهد شد.
یکی از دلایل اصلی تخریب جنگل، تبدیل آن به چراگاه برای تولید گوشت موردنیاز مردم است.
تعهدنامهی جدید چه اثری میتواند داشته باشد؟
تأثیرات توقف جنگلزدایی بر همهی مسائل اقلیمی، از تغییرات آبوهوایی و امنیت آب گرفته تا حیاتوحش و رفاه جوامع بومی بر کسی پوشیده نیست. بنابر تحلیل مؤسسهی منابع جهانی (WRI)، درصورت توقف جنگلزدایی تا سال ۲۰۳۰ بهوسیلهی کشورهای متعهدشده، مساحتی برابر با ۳۳ میلیون هکتار جنگل (تقریبا معادل مساحت کشور مالزی) نجات خواهد یافت. این موضوع از انتشار ۱۹ میلیارد تن دیاکسیدکربن نیز جلوگیری میکند.
آدریانا راموس، مسئول هماهنگی سیاست و حقوق در مؤسسه ISA برزیل، دربارهی این موضوع میگوید:
این تعهدنامه نقش اساسی در کاهش انتشار گازهای گلخانهای ایفا خواهد کرد. بهعنوان مثال، زمانی که برزیل انتشار کربن حاصل از جنگلزدایی را کاهش داد، بزرگترین کاهش انتشار در سراسر جهان رخ داد. کاهش جنگلزدایی ارزانترین و بهعقیدهی من، آسانترین راه کاهش انتشار کربن است.
راموس اضافه میکند که محافظت از جنگلها بهدلیل قابلیت جذب کربن و کمک به حفظ تعادل اقلیمی نواحی مختلف نیز در راستای همین سیاست است.
آیا این تعهدنامه قابلاعتماد است؟
بااینحال، برخی نگران این هستند که این تعهد واقعا تا کجا برای توقف جنگلزدایی پیش میرود. این کشورها ممکن است بیانیهای جدی را امضا کرده باشند؛ اما این تعهدنامه نحوهی برنامهریزی آنها برای دستیابی به هدف و نحوهی پیگیری اجرای توافق را دقیقا مشخص نمیکند. همچنین، مقرراتی برای این امر وجود ندارد که درصورت رعایتنشدن ضربالاجل بهوسیلهی کشورها چه اتفاقی میافتد.
جو بلکمن، مسئول سیاستگذاری و حفاظت جنگل مؤسسه Global Witness، بیان میکند:
اگر رهبران کشورها دربارهی توقف تخریب جنگلها جدی هستند، برای حمایت از تعهدنامه، باید قوانین ملی محکم و الزامآوری وضع کنند که شرکتها و مؤسسههای مالی را از جنگلزدایی منع کند و برای این مسئله جرمانگاری شود.
سایمون لویس معتقد است این تعهدنامه دربارهی چگونگی روبهروشدن دولتها با تقاضاها که محرک اصلی جنگلزدایی هستند، برنامهای ارائه نمیکند. او میگوید:
اگر شما جلوِ حجم روزافزون تقاضا برای محصولات جنگلی را نگیرید، بالاخره کسی پیدا میشود که آن را تأمین کند. این مسئله درنهایت میتواند جنگلزدایی را بهسمت کشورهایی سوق دهد که تعهدنامه را امضا نکردهاند؛ درنتیجه تغییر چشمگیری در سطح جهان حاصل نمیشود.
بسیاری معتقدند بیانیهای مشابه این تعهدنامه که در سال ۲۰۱۴ در نیویورک منتشر شد، در تحقق چشماندازهایش موفق نبوده است. هدف بیانیهی مذکور نصفکردن جنگلزدایی تا سال ۲۰۲۰ و توقف آن تا سال ۲۰۳۰ بود؛ درحالیکه جنگلزدایی از آن زمان بیشتر هم شد. بهتازگی، گزارشی دربارهی بیانیهی نیویورک منتشر شده است که بیان میکند بیشتر کشورهایی که مساحت زیادی از آنها را جنگل پوشش داده است، نتوانستهاند اهداف مطرحشده در این بیانیه را محقق کنند.
سایمون لویس دراینباره میگوید:
بااینحال، تعهدنامهی جدید از جهاتی با بیانیهی نیویورک متفاوت است؛ زیرا این بار کشورهای بسیار بیشتری آن را امضا کردهاند و منابع مالی و مجموعهای از سیاستها و اقدامات آن را حمایت میکند. این تعهدنامه درمقایسهبا بیانیهی ۲۰۱۴ از سطح بالاتری برخوردار است.
همچنین، در بیانیهی مشترک ایالات متحدهی آمریکا و چین که در هفتهی دوم نشست تغییرات اقلیمی اخیر منتشر شد، به تعهدنامهی جدید اشاره شده است. دو کشور متعهد شدند ازطریق اجرای مؤثر قوانین مربوط به خود در جلوگیری از واردات غیرقانونی، از جنگلزدایی غیرقانونی مانع شوند.
لویس میگوید:
تاکنون ندیده بودم که چین در سطح جهانی از اقدامات مرتبط با جنگلزدایی سخن بهمیان آورد. چین دورهی گذار جنگل را پشتسر گذاشته و در حال افزودن به جنگلهای خود است.
اتحادیهی اروپا نیز در حال وضع قوانینی بهمنظور توقف جنگلزدایی (ناشی از تقاضای کشورهای عضو این اتحادیه) در سراسر جهان است. باوجوداین، بهنظر میرسد اندونزی در حال عقبنشینی از تعهداتش است. معاون وزیر امورخارجهی این کشور ادعا کرده است این تعهدنامه بهمعنای توقف هرگونه جنگلزدایی نیست و تنها جلوگیری از کاهش مساحت مناطق جنگلی کافی است.
درحالیکه برزیل از کاهش تعهدات صحبتی نمیکند، آدریانا راموس به تعهد این کشور به اهداف تعهدنامه مشکوک است. او میگوید
برزیل در مواقع مختلف تعهدهای گوناگونی در زمینهی جنگلزدایی اعلام کرده است؛ اما نشانهای از اقدامات جدی در سیاستهای دولت مشاهده نمیشود. ما واقعا نگرانیم که دولتمردان برزیل فقط برای حضور در عکس یادگاری این نشست تعهدنامه را امضا کرده باشد!
چگونه میتوان به اهداف تعهدنامه دست یافت؟
این تعهد جزئیات ناچیزی دربارهی چگونگی توقف جنگلزدایی ارائه کرده است؛ اما ازقبل اطلاعات زیادی دراینباره وجود دارد؛ مانند کاهش روند تخریب جنگلهای برزیل در اواخر دههی ۲۰۰۰.
راموس میگوید:
میدانیم که دولتها دقیقا باید چه قدمهایی بردارند. اولین قدم، اجرای سختگیرانهی مقررات برای جلوگیری فعالیتهای غیرقانونی جنگلزدایی است. همزمان باید اقداماتی با هدف افزایش حمایت از تولید پایدار محصولات کشاورزی و حمایت از کسبوکارهای نوین مبتنیبر حفظ جنگلها، مانند گردشگری جامعهمحور و برداشت محصولات جنگلی به روشی پایدار صورت گیرد.
بهگفتهی راموس، اشتیاق زیادی به ۱/۷ میلیارد دلار بودجه برای حمایت از حقوق بومی و محلی زمین نشان داده شده است. این پول باید بهصورت مستقل به مردم بومی این مناطق برسد. تحقیقات نشان داده است که حمایت محلی هدفمند راهی مقرونبهصرفه برای محدودکردن تغییرات اقلیمی است؛ چراکه مردم بومی در مدیریت پایدار جنگلها بسیار بهتر عمل میکنند. دراینمیان، نکتهی اساسی بهرسمیتشناختن نقش این افراد در حفظ جنگل و ضرورت حمایت از فعالیتهای حفاظتی آنها است.
نظرات