تصمیم تأملبرانگیز آلمان برای بستن آخرین نیروگاههای هستهای خود
کمی بیش از ۱۰ سال پیش بود که چندین روز تمرکز و توجه جهانیان روی ژاپن و شهر فوکوشیما معطوف شد. نیروگاه هستهای فوکوشیما پس از زمینلرزهای شدید دچار مشکل شده بود و مسئولان ژاپنی در تلاش بودند تا این حادثه را کنترل کنند. در همان هنگام، گروهی از افرادی که از دور ناظر این ماجرا در ژاپن بودند، سؤالی را مطرح کردند: آیا انرژی هستهای با درنظرگرفتن پسماندهای رادیواکتیو و با داشتن خطر فروریزشهایی ازقبیل آنچه در ژاپن میتوانست رخ دهد، واقعا ارزش استفاده را دارند؟ آیا ادامهی استفاده از انرژی هستهای به روال گذشته معقول است؟
اکنون اگر بعد از یک دهه به گذشته نگاه کنیم، میتوانیم چنین برداشت کنیم که یکی از پیامدهای بسیار منفی فاجعهی فوکوشیما، بهراهافتادن همین موج مخالفتها دربرابر انرژی هستهای و نیروگاههای مرتبط با آن بوده است. نباید فراموش کنیم که این موج مخالفت دربرابر نوعی از فناوری با آلایندگی کربنی صفر ایجاد شده است؛ دقیقا همان چیزی که ما برای ازمیانبردن انتشار گازهای گلخانهای در جوّ زمین نیاز داریم.
اکنون در طرف دیگر زمین، دوراهی چالشبرانگیز دیگری دربارهی انرژی میتواند ما را به جواب این سؤالها برساند. کشور آلمان سه نیروگاه دیگر از مجموعهی نیروگاههای هستهای خود را تعطیل کرده است. مجموع توان سه نیروگاه بستهشده معادل نصف کل ظرفیت تولید انرژی هستهای آلمان بود. این تصمیم در حالی گرفته میشود که قیمت انرژی این روزها روند افزایشی دارد؛ اما آلمان هنوزهم بهدنبال کاهش انتشار کربندیاکسید در جوّ زمین است.
سایر رآکتورهای این کشور تا انتهای سال ۲۰۲۲ (دی ۱۴۰۱) بسته خواهند شد. اقدامات امروز دولت آلمان درواقع نتیجهی تصمیماتی است که آنها بهطور سریع پس از رخدادن زمینلرزهی فوکوشیما و حوادث متعاقب آن گرفتند. در آن زمان، تصمیم دولت آلمان بر این شد که هرچه سریعتر انرژی هستهای را از میان منابع تأمین انرژی کاملا کنار بگذارند.
در آن هنگام و باتوجهبه فضای ملتهب بعد از ماجرای فوکوشیما، تصمیم دولت آلمان بسیاری از فعالان قدیمی ضدانرژیهستهای و طرفداران انرژیهای تجدیدپذیر و شهروندان عادی مضطرب کشور را خشنود کرد. بااینحال، افراد واقعبینتر هشدار دادند که تصمیم صدراعظم آلمان، آنجلا مرکل، تصمیمی اشتباه بوده است و این روند در آینده میتواند بزرگترین اقتصاد اروپا را بیشازپیش بهسوی سوختهای فسیلی همچون زغالسنگ قهوهای، یکی از آلایندهترین انواع زغالها، سوق دهد.
پیشبینی هشداردهندگان درست درآمد و دقیقا چنین روندی رخ داد. با اینکه آلمان سرمایهگذاری هنگفتی درزمینهی انرژیهای نو انجام داده است، از سال ۲۰۱۱ به سوزاندن مقادیر فراوانی از زغالسنگ بهمنظور تأمین انرژی موردنیاز برای تداوم روند اقتصادی طبیعی آلمان مجبور شده است. مسئلهی دیگری هم در نبود انرژی هستهای پیش آمده است: دولت آلمان هماکنون وابستگی بیشتری به گاز طبیعی روسیه پیدا کرده است. این امر در نوع خود آسیبپذیری ژئوپولیتیکی جدی برای آلمان دربرابر دولت اقتدارگرای روسیه و گرفتن دست بالاتر آنها ایجاد میکند.
البته باید اشاره کنیم که دولت آلمان کنارگذاشتن زغالسنگ را هم در دستورکار خود قرار داده است؛ اما نه تا پیش از سال ۲۰۳۸. حتی در این بازهی طولانیمدت ۱۶ ساله نیز، کنارگذاشتن زغالسنگ از چرخهی تأمین انرژی بدون کمک انرژی بهدستآمده از نیروگاههای هستهای برای کشوری که بزرگترین اقتصاد اروپا شناخته میشود، مسیری بسیار پرخطر و با ریسک زیاد بهنظر میآید.
تحلیلگران هشدار دادهاند که حاشیهی عرضه (مقدار ظرفیت تولید الکتریکی ذخیره) آلمان در سالهای پیش رو شاید دچار افت شود و این موضوع خطر رخدادن برخی ساعات قطعی برق و خاموشیها را در زمانهای اوج مصرف شبکه در پی خواهد داشت.
کمی آنسوتر در فرانسه، امانوئل ماکرون، رویکردی کاملا متفاوت را در پیش گرفته است. او بهتازگی برنامههایی دربارهی ایجاد رآکتورهای هستهای جدید اعلام کرده است. فرانسه بیش از کشور دیگری به انرژی هستهای وابستگی دارد؛ بههمیندلیل، در مقیاس سرانه، بهاندازهی نصف آلمان گازهای گلخانهای تولید میکند. ماکرون گسترش ظرفیت هستهای را جایگزین بهتری درمقایسهبا اتکای صرف به انرژیهای تجدیدپذیر میداند.
طبیعی است که انرژیهای خورشیدی و بادی همواره بخش پایهای برنامهی ترکیبی و متعادل از انرژیهای پاکتر را تشکیل خواهند داد؛ اما باید در نظر داشت که شبکهی تأمین برق به منابع مطمئن و همیشهدردسترس از الکتریسیته هم نیاز خواهد داشت تا از آن منابع تجدیدپذیر پشتیبانی کنند. با این استدلال، شاید بهتر است این منبع پشتیبان همیشه دردسترس هستهای باشد؛ چون در قیاس با زغالسنگ و نفتوگاز طبیعی، انتشار کربن کمتری دارد.
انرژی هستهای عموما بسیاری را میترساند؛ اما مواد شیمیایی کشندهای که نیروگاههای زغالسنگ وارد اتمسفر میکنند و خطر تغییرات اقلیمی از دیدگاه منطقی ترسناکتر هستند. درنهایت، بهنظر میرسد کشورهای دارای نیروگاه هستهای تا زمان رسیدن به زیرساختهای پایدار و گذار کامل به انرژیهای نو، بهتر است از انرژی هستهای بهره ببرند و اشتباه آلمان را در کنارگذاشتن انرژی هستهای و رویآوردن بیشتر به انرژیهای فسیلی (در این نمونه زغالسنگ) مرتکب نشوند.
نظرات