تاریخچه حشرهخواری؛ انسانها از چه زمانی به خوردن حشرات روی آوردند؟
احتمالاً شما هم ازجمله کسانی هستید که حتی تصور خوردن حشرات باعث انزجارتان میشود؛ اما بعید است تابهحال در رسانهها درباره فواید خوردن خوراکیهای تهیهشده از حشرات نشنیده باشید. خوراکیهایی مانند کلوچه جیرجیرک و شکلات کرم ابریشم و بید خشکشده و دودی نهتنها همینحالا آب از دهان میلیونها نفر جاری میکنند؛ بلکه بهعقیده محققان درکنار مواد سرشار خود، باعث کاهش آلایندههای مضر سیاره نیز میشوند.
بهنقل از وبسایت انشت اورجینز، دیر یا زیاد بسیاری از کسانی که تا پیش از این از خوردن حشرات طفره میرفتند، به شمار مصرفکنندگان جدید این خوراکیها اضافه میشوند؛ درست مانند اجداد ما که از آغاز تاریخ بشر از حشرات مختلفی از مورچههای برگبُر و عسلی تا جیرجیرکها تغذیه میکردند. این عادت غذایی انسانهای اولیه هیچوقت از بین نرفت؛ بلکه تا همین امروز ادامه یافته است.
تنها اولین میمونهای بزرگ نبودند که از شفیره و ملخ تغذیه میکردند؛ بلکه انسانها در طول دورانهای مختلف حتی در عصر تمدنهای باشکوهی همچون یونان و چین و روم باستان نیز از حشرات تغذیه میکردند. بعدها در قرون وسطی و اوایل دوران مدرن بود که حشرهخواری بیشتر به نواحی گرمسیری محدود شد. حتی ادیان ابراهیمی همچون یهودیت و اسلام نیز خوردن حشراتی ازجمله ملخ را حلال و کوشر دانستهاند.
همینحالا دومیلیارد نفر در جهان حشره میخورند!
درحالحاضر، دومیلیارد نفر از نژادها و تیرههای قومی مختلف از بیش از ۲,۱۰۰ نوع حشره مختلف خوراک و غذاهای روزانه خود را تهیه میکنند.در بسیاری از نواحی جهان ازجمله اکثر کشورهای غربی و ایران، حشرهخواری همچنان تابو محسوب میشود؛ ولی این رویه بهتدریج در حال تغییر است. در اروپا مردم باتوجهبه ارزش غذایی فراوان و مزایای زیستمحیطی دوباره به خوردن حشرات روی آوردهاند.
صحبت از ارزش غذایی شد. بهتر است بدانید برای مثال یک همبرگر معمولی تهیهشده از گوشت گوساله ۱۸ درصد پروتئین و ۱۸ درصد چربی دارد. درمقابل، ملخ پخته ۶۰ درصد پروتئین و تنها ۶ درصد چربی دارد. در همین حال، حشرات درمقایسهبا دام در تبدیل زیستتوده به پروتئین نیز مؤثرترند. درواقع، برای تهیه چهارونیم کیلوگرم گوشت گاو باید ۴۵ کیلوگرم علوفه صرف شود؛ اما درمقابل، با همین مقدار علوفه میتوان ۲۰ کیلوگرم گوشت جیرجیرک بهدست آورد.
درباره طعم و مزه حشرات نیز بحث زیادی وجود ندارد. شاید بهتر باشد این سؤال را از نیکول کیدمن، بازیگر سرشناس استرالیایی بپرسید! کیدمن در یکی از برنامههای واقعنمای «ونتی فر» بهطرز جالبی چهار بشقاب حشره خورد. این بازیگر کهنهکار پس از خوردن ملخ سرخشده گفت: «فوقالعادهاند. [مزه] تازهای دارند. ملخ رو به همه پیشنهاد میدهم.»
کیدمن درباره سایر بشقابهای غذای خود به نکات جالبی اشاره کرد. بهنظر او، شپشک آرد زنده مزهای میوهمانند و جیرجیرک هم طعمی همچون بادام دارد. حشرهخواری چهرههای سرشناس دیگری از هالیوود ازجمله آنجلینا جولی و زک افران و سلما هایک هم از ترویج هرچهبیشتر این عادت غذایی در آمریکا و سایر کشورهای غربی حکایت میکند.
تاریخچه خوردن حشرات
از آغاز پیدایش انسانها، حشرهخواری جایگاه ویژهای در منو غذای اجداد بدوی ما داشته است. آخرین جد مشترک ما انسانها با میمونها حدود ششمیلیون سال قبل از حشرات تغذیه میکردند. شامپانزههای امروزی شباهت زیادی به اجداد دور ما دارند؛ ازاینرو، میتوانیم بهراحتی زندگی برادران و خواهران نیمهانسان نیمهمیمون خود را پیش چشم بیاوریم.
میدانیم که نخستیها بهراحتی با گذاشتن تکهچوبی درون لانه موریانهها منتظر بالارفتن موریانهها از چوب و خوردن آنها میمانند. ظاهراً اجداد ما نیز به همین نحو حشرات را میخوردند. علاوهبراین، شواهد باستانشناسی از وجود مورچه، شپش، سوسک و کنه در مدفوع انسانهای باستانی خبر میدهد.
عقرب گریلشده آماده سرو در رستورانی در پکن، چین
حشرات دومیلیون سال بعد همچنان منبع غذایی مهمی برای انسانهای ساکن استرالیا بودند. این انسانها برخلاف اجداد خود میتوانستند روی دو پا راه بروند و ابزار بسازند. بدینترتیب، این انسانهای پیشرفته برخلاف نسلهای قبل از نوعی ابزارهای استخوانی برای سوراخکردن لانه موریانه استفاده میکردند. درواقع، گروهی از محققان پس از کشف این ابزارهای استخوانی دست به آزمایش فرضیه خود زدند. آنان سپس ساییدگیها و شکافهای باقیمانده از ابزارهای جدید را با نمونههای باستانی مقایسه کردند تا درستی فرضیه خود را ثابت کنند.
ارسطو و هرودوت و سایر مشاهیر یونان باستان علاقه فراوانی به خوردن حشرات داشتند
سپس نوبت به هومو ارکتوس رسید که درحدود ۱/۹ میلیون سال قبل به تکامل رسید. این انسانهای ماهر میتوانستند آتش درست کنند و غذا بپزند؛ اما همچنان از حشرات میخوردند. دلیل اصلی هومو ارکتوس برای حشرهخواری تأمین پروتئین موردنیاز مغزهای بزرگتر آنان درمقایسهبا اجدادشان بود.
سپس، نئاندرتالها حدود ۲۵۰ هزار سال قبل از راه رسیدند. با شکوفایی این انسانهای تنومند باستانی، عادت خوردن حشرات بهتدریج کمرنگ شد. نئاندرتالها پس از ترک سرزمین اصلی خود در آفریقا به اروپای عصر یخبندان هجوم بردند. این انسانهای باستانی بیشتر ترجیح میدادند حیوانات بزرگ را شکار کنند. در سکونتگاه منجمد نئاندرتالها، بهسختی حشرهای یافت میشد. معدود حشراتی که در آنجا وجود داشتند، چندان بزرگ نبودند؛ بنابراین، ارزش گردآوری نداشتند. بدینترتیب، عادت حشرهخواری هیچوقت در اروپا تکامل پیدا نکرد.
تمام انسانها در اروپا ماندگار نشدند؛ بلکه با وجود گذرگاه یخی که بین سیبری و آمریکایشمالی وجود داشت، جمعیت زیادی ساکن نواحی گرمسیری همچون آمریکایجنوبی شدند. در این نواحی، حشرهخواری همچنان ادامه یافت. چنانکه همینحالا نیز میتوان مصداقهای آن را در این مناطق یافت.
بااینحال، همچنان سه کشور در نواحی خارج از استوا وجود دارند که خوردن حشرات در آنها رواج دارد: چین و ژاپن و مکزیک. کشاورزی همواره روش محبوبتر برای تولید موادغذایی بوده است. کوچکی و سختیابی حشرات باعث میشد تا برداشت آنها از محصولات کشاورزی سختتر باشد.
ملخ از معدود حشراتی است که خوردن آن در ادیان ابراهیمی همچون یهودیت و اسلام پذیرفته شده است.
دراینمیان، افزایش جمعیت انسانهای اولیه نیز بدینمعنا بود که تنها کشاورزی میتوانست روش پربازدهی برای تأمین خوراک باشد. همچنین، هجوم آفتهایی همچون ملخ باعث شد تا حشرات در نگاه انسانها تبدیل به دشمن شوند. اهلیکردن حیوانات نیز راهکار مؤثرتری برای تأمین پروتئین موردنیاز بود.
حشرات پس از کشاورزی رتبه دوم را در تأمین خوراک انسانها دارند؛ اما همچنان نمیتوان از نقش مؤثر آنها در تأمین غذای جمعیت زیادی از مردم چشم پوشید. سنجاقک آبپزشده در اندونزی و رتیل برشته در آمریکایلاتین و موریانههای بالدار سرخشده در غنا هنوز تابهامروز از خوراکیهای خوشمزه و محبوب مناطق خود بهحساب میآیند.
حشرهخواری در جهان باستان
در روزگار باستان، خوردن حشرات در میان مردم تمدنهای بزرگی همچون چین و یونان و روم امری رایج بود. تحقیقات نشان میدهد که میتوان ردپای حشرهخواری در چین را تا سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ ق.م پیدا کرد. اکتشافات باستانشناسی در استان شانشی چین وجود سوراخهایی در پیلههای کرم ابریشم را نشان میدهد. ظاهراً در آن زمان، شفیرهها خوراکیهای محبوبی بودند.
اولین اسناد مکتوب از حشرهخواری در خاور نزدیک و چین نیز مربوط به هزارههای دوم و اول ق.م هستند. در کتاب آشپزی که از دوران سلسله تانگ (بین سالهای ۶۱۸ تا ۹۰۷ م) بهجای مانده است، میتوان خوراکیهایی را دید که در تهیه آنها از لارو زنبور و شفیره استفاده شده است. اولین اشارهها به حشرهخواری در اروپا پس از عصر یخبندان مربوط به سال ۳۵۰ ق.م است.
ارسطو، فیلسوف شهیر یونان باستان، شاید بیشتر بهدلیل نوشتههای مهم و اثرگذارش در زمینههای اخلاقیات و متافیزیک و سیاست شهرت داشته باشد؛ اما او از طرفداران پروپاقرص حشرهخواری نیز بود. میتوان در کتاب «تاریخ حیوانات» مجموعه متنوعی از دستورالعملها و اندیشههای این فیلسوف نامدار درباره حشرات را یافت.
ارسطو فصل کاملی را به مراحل زندگی حشرات و همینطور بهترین زمان خوردن آنها اختصاص داده است. ارسطو خوردن حشرات ماده پس از جفتگیری را بهدلیل طعم لذیذشان بهشدت پیشنهاد میکند و میگوید: «در حالت عادی، نرها برای خوردن بهتر هستند؛ اما بعد از جفتگیری مادهها پر از تخمهای سفید میشوند.»
حشره دلخواه ارسطو سیکادا بود که بهنظرش در مرحله پایانی رشد خود خوشمزهتر میشد. او دراینباره مینویسد: «لارو سیکادا با رسیدن بهاندازه کامل و تبدیلشدن به حشره نابالغ و پس از شکستن پوستهاش بهترین مزه را میدهد.» همچنین، در جای دیگری اشاره میکند که خوردن ملخ ماده سرخشده در روغن شیرین با تخمهای درون بدنش بسیار لذتبخش است. بههمینترتیب، سایر یونانیان باستان خارج از آتن نیز نشان دادهاند خوردن حشرات در این سرزمین تا چه حدی رواج داشته است.
هرودوت، مورخ و جغرافیدان مشهور یونانی، نیز پس از سالها سفر با ادویههای لذیذ بهدستآمده از حشرات به یونان بازگشته است. یکی از کشفهای خوشمزه او از لیبی نحوه خشککردن ملخ و تهیه پودر خوشمزهای بود که برای طعمدارکردن شیر بهکار میرفت. همچنین دیودوروس، دیگر مورخ یونانی، به مردم اتیوپی بهدلیل علاقه فراوانشان به ملخهای خانواده حشرات «آکریدیدا» (کجصورتان) به طعنه لقب «آکریدوفاژی» داده بود.
احیای حشرهخواری باعث شکستن یکی از تابوهای قدیمی تاریخ میشود
کمی آنسوتر در روم باستان، پلینی بزرگ، نویسنده سده اول ق.م، در کتاب «تاریخ طبیعی» خود نوشته است که رومیها دوست داشتند لاروهای سوسک را در آرد و شراب پرورش دهند تا پرگوشتتر و لذیذتر شوند؛ اما در اواخر قرن اول ق.م بهتدریج حشرهخواری کمتر شد.
در آن روزگار، شواهد زیادی بهدست آمده بود که از انتقال بیماریها از حشرات و تخریب محصولات کشاورزی بهوسیله آنها حکایت میکرد. علاوهبراین، در آن دوران مردمانی که در سرزمینهای دورتر زندگی میکردند، اکثر اوقات جثههای کوچکتر و نحیفتری از اروپاییان داشتند. رژیم این جمعیتها بیشتر حشرات بود؛ ازاینرو، این اندیشه پدید آمد که حشرهخواری عادتی بدوی و ناسالم است.
یک بشقاب سیکادای سرخشده که ممکن است برای برخی وسوسهانگیز و برای برخی نیز منزجرکننده باشد.
در طول قرون وسطی و اوایل عصر مدرن، اشارههای انگشتشمار و پراکندهای به حشرهخواری شده است که عمدتا مربوط به فرهنگهای نواحی استوایی میشود. برای مثال، لئو آفریکانوس اهل مراکش در سال ۱۵۵۰ از نحوه طبخ و خشکاندن ملخ در میان بادیهنشینان عربستان و لیبی نوشته است. فوشر دبسونویل، فیلسوف فرانسوی، نیز در سال ۱۷۸۳ از عادتهای غذای مردمان آسیا و آفریقا و اعراب نوشته و از شباهت مزه ملخ کبابی با میگو اظهار تعجب کرده است.
در قاره سبز، خوردن حشرات همچنان در این دوران بهصورت کنجکاوی باقی ماند؛ ازاینرو، نمونههای کمیابی از آن میتوان سراغ گرفت. برای مثال، اولیس آلدرووندی در قرن شانزدهم خوردن کرم ابریشم سرخشده را شرح داده است که سربازان آلمانی در حال جنگ در ایتالیا این کار را انجام میدادند. پیشنهاد به خوردن حشرات از این هم کمیابتر بود. رنه آنتوان فرشول دو رئومور، طبیعتشناس فرانسوی، در کتاب «تاریخ حشرات» خود از نمونههای از طبخ حشرات در استانهای فرانسه گزارش تهیه کرده بود.
درحالحاضر، نمونههای معدودی از غذاهای طبخشده از حشرات در اروپا یافت میشود که نشان میدهد در بسیاری از نواحی عادت خوردن حشرات کوچک پابرجاست. در فرانسه و بلژیک، کرم پیلهساز را میتوان در منو غذای رستورانها یافت. در آلمان، لارو زنبور عسل خورده میشود. در ساردینای ایتالیا، پنیر کاسو مارزو از غذاهای محبوب و سنتی است که در تهیه آن از لارو زنده حشرات استفاده میشود.
در جنوب اروپا، میتوان اولین اسناد ثبتشده از حشرهخواری را در غارنگاریهای آلتامیرا در شمال اسپانیا یافت. قدمت این نقاشیهای غار بین ۹۰ هزار تا ۳۰ هزار سال ق.م تخمین زده میشود. بااینحال، بعید است خوردن حشرات در این نواحی بهاندازه نواحی استوایی و چین رواج داشته باشد. درواقع، تصور عمده بر این است که عادت حشرهخواری در اروپا پس از دوران روم باستان کاملاً منسوخ شده است.
حشرهخواری در ادیان الهی
در کتابهای مقدس مسیحیت و یهودیت و اسلام، درباره خوردن حشرات به نکات جالبی اشاره شده است. «عهد عتیق» به مسیحیان توصیه میکرد سوسک و آفتملخ و ملخ بخورند. در «سفر لاویان» آمده است: «از آن قسم اینها را بخورید. ملخ به اجناس آن و دُبا (ملخ ریز) به اجناس آن و حَرجَوان (ملخ بیبال) به اجناس آن و حَدَب (سوسک) به اجناس آن.» ظاهراً یحیی تعمیددهنده که برای مدت طولانی در بیابان روزگار میگذارند، با خوردن ملخ و عسل مشتاقانه این توصیه را به کار بسته است.
گویا یهودیان در این زمینه کمی سختگیرتر بودند؛ هرچند دراینمیان استثناهایی وجود داشت و براساس عهد عتیق چهار حشره کوشر بودند: «همه حشرات بالدار كه بر چهارپا میروند، برای شما مكروهاند؛ لیكن اینها را بخورید. از همه حشرات بالدار كه بر چهار پا میروند، هركدام كه بر پایهای خود ساقها برای جستن بر زمین دارند.» در فرهنگ اسلامی و «قرآن» خوردن ملخ کاملاً پذیرفته شده و از این حشرات به عناوینی همچون «جانوران دریا» و «لشکریان خدا» یاد شده است. علاوهبراین، در آیین اسلام خوردن زنبور، مورچه، شپش و موریانه نیز به شروط خاصی امکانپذیر است.
شکستن تابوها
در بسیاری از کشورهای جهان که هیچوقت عادتهای حشرهخواری رواج نداشته، همچنان خوردن حشرات تابو است. بسیاری از مردم حشرات را کثیف و منزجرکننده میدانند و حتی تصور خوردن حشرات برای آنان وحشتناک است. بااینحال، نیازی به گفتن نیست که در بسیاری از نواحی بدون سنت حشرهخواری، ازجمله اروپا یهودیانی زندگی میکنند که صدفهایی همچون میگو و خرچنگ برایشان بهاندازه حشرات انزجارآور است.
آنچه تاریخ به ما آموخته، این است که تابوها اغلب اوقات گمراهکننده بودهاند. بدینترتیب، آنچه روزگاری تابو بوده، در زمان اندکی به امر کاملاً عادی و پذیرفتهشدهای میشود. برای مثال، در اروپای قرن هجدهم و نوزدهم خوراندن خرچنگ دریایی و سایر صدفها به خدمتکاران و زندانیان مجازت بسیار ظالمانهای محسوب میشد. بههمیندلیل، احیای دوباره حشرهخواری در این نواحی احتمالاً باعث شکستن یکی از تابوهای قدیمی تاریخ میشود.
خوردن حشرات از روزهای ابتدایی پیدایش انسانها پدیدهای جهانی بوده و هنوز است؛ البته پدیدهای که مانند پروانهای گرفتار در باد بوده و در دورهای رواج یافته و سپس دوباره به محاق فراموشی سپرده شده است.