با توقف کامل معدنکاری، جهان چه تغییری خواهد کرد؟
باور معدنکار این است که اگر نمیتوانید چیزی را پرورش دهید، باید آن را استخراج کنید. استخراج مواد معدنی، فلزات و سوخت از زمین یکی از قدیمیترین صنایع بشری است و اشتهای ما برای آن درحال افزایش است.
جامعه کنونی بیش از هر زمان دیگری به تنوع بیشتر و حجم بالاتری از مواد استخراجشده وابسته است. اگر در کشوری با درآمد متوسط زندگی میکنید، هر سال تقریباً ۱۷ تن مواد خام مصرف میکنید (معادل وزن سه فیل و دو برابر مقداری که ۲۰ سال پیش مصرف میشد). این رقم برای فردی که در کشوری پردرآمد زندگی میکند، ۲۶ تن یا به اندازه وزن ۴٫۵ فیل است.
استخراج مواد جدید ارزانتر از استفاده مجدد از بسیاری از مواد است. این امر موجب شده است برخی کارشناسان درمورد افزایش فشار معدنها بر جهان طبیعی هشدار دهند. کارشناسان نگران هستند که خسارتهای زیستمحیطی ناشی از آلودگیهایی که براثر معدنکاری ایجاد میشود و کاهش تنوع زیستی و نیز اثرات اجتماعی که بر جوامع محلی تحمیل میشود، از مزیتهای معدنکاری بیشتر شود.
اما اگر استخراج سوختهای فسیلی و مواد معدنی را به کلی متوقف کنیم، چه اتفاقی میافتد؟ اگر برای محافظت بهتر از محیط زیست، بشریت تصمیم بگیرد که دیگر محتویات پوسته زمین را خارج نکند، با چه مسائلی روبهرو خواهیم شد؟
مطمئناً عملی شدن چنین سناریویی بعید است و خصوصاً اگر به صورت ناگهانی اتفاق افتد، میتواند شرایط بسیار سختی را برای بسیاری از مردم ایجاد کند. اما تصور دنیای بدون دسترسی به زیرزمین به ما اجازه میدهد تا دریابیم که چقدر به این استخراج مستمر وابسته شدهایم. درنظر گرفتن این مسئله همچنین موجب میشود در اینباره تامل کنیم که این مواد را چقدر بیتفاوت دور میریزیم و ما را برآن میدارد تا پتانسیل نادیده گرفتهشده این ضایعات را بهعنوان منبعی از مواد جدید بررسی کنیم. بنابراین، آیا درنظر گرفتن پایان معدنکاری میتواند به تغییر نحوه استفاده ما از مواد کمک کند؟
معدنچیان خردهپا در رودخانه لوکوشی کنگو در جستجوی کاسیتریت (کانه اصلی موجود در قلع) سنگریزهها را جمع میکنند.
ویکتور ماوس، پژوهشگر ژئوانفورماتیک و پایداری در دانشگاه اقتصاد و بازرگانی در وین اتریش سه سال گذشته به مطالعه تصاویر ماهوارهای سطح زمین مشغول بوده است تا مساحتی را که در سطح جهان صرف معدنکاری میشود، برآورد کند. نتایجی که به دست آورد، او را شگفتزده کرد. او میگوید: «ناحیهای به اندازه کشور اتریش است و فقط با معادنی که گزارش میشوند، برآورد شده است.»
قبل از این، به کمک مشاهدات ماهوارهای وسعت زمین مورد استفاده برای معدنکاری بررسی نشده بود و آموزش کامپیوتر برای شناسایی معدنها از میان هزاران تصویر دشوار بود. بنابراین، ماوس و تیمش چارهای نداشتند بهجز اینکه با چشم خود تخمین بزنند. آنها ساعتهای زیادی را صرف پیدا کردن این مناطق کردند. او متوجه شد محوطههای معدنکاری حدود ۱۰۰ هزار کیلومتر مربع از سطح زمین را میپوشاند که بزرگتر از کشور اتریش یا پنج برابر ولز است. ماوس میگوید، این فقط معادن فعال هستند و بسیاری از مکانها گزارش نمیشوند. کل منطقه معدنکاری جهان از این هم بزرگتر است.
در اولین روز دنیایی که در آن معدنکاری متوقف میشود، فعالیت در سراسر این گسترده پهناور متوقف خواهد شد. کارگران گودالهای عمیق کبالت در جمهوری دموکراتیک کنگو بیلهای خود را رها خواهند کرد، بیلهای چرخشی عظیم در معادن زغال سنگ قهوهای آلمان دیگر لایههای زمین را نمیکَنند و قایقهای کوچک در دلتای رود مکونگ، مکیدن شنها را متوقف خواهند کرد.
اولین موج شوک به مشاغل وارد خواهد شد. در سطح جهانی، پایان دادن به معدنکاری باعث از بین رفتن حدود چهار میلیون شغل رسمی در این صنعت خواهد شد. البته، تلفات در اینجا متوقف نخواهد شد. الیونور لبر که در دانشگاه کوئینزلند درمورد اثرات اجتماعی معدنکاری پژوهش میکند، میگوید: «افراد بسیار بیشتری وجود دارند که بهطور غیرمستقیم به محوطههای معدنکاری وابسته هستند.» معیشت بیش از ۱۰۰ میلیون نفر در مشاغل مرتبط با معادن کوچک نابود خواهد شد.
لبر که اثر تعطیلی معادن بر شهرهای دورافتاده استرالیا را مطالعه میکند، میگوید: «در مناطق روستایی، جایی که ممکن است چندین دهه عملیات معدنکاری در آن وجود داشته باشد، جوامعی را دارید که به آنها وابستهاند و در سایه آنها شکل گرفتهاند.» در دنیای بدون معدنکاری، خیلی از این شهرها به شهر ارواح تبدیل خواهند شد.
شهر پدرو ده والدیویا در شیلی با تعطیلی معدن نزدیک شهر متروکه شد. در جهان بدون معدنکاری، بسیاری از شهرها تقریباً یک شبه به شهر ارواح تبدیل خواهد شد.
تأثیرات ناشی از توقف معدنکاری محدود به جوامعی که مستقیماً به آنها وابستهاند، باقی نمیماند. خیلی زود، امواج عظیم حاصل از آن در کل جامعه احساس خواهد شد. جان تامپسون، مشاور معدنکاری و استاد پایداری در ونکوور میگوید: «انرژی نگرانی اصلی خواهد بود و زغال سنگ اولین چیزی است که تمام میشود.»
زغال سنگ سنگین و حجیم است، بنابراین در زنجیرههای تأمین کوتاهی در سراسر جهان حرکت میکند و اغلب مستقیماً از معدن به نیروگاه میرود. تامپسون میگوید: «ازآنجا که زغال سنگ فضای زیادی میگیرد، نیروگاهها ذخایر چندانی از آن ندارند. اگر معدنکاری متوقف شود، تسمه نقاله ثابت خیلی زود خالی میشود.»
با توجه به این موضوع که ۳۵ درصد از جهان هنوز برای تولید برق به زغال سنگ متکی هستند، کشورهای کمی خواهند توانست از بحران ناگهانی انرژی در امان بمانند. اگرچه، استفاده از زغال سنگ برای تولید برق در سراسر جهان یکسان نیست و در اروپا ۱۵ درصد، در چین ۶۳ درصد و در آفریقای جنوبی ۸۴ درصد است، بنابراین، بهزودی نابرابری انرژی بین کشورها احساس خواهد شد.
برای مقابله با قطعی برق، دولتها ممکن است از گذشته درس بگیرند. اعتصابات معدنکاران بریتانیا در دههی ۱۹۷۰ که موجب اعمال خاموشیهای ناگهانی و جیرهبندی برق شد، را میتوان بهعنوان شکلی از کنترل آسیب درنظر گرفت. تامپسون با اشاره به این موضوع که چگونه دولت بریتانیا برای کنترل کمبود برق ناشی از اعتصابات و بحران نفت سال ۱۹۷۳ کار و تولید را به جای پنج روز به سه روز کاهش داد، میگوید: «سیاست سه روز کاری میتواند برگردد.»
یکی از اثرات غیرمستقیم اما فلجکننده ناشی از افت برق در روزگار مدرن قطع ارتباطات خواهد بود. اینترنت که بسیاری از سرورهای آن هنوز به برق حاصل از سوخت زغال سنگ متکی است، قطع شده یا دسترسی به آن کاهش پیدا میکند. شبکههای تلفن همراه ممکن است برای مدت طولانیتری فعال باشند، اما با وجود برق کمتر در شبکه، دستگاههای شارژ به کالایی لوکس تبدیل میشوند. تلفنهای ثابت که به تلفنخانههای متمرکز متصل هستند، بیشتر دوام خواهند آورد و حداقل تا زمانی که ژنراتورهای مولد و باتریها به آنها کمک کنند، به فعالیت خود ادامه خواهند داد.
خیلی زود، مواد حجیم کمیاب خواهد شد. ذخایر شن و ماسه که از مواد ضروری برای ساختن بتن هستند، نسبتاً ضعیف هستند. تامپسون میگوید که این ذخایر طی دو سه هفته تمام خواهد شد. آرورا تورس که در دانشگاه کاتولیک لوون درمورد فشارهای زیستمحیطی استفاده از شن و ماسه مطالعه میکند، میگوید: «ازنظر جرمی، شن و ماسه بیشترین مواد جامدی هستند که استخراج میشوند. ما شن را بیش از هر چیزی دیگری استخراج میکنیم.» طبق برآورد سازمان ملل، هر سال ۴۰ تا ۵۰ میلیارد تن شن استخراج میکنیم.
مقداری ظرفیت برای بازیافت بتن استفادهشده وجود دارد، اما نرخ استفاده از بتن تازه بسیار بیشتر از نرخ کنونی بازیافت این ماده است. البته بتن بازیافتی درحالحاضر کیفیت پایینی دارد. تورس میگوید: «بیشتر بتنهای بازیافتی صرف کاربردهای درجه پایینتری مانند جادهسازی میشود.» بنابراین، درحالیکه تلاشهایی برای پیدا کردن فرایندهای بازیافت بهتر وجود خواهد داشت، در کوتاهمدت ساختن خانههای جدید بهشدت کاهش خواهد یافت.
در همین حین، دما در خانههای موجود نامطلوب خواهد شد، زیرا ذخایر گاز پس از چند هفته ته میکشد و قدرت سرمایش و گرمایش خانهها کم میشود. در اقتصادهایی که برای تأمین برق به نیروگاههای گازسوز متکی هستند، مانند امارات متحده عربی (۹۵ درصد)، روسیه (۴۵ درصد)، ایالات متحده (۴۱ درصد) و بریتانیا (۳۶ درصد)، خاموشیها بیشتر خواهد شد.
در دنیای بدون معدنکاری، ضایعات قدیمی و حوضچههای پسماند میتواند فرصتی برای دسترسی به فلزات باشد.
اما در جامعه مدرن چیزی بیشتر از انرژی و ساختمان وجود دارد. تامپسون میگوید: «بعد از حدود دو ماه همه چیز جالب میشود، زیرا توقف معدکاری فلزات را تحتتأثیر قرار خواهد داد.»
بسیاری از فلزات استخراجشده ازطریق مبادلاتی در لندن و نیویورک مبادله میشود که در آن ارقام و آمار مبادلات نشاندهنده حرکت واقعی ذخایر فیزیکی بین انبارها در سراسر جهان است.
تامپسون درمورد مس که رسانای عالی است که تقریباً برای تمام لوازم الکترونیکی نیاز است، تخمین میزد که درحدود ۶ تا ۱۰ هفته، دیگر چیزی از آن باقی نخواهد ماند. این امر موجب افزایش شدید قیمت فلزات خواهد شد. تامپسون میگوید: «تصور اینکه دزدی در این مرحله افزایش پیدا کند، سخت نیست.»
زمانی که قیمت مس در دهه ۲۰۱۰ افزایش پیدا کرد، جرم و جنایت نیز همراه آن زیاد شد. کابلهای ساختمانها، چراغهای خیابان، خطوط راهآهن و هر چیزی که در آن مس وجود داشت، به سرقت میرفت. سرقت ممکن است برای تمام فلزات صنعتی (مس، آهن، آلومینیوم، روی، سرب و نیکل که ۹۸ درصد از کل فلزات استخراجشده را تشکیل میدهند)، افزایش پیدا کند. کمبود این فلزات نشان خواهد داد که جامعه تا چه حد به آنها وابسته است.
بیشتر کشورها موادی را از زمین استخراج میکنند. چین، استرالیا و ایالات متحده ازنظر میزان تولید مواد خام رتبههای اول را در جهان دارند، اما استخراج در اقتصاد برخی کشورهای دیگر سهم خیلی بزرگتری دارد.
در حداقل ۱۸ کشور، مواد معدنی فلزی و زغال سنگ بیش از نیمی از تمام صادرات را تشکیل میدهند. برای برخی از این کشورها، این رقم بیش از ۸۰ درصد است. در سناریوی عدم استخراج، کل اقتصاد کشورهایی مانند سورینام با معادن طلای آن، جمهوری دموکراتیک کنگو که در آن کبالت بهشدت استخراج میشود و مغولستان، یکی از صادرکنندگان اصلی مس، درمعرض خطر قرار خواهد گرفت.
سیمون جویت، متخصص زمینشناسی اقتصادی در دانشگاه نوادا در لاس وگاس میگوید: «پایان معدنکاری فلزات، پایان جامعه به شکلی که امروز آن را میشناسیم، خواهد بود.»
جویت میگوید یکی از نمونههای خوب درمورد وابستگی روزافزون ما به فلزات، تلفن همراه است. در دههی ۱۹۸۰، یک تلفن همراه به حدود ۲۰ قطعه متفاوت نیاز داشت. اما امروزه یک گوشی هوشمند به بیش از دو برابر این مقدار نیاز دارد. او که ازطریق تماس ویدئویی از منزلش صحبت میکند، میگوید: «زندگی مدرن بهشدت وابسته به فلزات است. اگر آنها را نداشتیم، این گفتگو نیز ممکن نبود.»
حدود سه ماه پس از پایان معدنکاری، ذخایر فلزات کمیاب و دیگر فلزات مفید برای فناوری به پایان خواهد رسید. این امر منجر به روندهای نگرانکنندهای برای صنایع داروسازی، خودرو، الکترونیک و ساختوساز خواهد شد. تامپسون میگوید: «این امر منجر به بیکاری بسیار گسترده و بیسابقهای خواهد شد.»
درست در زمان فروپاشی زنجیرههای تأمین، ذخایر نفت هم درنهایت تمام میشود. ذخایر استراتژیک نفت ایالات متحده، بزرگترین ذخیره نفت در جهان، حاوی ۷۳۰ میلیون بشکه نفت ذخیرهشده در غارهای نمکی در سراسر کشور است که حداکثر برای سه ماه کافی خواهد بود. تولید بنزین، دیزل، پلاستیک و آسفالت جاده به پایان خواهد رسید و با پایان یافتن آن، عصر سوختهای فسیلی نیز تمام خواهد شد.
پس از چند ماه، ذخایر جهانی غذا نیز دچار بحران خواهد شد. طبق برآوردها، ۵۰ درصد از تولید غذا در جهان به کودهای مصنوعی بستگی دارد. این کودها از فرمولهای مختلفی از فسفر، پتاسیم و گاز طبیعی تشکیل شدهاند. عملکرد پایینتر محصول میتواند موجب کمبود مواد غذایی شود.
درصورت پایان معدنکاری، تسمه نقاله ثابت زغال سنگ خیلی سریع خالی خواهد شد.
سوخت هستهای از ماهها پیش ذخیره میشود، بنابراین ممکن است یک سال طول بکشد تا زمانی که انرژی هستهای جامعه تمام شود. اگرچه انرژیهای تجدیدپذیر عوامل تعیینکننده نهایی خواهند بود.
کشورهایی که بالاترین تولید انرژی تجدیدپذیر را به ازای هر نفر دارند، از مزیت بزرگی برخوردار خواهد بود. ایسلند و نروژ که تقریباً کل انرژی خود را از منابع برقآبی و زمینگرمایی تأمین میکنند، از کشورهایی خواهند بود که بهتر میتوانند از این طوفان اجتماعیاقتصادی در امان بمانند.
اما با وجود تقاضای بالا برای انرژیهای تجدیدپذیر، نرخ استقرار تاسیسات انرژیهای بادی و خورشیدی کاهش پیدا خواهد کرد. پارادوکس انرژیهای تجدیدپذیر این است که در شکل کنونی به حجم بیسابقهای از موادی غیرتجدیدپذیری نیازی دارند که باید از زمین استخراج شود. تامپسون میگوید: «افزایش انرژیهای تجدیدپذیر درحالیکه بهمعنای خروج سوخت فسیلی کمتر از زمین است، به مفهوم افزایش چشمگیر در فلزات مورد استفاده در باتریها مانند کبالت و نیکل است.»
پنلهای خورشید به مقادیر زیادی سیلیکون بهعنوان نیمهرسانا در سلولهای خود نیاز دارند. توربینهای بادی نیز به فلزات کمیابی مانند نئودیمیم برای آهنرباهای قدرتمندی نیاز دارند که با چرخش پرهها برق تولید کنند.
طولی نمیکشد که فشار برای هدایت تمام فلزات بازیافتی به سمت انرژیهای تجدیدپذیر افزایش پیدا خواهد کرد. جویت میگوید: «درحالحاضر مقدار نسبتاً زیادی را بازیافت میکنیم. بیشتر فلزات اساسی و چند عنصر دیگر اکنون در نرخ بیش از ۵۰ درصد بازیافت میشوند.»
جویت توضیح میدهد فلزات دیگری که برای انرژیهای تجدیدپذیر حیاتی هستند، بهخاطر نحوه طراحی از دست میروند و به خاطر روش استفاده کنونی ما، آنها ذاتا غیرقابل بازیافت هستند. علت آن است که فناوریهای مورد استفاده برای تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر، از مقادیر کوچک عناصر مختلف و به روشهای مختلف استفاده میکنند. این امر، جدا کردن فلزات از هم و بازیافت جداگانه آنها را غیرممکن میسازد.
اما حتی اگر فناوریهایی برای استخراج این مقادیر کم فلزات کمیاب توسعه پیدا کند، بعید است که بتواند مقدار موردنیاز برای گسترس انرژیهای تجدیدپذیر را تأمین کند. جویت میگوید: «تقاضا برای فلزات درحالحاضر هم از میزان تولید فراتر رفته است.» بنا به گزارش بانک جهانی، تولید سالانه گرافیت، کبالت و لیتیوم تا سال ۲۰۵۰ پنج برابر تولید کنونی خواهد شد.
همچنین نابرابری بزرگی در توزیع کنونی فلزات استخراجشده در سراسر جهان وجود دارد. بیشتر فلزات استخراجشده و فرآوریشده در شمال جهانی استفاده میشوند، یعنی جمعیت جنوب جهانی به مواد قابل بازیافت دسترسی کمتری خواهد داشت. طبق یک مطالعه، ۲۰ درصد ثروتمندتر جهان به ۶۰ تا ۷۵ درصد از ذخایر فلزات درحال استفاده دسترسی دارند. دنیای جدید بدون معادن باید درمورد دسترسی برابر به مواد به دقت فکر کند.
اگرچه، تلاشهای پژوهشی درنهایت میتواند منجر به پیشرفتهایی در فناوری بازیافت و طراحی چرخشی شود. تامپسون میگوید: «محصولات به گونهای طراحی خواهند شد که دوام بیشتری داشته باشند یا راحتتر از هم جدا شوند و اجزای آنها به سیستم برگردد.»
این موضوع برای صنعت فناوری که امروزه باتریهایی را تولید میکند که بازیافت آنها بسیار دشوار است، تغییر جهت قابلتوجهی خواهد بود. پژوهشها ممکن است روی روشهایی مانند الکترولیز آب دریا و آب شور متمرکز شود که فلزات را بدون معدنکاری برداشت میکنند. تامپسون میگوید: «همچنین ممکن است مواد زیستی جدیدی تولید شود که بتوانند نقش فلزات را برعهده بگیرند. این مواد احتمالاً قابل بازیافتتر خواهند بود.»
نمای هوایی از معدن استخراج آهن آلتو باندیرا در برزیل. مس، آهن، آلومینیوم، روی، سرب و نیکل درمجموع ۹۸ درصد از کل فلزات استخراجشده را تشکیل میدهند
در همین حین، ممکن است لازم باشد که تولید انرژی با سیستمهای کوچکتر و غیرمتمرکزتر تطابق پیدا کند.
سال گذشته، کمپین زیستمحیطی Seas At Risk جامعهای را در سال ۲۰۵۰ به تصویر کشید که استخراج معادن را در سال ۲۰۲۰ ممنوع کرده بود. بدون عرضه ثابت فلزات، شبکههای برق از مزارع خورشیدی و بادی بزرگ متمرکز و غنی از فلز به سیستمهایی تغییر جهت خواهد داد که به شکل غیرمتمرکز بوده و از فناوریهایی سطح پایین استفاده میکنند. طبق این سناریو، نیروی مستقیم بادی و آبی فناوریهای قدیمی هستند که نهتنها برای کاربردهای صنعتی بلکه برای دستگاههای خانگی که از آب نیرو میگیرند، دوباره وارد عمل میشوند. بهجای باتریهای لیتیومیون بزرگ، سیستمهای هوای فشرده، ذخیره انرژی گرمایی و باتریهای گرانشی قهرمانان ذخیره انرژی خواهند بود.
درهمینحین، تولید سوختهای زیستی ممکن است مقداری از کمبود انرژی را جبران کند و مناطق وسیعی از زمین به بخشهای جنگلداری واگذار خواهد شد تا چوب را بهعنوان ماده ساختمانی، انرژی و سوخت زیستی تأمین کنند.
اما کار در اینجا متوقف نمیشود. برای لبر که درمورد تعطیلی معادن پژوهش میکند، خود معادن بستهشده منبع بزرگی از نگرانی خواهد بود. اگر تمام معدنکاریها هم متوقف شود، منطقهای به وسعت کشور اتریش وجود خواهد داشت که موادی در آن درحال تجزیه هستند و در برخی موارد، سطوح خطرناکی از فلزات سنگین را وارد محیط زیست میکند.
حصول اطمینان از پاکسازی و بازسازی مطمئن این مناطق حیاتی خواهد بود. معادن معمولاً زیر سطح ایستابی کار میکنند و باید بهطور مرتب با استفاده از پمپ، آب آنها بیرون کشیده شود. زمانی که معدنی به حال خود رها میشود، آبهای زیرزمینی بهتدریج وارد آن میشوند و مخازن آب اسیدی را تولید میکنند. در همین حین، روی زمین، آبگیرها و تودههای کانسنگهای کمعیار با ردی از فلزات سنگین در کمین هستند. لبر میگید: «همه این مواد درمعرض آب و اکسیژن قرار میگیرند.» آزاد شدن این عناصر اکوسیستمها، خاک و منابع آب را به ویرانی خواهد کشید. لبر میگوید: «معدنی که رها شده باشد، میتواند صدها یا حتی هزاران سال آلودگی مزمن داشته باشد.»
پاکسازی یک معدن شامل کاهش اسیدیته آب، سمزدایی از خاک و تصفیه ضایعات پیش از ورود مجدد گیاهان و جانوران به این محوطه است. این فرایندی طولانی و پرهزینه است که میتواند برای یک معدن بزرگ میلیاردها دلار هزینه داشته باشد. پرهیز از فاجعه زیستمحیطی و پاکسازی کل معدنهای جهان به یکباره، صدها میلیارد یا حتی تریلیونها میلیون دلار هزینه خواهد داشت.
نابرابریهای جهانی در پاکسازی معادن نیز دیده میشود. ماوس در کار ردیابی معادن روی نقشهها، کشف کرده است که بیشتر معادن گزارششده در مناطق گرمسیری واقع شدهاند. در جهانی که معدنکاری به پایان میرسد، این مناطق بار بیشتری از پروژههای پاکسازی را بر دوش خواهند کشید.
بااینحال، با احیای خاک و آب، طبیعت درنهایت به محوطههای معدنکاری بازخواهد گشت. درهمینحین، ضایعات و آبگیرهای حاوی مواد پسماند میتوانند فرصتی برای دسترسی به فلزات باشد. لبر میگوید: «بیشتر عناصر مطلوب، همان آلایندههای موجود در پسماندها هستند.»
البته، استخراج معادن به این زودی متوقف نخواهد شد. درواقع، کارشناسان جهش جدیدی را در معدنکاری فلزات در دهههای آینده پیشبینی میکنند. جویت خاطرنشان میکند، به استثنای تعداد انگشتشماری از عناصر مانند سرب و قلع، استخراج همه فلزات درحال افزایش است.
شاید موضوع نگرانکنندهتر این واقعیت باشد که استخراج بیشتر احتمالاً تأثیرات بیشتری روی زمین خواهد داشت. لورا سونتراند، پژوهشگر معدنکاری و تنوع زیستی و همکارانش اخیراً هشدار دادهاند که معدنکاری به منظور تأمین مواد موردنیاز برای انرژیهای تجدیدپذیر، تهدیدهای تنوع زیستی را افزایش خواهد داد. بدون برنامهریزی دقیق، تهدیدهای جدید میتواند از تهدیدهایی که با اقدامات مرتبط با مقابله با تغییرات اقلیمی از آنها اجتناب میشود، بیشتر شود. شاید با گذشت زمان، درکنار ردپای کربنی، ردپای فلزات نیز مورد توجه دولتها قرار گیرد و آنها متوجه شوند که چقدر باید مراقب منابع غیرتجدیدپذیر خود باشند.