مهاجم نجاتبخش؛ چگونه خوکها به حفظ تمساحهای استرالیا کمک کردند؟
این صحنهای است که بارها در باتلاقها و تالابهای شمال استرالیا رخ میدهد: جمعیتی از خوکهای رمیده برای نوشیدن به لب آب میروند. درست زمانی که خوکها در آسیبپذیرترین حالت خود هستند، یکی از بزرگترین گونههای تمساح جهان از استتار در آب خارج میشود و خوکهای کوچک را در حرکتی سریع و خشن به دندان میگیرد و به هوا پرتاب میکند. حتی خوک بالغ که میتواند تا ۶۸ کیلوگرم وزن داشته باشد، شانسی برای فرار ندارد.
ماریانا کمپبل، پژوهشگر در دانشگاه چارلز داروین در استرالیا که روی تمساحهای آب شور در شمال این کشور مطالعه میکند، به نیویورکتایمز میگوید: «تمساحها هر چیزی را که راحتتر باشد، میخورند و خوکهای رمیده جثهی عالی دارند. آنها شکارچیان تنبلی هستند. اگر شما تمساح باشید، سادهترین طعمه چیست؟ نزدیک ساحل آب میمانید و چند ساعت برای خوک صبر میکنید؟ یا میروید دنبال کوسه و حیوانی را که میتواند پنج برابر سریعتر از شما شنا کند، شکار میکنید؟»
برخی از دانشمندان امیدوار هستند که برخورد بین تمساحها و خوکها نخستین نشانه مبنی بر این باشد که خوک رمیده، گونهای مهاجم که آسیب فراوانی به حیات وحش استرالیا وارد کرده، سرانجام با حریف خود روبهرو شده است. براساس مطالعهای جدید که دکتر کمپبل و دیگر پژوهشگران در نشریه بایولوژی لترز منتشر کردند، این رویارویی بین دو گونه میتواند به توضیح این مسئله نیز کمک کند که چرا تمساحها اینقدر خوب دوام آوردهاند.
تمساح آب شور از میلیونها سال پیش در استرالیا زندگی میکند. درمقابل، خوک رمیده با نخستین مهاجران اروپایی در اواخر قرن ۱۸ به استرالیا وارد شد. تمساح استرالیا که زمانی بزرگترین شکارچی رأس هرم در این کشور بود، در اوایل دهه ۱۹۷۰ درمعرض انقراض قرار گرفت. در طرف دیگر، خوکها در نزدیک به ۴۰ درصد از خاک استرالیا گسترش یافتهاند و براساس برآوردهای محافظهکارانه، احتمالاً ۲۴ میلیون رأس خوک در این کشور وجود دارد. دانشمندان خوکهای رمیده و سایر گونههای مهاجم را مقصر ازدسترفتن گستردهی زیستگاهها و وجود بالاترین نرخ انقراض پستانداران جهان در استرالیا میدانند.
پرسهزنی یک تمساح آب شور در رود زرد در پارک ملی کاکادو در قلمرو شمالی استرالیا.
هرچقدر هم که مسیرهای تکاملی دو گونه متفاوت به نظر برسد، تعامل بین تمساح آب شور و خوک رمیده یا شکارچی و مهاجم، ممکن است این روایت پیچیده را که وقتی گونههای غیربومی یک اکوسیستم را تسخیر میکنند، چه اتفاقی میافتد، بازنویسی کند. گونههای مهاجم هرچقدر موجب تخریب اکولوژیکی شوند، رابطهی بین تمساحهای گرسنه و خوکهای حریص در استرالیا، فراز و فرودهای غیرمنتظرهای را برجسته میکند که گونههای مهاجم در طبیعت به ارمغان میآورند. شگفتیهای مشابهی در فلوریدا و سایر مناطق ایالات متحده نیز مشاهده است؛ جایی که حامیان محیطزیست و مقامهای حیاتوحش باید گونههای مهاجم را در تلاشهایشان برای حفظ گونههای بومی لحاظ کنند.
دکتر کمپبل و همکارانش برای درک اینکه آیا خوکهای از همهجا بیخبر به بازیابی جمعیت تمساح استرالیا کمک میکنند یا خیر، ایزوتوپهای کربن و نیتروژن گرفتهشده در سالهای اخیر از نمونههای استخوان تمساحهای ساکن در بندر داروین و پارک ملی کاکادو را مطالعه کردند. پژوهشگران سپس این نمونهها را با نمونههای موزه که بین اواخر دههی ۱۹۶۰ و اواسط دههی ۱۹۸۰ از سرتاسر قلمرو شمالی استرالیا گرفته شده بود، مقایسه کردند.
دکتر کمپبل میگوید: «استخوانها امضایی را حفظ میکنند که درطول زندگی حیوان باقی میماند. اگر بخواهید در کوتاهمدت به رژیم غذایی یک حیوان نگاه کنید، خون و پلاسما را بررسی میکنید. اگر بخواهید کمی دورتر بروید، به کلاژن یا پوست نگاه میاندازید. برای طولانیمدت به سراغ استخوانها میروید.»
تمساحهای آب شور از میلیونها سال پیش در استرالیا زندگی میکنند، درحالیکه خوکهای رمیده تازهواردانی هستند که با نخستین مهاجران اروپایی در قرن ۱۸ به این کشور وارد شدند.
تجزیهوتحلیل استخوان نشان داد که در طول ۵۰ سال گذشته، خوکهای رمیده به منبع غذایی اولیهی تمساح تبدیل شدهاند. این تغییری اساسی در رژیم غذایی قدیمیترین شکارچی استرالیا از طعمههای عمدتاً آبزی به گونهای خشکیزی است. دکتر کمپبل میگوید: «ما انتظار داشتیم تفاوتی را در رژیم غذایی ببینیم؛ اما از تفاوت بین آنچه قبلاً میخوردند و آنچه اکنون میخورند، شگفتزده شدیم.»
داستان تمساح آب شور و تغییر رژیم غذایی که موجب دور شدنش از پرتگاه انقراض شد، به سال ۱۹۷۱ بازمیگردد؛ زمانی که دولت قلمرو شمالی شکار تمساح را ممنوع کرد. در اواخر جنگ جهانی دوم، تقریباً ۱۰۰ هزار تمساح آب شور در آبهای استرالیا پرسه میزدند؛ اما تا سال ۱۹۷۱، شمار آنها به سختی به سه هزار عدد میرسید و این گونه درمعرض خطر انقراض قرار گرفت.
در دههی پس از ممنوعیت شکار، با اجرای یک برنامهی معدومسازی، شمار گاومیش وحشی، دیگر گونهی مهاجم به میزان درخوتوجهی کاهش یافت. این اتفاق به نوبه خود فضای زیست موجود برای خوکهای رمیده را افزایش داد. معدومسازی خوکها که کوچکتر و خجالتیتر از گاومیشها هستند، بسیار دشوارتر بود و جمعیت آنها به سرعت رو به فزونی رفت. خوکها در شمار بسیار بیشتر و در محدودهی وسیعتر به منبع غذای آماده برای تمساحها تبدیل شدند.
اکنون برآورد میشود تقریباً ۱۰۰ هزار تمساح آب شور وحشی در قلمرو شمالی زندگی میکنند. دکتر کمپبل میگوید: «اگر خوکهای رمیده نبودند، جمعیت تمساحها به همان سطحی که قبلاً بود، بهبود نمییافت.» پژوهشگران خاطرنشان میکنند که بازیابی جمعیت تمساح آب شور در مناطقی که خوکهای رمیده وجود ندارند و تغییر رژیم غذایی امکانپذیر نیست، کندتر بوده است.»
دکتر کمپبل میگوید برای درک اینکه آیا تغییر رژیم غذایی تمساحهای آب شور تأثیری بر جمعیت کلی خوکهای رمیده داشته یا خیر، به پژوهشهای بیشتر نیاز است؛ اما نشانههای اولیه امیدوارکننده بودهاند. مطالعهی اخیر ازجمله نخستین پژوهشهایی است که تأیید میکند شکارچیان رأس هرم میتوانند از جمعیت فراوان گونههای مهاجم بهعنوان طعمه بهره ببرند. دانشمندان سرتاسر جهان از مدتها پیش به چنین روابط مشابهی مشکوک بودهاند.
تمساح پوزهپهن آمریکایی به سراغ لانه یک موش بیور در شرق آرکانزاس رفته است.
بهعنوان مثال، در سرتاسر سواحل جنوبی ایالات متحده، از شرق تگزاس تا شمال فلوریدا، تمساح پوزهپهن آمریکایی در اواسط قرن بیستم دچار زوال خطرناکی شده بود. در سال ۱۹۳۸، جوندهای بزرگ و نیمهآبزی از آرژانتین به نام موش بیور به مزارع پرورش حیوانات خزدار در لوئیزیانا وارد شد. این جونده از مزارع گریخت و کل جنوب را به قلمرو خود تبدیل و آسیب درخورتوجهی به زیستگاه مردابهای ساحلی وارد کرد. جمعیت تمساح پوزهپهن مانند تمساح آب شور استرالیا با کمک حمایتهای قانونی افزایش یافت و با قانون حفاظت از گونههای درمعرض خطر انقراض در سال ۱۹۷۳ به اوج خود رسید. اما بهبود جمعیت آنها در بسیاری از مناطق جنوبی تقریباً بهطور قطع به لطف وجود گونههای مهاجم فراوان اتفاق افتاد.
استیون پلات، خزندهشناس از انجمن حفاظت از حیات وحش میگوید: «جایی که این دو گونه با هم وجود دارند، موش بیور ماده غذایی اصلی در رژیم تمساح پوزهپهن آمریکایی است.»
حیوانات مهاجم به سایر جانوران نیز کمک کردهاند. کاشفان و مهاجران اسپانیایی در اوایل قرن شانزدهم خوکها را بهعنوان منبع غذا به ایالات متحده وارد کردند. این حیوانات اکنون در دستکم ۳۵ ایالت وجود دارند و براساس مطالعهی وزارت کشاورزی آمریکا، خوکهای رمیده سالانه ۱٫۵ میلیارد دلار به محصولات کشاورزی، درختزارها، خاکریزها و زمینهای گلف، خسارت وارد میکنند.
بااینحال، خوکهای وحشی ممکن است به یک حیوان درمعرض خطر انقراض کمک کرده باشند: پلنگ فلوریدا که فقط ۱۵۰ قلادهی بالغ و جوان از آن در حیاتوحش باقی مانده است. مطالعات روی رژیم غذایی این گربهسان نشان داد که خوکهای رمیده طعمهی اصلی پلنگهای فلوریدا بودهاند.
وجود خوکهای رمیده در فلوریدا احتمالاً به بقای پلنگ این ناحیه که فقط ۱۵۰ قلاده از آن در حیاتوحش باقی مانده، کمک کرده است.
مارک لوتز، زیستشناس پلنگ در کمیسیون حفاظت از ماهیها و حیاتوحش فلوریدا میگوید: «خوکها ممکن است پلنگهای فلوریدا را از انقراض نجات داده باشند.» این گربهسانها همیشه گوزنهای دمسفید را ترجیح میدادند؛ حیواناتی که در دهه ۱۹۳۰ برای کنترل کنههایی که گاوها را بیمار میکردند، معدوم شدند. او افزود: «با کاهش گوزنها، تنها مکانی که پلنگها باقی مانده بودند، جنوب فلوریدا بود؛ جایی که جمعیت درخوتوجهی از خوکها را داشت.»
پرندگان سرتاسر جهان نیز توانایی بهرهگیری از ظهور گونههای مهاجم را نشان دادهاند و برخی از عواقب آن شگفتآور بوده است. در شمال دریاچه اوکیچوبی در فلوریدا، گسترش حلزون سیب که براثر تجارت آکواریوم به طبیعت وارد شده، نهتنها در رژیم غذایی، بلکه در بدن پرنده شکاری کورکور حلزونی تغییراتی چشمگیر ایجاد کرده است. دکتر مازوتی میگوید: «مردم برای مدتی میگفتند کورکور حلزونی نمیتواند حلزون سیب را بخورد؛ زیرا آنها بسیار بزرگ هستند. [اما] خب کورکور حلزونی دارای منقارهای بزرگتر شد و تکامل درست درمقابل چشمان همه اتفاق افتاد. حلزونهای سیب مهاجم درحال تسخیر محیط هستند و کورکورها بهدنبال آنها میروند.»
مطالعات بعدی، یافتههای مربوط به اندازهی منقار را تأیید کرد و نشان داد که کورکورهای حلزونی که در تالابهای دارای حلزونهای سیب غیربومی رشد کردند، وضعیت بهتر و نرخ بقای بالاتر در یک دوره ۱۰ ساله داشتند. رابرت جی فلچر جونیور، متخصص کورکور حلزونی از دانشگاه فلوریدا میگوید: «ما همچنین دریافتیم که کورکورهای ماده، تولیدمثل با نرهای دارای منقار بزرگتر را ترجیح میدهند.»
کورکور حلزونی، حلزون سیب را طعمهای مناسب برای خود یافته است.
با وجود چنین سازگاریها و تغییرات غذایی در میان شکارچیان رأس هرم، گونههای مهاجم همچنان برنده هستند. بهعنوان مثال، در سال ۲۰۱۵، کمیسر وقت گونههای درمعرض خطر استرالیا اعلام کرد که این کشور از زمان استعمار بهدست اروپاییان، ۲۹ نوع پستاندار را از دست داده و شکارچیان رمیده در ۲۸ مورد از این انقراضها دخیل بودهاند.
فلوریدا با مشکلات مشابه از سوی گونههای مهاجم روبهرو است؛ زیرا این منطقه میزبان ترکیبی ایدئال از اقلیم نیمهحارهای، تجارت پررونق حیوانات خانگی و بندرهای متعدد است. ایان بارتوشک، زیستشناس حیاتوحش میگوید: «نتیجه این است که ایالت فلوریدا بیش از هر کشور دیگر در جهان، گونههای جانوری غیربومی واردشده به طبیعت دارد.»