تنهاترین درختان جهان: آیا علم میتواند گونههای گیاهی تهدیدشده را از انقراض نجات دهد؟
ویسوامباران ساراسن در میان شاخ و برگهای تنهاترین درخت جهان باید تصمیم مهمی میگرفت. ساراسن برای سالها برای دسترسی به این نخل تلاش کرده بود که آخرین عضو زنده گونه نخل بیکَس (Hyophorbe amaricaulis) است که در باغ گیاهشناسی کورپیپ در موریس رشد میکند.
ساراسن، گیاهشناس باغ گیاهشناسی کیو در نزدیکی لندن مذاکرات حساسی را برای دریافت مجوز به منظور گرفتن میوه انجام داده بود که هرکدام دانه مهمی را درون خود جای داده بود. ساراسن سپس باید منتظر میماند تا این نخل تنها آنها را تولید کند.
۹ متر بالاتر، ۵۰ عدد میوه قرار داشت که میتوانست آنها را بچیند و او باید تصمیم میگرفت که چه تعداد از آنها را از درخت جدا کند: به اندازهای که به خودش این شانس را بدهد که آنها را در کیو بکارد، درحالیکه تعداد کافی از آنها باقی بماند تا دانشمندان محلی روی آنها کار کنند. او ده میوه چید؛ اما این عدد شانس او نبود.
کوه مولانجی در مالاوی، تنها سکونتگاه طبیعی سرو مولانجی (Widdringtonia Whytei) است: در سال ۲۰۱۹، تنها هفت نمونه بالغ از این درخت باقی مانده بود. درنتیجه تلاشهای حفاظتی، اکنون نیم میلیون اصله از این درختان روییدهاند.
وقتی وضع بد درختان رسانهای میشود، معمولاً جنگلزدایی دلیل آن است؛ اما جنگلزدایی تنها بحرانی نیست که درختان با آن مواجه هستند. نزدیک یکسوم از درختان (بیش از ۱۷۵۰۰ گونه) درمعرض تهدید انقراض قرار دارند. این تعداد بیش از دو برابر تعداد کل پستانداران، پرندگان، دوزیستان و خزندگانی است که مورد تهدید قرار دارند. از سوی دیگر، کاشت انبوه درختان اغلب درنتیجه استفاده از یک گونه واحد به این مشکل اضافه میکند.
درحالحاضر، صدها نفر از حامیان حفاظت از گیاهان در سراسر جهان در تلاش هستند تا درختانی را که به سرعت در حال حرکت به سمت انقراض هستند، نجات دهند. پل اسمیت، رئیس سازمان خیریه محافظت از باغهای گیاهشناسی (BGCI) واقع در لندن میگوید: «نباید از هیچگونه درختی دست بکشیم.»
دراینبین، فرصت کم و موانع بسیار فراوان است و هم تغییرات اقلیمی و هم جریان مُد در بومشناسی بر خلاف آنها حرکت میکند. پیتر بریجواتر، متخصص مدیریت تنوع زیستی در دانشگاه کانبرا در استرالیا، میگوید یافتن سکونتگاه طبیعی برای هر گونه درخت غیرممکن است؛ زیرا تغییرات اقلیمی اکوسیستمها را به شکل ریشهای تغییر میدهد. او میگوید دانشمندانی که فکر میکنند این هدف واقعگرایانه است، در خواب و خیال به سر میبرند.
نخل تنها که در باغ گیاهشناسی کورپیپ در موریس زندگی میکند، آخرین بازمانده گونه Hyophorbe amaricaulis است. پژوهشگران سالها تلاش کردهاند تا به تکثیر آن کمک کنند؛ اما موفقیتی حاصل نکردهاند.
ناپدیدشدن گونهها از سطح زمین ارتباط تنگاتنگی با تغییرات اقلیمی دارد و به همان اندازه مخرب است. سرعت انقراض بیسابقه و در حال شتابگرفتن است و حدود یک میلیون گونه گیاه و جانور مورد تهدید قرار دارند. وضعیت نامناسب درختان میتواند در هیاهوی داستانهای پستانداران یا پرندگانِ درمعرض خطر انقراض گم شود.
در سال ۲۰۱۶، بهمنظور جلب توجه بیشتر به درختان، BGCI با همکاری اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN)، بزرگترین ارزیابی حفاظتی در تاریخ IUCN را با عنوان ارزیابی جهانی درختان (Global Tree Assessment) سازماندهی کرد. صدها نفر از حامیان حفاظت از گیاهان، جنگلهای بارانی، کوهها و نواحی آسیبدیده از جنگ را جستوجو کردند و گاهی چیزی بیش از نمونهای خشک یا شهادت کاوشگری که مدتها پیش از دنیا رفته بود، در دست نداشتند تا آنها را هدایت کند.
آنها در گزارشی در سال ۲۰۲۱ اعلام کردند که ۵۸,۴۹۷ گونه درخت پیدا کردهاند که از میان آنها، ۱۷۵۱۰ گونه تهدید شدهاند. از آن زمان، تقریباً ۲,۸۰۰ گونه از آنها بهعنوان گونههای در بحران انقراض فهرست شدهاند. تصور میشود که حدود ۱۴۲ گونه در طبیعت منقرض شدهاند. امسال، گروه جداگانهای از مدلسازان تخمین زدند که ۹ هزار گونه درخت دیگر وجود دارد که کشف نشده است.
طبق اطلاعات مربوط به بیش از ۸۵ هزار گونه که ارزیابی جهانی درختان جمعآوری کرده است، تقریباً یکسوم از گونهها درمعرض تهدید انقراض قرار دارند. اطلاعات کافی درمورد ۱۳ درصد از این درختان وجود ندارد (بهدلیل گِردکردن جمع ارقام ۱۰۰ نمیشود).
فقط تعداد درختان نیست که اهمیت دارد، بلکه تنوع آنها نیز مهم است. یک گونه واحد میتواند اساس یک شبکه اکولوژیکی کامل باشد و نابودی آن میتواند موجب آبشاری از انقراضها شود که میتواند فروپاشی کل اکوسیستم را در پی داشته باشد.
ژان کریستف وی، مدیرکل بنیاد فرانکلین، سازمانی خصوصی در ژنو سوئیس و حامی مالی فعالیتهای ارزیابی و حفاظت از درختان، میگوید اکوسیستمهای قوی و متنوع در ذخیره کربن نیز بهتر عمل میکنند. وی میگوید: «هیچگونه درختی نباید بهعنوان گونه غیرضروری درنظر گرفته شود؛ زیرا شرایط را برای توسعهدهندگان، کشاورزان و چوببُرها مهیا میکند تا حذف هر گونه درخت تهدیدشده را توجیه کنند.»
حفاظت از درختان در اهداف بینالمللی تنوع زیستی گم شده است، تا حدی به این دلیل که درختان در اهداف کلی محافظت از گیاهان قرار میگیرند و همچنین به این علت که گیاهان بهطورکلی نسبتبه پرندگان و حیوانات زیاد به چشم نمیآیند.
مالین ریورس، رئیس اولویتبندی حفاظت از درختان در BGCI میگوید درختان باید برای بومشناسان ارزیابی شوند تا از آنها حمایت کنند. او میگوید: «اگر به پستانداران، پرندگان و خزندگان نگاه کنید، دادههایی دارند که هنگام بحث سیاسی میتوانند آنها را مطرح کنند. تاکسونومی به یک گونه نام و هویتی میدهد که میتواند به دفاع از آن کمک کند.»
محافظت و تکثیر
محافظان محیط زیست با استفاده از فهرست گونههای تهدیدشده شروع به اولویتبندی گونهها و گروههای تاکسونومیک کردهاند. اسمیت میگوید بهترین رویکرد، محافظت از درختان آسیبپذیر در زیستگاههای طبیعی آنها است. اگر امکان چنین کاری وجود نداشته باشد، پژوهشگران سعی میکنند تا به کمک بذر آنها را در آزمایشگاه، گلخانه یا باغهای گیاهشناسی پرورش دهند.
ارزیابی جهانی درختان نشان داد که حدود دو سوم از گیاهان تهدیدشده در مناطقی یافت میشوند که از قبل محافظت شدهاند و تأکید کرد که یکی از وظایف مهم تقویت یا گسترش این پناهگاهها است که میتواند به معنای کنترل چرا، اجرای ممنوعیت قطع درختان برای گونههای خاص یا ایجاد قطعاتی از زمین باشد که در آن بتوان درخت را برای دستیابی به میوه یا گل بدون آسیب رساندن به جمعیت بزرگتر کشت کرد.
برای مثال، در جزیره دومینیکا در شرق دریای کارائیب، جایی که در آن برداشت رزین در حال نابودکردن درختان Protium attenuatum بود، تغییر روش جمعآوری رزین آسیب را متوقف کرد. اگرچه، گاهی اوقات درختان بسیار کمی باقی میمانند بهطوریکه محافظت از منطقه برای نجات آنها کافی نیست.
درخت کارومیا گیگاس (Karomia gigas) در تانزانیا را نوعی قارچ بذرکش تهدید میکند.
در تانزانیا، فاندی ماشیمبا، متخصص زیستشناسی بذر، با جمعیت کوچکی از گونهای از درختان بلندقامت به نام کارومیا گیگاس کار میکند. تصور میشد این درختان که برگهای بیضی شکل بزرگ و میوههای کاغذی خاصی دارند، در دهه ۱۹۸۰ منقرض شده باشند؛ اما در سال ۲۰۱۱ حدود شش اصله از آنها توسط گیاهشناسان دانشگاه دارالسلام کشف شدند.
حفاظت از زیستگاه کافی نیست؛ زیرا نوعی قارچ میوه نابالغ آنها را از بین میبرد. ماشیمبا که در سازمان خدمات جنگلی تانزانیا بر تولید بذر نظارت میکند، سعی دارد تا میوهها را پیش از اینکه قارچ آن را آلوده کند، بچیند تا بذرها را استریل کرده و آنها را برای کاشت تکثیر کنند. ماشیمبا و همکارانش سعی کردند صدها بذر K. gigas را برویانند. درنتیجه تلاش آنها فقط سه گیاه ارزشمند حاصل شد که ماشیمبا آنها را از پنجره دفتر خود درحالیکه برگهای بزرگشان در نسیم تکان میخورد، زیرنظر دارد.
در سال ۲۰۱۸، سازمان خدمات جنگلداری همچنین ۶ هزار میوه کارومیا گیگاس را به باغ گیاهشناسی میسوری در سنت لوئیس فرستاد. در آنجا، گیاهشناسی به نام روی گرو بر استخراج و کشت ۲۴ هزار بذر نظارت کرد. از این بذرها فقط ۳۰ گیاه حاصل شد. سال گذشته، یکی از نهالها گل کوچک و بنفش رنگپریدهای را تولید کرد که در عرض یک روز از بین رفت. وقتی دو درخت بهطور همزمان گل میدهند، گیاهشناسان اقدام به دگرگردهافشانی میکنند.
در سال گذشته، یکی از ۳۰ گیاه کارومیا گیگاس در باغ گیاهشناسی میسوری برای یک روز گل داد.
ماشیمبا از یک نظر خوششانس است: کارومیا گیگاس دانه تولید میکند. برخی از درختان هیچ دانهای تولید نمیکنند؛ زیرا گردهافشانان آنها از بین رفتهاند. گاهی فقط یک جنس از درخت باقی میماند. برای مثال، بیشتر نمونههای بازمانده سرخدار دم گربهای (Amentotaxus argotaenia) در جنوب چین نر هستند.
پس از جستوجویی جهانی، یک درخت ماده تنها در باغ گیاه شناسی سلطنتی ادینبورگ بریتانیا کشف شد. دانشمندان قلمههایی را برای کاشت در نزدیکی درختان نر باقی مانده جدا کردند. گونتر فیشر، بومشناس باغ گیاه شناسی میسوری میگوید وقتی آنها گل میدهند، تولیدمثل میتواند شروع شود؛ اما ممکن است ۳۰ سال طول بکشد.
حتی اگر دانشمندان موفق به گرفتن بذر از درختانی شوند که در حال انقراض هستند، جوانه زدن آنها میتواند دشوار باشد. برخی به خواب میروند. حالت خواب حالت محافظتی است که بسته به گونه ممکن است فقط ازطریق گرما، سرما یا خراشیدگی شکسته شود. خواب طبیعی میتواند سالها ادامه پیدا کند. دانشمندان سعی میکنند به کمک فرایندی به نام «نجات جنین» بر این مسئله غلبه کنند.
همه راهحلهای ممکن
نخل تنها در باغ گیاه شناسی کورپیپ (کهنسال، آسیبدیده و دوک مانند) مشکلاتی نظیر مشکلات بذر و جوانهزنی دارد. این درخت از دهه ۱۹۸۰ دربرابر چندین امدادگر مقاومت کرده است. یکی از موانع آن است که نخل بهمنظور اجتناب از خودگشنی، در زمانهای متفاوتی گلهای نر و ماده را تولید میکند.
دانشمندان با استفاده از نردبان و فرچهای برای جمعآوری، ذخیره و انتقال گرده از این مانع عبور میکنند. درنتیجه این پروژههای گردهافشانی کمکی میوههایی حاصل شد که ساراسن در سال ۲۰۰۶ آنها را به کیو برد. او میدانست که دانههای نخل تنها اگر کاشته شوند، رشد نمیکنند،؛ بنابراین، از روش نجات جنین استفاده کرد.
با تعداد بسیار کم دانه، ساراسن احساس کرد این آزادی عمل را ندارد که با محیطهای کشت مختلف آزمایش کند؛ بنابراین، با خود فکر کرد که استفاده از کدام ترکیب از همه بهتر است. او محیط کشتی را که فکر میکرد، مناسب است، انتخاب کرد. دانهها جوانه زدند و طول گیاهچهها به ۲۵ سانتیمتر رسید. سپس یک روز، ریشههای سفید آنها قهوهای شد و آنها مردند که بدون شک با محیط کشت ارتباط داشت.
تلاشهای دیگر به دلیل بدبیاری بینتیجه مانده است. در سال ۲۰۱۰، کارلوس ماگدالنا، دانشمند باغبانی کیو هنگام بازدید از موریس برای جمعآوری میوههای تازه درخت نخل مذاکراتی انجام داد؛ اما کارگر باغ که از اهمیت این میوهها خبر نداشت، دو عدد از پنج میوه ذخیرهشده در یخچال را خورد. در بازگشت به کیو، دانههای میوههای دیگر جوانه نزدند. این ناکامیها ماگدالنا را خشمگین کرده است.
خوزه لوئیس مارسلو پنیا میداند ماگدالنا چه احساسی دارد. در سال ۲۰۱۸، مارسلو پنیا متخصص طبقهبندی گیاهان، در جنگلی در دره مارانیون پرو قدم میزد که درختی را با گلهای سبز روشن پیدا کرد: درخت Pradosia argentea که تصور میشد منقرض شده باشد. مارسلو پنیا میگوید: «این شادی منحصربهفردی است که نمیتوان آن را توصیف کرد.» با بررسیهای بیشتر، ۲۰۰ درخت دیگر در این ناحیه پیدا شد که همه آنها توسط کشاورزی مورد تهدید قرار داشتند.
خانهنشینیهای کووید ۱۹ درست زمانی شروع شد که او در تلاش بود آنها را نجات دهد. مارسلو پنیا بدون امکانات دانشگاه؛ اما با کمک از راه دور BGCI، در منزل خود ۴۰۰ دانه را از میوه درخت مذکور را جدا کرد. بیش از ۶۰ عدد از دانهها جوانه زدند و از این میان، ۲۰ گیاه زنده ماندند. سال بعد، او دوباره با استفاده از دانههای تازه این کار را تکرار کرد؛ اما نوعی قارچ همه آنها را از بین برد. او وقتی داستانش را به پایان میرساند، عینکش را برمیدارد تا اشکهایش را پاک کند.
او میگوید: «این مسئولیت بزرگی است.» حتی با ۲۰ موفقیت کوچک در گلخانه، مارسلو پنیا نگران مرحله بعدی این کار یعنی واردسازی مجدد آنها به طبیعت است. او میگوید مردم محلی تا همین اواخر از P. argentea خبر نداشتند. آنها اکنون از حفاظت از درختان باقی مانده حمایت میکنند؛ اما همچین به فضایی برای کشاورزی نیاز دارند که میتواند بازماندگان را درمعرض خطر قرار دهد.
بازگشت به طبیعت
شکوفایی در طبیعت یکی از رویاهای دور برای گونه کارومیا گیگاس نیز است. آژانس جنگلهای تانزانیا و شرکای آن در حال ایجاد محوطههای تکثیر بذر و نهالستانهایی برای این گونه هستند؛ اما آینده آن نامشخص است، تا حد زیادی به این علت که درختان جدید ممکن است دربرابر همان قارچ ناشناخته از پای درآیند. گرو میگوید: «ممکن است مجبور شویم خودمان را با این حرف راضی کنیم که خوب، ما این موجودات دوستداشتنی را در باغ داریم.»
طی پروژهای در باغ گیاهشناسی میسوری، ۳۰ گیاه کارومیا گیگا تولید شد.
در مواردی واردسازی مجدد میتواند بسیار موفق باشد. سازمان حفاظت از باغهای گیاهشناسی به موفقیت پروژههای کوه مولانجی در مالاوی اشاره میکند که تنها زیستگاه طبیعی سرو مولانجی (Widdringtonia whytei) است. در سال ۲۰۱۹، تنها هفت درخت بالغ باقی مانده بود و بقیه قربانی قطع غیرقانونی درختان شده بودند؛ اما تا سال ۲۰۲۱، به خاطر همکاری با مؤسسه تحقیقات جنگلداری مالاوی و مردم محلی، دامنههای کوه دوباره با ۵۰۰ هزار نهال به زندگی بازگشتهاند و بسیاری از مردم محلی اکنون ازطریق این تلاش امرار معاش میکنند.
اسمیت میگوید تکثیر نسبتاً ساده بود. درمقابل، در موریس اکولوژیستها وظیفه سختتری دارند. بنیاد حیات وحش موریس، به کمک گیاهشناسان مناطق دیگر در تلاش است تا چندین گونه در بحران انقراض را بهطور همزمان نجات دهد؛ اما نرخ موفقیت در ازدیاد گیاهان بسیار متفاوت است. احیای قابلتوجهی انجام شده است، ازجمله احیای برخی گونهها که فقط یک درخت از آنها باقی مانده بود؛ اما نخل تنها که اکنون بخشی از این پروژه است، همچنان به مقاومت خود ادامه میدهد.
دانشمندان در موریس، توری محافظ را در اطراف گلهای گیاه H. amaricaulis که به شکل دستی گردهافشانی میشود، قرار میدهند.
تلاش چهارمی نیز آغاز شده است. تورهایی در اطراف درخت آویزان شده است تا گلهای نر را فرا گرفته و گرده آنها ذخیره کند. از گردهها برای گردهافشانی دستی زمانی که گلهای ماده ظاهر شوند، استفاده خواهد شد.
در فرانسه، استفان بورد گیاهشناس امیدوار است بتواند بر مشکلی که ساراسن با آن روبهرو شد (دانه های بسیار کم)، غلبه کند. او میخواهد این کار را با استفاده از مقادیر زیاد دانههای تولیدشدهی Hyophorbe vaughanii، یکی از خویشاوندان موریسی نخل تنها، انجام دهد. او و تیمش سالها روی پروتکل فنی پیچیدهای کار کردهاند که طی آن رویانها به نهالهای ریشهداری تبدیل میشوند که خارج از لوله آزمایش زنده میمانند. اکنون او منتظر است تا این روش را روی دانههای نخل تنها آزمایش کند.
اگر ساراسن موفق شود، نخل ممکن است درنهایت به پارک ملی یا به طبیعت بازگردانده شود. کرسلی پاینی، دانشمند حفاظت در پارکهای ملی و خدمات حفاظتی موریس، درختان و درختچههای دیگر را دوباره وارد طبیعت کرده است و میگوید این تلاشی پرزحمت است. گیاهان میتوانند قربانی قارچها، آفات و مهاجمان دیگر شوند. او میگوید، پس از کاشت هزار نهال درختچه گلدار Nesocodon mauritianus، اکنون فقط ۵ گیاه باقی مانده است.
اسمیت میگوید این موضوع قابل انتظار است. در طبیعت، درختان مقادیر زیادی بذر تولید میکند که به دلیل خطرات طبیعی مانند بیماریها، آتشسوزی یا رقابت برای نور یا مواد مغذی تنها بخشی از آنها جوانه میزنند و زنده میمانند.
موزه درخت
کمپین جهانی درختان تاکنون صدها هزار نهال را از ۳۰۰ گونه درخت تهدیدشده کاشته است؛ اما برای درختانی که دیگر نمیتوانند در طبیعت زنده بمانند، تنها گزینههای موجود نگهداری نمونهای در یک مجموعه زنده یا ذخیره بذرهای آن در یک بانک بذر است.
یکی از اهداف استراتژی جهانی حفاظت از گیاهان سال ۲۰۱۱، حفظ حداقل ۷۵ درصد از گیاهان تهدیدشده در مجموعههای زنده یا بانکهای بذر تا سال ۲۰۲۰ بود؛ اما این هدف محقق نشد. علاوهبراین، خشککردن و انجماد بذرها همیشه کارساز نیست. فناوریهایی مانند سرماداری (انجماد سریع در دمای بسیار پایین) میتواند مفید باشد، اگرچه برای بسیاری از کشورها گران و غیرعملی است.
در سال ۲۰۱۸، محافظان محیط زیست هشدار دادند که دانههای یکسوم از گونههای درختی را نمیتوان ذخیره کرد تا حد زیادی به این دلیل است که طی فرایند خشکشدن میمیرند؛ اما اسمیت میگوید بانکهای بذر، انجماد، نهالستانها، باغهای گیاهشناسی و درختستانها گزینههای مختلفی هستند که میتوانند به ما در حفظ درختان کمک کنند.
یکی از رویکردها که میتواند مفید باشد، درختکاری انبوه است که در آن دولتها و شرکتها درختان را با هدف ذخیره کربن بهمنظور دستیابی به اهداف انتشار گازهای گلخانهای میکارند. همانند بسیاری از این دست پروژهها، کشت انبوه درختان در صورتی که به خوبی انجام نشود، میتواند تنوع زیستی را نابود کند. بهگفته اسمیت، اگر به خوبی انجام شوند، میتوانند گونههای زیادی را نجات دهند.
این نمونه از درخت Encephalartos woodii که در آفریقای جنوبی یافت شد، در اواخر دهه ۱۸۰۰ به باغ گیاهشناسی سطلنتی در نزدیکی لندن منتقل شد. این درخت، تنها عضو این گونه است که تاکنون در طبیعت یافت شده است.
برای کمک به افزایش سودمندی چنین پروژههایی برای تنوع زیستی، BGCI و شرکای آن یک برنامه صدور مجوز را برای پروژههای درختکاری با عنوان استاندارد جهانی تنوع زیستی (Global Biodiversity Standard) تنظیم کردهاند. حفاظت از گونهها همچنین میتواند از حرکت رو به رشد احیای اکوسیستمها بهرهمند شود. اکنون بیش از ۱۰۰ هزار مورد از چنین پروژههایی در سطح جهان وجود دارد که به اکوسیستمها در جذب کربن و ارائه خدمات ضروری کمک میکند.
اسمیت استدلال میکند که گنجاندن گونههای بومی موجب تقویت چنین پروژههایی میشود؛ اما کورت ماین، مورخ اکولوژی در بنیاد آلدو لئوپولد در ویسکانسین میگوید، بومشناسانی که درزمینه احیا کار میکنند، اغلب بیشتر به عملکرد کلی توجه دارند تا گونهها به شکل انفرادی. و آنها میخواهند اکوسیستمها خدمات متعددی ازجمله معیشت پایدار را به انسانها ارائه دهند. برخی اذعان میکنند که حفاظت از درختان نیز باید جایگاهی داشته باشند.
رابین چازدون، بومشناس احیا در دانشگاه کنتیکت میگوید: «کار مهمی است و میتوانیم چیزهای زیادی یاد بگیریم.» تعداد گونههای تهدیدشده خیلی بیشتر از پروژههایی است که برای کمک به آنها وجود دارد. او میگوید: «راهی برای محافظت از کل آنگونههای درختی وجود ندارد.» برخی از بومشناسان نگرانیهای عمیقتری دارند. بریجواتر میگوید تلاشهای بومشناسان و محافظان محیطزیست تغییرات اقلیمی را شامل نمیشود. وی میافزاید:
همه آنها درنهایت تصور میکنند چیزی تغییر نخواهد کرد؛ اما بسیاری از درختان و کل اکوسیستمها در محدودههای کنونی خود باقی نخواهند ماند. شما میتوانید هر گونه درختی را نجات دهید؛ اما به شکلی که مردم تصور میکنند، نخواهد بود. این درختان در باغهای گیاهشناسی و مناطق حفاظتشده و در جایی که برای بقای آنها مناسب است، کشت و نگهداری خواهند شد، نه جایی که درحالحاضر در آن رشد میکند.
ناجیان درختان را حسی درونی هدایت میکند: وحشت ازدستدادن همیشگی هویت غنی، منحصربهفرد، بدون جایگزین و اغلب ناشناخته هر گونه. بریجواتر میگوید: «بهعنوان یک انسان متواضع، احساس نمیکنم چندین دهه که روی این سیاره هستم؛ بلکه اجازه دارم تا میلیونها سال تاریخ تکاملی را از بین ببرم. هر گونه ارزش خاص خودش را دارد.»