مداخلات فاجعهبار انسان در طبیعت؛ از جنگ با شترمرغها تا قتلعام گنجشکها
شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۲:۳۰مطالعه 10 دقیقهطبیعت همچون کلاف پیچیدهای است که انسان بهسختی شروع به باز کردن آن کرده است و گاهی اوقات وقتی تلاش میکنیم این کلاف را باز کنیم، موجب میشویم گره بزرگتری ایجاد شود. از فروریختن سقفها تا برانگیختن جنگ ایموها، در اینجا به نقل از لایوساینس به ده نمونه اشاره شده است که انسان در طبیعت دخالت کرده است و نتیجه عکس گرفته است.
عملیات رهاسازی گربهها
در اوایل دهه ۱۹۵۰، سازمان جهانی بهداشت در پاسخ به شیوع مالاریا در بورنئو ، حشرهکش قوی DDT را روی جزیره پاشید. درنتیجهی این کار پشههای حامل بیماری از بین رفتند، اما این اقدام همچنین موجب آبشاری از رویدادهای فاجعهبار و پیشبینینشده شد.
ددت سمی غیراختصاصی است که حشراتی مانند زنبورهای انگلی را نیز از بین بُرد. زنبورهای انگلی از کرمهای پیلهساز تغذیه میکردند که سقفهای ساختهشده از جنس علف را میخوردند. بدون وجود زنبورها برای مهار کرمهای پیلهساز، کرمها تکثیر شدند و سقف خانههای مردم را جویدند و درنهایت موجب فروریختن ناگهانی سازهها شدند.
طولی نکشید که مرگ گربههای جزیره هم شروع شد. حشرهکش در زنجیره غذایی به سمت بالا رفته بود. گکوها (نوعی مارمولک) حشرات سمی را میخوردند و گربهها نیز از مارمولکها تغذیه میکردند. با از بین رفتن گربهها، تعداد موشهای صحرایی به شدت افزایش پیدا کرد. این جوندگان بیماری را در سراسر جزیره پخش کردند و موجب شیوع تیفوس و طاعون شدند.
در سال ۱۹۶۰، سرانجام سازمان جهانی بهداشت عملیات رهاسازی گربهها را برای مهار مشکلاتی که ایجاد کرده بود، انجام داد که طی آن گربهها با چتر نجات به بورنئو انداخته شدند. طبق برخی از گزارشها در این عملیات موفقیتآمیز ۱۴ هزار گربه رها شدند.
جنگ ایمو
وقتی سربازان استرالیایی از مبارزه در جنگ جهانی اول بازگشتند، دولت به آنها زمینهایی در استرالیای غربی هدیه داد تا کشاورزی کنند. ابتدا مالکان با کارهای محدود شروع کردند، اما وقتی در سال ۱۹۲۹ رکورد بزرگ کشور را فرا گرفت، مالکان جدید ترغیب شدند که تولید گندم را توسعه دهند.
در اکتبر ۱۹۳۲ کشاورزانی که به دلیل کاهش قیمت گندم دچار مشکل شده بودند، با تهدید دیگری برای معیشت خود مواجه شدند. تعداد زیادی از شترمرغهای استرالیایی یا ایموها (Dromaius novaehollandiae)، پرندگان بزرگ فاقد قدرت پرواز که بومی مناطق خارج از شهر هستند، بهطور ناگهانی ظاهر شدند و شروع به لگد کردن و خوردن محصولات کشاورزان کردند.
ایموها پس از فصل تولیدمثل در ماه مه و ژوئن به جنوب غربی مهاجرت میکردند و مزارع گندم احتمالا زیستگاههای امن، غذای فراوان و منبع قابل اعتمادی از آب را برای آنها فراهم میکردند.
تا نوامبر، خسارت واردشده آنقدر شدید بود که وزیر دفاع سربازان را برای جنگ علیه ایموها فرستاد. در اولین روز جنگل با ایموها، ارتش با گلهای متشکل از ۵۰ پرنده قوی مواجه شد که رگبار آتش مسلسل نتوانست آنها را شکست دهد. پرندگان دویدند و پراکنده شدند. تلاش برای نصب مسلسل روی کامیون هم حاصلی نداشت، چون سرعت دویدن شترمرغها خیلی بیشتر از سرعت کامیونها بود. شش روز بعد، سرباران درحالیکه فقط چند ایمو را کشته بودند، به خانه برگشتند.
تعقیب دم موش
وقتی موشها به خانهها هجوم بردند و در سال ۱۹۰۲ طاعون خیارکی (طاعون بوبونیک) را منتشر کردند، استعمارگران فرانسوی در هانوی تصمیم گرفتند این مشکل را حل کنند. آنها ساکنان هانوی را در پی شکار موشها به فاضلابها فرستادند که در ابتدا نتایج قابلتوجهی به همراه داشت.
مقامات فرانسوی برای تشویق تلاشهای ریشهکنی، جایزهای را برای هر موش کشتهشده تعیین کردند. مردم میتوانستند با تحویل دم موش که نشانگر کشته شدن موش بود، پاداش خود را دریافت کنند. اما وقتی تلفات موشها به هزاران موش در روز رسید، مقامات متوجه افزایش موشهای بدون دم در اطراف شهر شدند. علیرغم افزایش تعداد دمهای تحویل دادهشده، بهنظر میرسید تعداد موشهای زنده کم نشده بود. مقامات متوجه شدند که مردم موشهای بدون دم را رها میکنند تا بتوانند تولیدمثل کنند و فرصت کسب سود افزایش پیدا کند. مقامات بهداشتی همچنین مکانهای مخصوص پرورش موش را در حومه شهر پیدا کردند.
فرانسویها بعدا جایزه را لغو کردند. موشها که جمعیت آنها کنترل نمیشد، طاعون را منتشر کردند و در سال ۱۹۰۶ مرگ ۲۶۳ نفر را در پی داشتند.
ستاره دریایی فناناپذیر
منطقه هند-آرام منزلگاه اکوسیستمهای مرجانی است که از گونههای تهدیدشده بهشمار میروند و یکی از شکارچیان طبیعی آنها میتواند کل صخرهها را در عرض چند ماه نابود کند.
ستاره دریایی تاجتیغی (Acanthaster planci) که قطر آن میتواند به ۸۰ سانتیمتر برسد، تا ۲۱ بازوی پوشیده از صدها خار سمی دارد. آنها معده خود را روی مرجانها وارونه میکنند و بافت مرجانها را هضم میکنند.
در برخی از مکانها مردم تلاش کردند ستارههای دریایی را با تکه تکه کردن بدنشان از بین برنند و فراموش کردند که ستارههای دریایی میتوانند بدن خود را بازسازی کنند و بنابراین بهطور ناخواسته تعداد آنها را چند برابر کردند. مردم همچنین به این جانوران مواد شیمیایی سمی تزریق کردند و به طور تصادفی موجب شدند که آنها تخمریزی و هزاران اسپرم و تخمک را درون آب رها کنند. بهگفتهی کارشناسان، روش کارآمدتر، جدا کردن ستاره دریایی از صخرهها است.
اشتباه محاسباتی ۱۰۰ ساله
رودخانه کلرادو یکی از منابع حیاتی آب برای بیش از ۴۰ میلیون نفر در هفت ایالت آمریکا است. اگرچه در چند دهه اخیر آب این رودخانه بهطرز چشمگیری کاهش یافته است و یکی از علتهای آن تغییرات اقلیمی و دیگری اشتباه محاسباتی ۱۰۰ ساله است.
در سال ۱۹۲۲ ایالتهای آریزونا، کالیفرنیا، کلرادو، نوادا، نیومکزیکو، یوتا و وایومینگ منابع آب رودخانه کلرادو را بین خود تقسیم کردند. اما تخمین آنها مبتنی بر جریان سالانهای از رودخانه بود که مربوط به دورهای با بارندگی شدید بود. درواقع، در مواقع عادی جریان رودخانه کمتر از حدی بود که برآورد شده بود. این تخمین هرگز اصلاح نشد، به این معنا که ایالتها نسبتبه چیزی که روخانه میتوانست در مواقع عادی مهیا کند، مقدار بیشتری از آب برای خود درنظر گرفته بودند. در طول یک قرن، این نظارت سیاسی به کاهش ۲۰ درصدی از جریان رودخانه کلرادو و کاهش سطح آب در مخزن سد هوور و دریاچه پاول (دو مخزن بزرگ کشور) منجر شده است.
انفجار جمعیت وزغ نیشکر در استرالیا
در اواخر قرن نوزدهم، صنعت نوپای نیشکر استرالیا با مانعی مواجه شد. سوسکهای بومی به محصولاتی که یک قرن پیش به کشور وارد شده بود، میل پیدا کرده بودند و با خرد کردن ریشههای آنها خسارتهای زیادی به بار میآوردند.
حشرهشناسان درمورد موفقیت ظاهری وزغ نیشکر (Rhinella marina) در مهار جمعیت سوسکهای نیشکر در پورتوریکو شنیدند. دانشمندان در سال ۱۹۳۵ پس از وارد کردن جمعیت مولد از هاوایی، ۲۴۰۰ وزغ را در منظقه گوردنویل کوئینزلند رها کردند. اما آنها نتوانستند بررسی کنند که آیا وزغها واقعا سوسکهای نیشکر را میخورند یا خیر و همچنین اثرات زیستمحیطی ناشی از آزاد کردن آنها را ارزیابی نکردند.
جمعیت سوسکهای نیشکر ثابت ماند و حشرات همچنان مزارع نیشکر را ویران کردند. در همین حین جمعیت وزغهای نیشکر به شدت افزایش یافت و این دوزیستان از کوئینزلند به سواحل نیوساوتولز، قلمرو شمالی و بخشهایی از شمال غربی استرالیا گسترش یافتند.
وزغهای نیشکر زهری را ترشح میکنند که میتواند حیواناتی را که وزغها را میخورند، بکشد. طولی نکشید که گسترس وزغهای نیشکر موجب کاهش شکارچیان بومی ازجمله کوئول شمالی (Dasyurus hallucatus) شد که اکنون در فهرست گونههای درمعرض خطر انقراض قرار دارد و آسیب زیادی به اکوسیستمها وارد کرد.
دولت استرالیا در وبسایت خود اعلام کرده است که وزغهای مهاجم امروزه همچنان ویرانی به بار میآورند، اما بعید است روش فراگیری برای کنترل جمعیت وزعهای نیشکر در سراسر استرالیا وجود داشته باشد.
دوزخ زیرزمینی
در ماه می سال ۱۹۶۲، آتشسوزی در محله کوچک سنترالیا در پنسیلوانیا آغاز شد. بنا به گزارشها، آتشسوزی مذکور به دلیل سوزاندن عمدی زبالههای مسکونی در یک معدن متروکه آغاز شد. با گسترش شعلهها، مردم چندین بار سعی کردند آن را خاموش کنند، اما موفق به مهار آتشسوزی نشدند. سوختن زبالهها تا آگوست ادامه پیدا کرد و در این زمان، به شرکتهای زغال سنگ محلی و بازرسان دولتی معادن درمورد احتمال آتشسوزی معدن هشدار داده شد.
سنترالیا برفراز هزارتویی از معادن زغال سنگ متروکه قرار دارد و ممکن است به وسیلهی دهانه بازی در گودال زباله که آتشسوزی از آنجا شروع شد، به آتش کشیده شده باشد. آتشسوزیها هنوز ادامه دارد. دولت در دهه ۱۹۸۰ از مبارزه با شعلههای آتش دست کشید و به جای آن ساکنان را به محل دیگری منتقل کرد.
جریانهای دود زغال سنگ زمین اطراف را پُخته است، درختان را سفید کرده است و شکافهایی را باز کرده است که گازهای سمی از آنها خارج میشود. به جز شبکهای متروکه از خیابان و دهها نفر که حاضر به ترک آن نبودند، بقایای کمی از سنترالیا برجای مانده است. ممکن است ۲۵۰ سال دیگر طول بکشد تا زغال سنگی که سوخت این دوزخ زیرزمینی را تامین میکند، تمام شود.
مبارزه با ماهیهای کپور مهاجم
کپور آسیایی در دهه ۱۹۷۰ به منظور مقابله با رشد جلبکها در تصفیهخانههای آب و استخرهای آبزیپروری به آمریکا وارد شد. اما آنها خیلی زود از مکانهایی که در آن محصور بودند، فرار کردند و به رودخانهها راه پیدا کردند. برخی از گونهها حتی میتوانند از روی سدهای کم ارتفاع بپرند و از موانع موجود در آبراههها عبور کنند. آنها پس از فرار به گونهای مهاجم تبدیل شدند و فعالیتهای ماهیگیری را دچار اختلال کردند.
ماهیهای کپور به رودخانه میسیسیپی و شاخههای آن رسیدهاند و در آستانه سرازیر شدن به دریاچههای بزرگ هستند. در آنجا میتوانند ویرانیهای زیستمحیطی به بار آورند و به صنعت ماهیگیری خسارت وارد کند.
سپاه مهندسی ارتش ایالات متحده در سال ۲۰۱۳ مانعی الکتریکی را در آبراه شیکاگو قرار داد. این سیستم وقتی ماهیها به سمت بالادست شنا میکنند، آنها را بیهوش میکند و بدن آنها را به سمت پایین میاندازد. درحالیکه بهنظر میرسد این طرح تاکنون جلوی کپورهای مهاجم را گرفته است، مانع ممکن است بهطور کامل مطمئن نباشد و به ماهیهای کوچک اجازه عبور دهد.
گنجشکها را نابود کنید
تحت حکومت مائو زِدونگ از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۷۹، چین دستخوش تغییرات صنعتی بیسابقهای شد. در جریان پروژه اجتماعی اقتصادی رادیکالی که برای پیش گرفتن از بریتانیا و به دست آوردن ایده کمونیسم مائو طراحی شده بود، شعار «انسان باید طبیعت را تسخیر کند» به شعار عمومی تبدیل شد.
- اگر انسان مدرن هرگز وجود نداشت، زمین چه تفاوتی با امروز داشت؟27 آبان 00مطالعه '9
- اولین گونهای که انسان آن را به نابودی کشید، کدام بود؟22 مهر 99مطالعه '8
- آیا حیوانات غیرانسان میتوانند همدیگر را منقرض کنند؟8 بهمن 00مطالعه '5
مائو در سال ۱۹۵۸ «کمپین چهار آفت» را راهاندازی کرد و از مردم خواست مگسها، پشهها، موشها و گنجشکها را ریشهکن کنند. مائو تصور میکرد گنجشکها با خوردن دانهها محصولات کشاورزی را کاهش میدهند و دستور داد به آنها شلیک کنند، لانههای آنها را خراب کنند و بقیه آنها را با کوبیدن ظرفها به هم از مزارع دور کنند تا براثر گرسنگی بمیرند.
با کاهش تعداد گنجشکها در سراسر چین، طعمهی پرندگان فراوان شد. ملخها فزونی یافتند و حشرات محصولخوار زیاد شدند. همراه با سایر اثرات جنگ مائو دربرابر طبیعت مانند جنگلزدایی گسترده و استفاده از آفتکشها و سایر سیاستهای فاجعهبار، تلاش گنجشکها را نابود کن، قحطی ویرانگری را به دنبال داشت که جان دهها میلیون نفر را گرفت.
نابودی تالابهای حفاظتی رودخانه میسیسیپی
رودخانه میسیسیپی به مدت ۷ هزار سال رسوبات را از سراسر آمریکای شمالی حمل میکرد و در خلیج مکزیک آنها را رها میکرد. در آنجا، گلولای در قطعات خشکی که توسط کانالهای آب باتلاقی از هم جدا میشدند، جمع میشد و دلتای معروف رودخانه و باتلاقهای آن را تشکیل میداد.
در سال ۱۷۱۸ مستعمرهنشینان فرانسوی که نیو اورلینز را در کنار کانال اصلی میسیسی بنا میکردند، با ورود سیل بهاری به ساختمانهای نیمه کاره ناامید شدند. آنها دستور ساخت دیوارهای خاکی را بهعنوان سدی برای خشک نگه داشتن شهر دادند. در طول دهها سال، خاکریزهای بیشتری ساخته شد و درنهایت کل خاکریزها به شکل دیواری به طول هزاران مایل در هم ادغام شدند.
ساختوسازها باعث شکوفایی شهرها و زمینهای کشاورزی شد، اما موجب شد رودخانه به سیلابی واحد تبدیل شود و کانالهای نزدیک آن از بین برود. درحالیکه میسیسیپی قبلا خاکهایی را که با خود حمل میکرد، بازیافت میکرد، اکنون مستقیما به خلیج میریزد و رسوبات را به اعماق دریا میبرد. در نتیجهی این امر از دهه ۱۹۳۰، لوئیزیانا بیش از ۵۲۰۰ کیلومتر مربع از خشکی خود را به اقیانوس ریخته است که معادل غرق شدن یک زمین فوتبال در هر ۱۰۰ دقیقه است.
از بین رفتن تالابهای حفاظتی تاثیر طوفان و سیل را بر جوامع ساحلی تشدید میکند. از سوی دیگر، افزایش سطح دریا و از بین رفتن خشکیها صنعت ماهیگیری تجاری لوئیزیانا، پنج بندر اصلی و اکوسیستمهای تالابی غنی منطقه را تهدید میکند.