داستان برند: ظهور، افول و تولد دوباره IBM
یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۰مطالعه 24 دقیقهشرکت بینالمللی دستگاههای کسبوکار (International Business Machines یا IBM) نامی آشنا در دنیای فناوری اطلاعات است. این غول دنیای فناوری با گذر از فرازونشیبهای بسیار، همواره در مسیر نوآوری و پیشرفت در عرصهی کامپیوتر و فناوری گام برداشته و در طول سالهای فعالیت خود تا به امروز، طیف گستردهای از محصولات را به بازار عرضه کرده است. داستان IBM از اواخر قرن نوزدهم و پس از ادغام چند شرکت کوچک آمریکایی در سال ۱۹۱۱ میلادی آغاز شد.
این مطلب بهمناسبت سالگرد تأسیس IBM در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ بهروز شد.
IBM، شرکت کامپیوتری چندملیتی و از معدود شرکتهای فناوری ارتباطات با بیش از ۱۰۰ سال سابقهی فعالیت است که مقر اصلی آن در نیویورک قرار دارد. کسبوکار فعلی IBM، طیف وسیعی از فعالیتها از جمله طراحی و تولید سختافزار و نرمافزار، ارائهی خدمات زیرساخت، سرویسهای هاست، مشاوره، کامپیوترهای مینفریم و نانوتکنولوژی را شامل میشود. شاید کمتر شرکتی را در دنیای تکنولوژی بتوان یافت که زمینهی فعالیتش به گستردگی و تنوع IBM باشد.
IBM با داشتن بیش از ۳۰۵ هزار کارمند تا پایان سال ۲۰۲۳ (بیشتر از تعداد کارمندان گوگل، اپل و مایکروسافت) در ۱۷۵ کشور دنیا و در اختیار داشتن ۱۲ لابراتوار پیشرفتهی تحقیقاتی در ۶ کشور، به تنهایی از هر شرکت تکنولوژیک دیگری بیشتر پتنت در اختیار دارد. این شرکت ۱۲۲۱۱۰ پتنت دارد که از این تعداد، ۳۵۰۸۰ اختراع به ثبت نهایی رسیدهاند.
آمریکا نخستین کشوری است که IBM بیشترین تعداد پتنت را در آن به ثبت رسانده و بعد از آن، کشورهای چین و ژاپن قرار دارند. کارمندان این شرکت تا به حال موفق به کسب شش جایزهی نوبل، شش جایزهی تورینگ، ۱۰ مدال ملی تکنولوژی و پنج مدال ملی علمی شدهاند. اما سؤال اصلی آن است که IBM فعالیت خود را چگونه و از کجا آغاز کرد؟ در ادامه در مورد سرگذشت پر فرازونشیب این شرکت بزرگ و دستاوردهای آن صحبت میکنیم.
شرکت IBM چگونه به غول فناوری تبدیل شد؟
ریشهی IBM به سال ۱۸۸۰ باز میگردد؛ سالها پیش از پیدایش کامپیوترهای الکترونیکی. IBM در ابتدا یک شرکت هلدینگ به نام CTR بود که از سه شرکت «ماشینهای جدولبندی» (Tabulating Machine)، «شرکت بین المللی ضبط زمان» (International Time Recording) و شرکت «مقیاس پردازشی» (Computing Scale) تشکیل میشد. این سه شرکت به فعالیت مستقل تحت نام خود ادامه میدادند تا اینکه بالأخره در سال ۱۹۳۳ با از بین رفتن ماهیت هلدینگ شرکت مادر، تمامی آنها در هم ادغام شدند.
شرکتهایی که هلدینگ CTR را به وجود آورده بودند، طیف گستردهای از محصولات را تولید میکردند؛ از دستگاههای ثبت ساعات حضور و غیاب کارمندان و ترازو گرفته تا آسیاب قهوه و دستگاه برش خودکار گوشت. اما مهمترین محصول این شرکت، ماشینهای محاسباتی و پانچ کارتهای مخصوص استفاده در این دستگاهها بود. چارلز فلینت، مدیر عامل وقت شرکت، دربارهی خط تولید محصولات متفاوت CTR در آن زمان میگفت:
بهجای اینکه درآمدمان به یک محصول خاص وابسته باشد، سه خط تولید مجزای محصولات داشتیم. با این کار در شرایط عادی بازار، از سود سرشار حاصل از محصولات متنوع سه شرکت مستقل خود بهرهمند میشدیم و در زمانهای غیرعادی، بهجای یک شانس، از سه شانس بقا در بازار برخوردار بودیم و میتوانستیم همچنان به سهامداران سود پرداخت کنیم.
شرکتهای تشکیلدهندهی CTR با داشتن ۱۳۰۰ کارمند، تعدادی دفتر و کارخانه در ایالتهای نیویورک، اوهایو، میشیگان و حتی تورنتوی کانادا داشتند. مهمترین شرکت تکنولوژیک از میان شرکتهای CTR، شرکت «ماشینهای جدولبندی» بود که توسط هرمن هولریث تأسیس شد و تخصص آن در توسعهی تجهیزات پردازش اطلاعات با استفاده از کارتهای پانچ بود.
هولریث که در ادارهی آمار ایالات متحده کار میکرد، برای کاهش زمان و پیچیدگی جدولبندی اطلاعات بهدستآمده از آمارگیری سال ۱۸۹۰ آمریکا، اولین پتنتهای مربوط به فناوری ماشینهای جدولبندی را به ثبت رساند. توسعهی کارتهای پانچ توسط او در سال ۱۸۸۶، تا ۸۰ سال بهعنوان استانداردی برای صنعت جدولبندی و ورودی اطلاعات محاسباتی در نظر گرفته میشدند.
پس از اینکه شرکت ماشینهای جدولبندی توانست در مناقصهی دولتی برای پردازش اطلاعات سرشماری سال ۱۹۰۰ میلادی آمریکا برنده شود و پروژه را با سرعت خارقالعادهای به انجام برساند؛ هولریث با این چالش جدید مواجه بود که چگونه شرکت نوپای خود را در سالهایی که در آن سرشماری انجام نمیشود، مشغول نگه دارد. او برای یافتن بازار فروش ماشینهای پانچ و جدولبندی اتوماتیک خود، به شرکتهای خصوصی و خارجی روی آورد.
در سال ۱۹۱۱، هولریث ۵۱ ساله که وضع سلامتی مناسبی نداشت، کسب و کار خود را به مبلغ ۲٫۳ میلیون دلار به چارلز فلیت (که بعدها CTR را تأسیس کرد) فروخت، که از این مبلغ، مقدار ۱٫۲ میلیون دلار به خودش رسید.
پس از آنکه مشخص شد مدیریت کسبوکار گستردهی CTR کار آسانی نیست، فلیت از توماس واتسون، شخص دوم شرکت انسیآر کمک خواست. در سال ۱۹۱۴ واتسون بهعنوان مدیر ارشد و در سال ۱۹۱۵ بهعنوان رئیس CTR برگزیده شد. واتسون با استفاده از تجربیات مدیریتی خود در انسیآر، بهسرعت مجموعهای از تاکتیکهای تجاری مؤثر را در CTR به اجرا گذاشت.
IBM یکی از اولین شرکتهایی بود که زنان و اقلیتها را استخدام میکرد
از جمله سیاستهایی که واتسون با خود به CTR آورد میتوان به توجه و تمرکز ویژه به مشتری اشاره کرد که بعدها به IBM به ارث رسید و همچنان بهعنوان یکی از سیاستهای اصلی این شرکت اجرا میشود. تغییرات واتسون در CTR بهسرعت نتیجه داد؛ بهطوری که درآمد شرکت در چهار سال ابتدایی مدیریت وی، دو برابر شد و شرکت توانست پای خود را به اروپا، آفریقای جنوبی، آسیا و استرالیا باز کند.
در این دوران واتسون نقشی اساسی در شکلگیری آنچه امروزه به نام «فرهنگ IBM» میشناسیم، ایفا کرد. او در سال ۱۹۱۴ اولین کارمند معلول را به استخدام شرکت درآورد و اولین دپارتمان آموزش کارمندان را در سال ۱۹۱۶ شکل داد. شعار معرف «THINK» نیز توسط او در سال ۱۹۱۵ ابداع و بهسرعت به بخشی از فرهنگ سازمانی شرکت تبدیل شد. واتسون برای نظرات کارمندان خود ارزش و اهمیت زیادی قائل بود. او با «سیاست درب باز» (Open Door policy) و تشویق کارمندان به مراجعه به شخص او یا دیگر مدیران ارشد اجرایی، سعی داشت تا روح جمعی شرکت را تقویت کند. واتسون که از نام CTR خوشش نمیآمد بالأخره در سال ۱۹۲۴ نام شرکت را به International Business Machines و به اختصار، (IBM) تغییر داد.
IBM در سالهای ابتدایی
IBM بخش مهمی از فرهنگ سازمانی امروز خود را مدیون توسعهی انجامشده در دههی ۲۰ میلادی است. در آن سالها، طرحهایی مانند «باشگاه ربع قرن» برای گرامیداشت کارمندانی با ۲۵ سال سابقهی کار در شرکت، «باشگاه صددرصد» برای تجلیل از کارمندانی که به هدف فروش سالانهی خود دست پیدا میکردند و برنامهی «طرح پیشنهادها» که ایدههای ارزشمند کارکنان را با پاداش نقدی تشویق میکرد، برای اولین بار اجرا شدند.
IBM تا سال ۱۹۵۸ و فروش بخش «تجهیزات زمان» خود به شرکت سیمپلکس، به مدت ۷۰ سال تجهیزات اندازهگیری زمان تولید میکرد. هستهی مهندسان مبتکر IBM که از جیمز برایس، کلیر لیک، فرد کارول و رویدن پیرس تشکیل میشد، مجموعهای از محصولات خلاقانه را برای شرکت توسعه میدادند. در سال ۱۹۲۸، IBM کارتهای پانچ ۸۰ ستونه را که ظرفیت ذخیرهی اطلاعات در آنها دو برابر افزایش یافته بود، معرفی کرد. این کارتها که به «کارت IBM» مشهور شدند، تا دههی ۷۰ میلادی بهعنوان کارت استاندارد در صنعت محاسبات کامپیوتری استفاده میشدند.
قماری بزرگ برای تحقق رؤیایی بزرگتر
دههی ۳۰ قرن بیستم با رکود بزرگ اقتصاد آمریکا همزمان بود. استراتژی واتسون برای مقابله با این چالش نیز در نوع خود جالب بود. او بهجای اجرای طرحهای ریاضتی و اخراج کارمندان، به استخدام کارکنان جدید، سرمایهگذاری بر روی افراد و تشویق آنها به نوآوری ادامه داد. واتسون در این دوران، حتی دستمزد کارکنان IBM را افزایش داد. IBM همچنین جزء نخستین شرکتهایی بود که کارمندان خود را بیمهی عمر کرد و برای آنها مرخصی با حقوق در نظر گرفت.
این تغییرات شاید از منظر کارکنان یک شرکت بسیار مطلوب و رؤیایی به نظر برسند؛ اما برای خود شرکت، مخصوصاً در دوران رکود اقتصادی، ریسک بزرگی به حساب میآید.
واتسون با تصمیمات خود دست به قمار بزرگی زده بود. کارخانههای IBM، بیتوجه به نبود بازاری برای فروش، به مدت ۶ سال با تمام ظرفیت خود مشغول تولید تجهیزات بودند. این کار باعث شد منابع شرکت تمام و انبارهای آن از دستگاههای محاسباتی و جدولبندی پر شوند. برای مقابله با بحران منابع در سال ۱۹۳۳، IBM مجبور شد شاخهی «دایتون اسکیل» (کسبوکار خدمات غذایی) خود را که در وضعیت مناسبی به سر نمیبرد، بفروشد.
واتسون در دوران رکود بزرگ نهتنها کارمندان خود را اخراج نکرد، بلکه حقوق آنان را افزایش داد
هنگامی که دولت ایالات متحده در سال ۱۹۳۵ برای اجرای «طرح بزرگ تأمین اجتماعی آمریکا» مناقصه برگزار کرد، IBM تنها شرکتی بود که میتوانست تجهیزات مورد نیاز را بهسرعت فراهم کند. قمار واتسون باعث شد شرکت بهقدری تجهیزات داشته باشد که بتواند اطلاعات ۲۶ میلیون نفر را پردازش کند.
موفقیت IBM در اجرای سریع و موفقیتآمیز قرارداد، باعث شد سفارشهای دیگری نیز از سوی دولت دریافت کند. تا انتهای دههی ۳۰ میلادی، IBM نهتنها توانسته بود از رکود بزرگ با موفقیت عبور کند، بلکه به بزرگترین شرکت در زمینهی فعالیتی خود تبدیل شده بود و پس از آن، پردازش اطلاعات به فعالیت اصلی و زمینهی رشد و موفقیت IBM در ۵۰ سال آینده تبدیل شد.
تمرکز و اصرار واتسون به گسترش جهانی شرکت، یکی دیگر از دلایل موفقیت IBM در قرن بیستم میلادی بود. واتسون که ویرانیهای جنگ جهانی اول را به چشم دیده بود، تجارت را مانعی بر سر راه جنگ میدانست و عقیده داشت که «صلح» و «تجارت»، منافع مشترک زیادی دارند. او آنچنان به این عقیده باور داشت که در سال ۱۹۳۸ دستور داد تا شعار «صلح جهانی از طریق تجارت جهانی» (World Peace Through World Trade) را در ورودی مقر جدید شرکت در نیویورک حک کنند.
واتسون بهطرز خستگیناپذیری تلاش میکرد مفهوم تجارت جهانی را بین رهبران جهان به شهرت برساند. هنگام برگزاری رویدادهای مهم بینالمللی در نیویورک، او وظیفهی میزبانی از رهبران خارجی را بهصورت غیررسمی از طرف دولت آمریکا بر عهده داشت. تلاشهای واتسون باعث شدند تا دولتهای خارجی به پاس زحمات او برای بهبود روابط بینالمللی از طریق شکل دادن مناسبات تجاری، جوایز متعددی به او اعطا کنند.
فعالیت IBM در زمان جنگ جهانی دوم
در سالهای منتهی به جنگ جهانی دوم، IBM فعالیتهای خود را در کشورهای زیادی (که بعدها درگیر جنگ شدند) گسترش داده بود. شعبهی IBM در آلمان، یکی از شعب بزرگ و پرسود این کمپانی به شمار میرفت. همچنین، شرکت شعبی در لهستان، سوئیس و دیگر کشورهای اروپایی تأسیس کرده بود که بعدها در طی جنگ به دست نازیها و کشورهای محور (متحدین) افتادند؛ اما، دفتر مرکزی IBM در نیویورک در جریان جنگ جهانی دوم به متفقین و دولت آمریکا کمک میکرد.
هنگامی که جنگ جهانی دوم شروع شد، واتسون تمامی منابع IBM را در اختیار دولت ایالات متحده قرار داد. خط تولید محصولات IBM بهسرعت از تجهیزات محاسباتی و جدولبندی به ادوات نظامی تغییر پیدا کرد. از جمله محصولات تولیدشده توسط IBM در آن زمان میتوان به تفنگ اتوماتیک براونینگ و ام۱ کارابین اشاره کرد. کارخانههای IBM در زمان جنگ جهانی دوم، در مجموع بیش از ۳۰ نوع مهمات سنگین و ۷۰ نوع محصول مرتبط با جنگ تولید میکردند. واتسون سود اندک یک درصدی برای این محصولات در نظر گرفته بود و با ایجاد یک صندوق، درآمد حاصله را به زنان بیوه و کودکان یتیم کارکنان شرکت که در جریان جنگ کشته شده بودند، اختصاص داد.
نیروهای نظامی متفقین در جریان جنگ جهانی دوم، از تجهیزات محاسباتی IBM نیز استفاده میکردند. در جریان پروژهی منهتن، برای توسعهی اولین بمب اتمی در لوس آلاموس، بهصورت گستردهای از ماشینهای پانچ کارد IBM استفاده شد.
IBM در آلمان نازی و اروپای اشغالی
نازیها از تجهیزات شعبهی اروپایی IBM که حالا دیگر در اختیار آنها قرار گرفته بود، بهصورت گستردهای استفاده میکردند. این تجهیزات برای طبقهبندی شهروندان آلمان و دیگر کشورهای اشغالشده توسط نازیها، حیاتی بودند. در جریان هولوکاست، از اطلاعات سرشماریهای پردازششده توسط ماشینهای IBM به منظور تسهیل فرایند جمعآوری یهودیان و فرستادن آنها به اردوگاههای مرگ استفاده میشد.
ادوین بلک، مورخ و نویسندهی مشهور، در کتاب پرفروش خود مینویسد: «شرکت IBM در جریان تصاحب توسط آلمان نازی غارت نشد، ماشینهای آن ضبط نشدند و IBM از طریق شعبهی خود در ژنو، همچنان سود شعب اروپاییاش را دریافت میکرد.»
نازیها در جریان هولوکاست از تجهیزات ساخت IBM برای پردازش اطلاعات یهودیها استفاده میکردند
بلک در کتابش اینگونه استدلال میکند که شرکت ارتباط خود با رژیم نازی را حفظ کرده بود و به تأمین قطعات برای آنها میپرداخت. او عقیده دارد حتی پس از اشغال لهستان، IBM همچنان به سرویسدهی و گسترش در رایش سوم ادامه میداد. بنا به ادعای بلک، تشنج بین IBM و آلمان، تنها پس از جریان حمله به پرل هاربر و اعلام جنگ از طرف آمریکا در سال ۱۹۴۱ به وجود آمد.
دوران پساجنگ، عصر فضا و جنگ سرد
با پایان جنگ جهانی دوم، IBM بهقدری گسترش یافته بود که مدیران آن نگران بودند در صورت کاهش تقاضای ساخت تجهیزات نظامی، کسبوکار شرکت با مشکل روبهرو شود. یکی از راههای آنها برای غلبه بر این مشکل، شتاب بخشیدن به رشد جهانی شرکت بود. این رشد در سال ۱۹۴۹ و با تشکیل سازمان تجارت جهانی، به اوج خود رسید.
توماس جی واتسون، بنیانگذار و پدر معنوی IBM در سال ۱۹۵۶ در سن ۸۲ سالگی درگذشت و مقام مدیریت ارشد اجرایی پس از واتسون به پسر بزرگش توماس واتسون جونیور رسید. این اولین تغییر رهبری در IBM، پس از گذشت بیش از چهار دهه بود.
مدیریت جدید شرکت در دههی ۵۰ و ۶۰ میلادی با چالشهای زیادی روبهرو بود. با ظهور کامپیوترهای الکترونیکی، نوارهای مغناطیسی ذخیرهی اطلاعات، دیسک درایوها و برنامهنویسی، رقبای جدیدی برای IBM در حال شکلگیری بودند و از طرفی مدیریت شرکت، که حالا از هر زمان دیگری در تاریخ خود بزرگتر شده بود، روزبهروز سختتر میشد.
واتسون جونیور که از کاریزمای پدر برای مدیریت بیبهره بود، تصمیم گرفت با ایجاد یک ساختار سازمانی مدرن، از طریق وضع قوانین به ادارهی شرکت بپردازد. او برای این کار، قوانین نانوشته و فرهنگ IBM را بهصورت مدون جمعآوری کرد و به آنها جنبهی رسمی داد. او ۱۱ سال پیش از تصویب لایحهی حقوق مدنی ۱۹۶۴، سیاست فرصت برابر شغلی، فارغ از نژاد، رنگ، دین، جنسیت یا ملیت را در IBM به اجرا گذاشت.
ظهور جنگ سرد باعث شد دولت آمریکا پروژههای کامپیوتری را عمیقتر درک کند
IBM تحت مدیریت جدید به همکاری با دولت ایالات متحده در زمینهی نوآوریهای محاسباتی ادامه میداد. ظهور جنگ سرد باعث شده بود تا دولت آمریکا بیش از پیش به اهمیت محاسبات دیجیتال پی ببرد و در نتیجه به حمایت از پروژههای کامپیوتری در دههی ۵۰ میلادی بپردازد. در سال ۱۹۵۲، IBM با همکاری آزمایشگاه لینکلن دانشگاه MIT، طرح ساخت «کامپیوتر دفاع هوایی از طریق رهگیری» (Semi-Automatic Ground Environment Air Defense System یا SAGE) را نهایی کرد.
پروژهی SAGE سبب توسعهی بسیاری از فناوریهای دیجیتالی شد که امروزه همهی ما از آنها استفاده میکنیم. از جمله مهمترین این نوآوریها میتوان به انتقال اطلاعات از طریق خط تلفن و تکنیک چندپردازشی اشاره کرد. IBM در مجموع، ۵۶ کامپیوتر SAGE (هر یک به مبلغ ۳۰ میلیون دلار) برای دولت ساخت. کامپیوترهای SAGE از لحاظ ابعاد و فضای اشغالشده، همچنان بزرگترین مجموعهی کامپیوتری ساخت بشر محسوب میشوند.
همکاری با دولت، نوآوری در تکنولوژی و عرضهی یکسری محصولات موفق تجاری، باعث شدند تا IBM تحت مدیریت جدید با سربلندی دههی ۵۰ میلادی را پشتسر بگذارد. واتسون جونیور نهتنها توانسته بود میراث پدرش را حفظ کند؛ بلکه تنها ظرف مدت پنج سال، شرکت را ۲٫۵ برابر بزرگتر کرد و ارزش سهام آن را ۵ برابر افزایش داد. در آن سالها از مجموع ۶۰۰۰ کامپیوتر در حال فعالیت در آمریکا، ۴۰۰۰ کامپیوتر ساخت IBM بود.
اوج شکوفایی IBM
همانطور که واتسونِ پدر فهمیده بود آیندهی شرکت نه با ترازو و دستگاه برش گوشت، بلکه با تجهیزات محاسباتی و جدولبندی گره خورده؛ واتسون جونیور نیز متوجه شده بود که آیندهی تجارت شرکت به کامپیوترهای الکترونیکی وابسته است. همین درک درست از آینده، باعث شد IBM ظرف ۲۰ سال پس از مدیریت جدید، از یک شرکت متوسط که تجهیزات جدولبندی و دستگاه تایپ تولید میکرد، به بزرگترین شرکت کامپیوتری جهان تبدیل شود.
IBM در بین هشت شرکت بزرگ کامپیوتری، با اختلاف بزرگترین آنها محسوب میشد؛ بهطوریکه ۷۰ درصد کامپیوترهای دنیا در سال ۱۹۶۴ ساخت این شرکت بود. سلطهی IBM بر بازار کامپیوتر باعث شده بود تا در دو دههی ۶۰ و ۷۰ میلادی، برای اشاره به شرکتهای فعال در صنعت کامپیوتر، بهصورت طنز از عبارت «IBM و هفت کوتوله» استفاده شود. جالب است بدانید تنها یکی از این شرکتهای بهاصطلاح کوتوله، شرکت بزرگ جنرال الکتریک بود.
در دههی ۶۰ میلادی، هفتاد درصد کامپیوترهای دنیا توسط IBM ساخته میشد
شرکت تحت رهبری واتسون جونیور به یکی از تحسینبرانگیزترین شرکتهای دنیا و نماد تجارت جهانی تبدیل شده بود. کارکنان و نوآوریهای IBM نقشی اساسی در فرود انسان روی ماه در سال ۱۹۶۹ داشتند. IBM در دههی ۶۰ قرن بیستم، شاهد رشد پنج برابری درآمد و سود عملیاتی بود که بخش بزرگی از آن، به بزرگترین ریسک تاریخ این شرکت توسط واتسون مربوط میشد.
در سال ۱۹۶۴، IBM از محصول انقلابی خود با نام System/360 پرده برداشت. System/360 اولین خانوادهی بزرگ از کامپیوترها محسوب میشد که با کامپیوترهای قبل از خود سازگار نبود. اگر طرح System/360 جواب نمیداد، رقبا در مدت کوتاهی سهم IBM از بازار را میربودند. مجلهی فورچون در آن زمان تصمیم واتسون را «قمار ۵,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ دلاری IBM» نامید. در صورت شکستِ طرح System/360، شرکت نیز همراه با آن سقوط میکرد.
تاریخ در حال تکرار شدن بود و واتسون جونیور درست مانند پدرش در زمان رکود بزرگ، بار دیگر داشت روی شرکت قمار میکرد. در نهایت ریسک واتسون جونیور نیز مانند ریسک پدرش نتیجه داد و ظرف مدت تنها دو سال، System/360 به کامپیوتر مینفریم غالب بازار و معماری آن به استاندارد صنعت کامپیوتر تبدیل شد. System/360 بهقدری موفق ظاهر شد که حتی مینفریمهای امروزی IBM نیز همچنان برمبنای معماری مشابه با مینفریمهای شرکت در دههی ۶۰ میلادی ساخته میشوند.
برخلاف پیشبینیها، نهتنها رقبای IBM نتوانستند سهمی از بازار آن بربایند، بلکه با موفقیت System/360 اکثر آنها از بازار محو شدند.
قوانین آنتیتراست و جداسازی نرمافزار از سختافزار
قوانین ضدانحصار در آمریکا به «قوانین آنتیتراست» مشهورند. سلطهی IBM بر بازار کامپیوتر، باعث شد وزارت دادگستری ایالات متحده در جریان پروندهای با نام «U.S. v. IBM» از شرکت IBM بهدلیل ایجاد انحصار، شکایت کند و آن را به دادگاه بکشاند. رسیدگی به این پرونده ۱۳ سال طول کشید و بخش بزرگی از تصمیمات تجاری IBM در دههی ۷۰ و ۸۰ میلادی را تحتتأثیر خود قرار داد.
در سال ۱۹۶۹، IBM تصمیم گرفت بخش نرمافزار و خدمات خود را از بخش سختافزار جدا کند. تا آن زمان کاربران برای نرمافزار یا سرویس بهصورت جداگانه هزینهای پرداخت نمیکردند. حتی هزینهی نصب، نگهداری و آموزش پرسنل نیز بهصورت جداگانه دریافت نمیشد. نبود مجوز استفاده از نرمافزار شخص ثالث به شرکتهای کامپیوتری اجازه میداد تا کنترل بیشتری روی کامپیوترهای خود داشته باشند و همانطور که در زمینهی سختافزار بدون رقیب بودند، از شر رقیب نرمافزاری نیز در امان بمانند.
بسیاری عقیده دارند تصمیم IBM در سال ۱۹۶۹ مبنی بر جدا کردن نرمافزار و سرویسها از سختافزار، باعث شد آنچه امروزه با نام «صنعت نرمافزار» میشناسیم، به وجود بیاید. اگر شرکتهای کامپیوتری همچنان اجازهی استفاده از نرمافزار ثالث روی سختافزار خود را نمیدادند، امروز شاهد شرکتهای عظیم و چند صد میلیارد دلاری نرمافزاری نبودیم.
IBM برای تکرار موفقیت سالهای طلایی دههی ۶۰ میلادی، با چالشهای زیادی مواجه بود. پس از سکتهی قلبی و بازنشستگی توماس جونیور، شرکت برای اولین بار طی ۶۰ سال گذشته، از داشتن یک واتسون در رأس امور بیبهره بود. فرانک کری ۲۵ ساله با توجه به سابقهی درخشان خود در ادارهی بخش پردازش اطلاعات شرکت در دههی ۶۰ میلادی، بهعنوان مدیرعامل جدید IBM انتخاب شد.
تصمیم IBM برای جداسازی نرمافزار از سختافزار باعث شد شرکتهای بزرگ نرمافزاری امروزی به وجود بیایند
با مدیریت کری جوان، IBM توانست در دههی ۷۰ میلادی نیز به سلطهی سختافزاری خود و پرداختن به ایدههای نو ادامه دهد. شرکت IBM در این سالها توانست اختراعات و فناوریهایی مانند فلاپی دیسک، دستگاه اسکن بارکد و دستگاههای خودپرداز (ATM) را گسترش دهد.
ظهور شرکتهای نرمافزاری، انقلاب PC و افول IBM
دههی ۸۰ میلادی همزمان بود با ورود به دورانی جدید: «عصر کامپیوترهای شخصی». IBM در سال ۱۹۸۱ با عرضهی IBM PC برای اولین بار، وارد بازار مصرفی کاربران عمومی شده بود. تا پیش از این، عمدهی مشتریان شرکت را نهادهای دولتی و سازمانهای بزرگ تشکیل میدادند. اگرچه IBM PC شاهکاری فناورانه محسوب نمیشد، اما برای اولین بار بهترین و مهمترین ویژگیهای کامپیوترها را در ابعاد و قیمتی معقول به خانهها میآورد.
کامپیوتر شخصی IBM دارای ۱۲۸ کیلوبایت حافظه، یک یا دو فلاپی دیسک و مانیتور رنگی بود. قیمت این کامپیوتر ۱۵۶۵ دلار (برابر با ۵۳۹۸ دلار سال ۲۰۲۴ با احتساب تورم) بود که در مقایسه با قیمت ۲۰ هزار دلاری کامپیوتر پورتابل ۲۵ کیلویی IBM که در سال ۱۹۷۵ معرفی شده بود، بسیار مقرونبهصرفه به نظر میرسید.
علیرغم موفقیت اولین کامپیوترِ شخصی شرکت، IBM نتوانست رهبری نرمافزاری و سختافزاری خود را در بازار حفظ کند و آنها را بهترتیب به مایکروسافت و اینتل باخت. تا پیش از آن، IBM در طول تاریخ چندین دههای خود همواره اجزای کلیدی سیستمهایش از جمله پردازنده، سیستمعامل و لوازم جانبی را خودش میساخت. با ورود به عصر پردازش شخصی، IBM برای اینکه بتواند با سرعت بیشتری وارد بازار PC شود، تصمیم گرفت ساخت و تولید قطعات حیاتی سیستمهای خود را به اینتل و مایکروسافت بسپارد. این تصمیم بعدها به اتحاد «وینتل» (ویندوز روی پردازندههای اینتل) و از دست دادن سهم بازار چند صد میلیارد دلاری IBM منجر شد.
با چرخش بازار به سمت رایانش شخصی، IBM نتوانست به سلطهی خود بر دنیای کامپیوترها ادامه دهد. صنعت کامپیوتر، دیگر برای شرکت همهفنحریف و غولآسایی مانند IBM که یکتنه در همهی زمینهها فعالیت و نوآوری میکرد، جایی نداشت. در عوض شرکتهایی با زمینهی تخصصیتر، بهسرعت در حال رشد و گسترش بودند. اینتل با ساخت ریزپردازنده، مایکروسافت با نرمافزار، نوول با شبکه، اچپی با پرینتر، سیگیت با تجهیزات ذخیرهسازی و اوراکل با دیتابیس، جای IBM را در بازار گرفته بودند.
IBM در سال ۱۹۹۲ بیشترین میزان زیان مالی یک شرکت در یک سال مالی را ثبت کرد
هرچند IBM در این سالها که از آن به عنوان دوران افول غول صنعت کامپیوتر یاد میشود، همچنان به نوآوریهای خود ادامه میداد، اما این ابتکارات و خلاقیتها به تنهایی نمیتوانستند شرکت را نجات دهند. از جمله دستاوردهای تکنولوژیک شرکت در آن زمان میتوان سیستم تشخیص گفتار IBM که در سال ۱۹۸۴ معرفی شد اشاره کرد.
در ژانویهی ۱۹۹۳، IBM از زیان مالی ۸٫۱ میلیارد دلاری در سال مالی ۱۹۹۲ خبر داد. این رقم تا به امروز همچنان بهعنوان بیشترین میزان زیان مالی یک شرکت در یک سال مالی محسوب میشود. بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۳، شرکت IBM در مجموع ۱۶ میلیارد دلار از داراییهای خود را از دست داد و دهها هزار نفر از کارمندان خود را اخراج کرد. IBM دیگر شکوه و جلال سابق را نداشت و آنقدر رو به سقوط بود که از آن بهعنوان «دایناسور صنعت کامپیوتر» یاد میشد.
برخاستن دوباره پس از شکستی سنگین
در سال ۱۹۹۳، IBM با استخدام لوییس گرستنر، برای اولین بار در تاریخ خود، مقام ریاست شرکت را به شخصی خارج از شرکت سپرد. اولویت اول گرستنر، ثبات بخشیدن به شرکت در حال سقوط IBM بود. او تا سال ۱۹۹۴ بسیاری از بخشهای زیانده شرکت را فروخت، تعداد کارکنان را به ۲۲۰ هزار نفر تقلیل داد و جلوی بسیاری از مخارج غیرضروری را گرفت. همین اقدامات ساده و اولیه، باعث شدند IBM در سال ۱۹۹۴ دوباره به سودآوری برسد.
قدم بعدی گرستنر، احیای دوبارهی شهرت و اعتبار IBM بود. او کسبوکارهای با حاشیهی سود کم (مانند بخش شبکه، تولید رم، پرینتر و هارد درایو) را بهکل کنار گذاشت و روی فرصتهای تجاری با حاشیهی سود بالا تمرکز کرد. یکی از این فرصتهای پرسود، صنعت نرمافزار بود. IBM تا سال ۱۹۹۵ با معرفی نرمافزارهای موفق DB2، Lotus، WebSphere، Tivoli و Rational توانسته بود در بازار نرمافزار شهرت خود را احیا کند. نرمافزارهای IBM بیشتر از نوع middleware (نرمافزارهایی حیاتی که بهعنوان رابطی میان سیستمعامل و اپلیکیشنها عمل میکنند) به شمار میرفتند و با تمرکز روی مشتریان سازمانی، از حاشیهی سود بالایی برخوردار بودند.
البته تمام نرمافزارهای IBM در آن زمان نتوانستند موفق ظاهر شوند. برای مثال، سیستمعامل OS/2 علیرغم محبوبیت بین سازمانها و کاربران حرفهای و برترِ فنی نسبت به ویندوز ۹۵ مایکروسافت، نتوانست بین عموم کاربران به موفقیت برسد.
IBM با توسعهی بیش از پیش لابراتوارهای تحقیقاتی مشهور خود، بار دیگر به شرکتی خلاق و نوآور تبدیل شد که سهم بزرگی از پیشرفت تکنولوژی را یکتنه به خود اختصاص میداد. دستاوردهای فنی شرکت مانند کامپیوتر «آبی تیره» که توانسته بود گری کاسپارف، استاد بزرگ شطرنج را شکست بدهد، بار دیگر زبانزد خاص و عام شده بود و کامپیوترهای مینفریم شرکت نیز دوباره به یکی از قویترین و در عین حال مقرونبهصرفهترین راهکارهای پردازش اطلاعات در بازار تبدیل شده بودند.
یکی از دلایل بازگشت موفقیتآمیز شرکت به عرصهی رقابت، احیای برند IBM در افکار عموم مردم بود. تبلیغات و بازاریابی شرکت در زمان افول آن بسیار بینظم و آشفته به نظر میرسید و پیامهای متفاوت و بعضاً متضادی را به بازار میداد. بخشی از این بینظمی به دلیل کار کردن با بیش از ۷۰ آژانس متفاوت تبلیغاتی بود. IBM در سال ۱۹۹۴ با سپردن وظیفهی تبلیغات به یک آژانس، توانست پیامی مشخص و منسجم به بازار بفرستد.
یکی از دلایل بازگشت موفقیتآمیز IBM، احیای اعتبار برند در نزد افکار عمومی بود
از جمله تصمیمات درست IBM در دههی ۹۰ میلادی، برخورد محتاطانه با پدیدهی جدید اینترنت بود. در آن سالها هیاهوی زیادی پیرامون اینترنت ایجاد شده بود و بسیاری از کسبوکارها، آیندهی کاری خود را تنها در این پدیدهی نوظهور جستوجو میکردند؛ اما IBM با وجود سرمایهگذاری در این زمینه، هیچگاه تحتتأثیر جو آن زمان قرار نگرفت و همین موضوع باعث شد تا IBM از ترکیدن حباب دات کام لطمهای نبیند. در ویدئوی زیر که در سال ۱۹۹۷ منتشر شده، مشاهده میکنید که IBM چگونه دستپاچگی شرکتها برای ورود به دنیای اینترنت و عدم آگاهی از ماهیت آن را به سخره گرفته است و در انتها پیشنهاد میکند برای این کار از IBM مشورت بگیرند.
IBM که زمانی تا مرز سقوط پیش رفته بود، حالا دوباره به یکی از بزرگترین شرکتهای دنیای تکنولوژی و مبتکرترین سازمانهای تحقیقاتی دنیا تبدیل شده است. آبی بزرگ، ۳۱ سال متوالی است که رکورد در اختیار داشتن بیشترین تعداد پتنت را در بین تمامی شرکتهای دنیا به خود اختصاص میدهد. بنا بر اعلام فوربز، IBM در سالهای اخیر همواره جزو ۱۰ برند ارزشمند دنیا بوده است.
تا اینجا فهمیدیم، IBM چگونه به وجود آمد، به اوج رسید و پس از افول، برپاخاست. این شرکت در سالهای اخیر، توجه خاصی به محاسبات کامپیوتری و ساخت کامپیوتر کوانتومی داشته است؛ بنابراین، خالی از لطف نیست که کمی در مورد کامپیوتر کوانتومی و تلاش IBM برای ساخت آن صحبت کنیم.
تحول در صنعت کامپیوتر با ساخت کامپیوترهای کوانتومی
این بخش را با بیان دو نکته آغاز میکنیم:
- کامپیوترهای معمولی و کلاسیک تاکنون کارهای خارقالعادهای انجام دادهاند؛
- کامپیوترهای معمولی باوجود انجام کارهای شگفتانگیز، هنوز نتوانستهاند مسائل زیادی را حل کنند.
کامپیوترهای معمولی از پس حل چه مشکلاتی برنمیآیند؟ این کامپیوترها در بهینهسازی و انتخاب بهترین راهحل از بین راهحلهای مختلف بسیار ضعیف عمل میکنند و حرف چندانی برای گفتن ندارند. میزی به شکل دایره را در نظر بگیرید که ده نفر میخواهند برای صرف غذا پشت آن بنشینند. ده نفر به ۳۶۲۸۸۰۰ روش مختلف میتوانند پشت میز دایرهای قرار بگیرند. نکتهی جالب آن است که با افزایش ظرفیت میز و اضافه شدن هر نفر به تعداد افراد، تعداد روشهای چیدمان بهصورت نمایی افزایش مییابد.
کامپیوترهای کوانتومی در حل مسائل پیچیده با دادههای زیاد، بسیار بهتر و سریعتر عمل میکنند
شیمی، حوزهی دیگری است که کامپیوترهای معمولی در زمینهی آن چنگی به دل نمیزنند. آنزیمی به نام «آنزیم نیتروژناز» (Nitrogenase enzyme) در تصویر زیر نشان داده شده است. این آنزیم در برخی از باکتریها، مانند سیانوباکتریها (جلبکهای سبز-آبی) و ریزوباکتریها یافت میشود و وظیفهای حیاتی در چرخهی نیتروژن و نقشی کلیدی در تثبیت آن دارد. هر کسی به هنگام غذا خوردن باید به این آنزیم توجه ویژهای داشته باشد، زیرا کاتالیست مهمی برای ایجاد آمونیاک است.
سه مولکول سولفیدآهن با اندازههای متفاوت در این آنزیم وجود دارند. همانطور که در تصویر زیر مشاهده میکنید، مولکول سمت چپ از چهار اتم آهن و چهار اتم گوگرد تشکیل شده است. با استفاده از ابرکامپیوترهای موجود، این مولکول بزرگترین مولکولی محسوب میشود که پژوهشگران توانستهاند شبیهسازی کنند.
مولکول شبیهسازیشده بسیار کوچک است؛ پس چرا آن را بهعنوان بزرگترین مولکول شبیهسازیشده در نظر میگیریم؟ پژوهشگران برای شبیهسازی دقیق این مولکول باید دافعهی الکترونها با یکدیگر و جاذبهی بین هر الکترون و هستهی اتم را در نظر بگیرند. بنابراین، تعداد برهمکنشها در مولکولهای بزرگتر بهصورت نمایی افزایش مییابد.
افزایش نمایی دادهها به محاسبات طولانی نیاز دارد، اما ابرکامپیوترهای ساختهشده تا جایی از عهدهی انجام این محاسبات برمیآیند و پس از آن قادر به انجام محاسبات بیشتر نیستند. راهحل چیست؟ محاسبات کوانتومی. اما سؤال اصلی آن است چرا با استفاده از محاسبات کوانتومی میتوانیم مسائل را با این حجم از دادهها حل کنیم. پاسخ به این پرسش به دو اثر کوانتومی به نامهای برهمنهی کوانتومی و درهمتنیدگی کوانتومی مربوط میشود.
دادههای کلاسیک، یا صفر هستند یا یک، در مقابل ویژگی دادههای کوانتومی یا محاسبات کوانتومی به گونهای است که حالت کوانتومی میتواند بهصورت برهمنهی صفر و یک وجود داشته باشد. در نتیجه، در این حالت میتواند حالتهای بیشتری را بررسی کرد. به عنوان مثال، یک کیوبیت میتواند در حالت برهمنهی دو حالت، دو کیوبیت میتواند در حالت برهمنهی چهار حالت و سه کیوبیت میتواند در حالت برهمنهی هشت حالت باشند.
در بحث درهمتنیدگی کوانتومی، فرض میکنیم دو کیوبیت داریم و آنها را درهمتنیده میکنیم، بنابراین اندازهگیری کیوبیت اول به ما میگوید با اندازهگیری کیوبیت دوم، چه اتفاقی رخ خواهد داد؛ در نتیجه، درهمتنیدگی کوانتومی ویژگی مهم دیگری است که محاسبات کوانتومی را از محاسبات کلاسیک متمایز میکند.
برهمنهی و درهمتنیدگی کوانتومی در کنار یکدیگر به ما اجازه میدهند بهطور کامل تحلیل الگوریتمها را تغییر دهیم. بار دیگر به مثال نشستن ۱۰ فرد به دور میز دایرهای برمیگردیم. همانطور که اشاره کردیم ۱۰ نفر به ۳۶۲۸۸۰۰ روش مختلف میتوانند پشت میز دایرهای قرار بگیرند. برای یافتن حالت بهینه بهصورت کلاسیک، باید تمام این حالتها را بهصورت تکی در نظر بگیریم و سپس، آنها را با یکدیگر مقایسه کنیم؛ اما شرایط در محاسبات کوانتومی کاملاً متفاوت است؛ چگونه؟
در محاسبات کوانتومی با برهمنهی تمام حالتها میتوانیم همزمان چندین حالت را در نظر بگیریم. ازاینرو، کامپیوتر کوانتومی میتواند با بررسی بسیار سریعِ تمام حالتها، بهترین حالت را پیدا کند. اما سؤال اصلی آن است که کامپیوتر کوانتومی چگونه ساخته میشود؟ در ادامه، به اختصار به این پرسش پاسخ میدهیم.
کامپیوتر کوانتومی چگونه ساخته میشود؟
کیوبیت، درهمتنیدگی و برهمنهی کوانتومی، در نگاه نخست فرضیههایی به نظر میرسند که تا وارد شدن به دنیای واقعی، سالها فاصله دارند؛ اما هشت سال قبل در سال ۲۰۱۶ میلادی IBM با جمعآوری بهترین پژوهشگران، شروع به ساخت کامپیوتر کوانتومی کرد. کامپیوترهای کوانتومی براساس کیوبیت کار میکنند؛ بنابراین در نخستین گام باید سیستم کوانتومی مناسبی مانند فوتونها، نقاط کوانتومی (کوانتوم داتها) با ابررساناها را بهعنوان کیوبیت انتخاب کنیم. کیوبیتها نه صفر یا یک، بلکه برهمنهی این دو عدد هستند.
پس از ساخت کیوبیتها باید بتوانیم آنها را همراه با کنترل کردن، بخوانیم. کیوبیتها در مقایسه با بیتهای معمولی، اطلاعات بیشتری را میتوانند در خود ذخیره کنند. ازآنجاکه کیوبیتها در هم تنیده شدهاند، با اندازهگیری یکی از آنها، میتوانیم دیگری را پیشبینی کنیم. این کار را میتوانیم از طریق دروازهای کوانتومی با مشخصات معین مانند میدانهای الکتریکی، لیزرها و میکروموجها انجام دهیم.
یکی از بزرگترین چالشهای کیوبیت، ایزوله کردن آنها از محیط اطراف برای جلوگیری از دست رفتن اطلاعات کوانتومی است. برای انجام این کار میتوان از روش خنک کردن عمیق استفاده کرد. در این روش، کیوبیتها را میتوان تا نزدیک صفر مطلق خنک کرد و تعامل آنها با محیط اطراف را به حداقل رساند؛ اما نباید فراموش کنیم که ایزوله کردن کامل کیوبیتها از محیط اطراف ممکن نیست.
با استفاده از کامپیوترهای کوانتومی مسائل بسیار پیچیده را میتوانیم در کمترین زمان حل کنیم، اما هنوز راه زیادی در پیش است. IBM ساخت کامپیوتر کوانتومی را با معرفی پردازندهی کوانتومی ۵ کیوبیتی به نام IBM Q 5 Tenetife آغاز کرد که در ساخت آن از معماری کیوبیت ابررسانا به نام معماری پاپیونی استفاده کرد. این شرکت تعداد کیوبیتها را تا سال ۲۰۱۹ به ۵۳ افزایش داد؛ اما هدف نهاییاش فراتر از این اعداد بود، بهگونهای که در سال ۲۰۲۳ کامپیوتر کوانتومیای به نام Condor با ۱۰۲۱ کیوبیت ساختند. با ساخت این کامپیوتر کوانتومی، IBM میتواند به جایگاهی که سالها قبل از دست داده بود، نزدیک شود.