سرگی برین / Sergey Brin

بیوگرافی سرگی برین؛ ساختارشکنی که ساختار اینترنت را شکل داد

چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۰مطالعه 18 دقیقه
سرگی برین، هم‌بنیان‌گذار گوگل و آلفابت چطور به رهبری برخی از نوآورانه‌ترین پروژه‌های فناوری‌ روز جهان رسید؟
تبلیغات

مدیرعاملی شرکت‌های بزرگ فناوری، هرگز بخشی از آرزوهای سرگی برین نبود. آنچه اشتیاق او را شعله‌ور می‌کرد، این بود که اطراف خود را با افراد مستعدی پر کند که ایده‌ها یا پروژه‌های فناوری بسیار پیشرو و منحصربه‌فردی داشتند. حتی زمانی که نام او در فهرست ثروتمندان ۱۰۰ میلیارددلاری ثبت شد، تمایلی به صحبت‌کردن درمورد این موضوع نداشت.

این مطلب به‌مناسبت تولد سرگی برین در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ به‌روز شد.

برعکس، هنگامی‌که پروژه‌ی کشتی‌های پرنده‌ی برین به مرحله‌ی اجرایی‌شدن نزدیک شد، خیلی بیشتر احساس سبکی و رضایتمندی می‌کرد. «کنجکاوی، ساختارشکنی، ساختن چیزهایی که زندگی آینده‌ی مردم را به‌واقع تغییر می‌دهند.» هم‌بنیان‌گذار گوگل با این صفات شناخته می‌شود و البته هنوز کسی به‌طورکامل نمی‌داند او و لری پیج پس از کناره‌گیری از آلفابت، روی چه برنامه‌هایی کار کرده‌اند.

مؤسسان گوگل سال‌ها است که رابطه‌ی خود را با رسانه‌ها بسیار محدود کرده‌اند، هرچند سرگی برین برخلاف لری پیج گاهی در میهمانی‌های دوستانش و چهره‌های سرشناس فناوری حاضر می‌شود. همین غیبت‌های طولانی نیز باعث شد بسیاری از هواداران فناوری از خبر بازگشت دوباره‌ی او به گوگل به وجد بیایند.

با زومیت همراه باشید تا زندگی سرگی برین، هم‌بنیان‌گذار گوگل و آلفابت و رهبر برخی از نوآورانه‌ترین فناوری‌های روز جهان را باهم مرور کنیم.

سرگی برین هم بنیانگذار گوگل و آلفابت

زندگی در شوروی پیش‌از مهاجرت

سِرگی میخائیلوویچ برین (Sergey Mikhaylovich Brin) ۲۱ آگوست سال ۱۹۷۳ در شهر مسکو شوروی و درخانواده‌ای یهودی متولد شد. مایکل برین و یوگنیا برین، والدین سرگی، هردو فارغ‌التحصیل رشته‌ی ریاضی دانشگاه دولتی مسکو بودند. پدر به‌عنوان استاد ریاضی و مادر در مؤسسه‌ی تحقیقاتی نفت و گاز  کار می‌کرد.

مایکل برین به خاطر تبعیضات ضدیهودی در شوروی کمونیستی، حق تحصیل در رشته‌ی فیزیک را نداشت و مجبور شد ریاضی را به‌عنوان نزدیک‌ترین گزینه به رشته‌ی مورد علاقه‌ی خود انتخاب کند. او پس از فارغ‌التحصیلی با بالاترین امتیازات دانشگاهی، در کمیته‌ی برنامه‌ریزی دولتی شوروی مشغول به کار شد و چندین سال بعد، سرانجام دکترای ریاضی خود را از دانشگاه خارکوف گرفت.

خانواده برین به همراه مادربزگ سرگی، در یک آپارتمان سه‌اتاقه در مرکز مسکو زندگی می‌کردند. سرگی در خاطرات خود می‌نویسد: «از مدت‌ها قبل می‌دانستم که پدرم نمی‌تواند شغلی را که می‌خواست دنبال کند. ولی جزئیات ماجرا را تا بعد از مهاجرت نمی‌دانستم.»

سال ۱۹۷۷ پس از اینکه مایکل برین از کنفرانسی در ورشو به خانه برگشت، به خانواده‌ی خود گفت که وقت مهاجرت از این کشور فرا رسیده است. واقعیت این بود که مایکل در این کنفرانس با اساتیدی از کشورهای آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان معاشرت کرده بود و متوجه شده‌ بود همکاران روشنفکرش در غرب «هیولا» نیستند.

خانواده‌ی برین به‌طور رسمی برای ویزای خروج از شوروی درخواست دادند و بلافاصله از کار اخراج شدند. آن‌ها هیچ اعتراضی نکردند؛ زیرا هر حرکتی ممکن بود به ردشدن ویزای آن‌ها منجر شود. در طول ماه‌های بعد، مایکل و یوگنیا برین در هر شغل پاره‌وقتی که می‌یافتند، کار می‌کردند. درحالی‌که خانواده‌ی برین با شرایط اقتصادی سختی دست‌به‌گریبان بود، مایکل موفق شد به‌طور خودآموز برنامه‌نویسی یاد بگیرد.

مهاجرت به آمریکا

سال ۱۹۷۹ سرانجام خانواده‌ی برین ویزای خروج از کشور را دریافت کردند و ابتدا راهی وین، سپس پاریس و نهایتاً مریلند آمریکا شدند. مایکل برین به‌عنوان استاد ریاضیات دانشگاه مشغول به کار شد و یوگنیا به‌عنوان دانشمند علوم فضایی به عضویت مرکز تحقیقات ناسا درآمد. سرگی برین سال ۲۰۱۷ در مصاحبه‌ای گفت:

من در شش‌سالگی به همراه خانواده‌ام از شوروی، جدی‌ترین رقیب سیاسی ایالات متحده، وارد آمریکا شدم. دوران سختی بود و شاید برخی از مردم هنوز به یاد داشته باشند که چگونه همه‌جا بحث نابودی هسته‌ای دنیا مطرح بود. ما می‌ترسیدیم آمریکا ما را به‌عنوان پناهنده نپذیرد. با وجود سن کمی که داشتم، به‌خاطر می‌آورم که خانواده‌ام چه رنجی را متحمل شدند و از آن‌ها ممنونم که من را به این کشور آوردند.

سرگی برین تا ۱۷ سالگی به مسکو برنگشت. او دوران دبستان خود را در مدرسه پینت برنچ منسوری آدلفی، مریلند گذراند. سال‌های اول مهاجرت، هماهنگ‌شدن با فضای جدید و یادگیری زبان انگلیسی برای سرگی کار چندان ساده‌ای نبود. والدینش ابتدا او را در یک مدرسه‌ی یهودی ثبت‌نام کرده‌ بودند، ولی ازآنجا که به‌خاطر لهجه‌ی روسی مورد تمسخر همکلاسی‌هایش قرار می‌گرفت، از پدر و مادرش خواهش کرد او را به مدرسه‌ی دیگری بفرستند.

بورسیه ریاضی سرگی برین

مایکل برین در خانه به فرزند خود ریاضی درس می‌داد و او را به یادگیری مهارت‌های پیشرفته‌تر تشویق می‌کرد. در دهه‌ی هشتاد میلادی، هنوز کامپیوترهای خانگی بین مردم رایج نبودند. وقتی سرگی ۹ ساله شد، از پدرش یک کامپیوتر کمودور ۶۴ هدیه گرفت و خیلی زود معلمانش را با پروژه‌ی جذاب چاپ کامپیوتری به تحسین واداشت.

سرگی برین در مدت ۳ سال دو مدرک کارشناسی از دانشگاه مریلند دریافت کرد

سال ۱۹۹۰، سرگی برین وارد «کالج پارک» دانشگاه مریلند شد و تنها در مدت سه سال دو مدرک کارشناسی در رشته‌های ریاضیات و علوم کامپیوتری گرفت. او موفق شد به لطف نمرات عالی خود از بنیاد ملی علوم بورسیه تحصیلی بگیرد و از این طریق هزینه‌ی ادامه‌ی تحصیلاتش را بپردازد.

ورود به دانشگاه استنفورد

سرگی برین در سال ۱۹۹۳ تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی‌ارشد علوم کامپیوتر دانشگاه استنفورد آغاز کرد. او هنوز به رشته‌ی ریاضی علاقه‌مند بود، ولی ایده‌ای از آینده شغلی این رشته نداشت. به‌همین‌دلیل از نخستین ماه حضور در استنفورد، روی واحدهای بین‌رشته‌ای متمرکز شد؛ زیرا ترکیبی از مهارت‌های ریاضی و الگوریتم‌یابی و همچنین دانش شبکه‌های کامپیوتری او را به چالش می‌کشید.

کمی بعد، سرگی مجذوب فناوری‌های اینترنتی و موتورهای جست‌وجو شد و خیلی زود مقالات ارزشمندی در زمینه‌ی داده‌کاوی، استخراج الگو از منابع غیرساختاری، بازیابی اطلاعات در مجموعه‌های بزرگ متون و داده‌های علمی برای مجلات برجسته‌ی دانشگاهی تألیف کرد که برخی از آن‌ها هنوز در  اینترنت یافت می‌شوند.

در همین دوران، برین وب‌سایتی را برای رتبه‌بندی فیلم‌ها طراحی کرد و سپس نرم‌افزاری برای ترجمه اسناد از TeX (زبان پردازش متنی اغلب مقالات علمی) به فرمت HTML توسعه داد.

سرگی برین در استنفورد مقالات ارزشمندی در زمینه‌ی داده‌کاوی و استخراج الگو از منابع غیرساختاری تألیف کرد

سال ۱۹۹۳ برین برنامه‌ی نرم‌افزاری دیگری ساخت که پس از کراول کردن وبسایت مجلات، آخرین عکس‌ها را دانلود می‌کرد و به‌عنوان اسکرین سیور کامپیوتر قرار می‌داد. اما یکی از دانشجویان از این تصاویر شکایت کرد و سرگی مجبور شد بخش اسکرین سیور را از برنامه‌ی خود حذف کند.

البته فعالیت سرگی برین به کامپیوتر و برنامه‌نویسی و داده‌کاوی محدود نمی‌شد. او در دوره‌های شنای پیشرفته، قایقرانی، رقص و ژیمناستیک دانشگاه نیز ثبت‌نام کرده بود.

آشنایی با لری پیج و پروژه‌های مشترک دانشگاهی

ماه مارس سال ۱۹۹۵ سرگی برین در جلسه‌ی بهاری دوره‌ی دکترای آتی، با لری پیج (Larry Page) آشنا شد. لری فارغ‌التحصیل کارشناسی‌ارشد علوم کامپیوتر بود و سرگی به‌عنوان دانشجوی همراه او در کمپ استنفورد انتخاب شد.

اوایل این آشنایی، سرگی برین و لری پیج با یکدیگر کنار نمی‌آمدند. آن‌ها درمورد هر موضوعی با هم بحث و اختلاف‌نظر داشتند و غالباً کارشان به مشاجره می‌کشید. اما طولی نکشید که متوجه شدند هر دو علاقه‌ی زیادی به مسئله‌ی استخراج اطلاعات از مجموعه‌ داده‌های بزرگ دارند.

لری از سرگی خواست با او در پروژه‌ی «بهبود اساسی روش‌های یافتن اطلاعات در اینترنت» همکاری کند. فرض اولیه‌ی پروژه این بود که محبوب‌ترین و رایج‌ترین داده‌ها، مفیدترین داده‌ها هستند. براین‌اساس موتور جست‌وجویی که ارتباط بین وبسایت‌ها را تجزیه‌وتحلیل می‌کند و آن‌ها را بر اساس میزان عمومیت و محبوبیتشان رتبه‌بندی می‌نماید، باید کارآمدتر از روش‌های رتبه‌بندی سایر موتورهای جستجو عمل کند.

لری پیج و سرگی برین در اوایل آشنایی دائماً در حال مشاجره بودند

در آن زمان فناوری‌های موتورهای جست‌وجو، صفحات وب را بر مبنای تعداد تکرار یک کلیدواژه‌ی خاص در هر متن رده‌بندی می‌کرد. به همین دلیل اغلب اوقات وقتی کاربران موضوعی را سرچ می‌کردند، با انبوهی از صفحات پیشنهادی وب مواجه می‌شدند که بیشتر آن‌ها ربطی به موضوع موردنظر نداشت.

پیج و برین بعد از مدتی متقاعد شدند که مهم‌ترین عامل رتبه‌بندی صفحات وب، بک‌لینک‌ها است، نه تکرار بیش‌ازحد کلمات کلیدی. آن‌ها تصمیم گرفتند این ایده را روی پروژه‌ی تحقیقاتی خود اجرا کنند. لری پیج برای بررسی بیشتر امکانات مکانیزم جدید PageRank، از تخصص داده‌کاوی سرگی برین استفاده کرد.

نتایج تحقیقات پیج وبرین تحت مقاله‌ای بسیار معروف به‌نام «آناتومی یک موتور جستجوی بسیار بزرگ فرامتنی» منتشر شد. آن‌ها در این مقاله الگوریتمی طراحی کرده بودند که با استفاده از داده‌های لینک ورودی، وب‌سایت‌ها را براساس اهمیت محتوا درجه‌بندی می‌کرد. سال ۱۹۹۶، پروژه‌ی دکترای لری پیج با نام موتور جست‌وجوی بک‌راب (BackRub) با همین الگوریتم تکمیل و راه‌اندازی شد و در دسترس دانشجویان استنفورد قرار گرفت.

الگوریتم دانشگاهی پیج و برین با نام BackRub، وبسایت‌ها را بر اساس بک‌لینک‌ها رتبه‌بندی می‌کرد

سرگی برین و لری پیج تصمیم گرفتند با توسعه‌ی این الگوریتم، موتور جست‌وجوی خود را به دنیای وب عمومی بیاورند. الگوریتم جدید سرگی برین قادر بود رابطه‌ی لینک‌های متصل به هر صفحه‌ی وب را نیز آنالیز کند.

تأسیس گوگل

لری پیج و سرگی برین برای راه‌اندازی موتور جست‌وجوی بک‌راب قطعات کامپیوتری ارزان‌قیمت را در اتاق خوابگاه مونتاژ می‌کردند تا دستگاهی بسازند که پهنای باند شبکه اینترنتی دانشگاه استنفورد متصل شود. آن‌ها انتظار نداشتند بک‌راب در مدتی بسیار کوتاه مورد استقبال دانشجویان قرار بگیرد و تعداد کاربران به‌سرعت افزایش پیدا کند.

نسخه‌ی دانشجویی موتور جست‌وجوی پیج و برین، تمام ویژگی‌ها و قابلیت‌های یک موتور جست‌وجوی واقعی را داشت. کاربران در یک باکس ورودی موضوع موردنظر خود را تایپ می‌کردند و فهرستی از لینک‌هایی را که بر اساس اهمیت محتوا رتبه‌بندی شده‌بود، دریافت می‌کردند. اما وقتی تعداد سرچ‌های روزانه از ۱۰ هزار مورد گذشت، دیگر ادامه‌ی کار مستلزم زیرساخت‌های گسترده‌تر بود.

گوگل ابتدا در دسترس دانشجویان استنفورد قرار گرفت

ذخیره و پردازش کلان‌داده‌ها به‌صورت آنلاین، به کامپیوترهای بیشتری نیاز داشت که حدود ۲۰ هزار دلار برآورد می‌شد. سرگی برین و لری پیج هم‌زمان به دنبال نام بهتری برای موتور جستجوی خود بودند و شان اندرسون نام Googolplex را به آن‌ها پیشنهاد داد.

سرگی برین و لری پیج سال ۲۰۰۳
سرگی برین و لری پیج سال ۲۰۰۳

واژه‌ی «Googol» به معنای عددی بزرگ معادل یک و صد صفر جلوی آن، نمادی از حجم زیاد اطلاعاتی بود که موتور جست‌وجو پردازش و تولید می‌کرد. برین و پیج این نام را پسندیدند، اما سپتامبر سال ۱۹۹۷ با یک اشتباه تایپی دامنه‌ی google.com را خریدند و مأموریت شرکت خود را «سازمان‌دهی اطلاعات جهان و در دسترس نهادن آن برای عموم مردم» تعریف کردند.

جذب سرمایه و سیاست‌های تبلیغاتی گوگل

اولین دفتر شرکت گوگل، گاراژ خانه‌ی خواهر نامزد سرگی برین، سوزان وجیتسکی در ملتو پارک بود. سرگی و لری به دنبال سرمایه‌گذاری بودند که به ایده‌ی آن‌ها اعتماد کند و از این طریق بخشی از سرمایه‌ی اولیه‌ی راه‌اندازی گوگل را به‌دست آورند. مؤسس شرکت سان مایکروسیستمز، اندی بکتولشیم به‌عنوان اولین سرمایه‌گذار شرکت، چکی به مبلغ صدهزار دلار در وجه شرکت نوشت.

۴ سپتامبر ۱۹۹۸ شرکت گوگل به‌صورت رسمی ثبت شد و در همان سال مورد تحسین نشریات فناوری قرار گرفت. رشد سریع کاربران گوگل، بنیان‌گذاران را به صرافت طرح کسب‌وکار جدیدی انداخت که سرگی برین عمده‌ی مسئولیت آن را عهده‌دار شد.

مؤسس شرکت سان مایکروسیستمز با یک چک صدهزار دلاری، اولین سرمایه‌گذار گوگل بود

در این زمان سه سرمایه‌گذار فرشته، جف بیزوس، دیوید چریتون و رام شریرام، حدود یک میلیون دلار روی ایده‌ی خلاقانه‌ی بنیان‌گذاران جوان سرمایه‌گذاری کردند. بدین ترتیب در پایان سال شرکت گوگل سرانجام به دفتری در پالوآلتو، مقر بسیاری از استارتاپ‌های سیلیکون‌ولی منتقل شد.

حالا آن‌ها به سرمایه‌گذاران بیشتری نیاز داشتند و برین موفق شد دو سرمایه‌گذار خطرپذیر به‌نام‌های سکویا کپیتال و Kleiner Perkins Caufield را متقاعد کند در مجموع ۲۵ میلیون دلار روی گوگل سرمایه‌گذاری کنند.

از ابتدای توسعه‌ی گوگل، سرگی برین و لری پیج به سبُک بودن صفحه‌ی موتور جستجوی خود تأکید داشتند و به‌هیچ‌وجه موافق تبلیغات پاپ‌آپ و ویدیویی نبودند. بااین‌حال اواسط سال ۲۰۰۰ هنگامی‌که نرخ جستجوهای گوگل در هر روز به ۱۸ میلیون مورد رسیده بود، آن‌ها مجبور بودند راهی برای پوشش هزینه‌های عملیاتی که تقریباً به ۵۰۰ هزار دلار در ماه می‌رسید، پیدا کنند. راهکار اولیه، استفاده از تبلیغات متنی بود که به‌صورت لینک در صفحه نمایش داده می‌شد. این سیاست با معرفی سرویس تبلیغات آنلاین «گوگل اد وردز» رسمیت یافت.

ظهور مهره‌های قوی شرکت: مریسا میر، اریک اشمیت و سوندار پیچای

مریسا میر، سرگی برین، لری پیج و اریک اشمیت

سال ۱۹۹۹ بنیان‌گذاران گوگل مریسا میر را که یکی از درخشان‌ترین محققان و فارغ‌التحصیلان رشته‌ی هوش مصنوعی و علوم‌کامپیوتر دانشگاه استنفورد بود، به همکاری دعوت کردند. مریسا میر رهبری تیم رابط کاربری و سرورهای وب گوگل را عهده‌دار شد و پس از مدتی به توصیه‌ی سرگی برین، به مدیریت و رهبری محصولات تحت وب ارتقای مقام یافت.

سرگی برین به‌خوبی می‌دانست که موفقیت شرکت نوپایی که از پتانسیل بسیار بالایی برخوردار است، با تیم‌های دقیق و متعهد به کار حاصل می‌شود و فعالیت‌های مریسا میر تأییدی بر این باور همیشگی او بود.

میر با اجرای طرح Doodle Google هویت جدیدی به گوگل داد و تا سال ۲۰۱۰ بر توسعه‌ی بسیاری از ابزارهای جدید شرکت مانند گوگل مپس، گوگل ارث، نوار ابزار گوگل، جیمیل و استریت ویو نظارت داشت. او سال ۲۰۱۵ در جلسه‌ی قدرتمندترین زنان فناوری مجله‌ی فورچون، از سرگی برین یاد کرد و گفت:

سرگی همیشه از من پشتیبانی می‌کرد و پیشنهادهای خودش را دوستانه با من درمیان می‌گذاشت. او آخرین روز کارم در گوگل به من گفت: مریسا، همه چیز را تغییر بده، هرگز جسور بودن را فراموش نکن. این جمله‌ی او همیشه در ذهن من باقی ماند.

اریک اشمیت سال ۲۰۰۱ به گوگل پیوست. او که سابقه‌ی درخشانی در مدیریت شرکت‌های تکنولوژی مانند سان مایکروسیستم و ناول را در کارنامه‌ی خود داشت، ابتدا به سمت مدیر هیئت‌مدیره و سپس مدیرعامل گوگل منصوب شد. به گفته‌ی سرگی برین، اشمیت بهترین مدیری بود که می‌توانست جریان عرضه‌ی اولیه‌ی سهام گوگل را به بهترین نحو مدیریت کند.

آگوست سال ۲۰۰۴، IPO گوگل با فروش ۲۰ میلیارد دلار سهام برگزار شد و راه بنیان‌گذاران را برای پروژه‌های مبتکرانه‌ی آینده باز کرد. در طول مدیریت اشمیت، سرگی برین به‌عنوان رئیس فناوری و لری پیج به‌عنوان مسئول توسعه محصول گوگل و همچنین اعضای هیئت‌مدیره شرکت، به فعالیت خود ادامه دادند.

سال ۲۰۰۴، IPO گوگل با فروش ۲۰ میلیارد دلار سهام برگزار شد

اگرچه گوگل اهمیت زیادی برای سرگی برین داشت و اریک اشمیت هیچ تصمیمی را بدون اطلاع بنیان‌گذاران شرکت عملی نمی‌کرد، ولی ذهن ماجراجوی مؤسسان به‌ویژه سرگی برین، همواره به دنبال پروژه‌های هیجان‌انگیزی بود که به گفته‌ی شخص او «آدرنالین انسان را بالا می‌برد».

سرگی برین و لری پیچ معرفی گوگل مپس
سال ۲۰۰۸ سرگی برین و لری پیج در مراسم معرفی گوگل مپس نیویورک

سرگی برین برخلاف لری پیج، ارتباطات آنلاین بیشتری با کاربران داشت و روی گوگل پلاس، پروژه‌ای که قرار بود با فیسبوک رقابت کند، کار می‌کرد. او بعدها گفت که ایده‌ی گوگل پلاس اشتباه بوده، اما نمونه‌ی شکست این پروژه را می‌توان در هر شرکت جسوری مشاهده کرد. او سال ۲۰۱۴ همچنین گفت:

احتمالاً اشتباه از من بود. وقتی خودم انسانی اجتماعی نیستم، نباید روی پروژه‌هایی که کمترین ارتباطی با شبکه‌ها و ارتباطات اجتماعی دارند، کار کنم.

اشمیت تا سال ۲۰۱۱ مدیرعامل گوگل باقی ماند و پس از آن لری پیج دوباره به جایگاه دیرین خود برگشت. اما اشمیت مردی را در کنار خود داشت که خیال بنیان‌گذاران را بابت آینده‌ی مدیریت شرکت آسوده می‌کرد: سوندار پیچای، معاون اشمیت که با توسعه‌ی گوگل کروم، وجهه‌ی جدیدی با شرکت بخشیده بود.

تأسیس آلفابت

سال ۲۰۱۵، ۱۷ سال پس از ثبت شرکت گوگل، سرگی برین و لری پیج هلدینگ آلفابت را تأسیس کردند و گوگل و سایر استارتاپ‌های خریداری شده توسط این شرکت را تحت مجموعه‌ی آن درآوردند.

تأسیس آلفابت تقریباً هم‌زمان بود با جدایی سرگی برین از همسر اولش، آن وجیتسکی. آن‌ها پس از هفت سال و با سه فرزند، از یکدیگر جدا شدند درحالی‌که اعلام کردند بنیاد مشترک «برین وجیتسکی» همچنان به کار خود ادامه خواهد داد.

سرگی برین و سوندار پیچای سال 2011
سرگی برین و سوندار پیچای سال ۲۰۱۱

واقعیت این بود که پس از خرید یوتیوب و اندروید و راه‌اندازی سرویس ابری گوگل، تنوع محصولات شرکت بیش‌ازحد گسترش‌یافته بود و مؤسسان در اندیشه‌ی پروژه‌های مدرن‌تر و بلندپروازانه‌تری بودند که اجرای آن‌ها در سیستم سابق گوگل نمی‌گنجید.

سرگی برین و لری پیج به طور مشترک روی انرژی‌های تجدیدپذیر، خودروهای خودران، پهپادها، هوش مصنوعی و حتی گردشگری فضایی سرمایه‌گذاری کرده بودند. پس از این تغییر ساختاری، مسئولیت برین از سمت مدیر پروژه‌های ویژه‌ی بخش مون‌شات (گوگل X) به ریاست هیئت‌مدیره‌ی آلفابت تغییر کرد.

سرگی برین پیش از تأسیس آلفابت رهبر پروژه‌های ویژه‌ی بخش مون‌شات (گوگل X) بود

دسامبر ۲۰۱۹ سرگی برین و لری پیج هم‌بنیان‌گذاران آلفابت، در بیانیه‌ی جدیدی اعلام کردند سوندار پیچای مدیرعامل جدید آلفابت خواهد بود و آن‌ها برای همیشه از مدیریت این هلدینگ کناره‌گیری می‌کنند. این دو در اطلاعیه نوشته بودند:

ما هرگز افرادی نبودیم که به دنبال حفظ مقام‌های مدیریتی باشیم، آن‌هم وقتی می‌دانیم راه بهتری برای این کار وجود دارد.

اغلب رسانه‌ها معتقد بودند از زمان تأسیس آلفابت، پیج و برین تقریباً نامرئی بوده‌اند. برخی رسانه‌ها آن دو را اسرارآمیزترین رهبران فناوری می‌خواندند و شایعات زیادی در مورد پروژه‌های عجیب و بی‌سروصدای این شرکت منتشر می‌شد. برخی خبرنگاران نیز ادعای بازنشستگی آن‌ها را تأیید می‌کردند و می‌گفتند برین خود را با ورزش، امور بشردوستانه و راه‌اندازی کشتی هوایی سرگرم کرده است.

پروژه‌های سرگی برین در گوگل ایکس و آلفابت

سرگی برین نقش مهمی در توسعه‌ی پروژه‌های نوآورانه و آینده‌نگرانه گوگل داشته است. او با راه‌اندازی و مدیریت گوگل ایکس، آزمایشگاه مخفی گوگل برای پروژه‌های جاه‌طلبانه و سپس فعالیت‌های خود در آلفابت، زمینه‌ساز تحولات بزرگی در حوزه‌های مختلف فناوری شد و آینده را به شیوه‌ای که شاید پیش‌بینی نمی‌کردیم، شکل داد. در ادامه، با برخی از این پروژه‌ها آشنا خواهید شد.

پروژه‌ی گوگل گلس

سرگی برین گوگل گلس را سال ۲۰۱۳ معرفی کرد و تا مدت‌ها در همه‌ی رویدادها و مراسم فناوری، شخصاً با این عینک ظاهر می‌شد. این عینک هوشمند نمایشگری در خطر دید کاربر داشت که عکس‌ها، فیلم‌ها، اعلان‌ها و سایر اطلاعات را نمایش می‌داد و از دستورات صوتی نیز پیروی می‌کرد.

سرگی برین در تد تاک با موضوع گوگل گلس
سخنرانی سرگی برین در تد تاک با موضوع گوگل گلس سال ۲۰۱۳

گوگل گلس ایده‌ی خوبی داشت، اما پروژه‌ی موفقی نبود. بااین‌حال وقتی گوگل ماه می سال ۲۰۲۴ پروژه‌ی Astra را معرفی کرد، بسیاری از رسانه‌ها آن را بازگشت گوگل گلس نامیدند.

سرگی برین هم این ادعا را رد نکرد. او در کنفرانسی به خبرنگاران گفت پروژه‌ی آسترا سخت‌افزاری کامل و بی‌نقص برای عینک‌های مجهز به هوش مصنوعی است و در ادامه اذعان کرد که گوگل گلس ۱۰ سال از زمان خود جلوتر بود.

پروژه‌ی Calico

کالیکو شرکت تحقیق‌وتوسعه‌ای است که با تمرکز بر بیولوژی افزایش سن انسان‌ها، تلاش می‌کند به فناوری‌هایی دست پیدا کند که روند پیری انسان را کند می‌کنند. پروژه‌ی کالیکو سال ۲۰۱۳ شروع شد و گروهی از دانشمندان حوزه‌ی شیمی، زیست، ژنتیک و برترین متخصصان داروسازی را به خدمت گرفت.

پروژه‌ی Verily

شرکت مراقبت‌های پزشکی وریلی سال ۲۰۱۵ توسط گوگل تأسیس شد. وریلی به شرکت‌های داروسازی و سایر تولیدکنندگان خدمات پزشکی کمک می‌کند راهکارهای درمانی ایمن‌تر مؤثرتری را با سرعت بالاتر توسعه دهند. یکی دیگر از اهداف این شرکت، مراقبت از بیماران و توانمندسازی افراد برای درک بهتر وضعیت سلامتی‌شان است.

برای مثال Project Baseline یکی از برنامه‌های نوآورانه‌ی این شرکت بود که مشارکت در تحقیقات بالینی را تسهیل و به تطبیق افراد با مطالعات مرتبط کمک می‌کرد.

پروژه‌ی DeepMind

آزمایشگاه تحقیقاتی هوش مصنوعی دیپ‌مایند سال ۲۰۱۰ در بریتانیا تأسیس شد و گوگل سال ۲۰۱۴ با پرداخت ۵۰۰ میلیون دلار آن را خریداری کرد. سپس فعالیت این آزمایشگاه با بخش هوش مصنوعی Google Brain ادغام شد. تا آوریل سال ۲۰۲۳ ساختمان مرکزی گوگل دیپ‌مایند در لندن مستقر بود و مراکز تحقیقاتی دیگری هم در کشورهای کانادا، فرانسه، آلمان و ایالات متحده داشت.

AlphaFold با استفاده از سیستم یادگیری عمیق ساختار سه‌بعدی پروتئین‌ها را با دقت بسیار بالا پیش‌بینی می‌کرد

از پروژه‌های معروف گوگل دیپ‌مایند می‌توانیم به Alphago اشاره کنیم. در این برنامه مدل‌های شبکه عصبی دیپ‌مایند که به‌طور خاص برای انجام بازی‌های ویدیویی و گیم‌بوردها توسعه داده شده‌اند اولین سیستم هوش مصنوعی که توانست قهرمان گیمینگ جهان را شکست دهد.

«آفافولد» یکی از دیگر پروژه‌های موفق دیپ‌مایند، با بهره‌گیری از سیستم یادگیری عمیق ساختار سه‌بعدی پروتئین‌ها را با دقت بسیار بالا پیش‌بینی می‌کرد که به تحول غیر قابل انتظاری در حوزه‌ی پزشکی و داروسازی منجر شد.

پروژه‌ی خودروی خودران گوگل

پروژه‌ی اتومبیل‌های خودران گوگل از سال ۲۰۰۹ و در آزمایشگاه‌های مخفی گوگل کلید خورد. سرگی برین می‌خواست خودروهای وایمو را بدون نقص و باگ و در کامل‌ترین حالت ممکن وارد بازار کند و به همین دلیل جدول زمانی طولانی‌مدتی برای توسعه‌ی آنها تنظیم کرد.

گوگل اولین نمونه آزمایشی این اتومبیل‌ها را سال ۲۰۱۰ با خودروهای تویوتا پریوس معرفی کرد که می‌توانستند مسافت زیادی را در جاده‌های عمومی کالیفرنیا بدون دخالت راننده طی کنند. تا دو سال بعد خودروهای خودران ۳۰۰ هزار کیلومتر را در جاده‌های هوشمند امریکا بدون هیچ تصادف پرهزینه‌ای پشت سر می‌گذاشتند.

Jaguar I-Pace SUV Waymo
Jaguar I-Pace SUV Waymo
motortrend

سال ۲۰۱۶ پروژه خودروهای خودران از زیر چتر گوگل خارج شد و به‌عنوان یک شرکت مستقل به نام Waymo به فعالیت خود ادامه داد. سال ۲۰۱۸ نیز اولین سرویس تاکسی‌های خودران تجاری به نام Waymo One را در فینیکس، آریزونا راه‌اندازی شد. تا سال جاری میلادی تاکسی‌های بدون راننده و رباتیک ویمو در شهرهای آستین، سانفرانسیسکو، لس‌آنجلس و فونیکس مشغول به کارند.

از سال ۲۰۱۶ پروژه‌ی خودروهای خودران تحت شرکت مستقلی به نام Waymo به فعالیت خود ادامه داد.

این خودروها از فناوری‌های لیدار، رادار و دوربین‌های متعدد برای درک محیط اطراف و تصمیم‌گیری در زمان واقعی استفاده می‌کنند. آن‌ها می‌توانند به‌صورت مستقل ترافیک را مدیریت کرده، علائم راهنمایی‌ورانندگی را تشخیص داده و به تغییرات شرایط جاده‌ای واکنش نشان دهند.

پروژه‌ی کشتی‌های هوایی Lighter Than Air

برین در سال ۲۰۱۴ پس از بازدید از مرکز تحقیقات ایمز که در نزدیکی دفتر مرکزی گوگل در کالیفرنیا قرار دارد، تصمیم گرفت کشتی هوایی خود را بسازد. ایمز قبلاً خانه USS Macon بود؛ یک کشتی هوایی عظیم که توسط نیروی دریایی ایالات‌متحده در دهه ۱۹۳۰ ساخته شد. او قبل از کناره‌گیری از وظایف خود در آلفابت، در سال ۲۰۱۷ کار روی LTA را آغاز کرد.

کشتی‌های هوایی LTA یکی از قدیمی‌ترین برنامه‌های رویایی و چالش‌برانگیز سرگی برین محسوب می‌شد

سرگی برین سال‌ها پیش اعلام کرده بود که روی پروژه‌ی کشتی‌های هوایی الکتریکی کار می‌کند، ولی جزئیات این پروژه فاش نشد و اطلاعات منتشر شده عموماً بر اساس گمانه‌زنی کارشناسان بود.

تست کشتی هوایی Lighter Than Air
تست کشتی هوایی Lighter Than Air سال ۲۰۲۲

اوایل سال ۲۰۲۲ اولین کشتی‌های پرنده که Pathfinder 1 نام‌گرفته بودند، آماده‌ی پروازهای آزمایشی بر فراز سیلیکون‌ولی شدند. ماه ژوئن سرانجام خدمه‌ی اولین کشتی واقعی (با ۱۲۰ متر طول) در داخل آشیانه در Moffett Field مانور دادند.

پت‌فایندرها برای اجرای مأموریت‌های بشردوستانه به مناطق دورافتاده یا مکان‌هایی که درگیر اتفاقات فاجعه‌بار شده‌اند، ارسال خواهند شد.

بازگشت به گوگل

فوریه سال ۲۰۲۳ گزارش‌هایی منتشر شد مبنی‌بر اینکه آلفابت پس از صدور وضعیت اضطراری «کد قرمز» از سرگی برین و لری پیج دعوت کرده است برای رقابت با چت‌بات ChatGPT شرکت OpenAI و تسلط بر بازار پرهیاهوی هوش مصنوعی وارد عمل شوند.

پس از آن مشخص شد سرگی برین یکی از عوامل کلیدی توسعه‌ی گوگل جمنای بوده، چنانچه در مقاله‌ی سفیدی که قابلیت‌های جمنای را توضیح می‌دهد، نام سرگی برین به‌عنوان «همکار اصلی» فهرست شده است.

سرگی برین با هدف کمک به ارتقای هوش مصنوعی جمنای به شرکت گوگل بازگشت

ماه مارس سال گذشته، وقتی سرگی برین در مرکز هوش مصنوعی جامع (AGI) سانفرانسیسکو سخنرانی کرد، اذعان کرد که «به‌نوعی از دوران بازنشستگی خارج شده، فقط به این دلیل که مسیر هوش مصنوعی را بسیار هیجان‌انگیز می‌داند.»

سرگی برین در هکاتون جمنای
سرگی برین در هکاتون جمینای

برین همچنین با دفاع از قابلیت تولید متن جمنای، از قابلیت تولید تصویر این ابزار هوش مصنوعی انتقاد کرد و آن را به‌هم‌ریخته و بی‌سامان خواند. او افزود که احتمالاً دلیل اصلی تصاویر تاریخی نادرستی که توسط جمنای تولید شده، آزمایش‌نشدن کامل مدل‌های هوش مصنوعی شرکت است.

بااین‌حال، گوگل مدت‌ها پیش از اینکه هیاهوی هوش مصنوعی دامن صنعت تکنولوژی را بگیرد، نیروی محرکه ‌یاصلی در این حوزه بود. حتی اگر گوگل تاحدی زیر سایه‌ی ظهور مدل‌های زبانی بزرگ و هیاهوی ChatGPT قرار گرفت، تلاش‌های اولیه‌ی این شرکت راه را برای پردازش محلی ویژگی‌های هوش مصنوعی روی گوشی ازجمله Circle to Search هموار کرد.

هرچند نام سرگی برین و لری پیج در دنیای فناوری به هم گره‌خورده، کارمندان قدیمی گوگل از سرگی برین به‌عنوان متخصصی ریسک‌پذیر، بسیار خلاق و تاحدی بی‌اعتنا به قواعد یاد می‌کنند؛ درحالی‌که لری پیج عمدتاً به‌عنوان مدیری استراتژیک، محافظه‌کار و متمرکز بر ساختارگرایی شناخته می‌شود.

سرگی برین از معدود بنیان‌گذاران ثروتمند فناوری است که بیش از توجه به سبد دارایی‌های خود، از سرمایه‌گذاری روی ایده‌های عجیب و بلندپروازانه لذت می‌برد و هرگز اشتیاقش را به فناوری‌هایی که شاید روزی تحول عظیمی در زندگی انسان‌ها ایجاد کند، انکار نمی‌کند.

به نظر نمی‌رسد بازگشت سرگی برین به گوگل تغییری در سیستم مدیریتی این شرکت ایجاد کند. اما سؤالی که ذهن اهالی فناوری را مشغول کرده، این است که او چه نقشی در پیشرفت هوش مصنوعی این شرکت ایفا خواهد کرد؟ شاید پاسخ این سؤال را در سال‌های آینده به‌صورت مشهودتر درک کنیم.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات