داستان برند اوبر؛ سفری از جادههای پرخطر تا موفقیت
شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۰مطالعه 23 دقیقه۲۰ سال قبل را تصور کنید که در خیابانی شلوغ، خسته و سرگردان به دنبال تاکسی میگردید، اما هیچ تاکسیای پیدا نمیکنید. با خود فکر میکنید کاش راهی بود تا با زدن یک دکمه، بلافاصله میتوانستید تاکسی پیدا کنید، اما آن زمان این آرزو بسیار دستنیافتنی به نظر میرسید. دقیقاً در یکی از چنین شبهایی بود که ایدهی شکل گرفتن معروفترین برند تاکسی اینترنتی جهان، به ذهن مؤسسانش رسید.
داستان «اوبر» (Uber) در سال ۲۰۰۸ میلادی، از پاریس و در یکی از شبهای سرد زمستان آغاز شد. دو دوست به نامهای تراویس کالانیک و گرِت کمپ پس از فروختن استارتاپهای خود، تصمیم گرفتند در کنفرانس فناوری سالانه در پاریس به نام LeWeb شرکت کنند. شرکتکنندگان در این کنفرانس در مورد ایدههای انقلابیای که در سر داشتند و برنامهریزی برای آینده با یکدیگر تبادل نظر میکردند. پس از پایان کنفرانس، گرت و تراویس تصمیم گرفتند برای رفع خستگی به هتل برگردند. هوا بهشدت سرد بود، هیچ تاکسیای در خیابان نبود و دو دوست بهشدت سردرگم و کلافه شده بودند.
در دسترس نبودن تاکسی، گرت و تراویس را به فکر فرو برد؛ آنها با خود فکر کردند چه میشد اگر میتوانستند با گوشیهای خود درخواست تاکسی را بهصورت آنلاین ارسال کنند. اینگونه بود که ایدهی درخواست تاکسی بهصورت آنلاین شکل گرفت. آن شب سرد زمستانی، ایدهای شکل گرفت که سالها بعد به امپراتوری میلیارد دلاری تبدیل شد. بااینحال، فراموش نکنیم که اگرچه ایدهی اوبر بعدها انقلابی به پا کرد، در ابتدا غیرقانونی بود.
اوبر چگونه شکل گرفت؟
تراویس در دوران جوانی بهطور پیوسته مورد تمسخر دیگران قرار میگرفت، او برای فرار از وضعیت موجود، به کار پناه برد و در دوران نوجوانی بهعنوان دستفروش، چاقوی آشپزخانه میفروخت. تراویس برای فروش بیشتر، گاهی خانه به خانه میٰرفت و سعی میکرد به زنان خانهدار چاقوی آشپزخانه بفروشد. او در آن زمان ثابت کرد که قدرت بازاریابی قویای دارد و به خوبی میتواند محصولات خود را به مشتریان ارائه کند و بفروشد. تراویس بعدها با همین توانایی توانست نظر سرمایهگذاران را برای سرمایهگذاری جلب کند.
قبل از راهاندازی اوبر، تراویس برای کارآفرینی و تمرکز روی پروژهای به نام «اسکور» که در ذهن داشت، دانشگاه را رها کرد. اسکور موتور جستوجوی همتابههمتا برای فایلها و کمی شبیه به «نپستر» بود. اسکور نیز مشابه نپستر، بهدلیل نقض قوانین حق تکثیر با شکایتهای حقوقی سنگین و جریمهی هنگفتی برابر ۲۵۰ میلیارد دلار روبهرو شد. در این حالت، مؤسسان شرکت باید اعلام ورشکستگی کنند و تراویس از این موضوع بسیار ناراحت بود، اما پس از اعلام ورشکستگی ناامید نشد و به دنبال شروع کسبوکاری بود که آن را حرفهی انتقام نامید.
پس از فروش کسبوکار شکستخورده به قیمت میلیونها دلار، تراویس پول لازم را برای شروع پروژهای بزرگتر بهدست آورد؛ پروژهای به نام اوبر. تراویس و دوستش گرت از شرکتهای تاکسیرانی خسته شده بودند و به این موضوع فکر میکردند که بهطور حتم جایگزین بهتری برای این شرکتها وجود دارد؛ سپس هنگام تماشای فیلم جیمز باند به این نتیجه رسیدند که باید اوبر را راهاندازی کنند.
سکانس ردیابی خودرو با موبایل در فیلم جیمز باند، عامل مؤثری در شکلگیری اوبر بود
در یکی از صحنههای این فیلم، جیمز در حال ردیابی و تعقیب اتومبیلی با استفاده از تلفن خود بود. این صحنه سبب شکلگیری اپلیکیشن جدید این دو دوست به نام Ubercab در سال ۲۰۱۰ شد. این اپلیکیشن در تلاش بود مشکلات مربوط به تاکسیهای سنتی را حل کند. در آن زمان افراد بهجای تماس گرفتن، میتوانستند با لمس دکمهای در تلفن همراه خود، درخواست تاکسی کنند. همچنین، مسافر پس از درخواست تاکسی بهراحتی میتوانست مسیر حرکت خودرو را روی نقشه مشاهده کند.
ذکر این نکته مهم است که اوبر از خودروهای بسیار شیک با روکشهای چرمی استفاده میکرد و درون هر خودرو، بطری آبی برای هر مسافر قرار داده شده بود. علاوه بر موارد ذکرشده، پرداخت هزینهی سفر بهآسانی و بهصورت خودکار از کارت مسافر کسر میشد، بنابراین نیازی به پرداخت پول خرد یا پرداخت انعام بهصورت دستی نبود.
در ابتدا، سرویس اوبر، خودروی لوکس سیاه و لیموزین بود تا به مسافران تجربهای مشابه جیمز باند بدهد. در نتیجه، گرفتن سریع اوبر در منطقهی ثروتمند سانفرانسیسکو به نمادی تجملاتی تبدیل شد. این آغازی باشکوه برای شرکتی تازهتأسیس بود؛ اما روز بیستم اکتبر نمایندهی حملونقل به شرکت اوبر رفت و به آنها اعلام کرد کاری که انجام میدهند، برخلاف قانون است. تا آن زمان، تمام رانندگان اوبر رانندگان حرفهای دارای گواهینامه بودند که در ادارهی حملونقل ثبتنام کرده بودند. در نتیجه، اوبر این قوانین را بسیار سختگیرانه و غیرمنطقی میدانست؛ اما ظاهراً قوانین سخت دیگری برای راهاندازی و ادارهی حرفهی تاکسیرانی وجود داشت و اوبر آنها را زیر پا گذاشته بود.
یکی از کارهای غیرقانونی اوبر این بود که خودروها متعلق به این شرکت نبودند؛ در واقع این شرکت با استخدام رانندههای حرفهای از آنها میخواست از اتومبیلهای خود برای جابهجایی مسافران استفاده کنند. اگرچه این مورد سبب کاهش چشمگیر هزینههای اوبر شد، مسائل قانونی متعددی را ایجاد کرد. مقامات محلی به شرکت اوبر هشدار دادند به ازای هر روز فعالیت، این شرکت تا ۵۰۰۰ دلار به ازای هر سفر جریمه خواهد شد. اما این تمام ماجرا نبود؛ مقامات محلی هشدار دادند که تیم اوبر میتواند تا ۹۰ روز حبس برای هر روز فعالیت شرکت را تجربه کند. کارکنان اوبر با شنیدن این مجازاتهای عجیبوغریب بهشدت ناامید شدند و با ترس به کار خود ادامه میدادند.
اوبر در ابتدای کار با تهدیدات قانونی بسیاری دستوپنجه نرم میکرد
بسیاری از کارکنان این شرکت بسیار جوان و زیر ۳۰ سال بودند و اوبر، نخستین محل کار آنها پس از فارغالتحصیلی از کالچ بود. خود را جای آنها تصور کنید که با هزاران امید به استخدام شرکتی بزرگ درمیآیید، اما ناگهان با تهدیداتی مانند جریمهی مالی و زندان، روبهرو میشوید. بهطور حتم در این شرایط این پرسش در ذهن تمام کارکنان اوبر شکل گرفت؛ چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ با وجود شرایط نگرانکننده، تراویس کلانیک، مؤسس و مدیر اوبر، هیچ نگرانیای نداشت. او با اعتمادبهنفس کامل به کارکنان خود گفت: «لازم نیست هیچ کاری انجام دهیم، تنها کار لازم، نادیده گرفتن این تهدیدها است.» تراویس در ادامه، بخش Cab را از اسم شرکت خود حذف و نام آن را به Uber تغییر داد.
او پس از انجام این کار گفت شرکتش اکنون یک شرکت تاکسیرانی نیست، بلکه شرکتی است که در حوزهی فناوری فعالیت میکند، بنابراین قوانین مربوط به تاکسیرانی به آنها ربطی ندارد. انجام این کار سبب صرفهجویی میلیاردها دلار برای شرکت شد، اما بحثهای زیادی را به وجود آورد. بهعنوان مثال، تراویس اعلام کرد رانندگان اوبر، کارمندان این شرکت نیستند، بلکه شریک آن هستند. در نتیجه، اوبر هیچ مسئولیتی در برابر حقوق و منافع استخدامی آنها ندارد. اما تراویس بهطور قطع میدانست مقامات هیچ توجهی به طرز تفکر او ندارند، بنابراین برای جنگ آماده شد.
اوبر در مقابل قانون
تراویس میدانست اگر بتواند افراد زیادی را برای استفاده از اپلیکیشن اوبر قانع کند، مردم به این نتیجه خواهند رسید که اوبر برای سفر، بسیار بهتر از ایستادن کنار خیابان و گرفتن تاکسی است. در این حالت، مقامات برای جلوگیری از فعالیت اوبر باید به افراد بسیاری پاسخ میدادند. اوبر زمان زیادی نداشت و باید این کار را در کوتاهترین زمان ممکن انجام میداد، بنابراین با شرکت AT&T معاملهای انجام داد تا هزاران آیفون را بهصورت عمده و با تخفیف بخرد. آنها این گوشیها را با نرمافزار اوبر که از قبل نصب شده بود، به رانندگان تحویل دادند. همچنین، هر راننده به ازای تعداد مشخصی سفر در هفته از طرف شرکت اوبر پاداش دریافت میکرد.
خبر دریافت پاداش، تعداد زیادی راننده را به سمت اوبر جذب کرد و در مدتزمانی بسیار کوتاه، تعداد رانندگانی که برای اوبر کار میکردند، چند برابر شد. سؤال مهمی که ممکن است مطرح شود آن است که اوبر برای جذب مسافر چه کاری انجام داد؟ سفر اولِ رایگان و تخفیف برای سفرهای دوم و سوم، پیشنهاد جذابی به نظر میرسید. شرکت اوبر با ارائهی این پیشنهاد معتقد بود که مسافران پس از سفر اول یا دوم به این نتیجه خواهند رسید که این سرویس بسیار بهتر از سیستم قدیمی تاکسیرانی است و ارزش پرداخت کامل کرایه را دارد.
از آنجا که اوبر در هر سفر، مقداری پول از دست میداد، پیشنهاد ارائهشده برای جذب مسافر، پیشنهادی هزینهبر به نظر میرسید، اما هزینهها در مدتزمان بسیار کوتاهی جبران و حتی به سود تبدیل شدند؛ زیرا تنها پس از گذشت مدت بسیار کوتاهی از پیشنهاد اوبر، تعداد زیادی مسافر جذب این شرکت شدند و ترجیح دادند بهجای تاکسیهای معمولی، از اتومبیلهای اوبر برای رفتوآمد استفاده کنند. در ادامه، اوبر فعالیت خود را به دیگر شهرها و ایالتهای آمریکا گسترش داد.
اوبر برای مقابله با تهدیدات قانونی، از حمایت کامل کاربران خود برخوردار بود
با محبوب شدن اوبر، مقامات شهرهای مختلف در آمریکا تصمیم گرفتند بررسی کنند که این شرکت واقعاٌ چه کاری انجام میدهد و آیا انجام این کار مورد تأیید است یا خیر؛ اما اوبر خود را در برابر تهدیدهای مقامات مختلف آماده کرده بود. پس از هر تهدید، اوبر با استفاده از پیامی در اپلیکیشن اوبر، کاربران خود را مطلع میکرد و از آنها میخواست برای حمایت از اوبر، از کارزار ایجادشده حمایت کنند. کاربران حتی میتوانستند با ارسال ایمیل به مقامات محلی یا کشوری، حمایت خود را از اوبر اعلام کنند. شرکت اوبر به انجام این دو کار قانع نبود و با ترتیب دادن تجمعات مدنی در محلی مشخص، از کاربران خود میخواست با پیوستن به این تجمعات، حمایت خود را از اوبر به گوش مقامات برسانند.
در یکی از اعتراضات و اعتصابات اوبر در نیویورک، تعداد کمی از کاربران اوبر برای حمایت از آن شرکت کردند، بنابراین اوبر از کارکنان خود در یکی از شعبهها خواست تا در آن اعتصاب شرکت کنند. مقامات محلی پس از مواجه شدن با اعتراضات و متعجب از تعداد افراد شرکتکننده، متوجه نشدند که بسیاری از این افراد کارمندان شرکت اوبر هستند. تراویس معتقد بود صنعت تاکسیرانی با فساد و تبانی آلوده شده بود و گروههایی در این صنعت با رشوه دادن به سیاستمداران، از حمایت آنها برخوردار بودند. در نتیجهی این حمایت، گرفتن مجوز برای شرکتهای رقیب، مانند اوبر، بسیار سخت میشد. تراویس با بیان این موضوع، سعی در توجیه دور زدن فرایندهای سنتی و راهاندازی اوبر بدون مجوز داشت. همچنین، او بر این عقیده مصر بود که پیدایش اوبر شرایط بسیار بهتری را برای مسافران و رانندهها فراهم کرد.
پس از آنکه اوبر سرویس جدیدی به نام اوبر ایکس (Uberx) را معرفی کرد، جنگ میان این شرکت و قانونگذاران بسیار شدیدتر شد. اوبر ایکس تقریباً به هر کسی اجازه میداد تا بهعنوان راننده در اوبر مشغول به کار شود. این موضوع، مسائل حقوقی زیادی را به وجود آورد و در این زمان مقامات شهری متوجه شده بودند که اوبر تمایلی به همکاری ندارد. در نتیجه، مقامات بهجای تهدید مستقیم اوبر، رانندگان بیچاره را تهدید کردند و گفتند اگر کسی را در حال رانندگی برای اوبر پیدا کنند، خودرویش را توقیف میکنند. مقامات شهری با انجام این کار، افراد مختلف را از کار کردن برای اوبر و استفاده از آن محدود کردند، اما نباید فراموش کنیم که تراویس و شرکتش چند قدم جلوتر بودند.
اوبر بهطور مداوم در اپلیکیشن خود پیام میفرستاد که اگر هر رانندهای که برای اوبر کار میکند، جریمه شود، جریمهی او بهطور کامل پرداخت میشود. تراویس به این موضوع بهعنوان هزینهای برای پیشرفت حرفهی خود نگاه میکرد. اما نبوغ واقعی، طراحی سیستمی مخفی به نام Greyball برای دور زدن مقامات محلی بود. Greyball ابزاری بود که به اوبر اجازه میداد تا رانندگان خود را از مکانهای نظارتشده دور نگه دارد.
تراویس میدانست افراد مختلفی از میان مقامات شهری اپلیکیشن اوبر را دانلود میکنند تا بتوانند اتومبیلهای نشاندادهشده داخل اپلیکیشن را دنبال کنند. در نتیجه، اوبر با کمک نرمافزار Grayball بهراحتی مقامات محلی را شناسایی و از عضویت آنها جلوگیری میکرد. حتی اگر یکی از مقامهای محلی میتوانست عضو اپلیکیشن اوبر شود، پس از وارد شدن، هیچ خودرویی را روی نقشه مشاهده نمیکرد. همچنین، اگر میخواست خودرویی کرایه کند، پیامی مبنیبر اینکه «هیچ خودرویی در این نزدیکی نیست» دریافت میکرد.
اوبر با طراحی سیستمی به نام Greyball توانست مقامات محلی را دور بزند
سؤال اصلی آن است که اوبر چگونه میتوانست مقامات محلی را از افراد عادی تشخیص دهد؟ اوبر برای انجام این کار از دادههای مکانی استفاده میکرد، بهعنوان مثال اگر کاربری اپلیکیشن اوبر را در مکانهای خاصی مانند ادارهی پلیس یا ساختمان دولتی دانلود میکرد یا سابقهی سفرهای مشکوک داشت، بهسرعت شناسایی میشد و خودروهای روی نقشه به او نشان داده نمیشد. Greyball همچنین میتوانست فعالیتهای مشکوکی مانند باز و بسته کردن متعدد اپلیکیشن بدون کرایهی خودرو را شناسایی کند.
اوبر با تیم تقریباً جاسوسی خودش، بسیار موفق عمل کرد. بسیاری از مقامات برای دستگیری رانندهی اوبر در حین تخلف، خودرو درخواست میکردند، اما ناگهان درخواست آنها لغو میشد؛ زیرا در ظاهر هیچ رانندهی اوبری از برنامه استفاده نمیکرد. مقامات فکر میکردند مردم به هشدارها گوش دادهاند و دیگر برای اوبر کار نمیکنند، ولی در عمل آنها نقشهای جعلی را مشاهده میکردند و هیچ شانسی برای تعقیب رانندگان اوبر نداشتند. Uber تا سال ۲۰۱۷ فعالیت خود را مخفی نگه داشت و برای حفظ امنیت رانندگان خود از نرمافزار Greyball استفاده میکرد؛ تا اینکه بررسیهای گسترده، استفاده از این سیستم و فعالیت مخفی اوبر را پس از سالها فاش کرد.
اوبر، همزمان با فعالیت مخفیانه و استفاده از Greyball، برای قانونی کردن خدمات خود، مبالغ هنگفتی را صرف لابیگری در دولت کرد. بنابراین، تا زمان کشف عملیات مخفی Greyball و توجه مردم به آن، اوبر در بیشتر شهرهای بزرگ آمریکا بهصورت قانونی فعالیت میکرد و از محبوبیت بالایی برخوردار بود، به گونهای که توقف فعالیت آن از سوی دولت با واکنش گستردهای روبهرو میشد.
طبق گرارشهای موجود، اوبر پس از دستیابی به پشتیبانی و نفوذ کافی در هر شهر، با مقامات محلی بهگونهای مذاکره میکرد که گویی میخواهد گروگانی را آزاد کند. در واقع، اوبر پس از اطمینان از قدرت و حمایت مردم، از آن برای تغییر قوانین به نفع مدل کسب و کار خودش استفاده میکرد؛ بهعنوان مثال، قوانین مربوط به کارکنانِ قراردادی را تغییر میداد تا مجبور به پرداخت مزایای کامل به رانندگان نشود.
اوبر در سالهای ابتدایی تأسیس خود طرح هوشمندی برای فرار از قوانین و مقابله با مقامات حکومتی تدوین کرد و شرکتش را گسترش داد؛ اما این جنگ، جنگ اصلی نبود و نبرد بزرگتری در راه بود.
نبرد مستقیم با زاکربرگ و اپلیکیشن Lyft
یک روز صبح، تراویس تماسی از دوست خود، مارک زاکربرگ مؤسس فیسبوک، دریافت کرد. مارک در مورد اپلیکیشن جدیدی به نام Lyft با تراویس صحبت کرد و عنوان کرد که کارمندان فیسبوک هیجان زیادی در مورد این اپلیکیشن دارند. تا امروز بحثهای زیادی در مورد این موضوع انجام شده که آیا اوبر اپلیکیشن خود را از Lyft کپی کرده یا Lyft از روی اوبر کپی شده است.
اگرچه اوبر ابتدا شروع به کار کرد، اما در آغاز فعالیت خود از خودروهای شیک استفاده میکرد. بنابراین، افراد زیادی نمیتوانستند بهعنوان راننده در این شرکت مشغول به کار شوند. سرانجام در سال ۲۰۱۲ و همزمان با آغاز فعالیت Lyft، اوبر با تغییر خدمات خود، افراد بیشتری را بهعنوان راننده به استخدام درآورد. Lyft و اوبر با ارائهی اپلیکیشنهایی برای کرایهی خودرو همراه با خدمات مشابه، وارد جنگی تنبهتن شدند.
تراویس در هر رقابتی چیزی بهجز تسلط کامل نمیخواست، او معتقد بود هر جنگی، یک برنده دارد، بنابراین در رقابت و جنگ میان Lyft و اوبر، تراویس دنبال پیروزی و تسلط کامل بر حوزهی تاکسیرانی و کرایهی اتومبیل بود. تراویس از انجام هر کاری برای برنده شدن استقبال میکرد.
برگزاری مهمانیهای کوچک بههمراه سرو غذا و بازی، یکی از مؤثرترین تکنیکهای بازاریابی Lyft برای جذب افراد به این شرکت بهعنوان راننده بود و اوبر بیشتر این مهمانیها را بههم میزد و کدهای تخفیف متنوعی را به رانندگانی میداد که تا بهجای Lyft به اوبر بپیوندند.
Lyft برای شناخته شدن کار جالبی انجام داد؛ نصب سبیل صورتی بسیار بزرگی جلوی خودروهای خود. اوبر برای مقابله با این روش بازاریابی، در تمام مکانهایی که Lyft فعالیت میکرد بیلبوردهایی با مضمون «سبیل خود را بتراشید» نصب کرد. همچنین، Uber با ایجاد تعداد بسیار زیادی اکانت جعلی در Lyft بهراحتی توانست مکان رانندگان Lyft را دنبال و دادههای بهدستآمده را به نرمافزاری به نام Hell یا جهنم بدهد.
چرا Uber نام جهنم را برای این نرمافزار انتخاب کرد؟ زیرا این شرکت، سیستم دیگری به نام Heaven یا بهشت داشت که تمام رانندگان فعال در اوبر را روی نقشه نشان میداد؛ اما سیستم Hell متضاد Heaven بود و در آن تمام رانندگان فعال در Lyft نشان داده میشد. با استفاده از این دو سیستم، اوبر میتوانست بهراحتی بفهمد کدامیک از رانندهها در Uber و Lyft بهطور همزمان فعالیت دارند. Uber پس از یافتن این رانندهها و دادن امتیازهای ویژه، آنها را به انتخاب این شرکت تشویق میکرد. البته امتیازهای ویژه تا ابد ادامه نداشت و پس از آنکه راننده، Lyft را بهطور کامل کنار میگذاشت و اوبر را بهعنوان تنها گزینه میپذیرفت، پایان مییافت.
مؤسس اوبر برای رقابت با Lyft تمام توان خود را به کار میگرفت
این تمام ماجرا نبود، اوبر برای رانندههایی که تنها برای Lyft کار میکردند نیز برنامهی ویژهای داشت. کارمندان این شرکت با شناسایی این رانندهها به نزدیکی محلی که قرار داشتند، میرفتند و با استفاده از اپلیکیشن Lyft درخواست خودرو میدادند. یکی از رانندهها پس از قبول درخواست، کارمند اوبر را سوار میکرد و این کارمند در طول مسیر تمام سعی خود را میکرد تا راننده را از کار کردن برای Lyft منصرف و به کار کردن برای اوبر تشویق کند.
برخی اوقات، کارمندان اوبر با استفاده از تلفنهای یکبار مصرف، درخواستهای متعددی را بهطور همزمان برای کرایهی اتومبیل در اپلیکیشن Lyft ارسال و در ثانیهی آخر آنها را لغو میکردند. سالها بعد وقتی مردم از خرابکاریهای عمدی اوبر علیه Lyft و دزدیدن رانندههای آن مطلع شدند، تجمعات زیادی را علیه این شرکت تشکیل دادند؛ اما تراویس و کارکنانش معتقد بودند هیچ کار اشتباهی انجام ندادهاند. تراویس معتقد بود در رقابت حرفهای باید هر کاری را برای پیروزی انجام داد. او حتی در روز ۱۹ مارچ سال ۲۰۱۳، توییتی توهینآمیز علیه مؤسس Lyft در توییتر سابق منتشر کرد.
یکی از مهمترین دلایل موفقیت اوبر در برابر Lyft آن بود که هر زمان Lyft برای افزایش سرمایه با سرمایهگذاران جلسه داشت، اوبر به سرعت متوجه میشد و با تماس با سرمایهگذاران، به آنها اطلاع میداد که این شرکت بهزودی قصد افزایش سرمایه دارد. سرمایهگذاران با آگاهی از این موضوع که اوبر شرکت بزرگتری است، قرارداد خود را به Lyft به قصد سرمایهگذاری در اوبر، بههم میزدند. تراویس یک شومن واقعی بود و استعداد عجیبی در قانع کردن سرمایهگذاران داشت. او با سخنان اغواکنندهی خود بهراحتی میتوانست سرمایهگذاران را قانع کند که اوبر بهزودی یکی از بزرگترین شرکتها در زمینهی حملونقل میشود و علاوه بر جابهجایی مسافر، هر کالایی را نیز میتواند به هر نقطهای جابهجا کند. اوبر با این ادعا، خود را رقیبی جدی برای آمازون میدانست.
سرمایهگذاران پس از شنیدن صحبتهای تراویس بسیار هیجانزده میشدند و اوبر را بهترین شرکت برای سرمایهگذاری و بهدست آوردن سود هنگفت در آینده میدانستند. اما این آغاز ماجرا بود، تراویس بعد از اتمام جلسه، تماسهای آنها را تا مدتزمان مشخصی پاسخ نمیداد. ازاینرو، سرمایهگذاران با خود فکر میکردند اوبر به سرمایهی آنها نیازی ندارد، در نتیجه اشتیاق بیشتری برای سرمایهگذاری در اوبر از خود نشان میدادند. دیری نگذشت که اوبر سرمایههای هنگفتی از صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر، مانند مبلغ ۲۵۸ میلیون دلار از گوگل، دریافت کرد. با افرایش تعداد سرمایهگذاران، اوبر پول بیشتری برای خرج کردن در زمینهی گسترش شرکت و بازاریابی داشت. در نتیجه، اوبر با داشتن بودجه و سرمایهی بیشتر، در برابر رقیبان خود، مانند Lyft، توانست موفقتر عمل کند.
تراویس یک شومن واقعی بود و استعداد عجیبی در قانع کردن سرمایهگذاران داشت
اوبر از ترفندهای تبلیغاتی زیادی برای جلبتوجه مردم استفاده کرد. بهعنوان مثال، این شرکت در روز ولنتاین، هزاران گل رز را به رانندهها داد تا به دخترانی که ساعت ۴ بعدازظهر به بعد سوار خودروهای اوبر میشوند، تقدیم کنند. اوبر، پرقدرت و با استفاده از هر ترفندی به راه خود ادامه میداد. شاید با خود فکر کنید ترفندهای گفتهشده تا اینجا، تمام ماجرا بود؛ اما نیمهی تاریک اوبر هنوز خود را نشان نداده است.
نارضایتی رانندگان و فجایع بزرگتر
ظهور اوبر باعث نابودی مالی داگ شیفتر یکی از رانندگان تاکسی شد. او در فیسبوک نوشت: «وقتی صنعت تاکسی شروع به کار کرد، من بهطور متوسط ۴۰-۵۰ ساعت در هفته کار می کردم، اما دیگر نمیتوانم با کار کردن به مدت ۱۲۰ ساعت زنده بمانم. من برده نیستم.» اندکی بعد، داگ با ماشین خود به شهرداری رفت، اسلحهای روی سرش گذاشت و ماشه را چکاند. بهطور حتم، داگ تنها رانندهای نیست که خودکشی کرده و اوبر را دلیل آن دانسته است. در هند نیز، رانندهای که نتوانسته بود اقساط وام ماشین خود را به موقع پرداخت کند، خودکشی کرد. این خودکشی به حضور خشمگینانهی گروهی از رانندگان در دفتر اوبر منجر شد. آنها جسد راننده را حمل میکردند و فریاد میزدند که اگر دستمزدهای اوبر پایین نبود، آن راننده هنوز زنده بود.
شاید از خود بپرسید عکسالعمل تراویس بعد از خودکشیها و اعتراض رانندگان چه بود. تراویس معتقد بود اوبر زندگی افرادی را که بهعنوان راننده برای اوبر کار میکنند بسیار بهتر کرده است و هیچ ایرادی در عملکرد اوبر وجود ندارد. برخی افراد با تراویس موافق بودند و اوبر را شرکتی خلاق، با عملکردی عالی میدانستند که به رانندهها این امکان را میدهد تا پول بیشتری دریافت کنند و سفرهای ارزانتری را برای مسافران فراهم میکند.
واقعیت این بود که پولی که رانندهها درمیآوردند بهجای خرج شدن برای زندگی بهتر، صرف سوخت، مالیات و نگهداری خودرو میشد، بنابراین مقدار پول باقیمانده برای آنها حتی کمتر از حداقل دستمزد ماهانه میشد. این نکته را نیز نباید فراموش کنیم که رانندههای اوبر مزایایی را که از شرکتهای تاکسیرانی دریافت میکردند، در این شرکت از دست داده بودند.
از آنجا که هر کسی میتوانست بهعنوان راننده برای اوبر کار کند، امنیت عمومی به خطر افتاده بود. همچنین، رانندگان و اپراتورهای تاکسی بهراحتی اجازه نمیدادند اوبر پیروز شود، بنابراین اعتراضات بیشماری را علیه اوبر آغاز کردند. طبق گزارشهای ارسالشده از برخی کشورها، کارتل تاکسی با سازماندهی فعالیتهای مجرمانه، به حمله به رانندگان اوبر، سرقت خودروهایشان و حتی آتش زدن آنها میپرداخت. در برخی مکانها مانند مکزیک، گزارشهایی از قتل رانندگان اوبر وجود دارد که بسیاری از افراد، رانندگان تاکسیهای محلی را در آنها مقصر میدانند. این درگیری، جنگی تمامعیار بین اوبر و سیستم حملونقل سنتی بود.
اوبر علاوهبر قانون و شرکتهای رقیب، باید با سیستم حملونقل سنتی نیز مبارزه میکرد
این حقیقت را نمیتوانیم کتمان کنیم که هر جایی اوبر پا میگذاشت، مشاجره و بحث نیز به دنبال آن وارد میشد. سال ۲۰۱۴ دختری پس از ساعتها کار کردن در محل کارش، نیمهشب برای بازگشت به خانه با اپلیکیشن اوبر درخواست اتومبیل کرد. او پس از سوار شدن از شدت خستگی چرت میزد. راننده با آگاهی از این موضوع، تلفن همراه خود را خاموش کرد به گونهای که پلیس و اوبر نتوانند او را ردیابی کند، مسافر را مورد آزار و اذیت قرار داد. سپس، با تهدید، دختر را به سکوت واداشت و او را در جایی دور از شهر رها کرد؛ اما دختر از پلاک خودرو عکس گرفت و خوشبختانه پلیس توانست راننده را هنگام فرار دستگیر کند. خبر این اتفاق به سرعت پخش شد و مردم، اوبر را بهدلیل تأمین نکردن امنیت مسافران، مقصر میدانستند.
پس از این اتفاق، برخی کشورها استفاده از اوبر را بهطور کامل ممنوع کردند. طی سالها اتفاقات مشابهی زیادی رخ دادند، اما اوبر شرایط استخدام رانندههای خود را تغییر نداد. مردم در سالهای ابتدایی تشکیل اوبر، دیدگاه مثبتی دربارهی آن داشتند، اما با گذشت سالها دیدگاه آنها تغییر کرد. اوبر با مشکلاتی مانند نشت دادههای مسافران و حریم خصوصی آنها روبهرو شد. این شرکت با تغییر تنظیمات اپلیکیشن اوبر، مسافران (به ویژه افراد مشهور) را حتی پس از پایان سفر، ردیابی میکرد؛ زیرا مسیر بعدی آنها موضوع جذابی برای تراویس بود.
اوبر با گذشت چند سال، محبوبیت خود را نزد مردم از دست داد
در سالهای اخیر، اوبر برای مخفی کردن نفوذی عظیم به دادهها که اطلاعات شخصی ۵۷ میلیون کاربر اوبر را در معرض دید قرار داد، به هکرها صد هزار دلار پرداخت کرد. همچنین، این شرکت مجبور شد بهدلیل تبلیغات غلط در مورد داشتن بهترین سیستم تأییدیهی سوابق رانندگان، ۲۸٫۵ میلیون دلار برای حلوفصل یک شکایت قانونی پرداخت کند؛ اما یکی از بزرگترین فاجعههای روابط عمومی اوبر در سال ۲۰۱۷ رخ داد، زمانی که رانندگان تاکسی برای اعتراض به ممنوعیت سفر اتباع کشورهای مسلمان توسط ترامپ، دست به اعتصاب زدند.
اوبر با نادیده گرفتن اعتصاب و سوءاستفاده از اعتصاب رانندگان تاکسی، سود بسیاری به جیب زد. این کار به خشمگین شدن بسیاری از مردم منجر شد؛ به گونهای که در مدتزمان بسیار کوتاهی هشتگ DeleteUber# در توییتر سابق ترند شد. بیش از نیم میلیون نفر حساب کاربری خود را حذف و با احتمال زیاد میلیونها نفر دیگر اپلیکیشن اوبر را از گوشیهایشان پاک کردند. همزمان، Lyft که بهدلیل کارشکنیهای اوبر تقریباً نابود شده بود، با پیوستن بسیاری از افراد به آن، بار دیگر رونق گرفت. اگرچه اوبر همچنان به گسترش و بازاریابی خود ادامه میداد، محبوبیت آن میان مردم به پایینترین حد خود رسیده بود.
اوبر در تقابل با رقبای چینی
تراویس در تلاش بود تا بتواند در چین بهدلیل جمعیت بسیار زیادش محبوب شود، اما شرکتهای فناوری بسیار کمی در چین موفق بودند. تراویس تمام کارهایی را که در کشورهای دیگر برای جذب رانندهها و مسافرها انجام داده بود، در چین نیز انجام داد، ولی آنگونه که انتظار داشت نتیجه نگرفت. کلاهبردارها در چین تعداد زیادی گوشی هوشمند ارزانقیمت خریدند و نیمی از آنها را با حسابهای راننده و نیمی دیگر را با حسابهای مسافر تنظیم کردند. سپس، هر کلاهبردار با یکی از گوشیهای مسافرش درخواست سفر میداد و با یکی از گوشیهای رانندهاش آن را قبول میکرد.
فراموش نکنید که بهخاطر کدهای تبلیغاتی اوبر، تمام سفرها برای گوشیهای مسافر رایگان بود و گوشیهای راننده همچنان پول سفر را دریافت میکردند. به بیان دیگر، کلاهبرداران برای هر سفر تقلبیای که انجام میدادند، دو برابر پول دریافت میکردند و پس از ساعتها رانندگی و انباشتن هزینههای هنگفت، راننده بهسادگی پول را نقد، گوشیها را ریست و دوباره با حسابهای کاربری جدید اوبر، این فرایند را تکرار میکرد.
در نتیجهی این فرایندها و انجام سفرهای تقلبی، اوبر میلیونها دلار از دست داد. با وجود هزینههای هنگفت و از دست دادن میلیونها دلار، تراویس حاضر نشد امتیازهای خود برای اولین سفر را حذف کند، بهجای آن با قرار دادن کدی مخفی در اپلیکیشن اوبر، به کلاهبردارها اجازهی ساخت اکانتهای متعدد در یک گوشی را نداد. اوبر با انجام این کار بار دیگر قوانین را زیر پا گذاشت و موجب عصبانیت بسیاری از شرکتهای فناوری از جمله اپل شد.
کلاهبردارها تنها مشکل اوبر در چین نبودند، این شرکت رقیبی چینی به نام DiDi داشت که دولت چین بهشدت حامی آن بود. DiDi با پرداخت پول به رانندههای تاکسی محلی، آنها را به اعتراض علیه اوبر تشویق کرد، همچنین با ارسال پیامهای جعلی مبنی بر بسته شدن شرکت اوبر در چین، از آنها میخواست بهجای اوبر، برای DiDi کار کنند. علاوه بر همهی این موارد، شرکت DiDi با فرستادن افرادی بهعنوان کارمند، از اطلاعات شرکت اوبر و برنامههای آنها آگاه میشد. Uber در سالهای آغاز فعالیت خود در آمریکا از این کارشکنیها علیه Lyft استفاده کرد، اما سالها بعد در چین با همان کارشکنیها مواجه شد.
سرانجام اوبر با DiDi به توافق رسید و به کار خود در چین پایان داد، اما تراویس از شکستِ خود بسیار عصبانی بود. بهطور حتم از خود پرسیدهاید چرا تاکنون از تراویس صحبت کردهایم و هیچ اشارهای به دوست او گرت نکردهایم؛ دلیل این موضوع آن است که گرت نقش کمتری در این کسبوکار ایفا میکرد؛ اما سرانجام گرت پس از تمام این ماجراها وارد عمل شد و بهصورت عمومی برنامههای اوبر برای ورود به حوزهی خودروهای خودران را تأیید کرد. خودروهای خودران نیازی به راننده نداشتند و رانندههای اوبر بار دیگر به این حقیقت رسیدند که این شرکت هیچ اهمیتی برای آنها قائل نیست. اما دیدگاه اوبر در این باره متفاوت بود؛ اگر این شرکت روی خودروهای خودران کار نمیکرد، شرکتهای دیگر مانند گوگل با به کارگیری این خودروها میتوانستند اوبر را از کار بیکار کنند.
بزرگترین شرکت تاکسی اینترنتی جهان، دشمنان زیادی داشت؛ اما بزرگترین دشمن اوبر، خودش بود
Uber در رقابت با گوگل، برخی مهندسان خودروهای خودران را که برای گوگل کار میکردند، استخدام کرد. در نتیجه، پروندهی دادگاهی دیگری نیز در این زمینه برای اوبر باز شد. در این زمان اوبر در حال جنگی همهجانبه بود و همهی دنیا را علیه خود میدانست، اما دشمن اصلی اوبر، خودش بود.
فرهنگ مشکلساز تراویس و اوبر
تراویس با غرق کردن خود در کار، تمام تلاشش را میکرد تا شرکت خود را توسعه دهد. او روزها دوستان خود را نمیدید، حتی لباسهای خود را نمیشست، بلکه با ساعتها کار کردن در دفتر خود، به گسترش هرچه بیشتر اوبر فکر میکرد. تراویس انتظار مشابهی از کارمندان خود داشت و از آنها میخواست تمام زندگی خود را صرف رشد Uber کنند؛ در نتیجه، بسیاری از کارمندان این شرکت حتی پس از اتمام ساعات کاری کار میکردند. برخی از آنها بهدلیل فشار کاری زیاد به روانشناس مراجعه میکردند.
تراویس از کارمندان اوبر انتظار داشت تمام زندگی خود را وقف پیشرفت این شرکت کنند
تراویس مدیری بسیار کاریزماتیک بود. هنگامی که او به کارمندانش میگفت ما آمدهایم تا دنیا را تغییر دهیم، آنها او را باور میکردند. کارمندان اوبر تراویس را بهدلیل اعتمادی که به آنها داشت دوست داشتند، این اعتماد به حدی بود که آنها میتوانستند بدون تأیید او تصمیمات بزرگی بگیرند. تراویس با تقسیم کارمندان خود به تیمهای کوچک و قرار دادن آن در شهرهای مختلف، از آنها میخواست تنها به موفقیت فکر کنند. این رویکرد اگرچه ممکن است در برخی مواقع موفق باشد، بهدلیل رقابت داخلی، در بسیاری از موارد با شکست مواجه میشود.
اوبر پس از رسیدن به هر موفقیت، جشنی بزرگ برپا میکرد. رویداد x to x یکی از بزرگترین جشنهای اوبر بود که در لاسوگاس برگزار شد و هزینهای حدود ۲۵ میلیون دلار روی دست این شرکت گذاشت؛ اما این کارها نتوانست واقعیتهای پنهانِ اوبر را برای همیشه پنهان نگه دارد. گزارشهای متعددی از تبعیض جنسی و آزار و اذیت زنان در اوبر منتشر شده است. در سال ۲۰۱۷، سوزان فاولر، یکی از مهندسان سابق اوبر، در یک پست وبلاگی، تجربیات خود را از تبعیض جنسی و آزار و اذیت در این شرکت شرح داد. این موضوع به تحقیقات داخلی و اخراج چندین مدیر ارشد اوبر منجر شد.
مشکلات اوبر تمامنشدنی بودند و هر سال مشکل بزرگتری برای این شرکت به وجود میآمد
اوبر از مشکلی به مشکل دیگر وارد میشد. اگرچه تراویس مدیر جنگجویی بود و با بهکارگیری تمام کارشکنیهایی که در ذهن داشت، برای توسعهی Uber تلاش میکرد، نتوانست فشارهای زیادی را که بر او وارد میشد، تحمل کند. شکست واقعی تراویس هنگامی رخ داد که خبر کشته شدن مادرش و بستری شدن پدرش را در حادثهی دریایی شنید. سرانجام تراویس در ماه ژوئن سال ۲۰۱۷ مرخصی خود از اوبر را برای مدتزمانی نامشخص اعلام کرد. او تصمیم داشت پس از بازگشت از مرخصی، مدیر و انسانی بهتر شود؛ اما تراویس نمیدانست که هرگز به اوبر باز نمیگردد.
باز شدن پای یک مدیرعامل ایرانیتبار به اوبر
تراویس کمتر از یک ماه پس از مرخصی و ترک اوبر، از روی اجبار و زیر فشار هیئتمدیره و سرمایهگذاران استعفا داد. دلیل این موضوع آن بود که آنها تراویس را مقصر تمام اتفاقات رخداده و جنجالهای پیشآمده برای اوبر میدانستند. این موضوع برای تراویس بسیار تلخ بود، او برای تاسیس، توسعه و نگهداری شرکتش از هیچ کاری دریغ نکرد و انتظار این پایان تلخ را نداشت. او میخواست اوبر را مانند آمازون گسترش دهد، اما فرصتی برای انجام این کار نیافت.
اوضاع اوبر پس از استعفای تراویس بسیار باثابتتر شد. دارا خسروشاهی، مدیرعامل جدید، تمرکز خود را روی بهبود روابط با رانندگان و بهتر کردن وجههی برند میان مشتریان گذاشت. اگرچه هنوز جنجالهایی وجود داشت، اوبر با دور ماندن از تیتر خبرها، رضایت سرمایهگذاران را جلب کرد.
اوبر کنونی، پس از سالها تلاطم
اوبر پس از پشتسر گذاشتن فرازونشیبهای بسیار، اکنون یکی از برترین اپلیکیشنهای حملونقل در کل دنیا است که در بیش از ۷۰ کشور و ۱۰ هزار شهر در دسترس عموم قرار دارد. امروزه، ۱۴۹ میلیون کاربر از اوبر استفاده میکنند و ۷٫۱ میلیون راننده برای این شرکت مشغول به کار هستند. همچنین، مجموع تراکنش اوبر در بخش حملونقل در سال ۲۰۲۳ برابر با ۶۸٫۹ میلیارد دلار و در سه ماههی اول سال ۲۰۲۴ برابر با ۱۸٫۶۷ میلیارد دلار بود.