چرا هیچ فرمفکتوری نمیتواند جای طراحی قدیمی لپتاپها را بگیرد؟
شنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۰:۳۰مطالعه 7 دقیقهنسل اول سرفیس مایکروسافت که بهطرز عجیبی درست پیش از انتشار ویندوز ۸ در تابستان ۲۰۱۲ رونمایی شد، چیزی شبیه طرحهای تخیلی افشاگران بود. این نخستین رایانهی شخصی بود که مستقیماً مایکروسافت عرضه میکرد و سیستمعامل آن نیز تا حدودی برای این دستگاه ساخته و پرداخته شده بود. سرفیس بهنوعی رقیب آیپد اپل محسوب میشد که ۲ سال زودتر در سال ۲۰۱۰ به بازار آمده بود. ویندوز ۸ و تا حدودی سرفیس مسابقهی ۱۰ سالهای را میان تولیدکنندگان لپتاپ در سراسر جهان بر سر یافتن فرم نهایی دستگاهی بهراه انداختند که «قاتل لپتاپهای قدیمی» باشد.
همه بهدنبال قهرمان جدیدی بودند که بتواند لپتاپهای صدفیشکل تاشو را با کمک صفحهنمایش چرخان و لولاهای ۳۶۰ درجه و پنلهای لمسی خود درهم بکوبد؛ اما تابهامروز و پس از گذشت ۱۲ سال، هنوز موفق نشدهایم این قاتل قهرمان را بیابیم. شرکتها همچنان در تلاشاند و دستگاههای زیادی هم در این سالها ساختهاند؛ اما هنوز یک سؤال باقی میماند: چرا در سال ۲۰۲۴ همچنان فرمفکتور قدیمی صدفیشکل بر دنیای لپتاپها حکمرانی میکند؟
چرا فرمفکتورهای جایگزین هرگز چندان در کانون توجه قرار نگرفتند؟
فراگیرنشدن حالت هیبردی لپتاپها بدانمعنا نیست که تاکنون هیچ دستگاه خوبی با این فرمفکتور ساخته نشده است. اسپکتر x360 14 اچپی نمونه بارز لپتاپی است که از لولای ۳۶۰ درجه و صفحهنمایش لمسی بهره میبرد و تحسین منتقدان را برانگیخته و از همه مهمتر، عملکرد قدرتمند خود را فدای عوامل دیگر نکرده است؛ اما چرا این دستگاهها در کل محبوبیت زیادی ندارند؟
اچپی اسپکتر x360 لپتاپ نامحبوبی نیست؛ اما فراگیرنشدن استفاده از آن بازتاب روندی است که در میان سایر فرمفکتورهای جدید هم میبینیم. بهطور کلی، مصرفکنندگان آمریکایی لپتاپهای خود را حدوداً هر ۴ سال یک بار عوض میکنند و مایل نیستند که برای دسترسی به جدیدترین فناوری روز در این حوزه و مزایای اندکی که بههمراه میآورد، چندان ولخرجی کنند.
مشتریان اساساً بیشتر به قیمت توجه میکنند و چندان ریسکپذیر نیستند. هنگام خرید، بین انتخاب بهبود محسوس در دستگاه (مثلاً مشخصات بهتر با قیمت مشابه) یا ویژگی جدید و خلاقانه که نمیدانند چطور باید از آن استفاده کنند، اغلب تصمیم میگیرند مشخصات دستگاه را بهبود دهند یا اندکی در هزینهی خود صرفهجویی کنند. درواقع، احتمال خرجکردن پول بیشتر برای بهدستآوردن مزیت جدید و ناشناخته، همیشه کم است.
مهمترین دلیل محبوبنشدن طراحیهای جدید، نبود اعتماد کافی کاربران و قیمت گران این لپتاپها است
درمقابل، روندهای بازار ممکن است استقبال از ویژگیهای تازهای را کاهش دهند که فرمفکتورهای جایگزین بهارمغان میآورند. شکی نیست که لولای ۳۶۰ درجه جذاب است؛ اما آیا حاضریم دههامیلیون تومان بیشتر هزینه کنیم تا ببینیم آیا هر روز آنقدر از آن استفاده میکنیم که ارزش هزینهی پرداختی را داشته باشد؟ بهاحتمال زیاد نه.
مرگ تدریجی لپتاپهای ویندوزی لمسی
پیشتر، به دلایل فراگیرنشدن سرفیسهای مایکروسافت اشاره کردیم. ویندوز ۸ و ویندوز RT نخستین نسخههای ویندوز بودند که تلاش کردند صفحهکلید و صفحهنمایش لمسی را در یک رابط کاربری باهم ترکیب کنند. برخی از کاربران آن را پسندیدند؛ اما اکثراً از آن متنفر بودند و حتی برخی نویسندگان فناوری معتقدند این آخرینباری بود که ایدهی تبلتهای ویندوزی برای مدتی جدی گرفته شد؛ ایدهای که با شکست ویندوز ۸، بهتدریج شروع به محوشدن کرد. ویندوز ۸ اولین تلاش مایکروسافت برای جادادن تبلتها در اکوسیستم ویندوز بود.
نسخهی ناکام و نامحبوب ویندوز ۸، خواه آن را جلوتر از زمان خود یا ناقص و بدترکیب بدانیم، ویژگیهایی داشت که باید به آن توجه شود. نخست اینکه از آن زمان تاکنون هیچ شرکت بزرگ دیگری موفق نشده است که سیستمعامل یکپارچهای برای استفادهی همزمان از لمس و ماوس و کیبورد ابداع کند.
حتی اپل نیز بهوضوح از ورود به این حوزه خودداری کرده است. درمقابل، درحالیکه ویندوز ۸.۱ پیشرفتهای چشمگیری در تجربهی لمسی ایجاد کرد، مایکروسافت بهدلیل بازخوردهای منفی کاربران مجبور شد از ایدهاش عقبنشینی کند و ویژگیهای لمسی ویندوز را در نسخهی بعدی، یعنی ویندوز ۱۰، کاهش دهد.
ویندوز ۱۱، آخرین نسخهی سیستمعامل ردموندیها، همچنان از صفحهنمایش لمسی بهخوبی پشتیبانی میکند؛ اما برخی از تغییراتی که این تعامل لمسی را ممکن کردهاند، همچون منوهای جدید تنظیمات و تغییرات منو استارت هنوز با استقبال چندان زیاد کاربران مواجه نشدهاند.
پیشرفت چشمگیر ترکپدها و کیبوردها
یکی از نکاتی که معمولاً هنگام بحث دربارهی لپتاپهای مجهز به صفحهنمایش لمسی نادیده گرفته میشود، این است که کیفیت تاچپدها، ترکپدها، ماوسها، کیبوردها و درایورها در دههی اخیر چقدر پیشرفت کرده است. در اوایل دههی ۲۰۱۰، از پدهای لمسی، عملکرد رضایتبخش ژستهای حرکتی، قابلیتهای چندلمسی، رد لمسهای ناخواسته (Palm Rejection)، فروس تاچ (در مکبوکهای اپل و سرفیسهای جدید) و سایر ویژگیهای آشنای فعلی خبری نبود یا حداقل بهشکل امروزی وجود نداشت.
تقریباً همهی ما تجربهی کار با لپتاپهایی را داشتهایم که مدعی بهرهمندی از قابلیت چندلمسی بودند؛ اما کارکردن با آنها و تلاش برای استفاده از آن قابلیت، بسیار بیشتر از انتظارات وقت میگرفت و گاهی حتی ناچار میشدیم بهکلی قید استفاده از آن را بزنیم. حتی بیش از یک دهه پیش، بسیاری از لپتاپها دکمهای داشتند که با فشردن آن لمسهای ناخواستهی کف دست روی ترکپد که کابوس گیمرها بود، کنترل میکردند.
با پیشرفت روزافزون کیفیت تاچپدها و ترکپدها، کاربران به صفحهنمایش لمسی نیازی ندارند
پیشرفت همهی این قابلیتها، بر فراگیر شدن صفحهنمایشهای لمسی تأثیر منفی گذاشت. برای مثال، اسکرول چندلمسی یکی از نخستین نکات برجسته در تبلیغات لپتاپهای لمسی بود که روی اسکرول روان صفحات وب با استفاده از یک انگشت روی صفحه مانور میدادند؛ اما با ظهور اسکرول دوانگشتی با کیفیت بسیار زیاد و پاسخگویی بیشتر از صفحهنمایشهای لمسی، دیگر برداشتن دست از روی ترکپد و کیبورد برای لمس صفحه و برگشتن به موقعیت قبلی بیشتر نوعی اتلاف وقت و خستهکننده بهنظر میرسید.
پافشاری اپل روی اصول خود؛ حتی به غلط!
وقتی به نظرات مختلف کارشناسان دربارهی دلایل مقاومت اپل برای افزودن صفحهنمایش لمسی به مکبوک نگاه میکنیم، بهترین تمثیل برای آن ماجرای فیل در اتاق تاریک است. برخی معتقدند هدف اپل از این مقاومت، هدایت کاربران بیشتر به خرید آیپد است. برخی دیگر ترس از شکست و خدشهدارشدن وجههی اپل را مطرح میکنند و شماری نیز معتقدند کوپرتینونشینها نمیخواهند یکپارچگی سیستمعامل دسکتاپشان را برهم بزنند. دلیلش هرچه باشد، اپل مدتها است که دربرابر لمسیکردن صفحهنمایش مکبوک مقاومت میکند.
تعیین میزان تأثیر اپل در فراگیرنشدن طراحی لمسی صفحهنمایش، دشوار است. بیتفاوتی اپل به طراحیهای خلاقانه و فرمفکتورهای جدید، یکی از دلایل مهم فراگیرنشدن این طراحیها محسوب میشود؛ چراکه این فکر را به ذهن کاربر متبادر میکند که «اگر مکبوک هنوز صفحهنمایش لمسی ندارد، چرا من باید لپتاپ ویندوزی لمسی بخرم؟» بااینهمه، اپل با این مقاومت میلیونها مشتری عاشق لپتاپهای تبدیلپذیر و لمسی را از دست داده است.
اپل حاضر است میلیونها مشتری را از دست بدهد؛ ولی صفحهنمایش لپتاپهایش را لمسی نکند
نمیتوان دقیقاً فهمید که کلهشقی اپل در ۱۰ سال گذشته چه تأثیری بر درآمد خودش و تغییرات این حوزه گذاشته است؛ اما باتوجهبه عرضاندام مدلهای فعلی مکبوک پرو M3 بهعنوان یکی از بهترین لپ تاپ های بازار، ایدهی اضافهکردن صفحهنمایش لمسی و افزایش فاصله با رقبا واقعاً وسوسهبرانگیز است. کوپرتینونشینها برخلاف مقاومتشان در لمسیکردن صفحهنمایش مکبوک، مهمترین عامل پیشرفت صفحهنمایشهای غیرلمسی و بهبود ترکپدها در دنیای لپتاپها هستند.
فرمفکتور قدیمی صدفی تاشو هنوز هم انتخاب اغلب کاربران است
فرمفکتور صدفی تاشو بهدلایلی همچنان پرطرفدارترین طراحی در بین کاربران بهشمار میآید. این طراحی آشنا و کاربردی و اغلب ارزانتر از سایر گزینهها است. با وجود عرضهی لپتاپهای بسیار خوب با فرمهای جدید، نرمافزار نهچندان دلچسب و پیشرفت سایر ابزارهای رابط (همچون ترکپدها و ماوسها) و بیمیلی مصرفکنندگان به پرداخت هزینهی اضافی برای ویژگیهایی که کاملاً از کاربردیبودن آن مطمئن نیستند، باعث شده است تا هنوز استفاده از فرمفکتورهای جدید چندان رایج نباشد.
صفحهنمایشهای لمسی و لولاهای فانتزی تلاش کردهاند تا نشان دهند که بهبودی واقعی را برای اکثر کاربران بهارمغان میآورند. اسپکتر اچپی بسیار به دستگاه ایدئال برای جایگزینی فرمفکتور قدیمی نزدیک است؛ اما اخیراً اعلام شد که خط تولید آن بهزودی متوقف میشود.
بهنظر میرسد مشکل واقعی همان است که پیشتر اشاره کردیم: وقتی پای بودجهی محدود بهمیان میآید، کاربر بین قابلیتهای کاربردی و آشنا و ویژگیهای نوآورانهای که نمیداند به آن نیاز پیدا میکند یا نه، اولی را انتخاب میکند. اینطور نیست؟
نظرات