سلبریشن؛ آرمانشهر دیزنی که به کابوس ساکنانش تبدیل شد
یکشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۰مطالعه 10 دقیقهاگر از من بپرسید که ساخت دیزنیلند تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، میگویم تا ابد. تا زمانی که رؤیاپردازی و خیالبافی در این دنیا زنده است، دیزنیلند هم میتواند بزرگ و بزرگتر شود.- والت دیزنی، مؤسس شرکت دیزنی
همهی ما احتمالاً کمپانی دیزنی را با آثار شکوهمندش به یاد میآوریم؛ آثاری که از کودکیمان شروع میشود و تا پایان عمر در زندگیمان نقش دارد. وقتی از شما بپرسند: «میدانی دیزنی چیست؟» پاسخ میدهید: «بله، شرکتی که تماشای سیندرلا، سفیدبرفی و آلیس در سرزمین عجایب را مدیون آن هستیم.» اما کمتر کسی پیدا میشود که دیزنی را با پروژهی شهر رؤیاییاش، سلبریشن، بشناسد.
والت دیزنی، بنیانگذار شرکت دیزنی، اگرچه از شهرت جهانی شرکت تحت مدیریتش رضایتی بیاندازه داشت، همیشه خلأ چیزی را در زندگیاش احساس میکرد: ساختن شهری فانتزی و بینقص. درواقع والت دیزنی آرزو داشت دیزنیلند را در ابعاد بزرگتر به جهان هدیه دهد؛ دیزنیلندی که مردم بتوانند در آن با آرامش کامل زندگی کنند، ماشینها جایشان را به سیستم حملونقل پیشرفته بدهند، کودکان در امنیت به مدرسه بروند و شاهد هیچ جرم و جنایتی نباشند.
والت دیزنی همیشه آرزو داشت صاحب شهری بینقص با ویژگیهای دیزنیلند باشد
والت دیزنی ایدهاش را با کارکنان شرکت در میان گذاشت، اما تقریباً به نظر همهی آنها، ایدهی مؤسس شرکت، صرفاً نظری فراواقعی و جاهطلبانه بود که محقق شدنش به میلیاردها دلار بودجه نیاز داشت؛ چیزی که آن زمان، ممکن نبود.
متأسفانه والت دیزنی مدت کوتاهی پس از در میان گذاشتن ایدهاش با کارکنان، در سال ۱۹۶۶ بر اثر سرطان ریه از دنیا رفت و هیچوقت به آرزوی ساختن شهری که میتوانست «رؤیای آمریکایی» را محقق سازد، حتی نزدیک هم نشد. پس از والت، این ایده بهطور کامل به فراموشی سپرده شد؛ اما در سال ۱۹۹۴، مایکل آیزنر، مدیرعامل دیزنی در آن زمان، تصمیم گرفت آرزوی دیرینهی شرکت را به واقعیت بدل کند.
شرکت دیزنی در همان سال اعلام کرد که قصد دارد با سرمایهگذاری خیرهکنندهی چهار میلیارد دلاری، شهری رؤیایی به نام «سلبریشن» بسازد که تنها عدهای از افراد تأییدشده، میتوانند در آن زندگی کنند.
دیزنی در پوستر تبلیغاتیاش برای شهر سلبریشن، نوشته بود:
«پیشتر، آمریکا جایی بود که در آن، همسایگان هنگام غروب تابستان به یکدیگر سلام میکردند. کودکان بهدنبال کرمهای شبتاب به راه میافتادند، سینما در روزهای شنبه کارتون پخش میکرد، خریدهای روزمرهی مردم مستقیماً به خانهشان فرستاده میشد و معلمها همیشه میتوانستند استعداد پنهانی شما را کشف کنند. آیا آنجا را به خاطر دارید؟»
سلبریشن در نهایت با هزاران امید برای بازسازی آمریکای قدیم، با همکاری برجستهترین معماران آمریکایی ساخته شد و اولین گروه از ساکنانش، در سال ۱۹۹۶ به آنجا نقل مکان کردند؛ شهری که شهروندانش با ورود به آن حس میکردند پا به «ترومن شو» گذاشتهاند. بیایید با داستان عجیب و تاریک آرمانشهر دیزنی، بیشتر آشنا شویم.
قوانین عجیبوغریب
هنگامی که دیزنی برنامهاش برای ساخت یک شهر در فلوریدا را اعلام کرد، تقاضا برای زندگی در آن شهر آنقدر بالا بود که از میان ثبتنامکنندگان، قرعهکشی کردند تا پنج هزار نفر برای ۴۷۴ خانهای که تا آن زمان ساخته شده بود، شانس خرید داشته باشند. زندگی در سلبریشن برای هر آدمی ممکن نبود؛ از یک طرف نیاز به تأیید از سمت دیزنی و از طرف دیگر قوانین دستوپاگیر، مانع از سکونت بسیاری از افراد در این شهر میشدند.
از خانههایی با رنگهای پاستلی تا گیاهان خاص؛ در سلبریشن همهچیز تحت کنترل مستقیم دیزنی بود
دیزنی میخواست به ساکنان تجربهی زندگی در «آمریکای قدیم» را با پیشرفتهترین امکانات، منتقل کند؛ آمریکایی که به قول دیزنی «کودکان در آن بهدنبال کرمهای شبتاب بودند» و «سینما در روزهای شنبه، کارتون پخش میکرد» و برای محقق شدن چنین چیزی، به قوانینی سفتوسخت نیاز داشت.
ساکنان دیزنی در ابتدا باید یک کتاب ۱۶۰ صفحهای از قوانین را با دقت میخواندند و به تکتک آنها عمل میکردند؛ قوانینی که موارد زیر را شامل میشد:
- خانههای شهر سلبریشن تنها در ۶ مدل ساخته میشوند و صرفاً باید از رنگهای پاستلی صورتی، آبی، قهوهای، سفید و زرد در ساخت آنها استفاده شده باشد. خانهها عموماً بزرگ هستند و همچنین حیاطها و ایوانهای وسیعی دارند.
- افراد برای زندگی در سلبریشن، نهتنها باید به دیزنی علاقه داشته باشند، بلکه باید بهطور متعصبانهای طرفدار آن باشند.
- دکوراسیون داخلی هیچ خانهای نباید با خانهی دیگر یکسان باشد.
- تنها گیاهانی که در فهرست مورد تأیید دیزنی باشند، میتوانند در سلبریشن رشد کنند.
- رنگ پردهی خانهها باید با دیزنی هماهنگ شود.
- چمنهای حیاط خانه همیشه باید ارتفاع مشخصی داشته باشد.
- باید فضاهایی در پشت خانهها وجود داشته باشد تا کسی زبالهها و انتقال آنها به ماشین زباله را نبیند.
- هر خانه باید یک حداقل یک میکیماوس بهعنوان دکوری داشته باشد.
- هیچ خانوادهای نباید بیش از دو خودرو داشته باشد.
احتمالاً تا همینجا متوجه شدهاید وقتی در عنوان قبلی از عبارت «قوانین عجیبوغریب» استفاده کردیم، منظورمان دقیقاً چیست، اما شگفتیهای شهر Celebration همچنان ادامه دارد. در شهر دیزنی، درختان به بلندگوهایی مزین شده بودند که آواز بیپایان پرندگان را پخش میکرد. در فصل زمستان، مردم روی پشتبام خانههایشان شاهد بارش برف جعلی بودند و هنگامی که به پیست اسکیت روی یخ میرفتند از درختان اطراف، برفهایی ساختهشده از جنس کاغذ روی زمین میبارید.
چیزی نگذشت که کمکم ساکنان فهمیدند همهچیز در سلبریشن بیشازحد مصنوعی به نظر میرسد. حتی تابلوی «به تمساحهای دریاچه غذا ندهید» هم برای بسیاری از مردم عجیب بود و نمیدانستند باید باور کنند که تمساحها در دریاچه حضور دارند یا این هم یکی دیگر از سرگرمیهای جعلی دیزنی است (البته اگر گذرتان به آن سمتها خورد، باید بدانید که دریاچهی سلبریشن واقعاً تمساح دارد و غذا دادن به آنها هم واقعاً ممنوع است).
مدرسهای برای بازخواستشدن
خب، بگذارید به عقبتر برگردیم. سلبریشن قرار بود خانهای امن، آرام و فانتزی برای کودکان باشد؛ اما واقعیت طور دیگری رقم خورد. تنها سه سال پس از ساخت سلبریشن، مردم مرتباً از نشتی سقفها و مشکلات مختلف خانههایشان شکایت میکردند و پس از تحقیقات، مشخص شد سقف ۷۰ خانه به بازسازی نیاز دارد. گفته میشد پیمانکاران بهدلیل دستورالعملهای سختگیرانه و مختلف دیزنی، نتوانستهاند آنطور که باید، ایمنی خانهها را رعایت کنند.
اما مهمتر از سقف خانهها، سقف آرزوهایی بود که بر سر مردم شهر خراب میشد. صدها نفر از مردمی که با شرکت در قرعهکشی توانسته بودند به یک ظاهراً آرمانشهر راه پیدا کنند، اکنون برای نجات خود و کودکانشان، به ایالتهای دیگر کوچ میکردند؛ زیرا مشکل فقط ساختار خانهها نبود.
درس خواندن در مدرسهی شهر سلبریشن، عذابی تمامنشدنی بود. کلاسهای درسی که قرار بود پیشرو، پیشرفته و میزبان نهایتاً ۳۰-۳۵ دانشآموز و یک معلم باشند، ناگهان از سه معلم و ۸۰ دانشآموز استقبال کردند و والدین بچهها با شکایت از «شلوغی بیشازحد» و «کاستیهای جدی تحصیلی»، کودکان خود را از مدارس بیرون میآوردند.
مدرسهی سلبریشن آنقدر غیرقابل تحمل بود که پس از یک سال، مدیر مدرسه و کارکنانش نیز آنجا را ترک کردند
معلمان در سلبریشن در پایان سال تحصیلی با کارنامههایی دانشآموزان را بدرقه میکردند که بهطرزی افراطی دقیق بود و تکتک رفتارها و مشکلات تحصیلی کودکان را با لحن شدیداً انتقادی، گوشزد میکرد. بسیاری از خانوادهها بههمیندلیل، از مدرسه ناامید شدند و به ایالتهای دیگر رفتند، همچنین مدیر مدرسه و یکچهارم کارکنان پس از سال اول، از کار خود استعفا کردند.
چیزی که زندگی را برای مردم رؤیاپرداز سلبریشن غیرقابل تحمل میکرد، سطح انتظاراتی بود که دیزنی برایشان به ارمغان آورده بود. آنها انتظار داشتند دیزنی با استانداردهای تضمینشده، یک زندگی فوقالعاده یا «بسیار بهتر از جوامع دیگر» برای آنها بسازد؛ اما اوضاع اینطور پیش نرفت.
از رؤیای عدالت تا نمایان شدن واقعیت
دیزنی قصد داشت سلبریشن را طوری بسازد که هیچ محلهی فقیرنشین یا ثروتمندنشینی در آن وجود نداشته باشد و همه یکسان باشند؛ اما در واقعیت سلبریشن طوری ساخته شد که افراد با درآمد اندک اصلاً نمیتوانستند به آن پا بگذارند، زیرا از همان ابتدا خانههای سلبریشن با قیمت سرسامآور ۱۲۴٬۰۰۰ دلار به فروش میرسید که از میانگین قیمت مسکن در ایالات متحده، ۲۰ درصد گرانتر بود.
خانههای سلبریشن با قیمت سرسامآور ۱۲۴٬۰۰۰ دلار به فروش میرسید
سلبریشن همچنین قرار بود خانهای برای همهی افراد باشد، فارغ از رنگ پوست، نژاد و ملیت؛ اما سازندگان آن تا به خودشان آمدند دیدند که ۸۰ درصد از جمعیت سلبریشن را سفیدپوستان تشکیل میدهند و قطعاً این موضوع چیزی بهجز شکاف اقتصادی-اجتماعی در پی نداشت.
تمام چیزهایی که تاکنون گفتیم، دستبهدست هم داد تا دیزنی در سال ۲۰۰۴ دیگر تمایلی به یدک کشیدن اسم «سازندهی شهر سلبریشن» نداشته باشد و در نتیجه، مالکیت آن را به شرکت خصوصی دیگری واگذار کرد.
رؤیا به کابوس تبدیل میشود؛ قتلهای سلبریشن
قول دیگری که دیزنی به مردم شهر سلبریشن داد، این بود که آنها هرگز شاهد جرم و جنایات فجیع نباشند، اما همانطور که احتمالاً حدس میزنید، اوضاع باز هم مطابق میل دیزنی پیش نرفت.
ابتدا در سال ۱۹۹۸، حملهی مسلحانه به یک خانه، آرامش نسبی شهر را بههم ریخت و سپس در سال ۲۰۱۰، اولین قتل در شهر سلبریشن اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود که پس از کشف جسد فردی به نام متئو معلم ساکن شهر، یکی دیگر از ساکنان به اتهام قتل او، حکم حبس ابد گرفت. قاتل که دیوید نام داشت، ادعا کرد برای دفاع از خودش، متئو را با تبر به قتل رسانده است.
چیزی از این ماجرا نگذشته بود که یک درگیری ۱۴ ساعته از سمت یکی از ساکنان با پلیس، تیتر تمام خبرگزاریهای آمریکا شد. شهروند سلبریشن در نهایت ابتدا به یکی از پلیسها و سپس به خودش شلیک کرد و جانش را از دست داد.
مردم شهر، نظرات متفاوتی نسبت به وقایع رخداده در سلبریشن داشتند. عدهای از اینکه قول دیزنی مبنیبر حفظ آرامش و امنیت، عملی نشده است، شاکی بودند و عدهای مانند جودی مایرز، یکی از ساکنان که در یک املاکی کار میکرد و خانههای سلبریشن را میفروخت، معتقد بودند: «یک قتل خبرساز در ۱۴ سال؛ آیا چنین چیزی در کل این سیاره ممکن است؟ اتفاقاً چند روز پیش مردی با من تماس گرفت و گفت بهدلیل آمار جنایت بسیار پایین در سلبریشن، تمایل دارد بیاید و اینجا خانه بخرد.»
در آن روزهای تاریک سلبریشن، اگرچه دیگر پای دیزنی وسط نبود، مردم باز هم همهچیز را به دیزنی مرتبط میدانستند. ساکنان با اذعان به اینکه فجایع جنایی رخداده در سلبریشن نسبت به شهرهای دیگر شاید چندان هم بغرنج به نظر نرسد، آرامش محل سکونتشان را «ازدسترفته» میدانستند.
آخرین پروندهی خبرساز در شهر سلبریشن به سال ۲۰۲۰ برمیگردد. یک سال پس از اینکه خانودهی تاد شامل پدر، مادر و سه فرزند بههمراه حیوان خانگیشان بهدلیل علاقهی بسیار زیاد به دیزنی، به سلبریشن مهاجرت کردند، نمیدانستند که قرار است بهزودی به تیتر خبرها تبدیل شوند. خانوادهی تاد کسبوکار بسیار موفقی داشتند و در طول سکونت در سلبریشن هم به دلیل همین کسبوکار، مشهور و مورد اعتماد بودند؛ اما پس از مدتی مادر خانواده بهدلیل ابتدا به بیماری، خانهنشین شد و پدر خانواده برای مدیریت خرجها، دست به کلاهبرداری زد.
در سال ۲۰۲۰، حدوداً یک سال پس از مهاجرت خانوادهی تاد به سلبریشن، درحالیکه چند روزی بود که کسی این خانواده را ندیده بود و همه فکر میکردند آنها برای تعطیلات سال نو به سفر رفتهاند، پلیس ایالتی فلوریدا برای بازداشت پدر خانواده بهعلت کلاهبرداری، به خانهی آنها رفت و با چیزی که تصورش را نمیکرد روبهرو شد: پنج جسد، متعلق به مگان، مادر خانواده، سه فرزند خانواده و سگشان. آنتونی، پدر خانواده، پس از انتقال به ایستگاه پلیس به قتل اعضای خانوادهاش اعتراف کرد و این پرونده بار دیگر ساکنان شهر را در بهت فرو برد.
دریاچهی مرگ
در قسمت جنوب شهر سلبریشن، دریاچهای ساخته شده بود که تا قبل از سال ۱۹۹۸، حتی هیچ تابلو یا هشداری نزدیک آن وجود نداشت که به رانندگان اعلام کند «اگر اشتباه به این سمت بپیچید، ممکن است غرق شوید.»
در سال ۱۹۹۸ سه نوجوان در حال گذراندن تعطیلات تابستانی خود، در سلبریشن ناپدید شدند و سپس بعد از ۹ ماه، خودرو آنها در قسمت انتهایی دریاچه پیدا شد که اجساد متلاشیشدهی سه قربانی را نشان میداد.
پس از کشف این اجساد، شایعاتی مطرح شد که غواصان در آن مدت، حداقل چهار خودرو دیگر را در دریاچه پیدا کرده بودند. امروزه در نزدیکی دریاچهی شهر سلبریشن، حصاری بزرگ و چراغهای چشمکزنی وجود دارد که به رانندگان میگوید: «اگرچه از جاده نمیتوانید وجود دریاچه را تشخیص دهید، ولی اینجا خطر مرگ وجود دارد.»
سلبریشن، از دیروز تا امروز
هرچند دیزنی در عمل مدت زیادی مالک سلبریشن نبود، مردم آن شهر هنوز هم این شرکت بزرگ را مسئول خرابی خانهها، آرزوها و زندگی بربادرفتهشان میدانند. آیا با توجه به معنی Celebration، اصلاً در این شهر چیزی برای جشن گرفتن وجود دارد؟ بستگی دارد از چه سمتی به قضایا نگاه کنید. واقعیت این است که سلبریشن در بحث «سلامت و درمان» آنقدر پیشرفته محسوب میشود که سالها زمان خود جلوتر است؛ اما این نمیتواند طرفداران دیزنی را که بهدنبال قطعهای از یک آرمانشهر روی زمین بودند تا «خوشبختترین مردم جهان» لقب بگیرند، راضی کند.
برای فرار از زندگی واقعی نمیتوان به دنیایی سطحی و فانتزی پناه برد
دیزنی بهدلیل ساخت شهر سلبریشن نهتنها از سمت ساکنان شهر، بلکه از طرف تمام جهان مورد تمسخر و انتقاد قرار گرفت. در شرایط عادی، شاید این ایدهی خلاقانه باید تحسین میشد؛ اما وقتی یک پروژه در اغلب موارد شکست میخورد، چیزی برای تحسین باقی نمیگذارد.
شاید بزرگترین اشتباه دیزنی این بود که گمان میکرد میتوان واقعیتهای دشوار زندگی را کنار زد و به یک دنیای سطحی و فانتزی پناه برد. شاید اگر حالا برویم و از اولین ساکنان سلبریشن که با قرعهکشی توانسته بودند به سرزمین آرزوهایشان پا بگذارند، دربارهی احساسشان نسبت به آرمانشهر دیزنی سؤال کنیم، احتمالاً پاسخ میدهند: «زندگی همین است، تلفیقی از زشتی و زیبایی! حتی اگر تکتک آجرهای خانههای محل زندگیتان را دیزنی بنا نهاده باشد.»