چرا تعداد زنان برنده جایزه نوبل کم است؟
یکی از جایزههای نوبل سال ۲۰۱۸ در فیزیک، به خانم دونا استریکلند داده شد. دریافت این جایزه یک موفقیت بزرگ برای هر دانشمندی است. اما بیشتر اخبار بر این نکته تمرکز کردهاند که چرا این خانم بعد از ماری کوری در ۱۹۰۳ و ۶۰ سال بعد، ماریا مایر، تنها سومین خانم برندهی جایزهی نوبل است.
هرچند که فرانسس آرنولد، مهندس زیست شیمیایی نیز امسال در شیمی برندهی نوبل شد، کم بودن تعداد نوبلها در خانمها، سوالات زیادی را در مورد محرومیتهای خانمها در تحصیل و کارهای علمی برمیانگیزد. پژوهشگران زن در قرن اخیر راه زیادی را پیمودهاند. اما شواهد محکمی مبنی بر کم بودن تعداد نمایندههای زنان در شاخههای مختلف علمی، تکنولوژی، مهندسی و ریاضیات وجود دارد.
پژوهشها نشان میدهد که زنانی که با اراده و مستحکم کار علمی خود را پیش میبرند، بهطور کاملا واضح، برای پیشرفت به موانع سختی برخورد میکنند. موضوع تبعیض و غرضورزی در رشتههایی که اکثر شرکتکنندگان آن مرد هستند بیشتر به چشم میخورد. در این رشتهها، تعداد زنان بسیار کم است و بیشتر از بیرون کارها را نظاره میکنند.
زمانیکه زنانی به بالاترین درجههای ورزشی، سیاسی، پزشکی و علمی دست پیدا میکنند، بهعنوان الگویی برای جامعه بهخصوص زنان و دختران دیگر شناخته میشوند. اما آیا در صورتی که قدرت ارائهی زنان و مردان یکی باشد، وضعیت بهتر نخواهدشد؟ چه چیزی هنوز هم زنان را در کلاسها، آزمایشگاهها و برندگان جوایز مختلف عقبتر قرار میدهد؟
کلیشههای بی اساس
کلیشههای بیاساسی وجود دارد مبنی بر اینکه زنان ریاضیات را دوستندارند یا بهاندازهی کافی در کارهای علمی خوب نیستند و مهارت ندارند. هم زنان و هم مردان جامعه هر دو این دیدگاهها را دارند؛ اما پژوهشگران این دیدگاهها را مورد بحث علمی قراردادند. پژوهشها نشانداده است که دلیل دوری کردن زنان و دختران از کارهای مختلف علمی، ضعف در یادگیری نیست؛ بلکه بهدلیل تجربههای بد از سیستم علمی، سیاستهای آموزشی، بافت فرهنگی، کلیشههای بیاساس و کم توجهی به نقش زنان است.
در چند دههی اخیر، تلاشهایی برای افزایش نقش زنان در شاخههای مختلف علمی انجام شده است. تلاشهایی با عنوانهای نوسازی علمی و برنامههای فردی که میتواند باعث افزایش تعداد دخترانی شود که به سیستم علمی وارد میشوند و در آن باقی میمانند. این برنامهها از دوران ابتدایی تا دانشگاه ادامه دارد.
این اقدامات نتایج خوبی داشتهاند. علاقه و انگیزهی زنان برای تجربهکردن کارهای علمی و کارهای اساسی در دانشگاهها بیشتر شده است. در حال حاضر، بیشتر کارهای روانشناسی و علوم اجتماعی بهعهدهی زنان است و درصد مشارکت زنان در سیستم علمی نیز در حال افزایش است. اما کامپیوتر و علوم ریاضی همچنان استثنا هستند؛ طبق آمار مؤسسهی فیزیک آمریکا، ۲۰٪ کارشناسها (دارای مدرک لیسانس) و ۱۸٪ دارندگان دکترای فیزیک را زنان تشکیل میدهند. این آمار نشان میدهد که نسبت به سال ۱۹۷۵، درصد مشارکت زنان بیشتر شده است. در سال ۱۹۷۵، ۱۰٪کارشناسها و ۵٪ دارندگان دکترای فیزیک را زنان تشکیل میدادند.
زنان بیشتری با مدرک دکتری فارغالتحصیل میشوند و موقعیتهای کاری را بهدست میآورند؛ اما وقتی پا در عرصهی پیشرفت در کار خود میگذارند، با پرتگاهها و فرازو نشیبهای زیادی مواجه میشوند.
ماری کوری، اولین زن برندهی نوبل جهان است. او این جایزه را در سال ۱۹۰۳ بهطور مشترک بههمراه همسرش پیر کوری دریافت کرد
فراز و نشیبها
زنان در کارهای علمی آکادمیک با موانع ساختاری و اداری زیادی مواجه میشوند. علاوه بر مشکلات و تبعیضهای جنسیتی موجود، معمولا ساختار علوم آکادمیک، پیشرفت زنان را در مسئولیتهای کاری و زندگی دچار مشکل میکند. لازمهی برخی از علوم آزمایشگاهی، سالها کار بیوقفه در آزمایشگاه است. بیشتر زنان مسئولیتهایی در خانه دارند که آنها را در تنگنا قرار داده و به آنها اجازهی کار بیوقفه در آزمایشگاه را نمیدهد. الزام در انجام کارهای خانه و نگهداری از فرزندان، کارهای علمی را سخت و اغلب ناممکن میکند.
علاوه بر همهی اینها، کارکردن در محیطهایی که تعداد مردان بیشتر است، به زنان احساس گوشهگیری القا میکند و آرامش را از آنها میگیرد. در بیشتر موارد، زنان از شبکهها و سیستمهای اجتماعی کنار گذاشته میشوند و از روند کاری آزمایشگاه و دانشکدههای آکادمیک و علمی دور میمانند.
زمانیکه زنان در حد ۱۵٪ یا کمی بیشتر حق اعتراض و انتقاد دارند، شانس کمتری هم برای دفاع از حقوق خود پیدا میکنند و خود را بهعنوان اقلیت و استثنا در جامعه میبینند. آنها با قرار داشتن در جایگاه اقلیتی جامعه، برای انجام کارهای جانبی در زندگیشان فشار زیادی را تحمل میکنند.
بهدلیل کمبودن تعداد همکاران زن، زنان در تشکیل شبکهها و انجمنهایی که در آن بتوانند با همکاران زن دیگر در ارتباط باشند، دچار مشکل هستند. این مشکلات زمانی وخیمتر میشوند که زنان بهدلایلی مانند خانواده یا نگهداری از بچهها نتوانند رویدادهای کاری و کنفرانسها شرکتکنند و حتی گاهی مجبور به پسدادن فاند شوند.
دانشگاهها، مؤسسات عالی و فدرال، کارهایی برای رفع برخی از این موانع ساختاری انجام دادهاند. برخی از این اقدامات عبارتاند از: ایجاد سیاستهای دوستانه و خانوادگی، افزایش وضوح در اعلام دستمزدها، تقویت نیروهای حفاظتی IX در آمریکا، فراهمکردن برنامههای حمایتی برای دانشمندان زن، تعیین زمان پژوهش برای دانشمندان زن، استخدام زنان و حمایتهای پژوهشی.
این اقدامات، نتایج نابسامانی داشتند. برای مثال، سیاستهای دوستانه و خانوادگی میتواند باعث افزایش نابرابری جنسیتی شود. نتیجهی این اقدام، بهترشدن شرایط پژوهش برای مردان و افزایش مشکلات آموزشی و خدماتی برای زنان بود.
ماریا ژئوپرت مایر ۶۰ سال بعد از ماری کوری توانست بههمراه هانس جیسون و اوگن ویگنر، برندهی جایزهی نوبل شود
همهی ما از عموم مردم گرفته تا رسانهها، کارمندان دانشگاه، دانشجویان و اساتید، تصوری از یک فرد برندهی جایزهی نوبل داریم. چون ۹۷ درصد برندگان جایزهی نوبل علمی، مرد هستند، تصویری که بیشترمان از این افراد داریم بهصورت یک مرد سفیدپوست و تقریبا مسن است.
این یک مثال از یک جهتگیری مطلق است: یکی از پیشفرضهای ناخودآگاه، غیرارادی، طبیعی و اجتنابناپذیر برای همهی مردان و زنان است که با توجه به جهان اطرافشان شکلگرفته است.
پژوهشها نشان دادهاست یک ذهنیت مخالف و فراگیر در مقابل کارهای آکادمیک زنان وجود دارد. زمانیکه مهارتها و سطح دانش زنان و مردان با یکدیگر مقایسه میشوند، وجود این ذهنیت، کاملا روشن و واضح است. در بیشتر موارد، اقدامات اساسی در مقابل استخدام زنان وجود دارد. معمولا درخواستهای زنان برای شغلهای آکادمیک با سنجشهایی درمورد اطلاعات شخصی و ظاهرشان روبهرو میشوند. نامههایی که برای پیشنهاد یک زن برای یک شغل فرستاده میشوند، اغلب بهگونهای هستند که نتیجهی منفی بههمراه دارند.
جهتگیریهای جامعه، بر انتشار فعالیتهای علمی زنان و دریافت جایزه و تشویق نیز تأثیرگذار است. مردان در ۵۶٪ بیشتر از زنان به کارهای قبلی خودشان ارجاع میدهند. یک شکاف بسیار بزرگ درمورد دریافت جوایز و تشویقها و ارجاع مقالات، میان مردان و زنان وجوددارد که به اثر ماتیلدا شهرت دارد. بهنظر میرسد که دیگران نیز کمتر به کارهای زنان ارجاع میدهند.
زمانیکه یک زن به پژوهشگر جهانی و درجه یک تبدیل میشود، ذهنیت فراگیر جامعه، از دعوتشدن این زن بهعنوان سخنران مهمان جلوگیری میکند و این مشکل باعث میشود که او نتواند افکار و یافتههای خود را با دیگران در میان بگذارد و نامزد دریافت جوایز مختلف شود. این اختلافهای جنسیتی باعث میشوند که نام زنان را کمتر در عناوین خبرها ببینیم.
در مقابل موفقیتها و دستاوردهیی که زنان دارند، کمتر از آنها تقدیر و تشکر میشود. پژوهشها نشان میدهد که بیشتر افراد برای نامبردن از کارشناسان مرد، نام خانوادگی آنها را بهکار میبرند اما در مورد کارشناسان زن، نام کوچک آنها را بهکار میبرند. تفاوت این کاربرد در چیست و چرا این مسئله اهمیت دارد؟ چرا که طبق آزمایشهای انجامشده، افرادی که با نام خانوادگی خود شناخته میشوند، مشهورتر و بلندمرتبهتر بهنظر میرسند. در واقع، پژوهش نشانداده است که افرادی که با نام خانوادگی شناخته میشوند، ۱۴٪ بیشتر برای دریافت جوایز مختلف، مناسب شناخته میشوند.
دونا استریکلند، پنجاه و پنج سال پس از ژوپرت مایر، توانست به جایزهی نوبل دست پیدا کند. او این جایزه را بههمراه آرتور اشکین و جرارد موارو دریافت کرد.
استریکلند، برندهی جایزهی نوبل بهعنوان یک استاد فیزیک، گفت:
یک زن برای دریافت جایزهی نوبل، نسبت به همتایان مرد خود با موانع بیشتر و سختتری مواجه میشوند و این شرمآور است.
زمانیکه از استریکلند در مورد احساسش از قرار داشتن در جایگاه سومین زن برندهی جایزهی نوبل سؤال شد، او تأکید کرد که تعداد بسیار کم زنان برندهی نوبل در ابتدا برایش بسیار تعجببرانگیز بوده است. استریکلند گفت:
من در جهانی زندگی میکنم بیشتر مردها در آن نقش دارند. بنابراین دیدن مردها در موقعیتهای مختلف باعث تعجب من نمیشود.
در تاریخ علم همیشه مردها بیشتر دیدهشدهاند. تلاش برای رفع مشکلات ساختاری جامعه در این مورد، میتواند از نیمقرن دیگر صبر برای نوبل بردن یک زن دیگر، جلوگیری کند. به امید روزی که زنان دریافتکنندهی جایزههای مهم علمی، نه بهدلیل جنسیتشان، بلکه تنها بهدلیل فعالیت و اهمیت کارشان رسانهای شوند.
نظرات