از تماس با بیگانگان تا جایگزینی بزرگ: تئوری توطئه چقدر در فرهنگ جوامع ریشه دارد؟
در بزرگترین مطالعهی آکادمیک درمورد باور به نظریههای توطئه، یک تیم پژوهشی از دانشگاه کمبریج یک نظرسنجی در میان مردم ۹ کشور مختلف جهان برگزار کرد تا نشان دهد که دیدگاههای شبهعلمی و توطئهآمیز در سالهای اخیر تا چه اندازه در باورهای مردم ریشه دوانده است.
این پژوهش ۱۱ هزار نفر از افراد بزرگسال را در آمریکا، بریتانیا، لهستان، ایتالیا، فرانسه، آلمان، پرتغال، سوئد و مجارستان مورد بررسی قرار داد. از شرکتکنندگان درمورد عقاید آنها در رابطه با ۱۰ نظریهی توطئه مختلف پرسیده شد؛ از جمله اینکه آیا از نظر آنها دولتها در حال پنهانکردن ارتباط بیگانگان با انسانها هستند؟ یا آیا تصور میکنند تغییرات اقلیمی یک فریب بزرگ است؟
نکتهی قابلتوجه آن بود که بیش از نیمی از پاسخدهندگان حداقل به یکی از نظریات توطئهای که برای آنها مطرح شده بود، باور داشتند. سوئد کشوری شناخته شد که میزان باورپذیری این تفکرات در میان مردم بسیار پایین است؛ در حالی که ۴۸ درصد از مردم آن، وجود هرگونه توطئهای را رد کردند. از سوی دیگر، در مجارستان بیشترین آمار باور به این نوع توطئهها وجود داشت و تنها ۱۵ درصد از افراد وجود هر توطئهای را رد کردند. در ایالاتمتحده نیز تنها ۳۶ درصد از پاسخدهندگان، نظریههای توطئه رایج را باور نداشتند.
در انگلستان برخی از دیدگاههایی که بیشتر توطئهآمیز بودند، طرفدار چندانی نداشتند. تنها ۱۰ درصد از مردم این کشور معتقد بودند که آثار زیانبار واکسنها از عموم مردم مخفی شده است، ۸ درصد معتقد بودند که تماس با موجودات فضایی از افکار عمومی مخفی نگاه داشنه شده، ۴ درصد بر این باور بودند که بیماری ایدز بهصورت عمدی ایجاد و منتشر شده و تنها ۲ درصد فکر میکردند که هولوکاست واقعاً رخ نداده است.
درمورد مسائل سیاسی مدرن، آمار دو گروه کمی بیشتر به یکدیگر نزدیک بودند. تعداد بسیار بیشتری از پاسخدهندگان با این ایدهی توطئهآمیز موافق بودند که دولت عمداً حقیقت را درمورد تعداد مهاجرانی که واقعاً در این کشور زندگی میکنند، پنهان میکند. عجیب اینکه ۴۸ درصد از پاسخدهندگان در مجارستان چنین عقیدهای دارند؛ این در حالی است که این کشور که در حال حاضر توسط نخستوزیری جنجالی اداره میشود که بهخاطر تفکرات ضدمهاجرتی خود شهرت زیادی یافته است. این آمار در آلمان به ۳۵ درصد و در آمریکا به ۲۱ درصد میرسد.
میزان اعتماد سیاسی افراد به نظام سیاسی حاکم بهطرز چشمگیری بر شکلگیری باور به این نوع توطئهها مؤثر است
بررسیهای بیشتر این نوع تفکرات نشان میدهد که میزان اعتماد سیاسی افراد به نظام سیاسی حاکم بهطرز چشمگیری بر چگونگی شکلگیری باور به این نوع توطئهها تأثیر میگذارد. آمار نشان میدهد که ۴۴ درصد از رأیدهندگان به ترامپ و ۴۷ درصد از رأیدهندگان به برگزیت اعتقاد دارند که دولت آمار واقعی مربوط به مهاجران را افشا نمیکند؛ در حالیکه این آمار برای رأیدهندگان به هیلاری کلینتون، تنها ۱۲ درصد و و درمورد سایر رأیدهندگان، ۱۴ درصد بود.
هوگو لئال، یکی از پژوهشگران این پروژه میگوید:
بخش قابلتوجهی از جمعیت جهان در سراسر اروپا و ایالاتمتحده درگیر این تفکر توطئهآمیز هستند که دولتها عمداً حقیقت را درمورد میزان مهاجرت افشا نمیکنند.
حتی یک مورد شدیدتر از چنین تفکراتی، طی مطالعهای دربارهی یک نظریهی توطئهای بهعنوان «جایگزینی بزرگ» آشکار شده است. این باور میگوید که موج فزایندهی مهاجرت مسلمانان به سراسر اروپا و ایالاتمتحده بخشی از یک طرح بزرگ است که قصد دارد به آرامی جمعیت مسلمانان را در کشورهایی خاص به اکثریت برساند. تنها سه درصد از رأیدهندگان به کلینتون و ۶ درصد از سایر رأیدهندگان آمریکایی چنینی باوری را داشتند؛ این در حالی است که آمار اعتقاد به چنین باوری در میان رأیدهندگان به ترامپ، حدود ۴۱ درصد و در میان حامیان برگزیت، نزدیک ۳۱ درصد بود.
لئال میگوید:
شیوع اعتقاد به تئوری توطئهی عجیب و ناسیونالیستی معروف به «جایگزینی بزرگ» که در اصل از محافل راستگرای فرانسه نشأت گرفته، میتواند یک سیگنال مهم در پیشبینی آرای ترامپ و برگزیت تلقی شود.
اما باوری که بیشترین طرفدار را در میان دیگر تئوریهای توطئه دارد، این است که «هر چند ما در جامعهای زندگی میکنیم که اصطلاحا از دموکراسی برخوردار است؛ ولی تنها یک عدهی خاص همواره در این کشور کنترل امور را به دست دارند.»
تئوری جایگزینی بزرگ میگوید مهاجرت گستردهی مسلمانان به سراسر اروپا و ایالاتمتحده بخشی از یک طرح بزرگ است
این مطالعه همچنین سطح اعتماد مردم به منابع مختلف را در نظرسنجی خود موردبررسی قرار داد. آمار نشان داد که در حدود سهچهارم تمامی افراد نسبت به دولتها و شرکتهای بزرگ حس سوءظن دارند. باور به تولید «اخبار جعلی» نیز در میان مردم شیوع یافته و در حال حاضر، عدم اعتماد به جامعهی روزنامهنگاران به سطح بسیار بالایی رسیده است؛ بهگونهای که ۷۷ درصد از میانگین پاسخدهندگان، عدم اعتماد خود را به این رسانهها ابراز کردهاند.
اما از سوی دیگر، به نظر میرسد که دانشگاهیان همچنان از اعتماد و اقبال جامعه بهرهمند باشند؛ چراکه بیش از نیمی از پاسخدهندگان اعتماد خود را به دیدگاههای علمی و دانشگاهی ابراز کردهاند. با این حال، در نهایت مشخص شد که تنها آن گروه از افرادی که در دایرهی دوستان و خانواده قرار میگیرند، از بالاترین سطح اعتماد عموم برخوردارند. در تمامی کشورهای موردمطالعه، حدود ۹۰ درصد از افراد شرکتکننده در این نظرسنجی، سطح بالایی از اعتماد به دوستان و خانوادهی خود را گزارش کردهاند.
در حالی که این پژوهش بهطور غیرقابلانکاری، ماهیت خطرناک رسانههای اجتماعی (محلی که نظریهپردازان از آن برای اشاعهی تفکرات خود استفاده میکنند) را بهعنوان یک تهدید مطرح میکند؛ اما از سوی دیگر کانون دوستان نزدیک و خانواده را بهعنوان یک فرصت برای رهانیدن افراد از ورطهی باورهای توطئهآمیز قلمداد میکند.
همانطور که یکی از پژوهشگران پروژهی Hugo Drochon، در سرمقالهی روزنامهی گاردین میگوید:
بنابراین اگر شما هم دوستی دارید که از نقش سازمان سیا و دیگر سازمانهای سری در حوادث ۱۱ سپتامبر صحبت میکند؛ سعی کنید با او صحبت کنید. شاید او هم نهایتاً بتواند احتمال واقعی ربودهشدن یک هواپیما توسط القاعده را در نظر بگیرد.
این روزها شاید یافتن برخی بانیان و قربانیان این تفکر در جامعه کار چندان سختی نباشد؛ اما آیا تاکنون برایتان پیش آمده که خود را نیز در میان یکی از این دو گروه بیابید؟
نظرات