چگونه میتوان از خطرات همزمان هوش مصنوعی، روباتها و شرکتهای بزرگ فناوری پیشگیری کرد؟
اگر قصد دارید ۱۰ سال دیگر به زندگی خود ادامه دهید، باید انتظار زندگی در دنیایی را داشته باشید که در آن ماشینها کارهایی را انجام میدهند که اکنون به مذاق شما خوش نمیآید. ۲۰ سال دیگر چطور؟ آن موقع حتی بسیاری از کارها بدون آنکه از جای خود برخیزید، انجام خواهند شد. این قضیه تنها محدود به انجام مشاغلی ساده مانند تمیزکاری، رختشویی و شستن ظروف نمیشود. خدمات سطحبالایی که قبلاً از دسترس شما خارج بودند، اکنون در بودجهی اقتصادیتان خواهند گنجید. روبات شخصیتان شما را بهتر از خودتان میشناسد. با در نظر گرفتن دستاوردهای ملموس هوش مصنوعی و روباتیک تا به امروز و همچنین امکانات فراهمشده توسط 5G در اتصالی با پهنای باند بالا و تأخیر اندک، این شیوهی غیرقابلتصور از زندگی میتواند برای تودههای مردم عادی شود.
با وجود هیجان ناشی از تجربهی این واقعیت جدید، هنوز هم روباتها، هوش مصنوعی و شرکتهای بزرگ، هر سه از عواملی هستند که بسیاری از مردم از آنها وحشت دارند. در حالی که مدتهاست با شرکتهای بزرگ سروکار داشتهایم؛ اما هوش مصنوعی واقعیتی است که نیاز داریم زندگی کردن با آن را فرا گیریم. توسعهی قریبالوقوع زیرساخت شبکهی 5G ممکن است منجر به انقلاب تکنولوژی شود؛ انقلابی بسی بزرگتر از هر آنچه که پیش از این دیدهایم. شبکههای جدید میتوانند ۱۰۰۰ برابر سریعتر از 4G باشند و این بدان معنی است که کل یک فیلم HD را میتوان در عرض چند ثانیه دانلود کرد. آپلود در پهنای باندی بالا امکانپذیر خواهد شد و این یعنی که آنچه روباتها میبینند (شامل حجم عظیمی از دادهها) میتواند بهسادگی به یک شبکهی ابری از مغز ارسال و در آن پردازش شود. روباتها قادر خواهند بود با سرعت بالا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و تأخیرهای شبکه آنقدر کوچک میشوند که با تأخیر ناچیز ارتباطات بین سلولهای عصبی و مغز ما قابلمقایسه خواهند بود. اپراتورهای اصلی شبکه تا پایان سال ۲۰۱۸، شبکهی 5G را در شهرهای منتخب راهاندازی خواهند کرد.
دلایل ترس از هوش مصنوعی و روباتیک کاملاً مستدل هستند. افراد معقول باید نگران پیامدهایی باشند که ممکن است با معرفی این تکنولوژیها پدیدار شوند. هوش مصنوعی با مغز ما و روباتها نیز با بدن ما وارد رقابت میشوند و در بسیاری از موارد، میتوانند ما را بهآسانی شکست دهند. هرچه زمان بیشتر میگذرد، این فناوریهای نوظهور بهتر و بهتر خواهند شد؛ ولی قابلیتهای انسانی ما همچنان کمابیش بدون تغییر باقی خواهند ماند.
این حقیقت که برخی از شرکتهای بزرگ فناوری، خود از مجریان پیشرو در صنعت هوش مصنوعی و روباتیک هستند، به نگرانی بیشتر افراد دامن میزند. روابط مبنی بر عشق و نفرت میان مردم و شرکتهای بزرگ، حتی مدتها قبل از عصر تکنولوژی نیز وجود داشت؛ اما حالا که شرکتهای بزرگ، هوش مصنوعی و روباتها در تعامل با یکدیگر کار میکنند، اوضاع کمی ترسناکتر به نظر میآید.
واضح است که شرکتهای فناوری بزرگ در حل مشکلات زندگی ما، مخصوصاً به روشی مقرونبهصرفه و پایدار موفق عمل کردهاند. بخش خصوصی، محرک اصلی موفقترین اقتصادهاست. با این حال، نگرانیها دربارهی چگونگی تصمیمگیری شرکتهای قدرتمند درمورد طراحی فناوریهای نوین، کاملاً بجاست؛ چراکه اولین اولویت این شرکتها مسلماً به حداکثر رساندن سود سهامداران آنها است. بسیاری از آنها در شرایطی پیشرفت میکنند که از مدلهای کسبوکار شفافی برای جمعآوری و استفاده از دادههای کاربران بهره نمیبرند. شرکتهای پیشروی فردا از هوش (ناشی از هوش مصنوعی) و کنترل (ناشی از روباتها) برای تسلط بر زندگی کاربران خود استفاده خواهند کرد. در چنین دنیایی، اشخاص ثالث ممکن است حتی بیشتر از خودمان، دربارهی ما اطلاعات داشته باشند. تصمیمات کمکم به نمایندگی از ما و در عدم آگاهی ما اتخاذ خواهند شد؛ تصمیماتی که لزوماً در راستای خواستههای واقعی ما نخواهند بود.
این مسائل، قابل پیشبینی و ریسکهای پیشرو فراوان هستند. پس چه باید کرد؟ در واقع مسیری وجود دارد که از طریق آن میتوان سیاستهایی را توسعه داد که ضمن حمایت از منافع مصرفکننده، بستر لازم را برای ایجاد اعتماد نسبت به روباتها در تمام جنبههای زندگی ایجاد کرد. بهمنظور دستیابی به بالاترین سطح اعتماد عمومی در مزایای هوش مصنوعی و روباتیک در زندگی، سه اقدام راهبردی را میتوان در نظر گرفت.
در گام اول، رهبران صنعت هوش مصنوعی و روباتیک باید در زمینههای ایمنی، حریم خصوصی و شخصیسازی محصولات، منافع مشتریان را در نظر بگیرند (موردی که قبلاً در توسعهی اینترنت و بازارهای گوشی همراه شاهد آن نبودهایم). دولتها در مباحث فناوری بهاندازهای کُند عمل میکنند که نمیتوان از آنها انتظار عملکرد مؤثری در ارائهی راهحل داشت. از سوی دیگر، روند دستوپاگیر قانونگذاری فعلی باعث شده شرکتها در موقعیتی استثنایی در مسیر توسعه قرار گیرند.
با حلوفصل این مسائل، شرکتها نهتنها میتوانند از مواجهه با واکنش منفی مصرفکنندگان و دولت اجتناب کنند؛ بلکه از همه مهمتر، آنها خواهند توانست موانع احتمالی بر سر آیندهی سرمایهگذاری در این حوزه را از میان بردارند. بنیان نهادن این اعتماد بسیار ارزشمند خواهد بود؛ چراکه به شرکتها اجازه میدهد تا مشکلات پیشبینینشده و معضلات در حال ظهور را درک کنند.
در گام دوم، شرکتهای بزرگ فناوری و استارتاپهای کوچکتر باید از توافقهای مشترک، بهترین تجارب، اصول، پروتکلها، استانداردها و سایر سیاستها حمایت به عمل آورند و باید در لوای قانون و مقررات باقی بمانند. هر شخصیت حقیقی یا حقوقی باید قادر به پیشبینی رفتار سایرین باشد؛ اعم از ماشینها، انسانها، شرکتها، دولتها یا سایر ذینفعان. هرچه ساختار سیاسی مستحکمتری برای حفاظت از منافع مصرفکنندگان وجود داشته باشد؛ اعتماد بیشتری نسبت به هوش مصنوعی و روباتها ایجاد خواهد شد. این ساختار سیاستی باید بهگونهای باشد که از منافع شرکتها نیز در پذیرش مسئولیتهای خارج از عرف و غیرمنطقی محافظت کند؛ چراکه هیچ فناوریای را نمیتوان بینقص دانست.
در گام سوم، یک نهاد معتمد باید یک ابزار قابلاطمینان و قابلپیگرد برای ایجاد و حفاظت از ساختارهای سیاسی مربوط به هوش مصنوعی و روباتیک طراحی کند؛ بهگونهای که این ساختار از خطر سوءاستفاده مصون بماند. با توجه به رشد اقتصادی وسیع پیشبینیشده برای کسبوکارهای حوزهی هوش مصنوعی و روباتیک، عوامل اقتصادی فشار روزافزونی را بر این ساختار سیاسی وارد خواهند کرد.
خوشبختانه، اگرچه فاصلهی بین پیشرفت تکنولوژی و ساختار کُند سیاستگذاریها همچنان در حال گسترش است؛ هنوز فرصت داریم که ابتکار عمل را در دست بگیریم.
ساختار سیاسی مستحکم برای حفاظت از منافع مصرفکنندگان، اعتماد بیشتری نسبت به هوش مصنوعی و روباتها ایجاد میکند
در اوایل دوران ظهور اینترنت، پتانسیل و توان این فناوری دستکم گرفته شد؛ در توانایی بازیگران اصلی در کنترل این فناوری اغراق صورت گرفت و برخی از ایرادات بهظاهر جزئی نادیده گرفته شد. وقت، پول و سرمایهی اجتماعی زیادی صرف تلاش برای اصلاحات مربوط به معماری طراحی شد؛ در حالی که میتوانستیم از همان ابتد، از بروز چنین مسائلی پیشگیری کنیم. علاوهبر این، آسیبهای ناشی از شکافهای امنیتی نیز بسیار زیاد بودند. نسل فعلی بهخوبی میداند که درصورت تکرار اشتباهات گذشته (مانند نبود زیرساخت مناسب)، چه معضلات بزرگی در کمین ما خواهند بود.
تلاقی هوش مصنوعی، روباتها و شرکتهای بزرگ فناوری بهصورت بالقوه خطرناک است؛ اما با برداشتن گامهای مناسب،ما میتوانیم از این خطرات اجتناب کنیم و از مزایای بالقوه عظیمی که در انتظار ماست، بهرهمند شویم.