آیا چین میتواند به یک ابرقدرت علمی تبدیل شود (قسمت اول)
فرود روی ماه، همانطور که فضاپیمای چینی چانگای ۴ (Chang’e -4) بهتازگی آن را انجام داد، دیگر به مانند قبل دستاورد چندان درخشانی بهحساب نمیآید. در سال جاری میلادی، دولت هند و تیمی به پشتیبانی یک میلیاردر اسرائیلی هر دو نسبت به فرود روی ماه اقدام خواهند کرد. در سال ۲۰۲۰، شرکتهای مختلف آمریکایی نیز درصدد عزیمت به قلمروهای قمری برخواهند آمد. اما تمام این تلاشهای غیرچینی برای فرود روی تنها قمر زمین، با هدف فتح نیمهی پیدای ماه انجام خواهد شد و از اینرو گردانندگان دلنگران روی زمین درست همانند تمام فرودهای پیشین انجامشده توسط آمریکا، شوروی و چین، قادر به برقراری ارتباط مستقیم با کاوشگرانشان خواهند بود.
محل فرود چانگای ۴ درون دهانهی فون کارمان در نیمهی پنهان ماه است؛ جایی که بهراحتی نمیتوان به برقراری ارتباط رادیویی با فضاپیما پرداخت. فرود در آن بخش و سپس دریافت اطلاعات از آنجا تنها با کمک یک ماهوارهی بازپخش که از قبل بر فراز ماه مستقر شده، امکانپذیر است. علاوهبر چین، کشورهای دیگر نیز چنین مأموریتهایی را درنظرداشتهاند؛ اما هیچ کدام از آنها هرگز موفق به انجامشان نشدند. چین بهدقت در حال تقویت توانایی خود برای رفتن به جایی بوده که هیچکس تا بهحال بدان آنجا قدم نگذاشته است. اکنون بهلطف این کشور، نیمهی پنهان ماه نیز به فهرست قلمروهای فتحشده بهدست انسان افزوده شده است.
چین به چنین نشانههایی از برتری علاقه دارد و مشتاق است که برای دستیابی به آن، هرآنچه لازم است انجام دهد. چین میخواهد جهان و مردم خودش بدانند که این کشور قدرتی جهانی است که نهتنها به داشتن اقتصادی قدرتمند؛ بلکه به چیرگی ژئوپولیتیکی و ارتشی توانمند، قدرت نرم از هر نوع، گذشتهای افسانهای و آیندهای شکوهمند افتخار میکند. دراینمیان، توان علمی از مهمترین پایههای قدرت ملی بهشمار میرود. کار علمی در چین همانند دیگر کشورها بهعنوان فعالیتی افتخارآمیز و شالودهای لازم برای پیشرفت فناورانه نگریسته میشود. رهبران چین چنین پیشرفتهایی را نهتنها برای اقتصادشان؛ بلکه بهمنظور گسترش قدرت نظامی و پیشرفت اجتماعی حیاتی میدانند. آنها گونهای از علم را میخواهند که به این کشور کمک کند تا قدرتش را نشان دهد و پاسخگوی مسائل بهخصوص مردمش باشد. آنها منابع جدید انرژیهای پاک و رهایی از محدودیت منابع را میخواهند. اکنون، مهارت علمی بالاتر از همیشهی چین موجب شده است که چنین بلندپروازیهایی تحققپذیر بهنظر برسند. از فرود روی ماه تا استخراج منابع از آن، راه درازی پیش رو است. اما شنیدن گمانهزنی دربارهی چنین دستاوردهایی غیرمعمول نیست. همانطور که یک کاربر شبکهی اجتماعی ویبو پس از فرود چانگای ۴ در تعبیر آن گفت، «چین تاریخساز شده است! نیمی از ماه متعلق به ما خوهد بود.»
امیدهای بزرگی که چین برای علم دارد، موجب به بارآمدن هزینههای هنگفتی شده است. مخارج چین در بخش تحقیق و توسعه بین سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۶ به میزان دهبرابر افزایش یافته است (نمودار یک را مشاهده کنید). این دفترچه چک باز توشههای پرزرقوبرقی را خریداری کرده است. بهنظر میرسد جایی در ناحیهی هایدیان شهر پکن که محل استقرار وزارت علوم و فناوری و همچنین دانشگاههای چینهوا و پکینگ است، یک کارمند دولت حضور دارد که به آرامی مواردی را در فهرستی از نمادهای موقعیت علمی چین تیک میزند. پرواز فضایی انسانی؟ تیک. تاسیسات وسیع توالییابی ژنوم؟ تیک. ناوگانی از کشتیهای تحقیقاتی؟ تیک. بزرگترین تلکسوپ رادیویی جهان؟ تیک. حفاری در سرزمین یخزدهی جنوبی توسط پژوهشگران اقلیمی؟ تیک. قدرتمندترین ابرکامپیوتر جهان؟ تیک (البته آمریکا بهتازگی این عنوان را پس گرفت). آشکارسازهای زیرزمینی نوترینو و مادهی تاریک؟ تیک. بزرگترین شتابدهندهی ذرات جهان؟ تیک و تیک؛ ظاهرا این قلم قصد ندارد از حرکت بازبایستد.
نمودار ۱: (از چپ به راست) تولید ناخالص داخلی، مخارج نظامی و هزینهی تحقیق و توسعه
این شوق درواقع یادآور سالهای طلایی «علوم بزرگ» در آمریکای پساجنگ است. بین ۱۹۵۷، سال بینالمللی ژئوفیزیک و لغو ابربرخورددهندهی ابررسانا (SSC) در ۱۹۹۳، دولت آمریکا بهصورت بیوقفه منابع بهمراتب بیشتری از اقتصادی قدرتمندتر از همیشه را در عرصههایی سرمایهگذاری کرد که رهبران جامعهی علمیاش بیش از همه خواستار آنها بودند. از کشف کوارکها تا شبیهسازی ژنها تا بهدست آوردن جوایز نوبل موجب شدند آمریکا در عرصهی علم به ابرقدرتی جهانی تبدیل شود.
در طول آن ۴۰ سال، آمریکا و به میزان کمتر اروپا، کارهایی را انجام میدادند که پیش از آن هرگز انجام نشده بود. آنها درها را به سوی عرصههای کاملا جدیدی از دانش نظیر اخترشناسی پرانرژی و زیستشناسی مولکولی گشودند؛ از بزرگترین و بهترین نسلهای بومی تحصیلکردگانی که تا بهحال پا به دنیا گذاشته بودند، بهرهمند شدند و همچنین از درخشانترین آنها از سرتاسر جهان استقبال کردند. غرب تمام چنین کارهایی را در فرهنگی متعهد به پژوهش آزاد انجام داد که بهکلی با فرهنگ کمونیستی بلوک شرق متفاوت بود.
در مقایسه با آن رونق عظیم – یکی از چشمگیرترین دورههای پیشرفت علمی در تاریخ بشری – سازوبرگ جدید چین هرچند بزرگ، اما تا حدی پایینتر از سطح مطلوب است. چینیها نه در حال پیشرفت، بلکه در حال جبران عقبماندگی بوده و دستاوردهای آنها چراغ راهی برای دانشمندان دیگر نقاط دنیا نبوده است. دور از بهرهمندی از فرهنگ پژوهش آزاد، علوم چینی تحت نظر چشم تیزبین حزب کمونیست و دولتی توسعه پیدا میکند که خواهان ثمرات علم است؛ اما همیشه نسبت به جریان نامحدود اطلاعات و روح تردید و شکگرایی انتقادی که محصول طبیعی آن محسوب میشود، احساس خوبی ندارد.
رونق علمی عظیم آمریکا زیربنایی استوار و شالودهای ایدئولوژیک داشت. علوم آمریکایی از دل دانشگاههای پژوهشی بزرگی سربرآورد که در نیمهی نخست قرن بیستم به موفقیت دست پیدا کردند و آزادی فکریشان استعدادهای خارقالعادهای را جذب کرده بود که توسط حکومتهای دیگر در معرض تهدید قرار داشتند، که از جملهی آنها میتوان به آلبرت اینشتین، انریکو فرمی و البته تئودوره فون کارمان اشاره کرد؛ مهندس هوانوردی مجارستانی که خانهی جدید فضاپیمای چانگای ۴ به تجلیل از زحمات وی دهانهی فون کارمان نامیده میشود. چین ایدهها و رویکردها را بیش از افراد و آرمانها وارد کرده است. این وضع حاصله دارای نوعی شکنندگی است که اغلب در ساختارهای تعیینشده از بالا به پایین دیده میشود.
بلندپروازی بالا به پایین به معنای دوندگی پیش از راه رفتن است. برای درک بهتر، تیانیان یا تلسکوپ کروی با دیافراگم پانصد متری چین (FAST) را که در سال ۲۰۱۶ بازگشایی شد، درنظر بگیرید. اندازهی این تلکسوپ که در حوضهای طبیعی در استان جنوبی گوئیژو ساخته شده است، بیش از دو برابر بزرگترین تلکسوپ رادیویی جهان در آمریکا است؛ بااینحال، تیانیان ادارهکنندهای ندارد و بهصورت غیرمنتظره از نظر سختافزاری به بالاترین سطح جهش کرده است؛ بهگونهای که چین بهطرز شرمآوری دریافت که نه هیچ اخترشناسی با تخصص در شاخهی رادیویی دارد که ترکیبی از مهارت های علمی و اجرایی مورد نیاز را برای ادارهی چنین رصدخانهای دراختیار داشته باشد و نه تا به امروز قادر به استخدام هیچ اخترشناس خارجی شایستهای بوده است که مشتاق زندگی در مکان دورافتادهی تلکسوپ باشد.
میانبرهای متناقض و نمادین تنها حافظ دولت نیستند و دانشمندان چینی نیز طعمهی چنین وسوسههایی میشوند. چین صرفا رونق علمی و اعتبار ملی آمریکا در جنگ سرد را تکرار نمیکند. آنها این کار را در بستر عصر بعدی فناوری پیشرفتهای انجام میدهند که در آن هیچ دانشگاهی در آمریکا بدون زادولد ریزاندامگان همزیستانهی سرمایهداران خطرپذیر در سرتاسر پوستش، احساس کاملبودن نمیکند. مزایای اقتصادی پژوهش بهصورت فزاینده بهعنوان محرکی احتمالی برای پژوهشگر و همچنین برای جامعه بهعنوان یک کل در معرض دید قرار میگیرد.
بهعنوان یک مثال بهخصوص و برجسته، قابلتوجهترین فعالیت علمی چین را در ابتدای سال ۲۰۱۸ درنظر بگیرید. هی جیانکوی به نمونهی یک دانشمند امروزی چینی شباهت داشت. او دانشآموختهی دانشگاه علم و فناوری چین (USTC) در هفئی بود و تحصیلاتش را در دانشگاههای آمریکایی رایس و استنفورد که به همان اندازه معتبر هستند، ادامه داد. وی سپس بهواسطهی برنامهی «هزاران استعداد» دولت به چین بازگردانده و در مقامی جدید در دانشگاه علم و فناوری جنوب در شنژن منصوب شد. هی به محض تثبیت موقعیتش در آنجا به مرخصی بدون حقوق رفت تا پروژهای کارآفرینانه را آغاز کند.
این پروژه، ویرایش دیانای رویانهایی بود که بعدا به انسان تبدیل شدند. نتیجهی آن کار، تولد دو نوزاد دختر بود که فعلا بهنظر میرسد در سلامتی بهسر میبرند. بااینحال، مزایای این اقدام مورد تردید بوده است. هی میگوید ازطریق اصلاح دیانای در تلاش برای ارائهی مزایای این کار بوده است؛ اصلاحی که وجههای نامشخص و غیرقانونی داشت و از زمانیکه برملاء شد، هی را زیر ضرب انتقادهای شدیدی برد.
موفقیت را نمیتوان شبیهسازی کرد
مورد هی میتوانست در مکانهای بسیاری اتفاق بیفتد. با امضای نامهای سرگشاده از سوی ۱۲۲ تن از پژوهشگران چینی در محکومیت اقدام هی، او بهسختی میتواند نمایندهی طیف وسیع پژوهشگران چینی محسوب شود. در همین حال، اینکه مورد هی در چین به وقوع پیوسته است، بهکلی غیرمنتظره بهنظر نمیآید. اصلاح ژنتیکی انسان، انحرافی از آنچه محسوب میشود که دانشمندان چینی با تلاش برای دستیابی به آن بهدنبال تثبیت موقعیت خودشان و کشورشان در جهان نخبگان علمی بودهاند. بااینحال، اقدام هی نیز تصویری از این هدف بهحساب میآید.
نمودار ۲: تعداد مقالات علوم پایه و مهندسی منتشرشده
رشد متناوب در تعداد مقالات علمی تالیفشده بهدست پژوهشگران چینی را باید در همین بستر مشاهده کرد. از نظر تعداد خالص مقالات، چین در سال ۲۰۱۶ از آمریکا پیشی گرفت (نمودار ۲ را مشاهده کنید). اما برخی از این مقالات از نظر کیفیت در دستهبندی بسیار ضعیف قرار میگیرند. در آوریل ۲۰۱۸، هان زوینگ و ریچارد اپلبام از دانشگاه کالفرنیا سانتارباربارا، نظرات جمعآوریشده در مطالعهای از بین ۷۳۱ پژوهشگر را در دانشگاههای ردهبالای چین منتشر کردند. همانطور که یکی از پژوهشگران دانشگاه فودان گفت: «افراد دست به جعل یا سرقت مقالات میزنند تا بتوانند در ارزیابیهای سالانهی عملکرد خود نمرهی قبولی بیاورند.»
دولت چین از خطر بدنامی و بیاعتباری برای انجام پژوهشهای ضعیف و حتی جعلی آگاه است. این یکی از دلایلی محسوب میشود که دولت در حال سازماندهی توسعهی یک تشکیلات علمی است. یکی از ارکان چنین سازمانی، گروهی متشکل از دانشگاههای سطح بالا تحت عنوان C9 است که از جملهی اعضای آن میتوان به دانشگاههای فودان، چینهوا، پکینگ و همچنین محل تحصیل دکتر هی یعنی دانشگاه علم و فناوری چین اشاره کرد. عضو دیگر، آکادمی علوم چین (CAS) است؛ سازمانی رسمی که آزمایشگاههای اختصاصیاش را که به استانداردهای غالب بینالمللی پایبند هستند، اداره میکند. دولت بهشدت در حال جلوگیری از فعالیت ژورنالهای ضعیف است، بهخصوص آنهایی که با دریافت پول از پژوهشگران تالیفاتشان را منتشر میکنند. افزایش استانداردها بدین شیوه نهتنها موجب ارتقای علوم خواهد شد؛ بلکه بهترین دانشمندان را نیز جذب خواهد کرد.
پس از آنکه دنگ شیائوپینگ در سال ۱۹۷۸ به قدرت رسید، دانشجویان نخبهی چینی برای انجام تحصیلات تکمیلی به رفتن به خارج تشویق شدند. بسیاری از آنها، همانطور که قصد داشتند، پس از اتمام تحصیلاتشان با کولهباری از دانشی که در وطن در دسترس نبود، به خانه بازگشتند. هرچند دولت هزینههای هنگفتی برای پیشبرد علم صرف کرد؛ اما بدون وجود آن دانشجویان، رونق علمی فعلی هرگز اتفاق نمیافتاد. بااینحال، دانشجویان برتر معمولا ترجیح میدهند که در خارج از کشور ماندگار شوند. در سال ۲۰۰۸، چین برنامهی هزاران استعداد را به اجرا گذاشت تا با وعدهی درآمد بالا و فضای آزمایشگاهی، دانشجویان ترکوطنکرده را به کشور بازگرداند.
از نظر تئوری، این برنامه پذیرای هر پژوهشگر سطح بالایی فارغ از ملیتش است که در آزمایشگاههای خارج از کشور کار میکند. در عمل، برخلاف بسیاری از اتباع چینی، دانشمندان غیرچینی معدودی از آن بهرهمند شدهاند. آن دسته از دانشجویان چینی که به کشور بازگشتهاند، با عنوان haigui (در چینی به معنای لاکپشت دریایی) شناخته میشوند؛ زیرا تصور میشود که آنها همانند لاکپشتها برای تخمگذاری به ساحل زادگاهشان بازگشتهاند.
بااینحال، دولت از استعدادهایی که در داخل کشور مشغول به تحصیل بودند نیز غافل نشد. یک برنامهی همزمان با عنوان دانشمندان یانگتسه درصدد شناسایی پژوهشگران سطحبالایی برآمد که استعدادشان در هزاران مؤسسهی استانی تحلیل میرفت. بهمحض آنکه شناسایی این افراد انجام شد، آنها نیز به حلقهی انحصاری وارد شدند.
فضانوردان قدرت را بازمیگردانند
این جذب سازمانیافتهی دانشمندان، نتایج مثبتی در بالاترین سطوح به همراه نداشته است. دانشمندان چینی مشغول به کار در این کشور تاکنون تنها یک جایزهی نوبل بهدست آوردهاند. به جز این دستاورد – کشف آرتمیسینین، یک داروی جدید ضدمالاریا توسط یویو تو – هیچ پیشرفت علمی چینی دیگری تا به حال وجود نداشته است که از نگاه منصفانه بتوان آن را لایق دریافت نوبل دانست. دانشمندان چینی تا به حال نه موفق به کشف ذرهای بنیادی و نه ردهای از اجرام نجومی شدهاند. آنها تا به امروز هیچ دستاورد درخشانی را در کارنامهی خود ثبت نکردهاند که بهعنوان مثال با توسعهی ویرایش ژنوم کریسپر کَس ۹ (در آمریکا) یا ایجاد سلولهای بنیادی چندقابلیتی (در ژاپن) یا ابداع خود توالییابی دیانای (در بریتانیا) قابل مقایسه باشد.
نمودار ۳: مدارک تحصیلی صادرشده در علوم طبیعی و مهندسی
بااینحال، هماکنون بخش وسیعی از علوم چینی بهخصوص در حوزههای نسبتا جدید با پیامدهای عملی، واقعا بسیار خوب هستند. این کشور نیروی کار بسیار بزرگ و در حال رشدی دارد (نمودار ۳ را مشاهده کنید) که هم ملزم و هم مشتاق وارد شدن به مباحث پرسود است. نتایج مطالعهای که در ششم ژانویه توسط نشریهی علمی الزویر و خبرگزاری ژاپنی نیکِی منتشر شد، نشان داد که چین در ۲۳ حوزه از ۳۰ زمینهی پژوهشی پرطرفدار، بیش از آمریکا مقالههای پژوهشی با تاثیر بالا و با کاربردهای فناورانهی روشن منتشر کرده است. علوم چینی غولی چابک است که میتواند با نیرویی عظیم و اغلب پشتیبانی مرکزی در هر میدان نویدبخش تازهای وارد شود.
پیشرفت در زمینههایی نظیر خازنهای دولایه و بیوچار، دو حوزه از آن ۲۳ زمینهی اشارهشده، میتوانند از اهمیت برخوردار باشند؛ اما بعید بهنظر میرسد که توجه کمیتههای نوبل، عموم مردم یا خارجیهایی که باید تحت تاثیر قرار بگیرند، چندان به آنها معطوف شود. چین برای نشان دادن سیگنالهایی قابل مشاهده از قدرت ملیاش، مسیر پیمودهشدهی علوم بزرگ را در آمریکا، اروپا و ژاپن دنبال میکند؛ بدین معنا که با ساخت آزمایشهای فیزیکی بزرگ و قرار دادن اجسام و بهخصوص افراد درون فضا به قدرتنمایی میپردازد.
سازمان ملی فضایی چین تاکنون چندین فضانورد را به مدار زمین فرستاده و آزمایشگاههای فضایی کوچکی را نیز در اختیارشان قرار داده است تا در مدتی که بر فراز زمین هستند، در آنجا مشغول باشند. از برنامههای این سازمان در کوتاهمدت میتوان به ایستگاه فضایی بزرگتری اشاره کرد که از تجمیع ماژولهای پرتابشده بهصورت مجزا در مدار ساخته خواهد شد. چین همچنین در بلندمدت قصد دارد بهوسیلهی راکتی جدید و قدرتمندتر از هر نمونهای در حال حاضر بهنام لانگ مارچ ۹، مأموریتهای سرنشیندار را به ماه پرتاب کند.
مرکز ملی علوم فضایی (بخشی از آکادمی علوم چین) مشغول ارسال ماهوارههای علمی است. این مرکز در سال آوریل ۲۰۱۸ تعداد ۶ ماهوارهی جدید را معرفی کرد که تا سال ۲۰۲۰ یا اندکی زودتر پرتاب خواهند شد. بااینحال، اکثر پرتابهای چین علمی نیستند و با هدف برقراری ارتباطات، مشاهدهی زمین و البته تهیهی اطلاعات نظامی انجام شدهاند. برنامهی فضایی چین در آغوش ارتش ملی این کشور با عنوان رسمی ارتش آزادیبخش خلق آغاز بهکار کرد و اگرچه دیگر بهصورت مستقیم توسط نیروهای مسلح اداره نمیشود؛ اما نظامیان همچنان مشتاقانه در توسعهی تواناییهای مداری کشورشان مشارکت دارند. چین در سال ۲۰۰۷ بهمنظور نمایش اقتدار نظامی فضاییاش، یک سلاح ضدماهواره را آزمایش کرد. بهنظر میرسد نیروی پشتیبانی راهبردی این کشور، تواناییهای فضایی نظامی، الکترونیک و جنگ سایبری چین را هماهنگ میکند. تمام فضانوردان چینی از جمله افسران ارتش ملی چین محسوب میشوند. همچنین، دیگر تاسیسات فیزیک این کشور بهطور مشخص کاربردهای نظامی دارند. بهعنوان مثال، تونلهای باد که بهمنظور مطالعهی کامل اشکال پرواز مافوقصوت طراحی شدهاند، درواقع صرفا به نیروهای مسلح مرتبط هستند.
علاوهبر فن پرتاب موشک، بلندپروازانهترین برنامهی علمی بزرگ چین، توسعهی عظیمترین شتابدهندهی ذرات ساختهشده تاکنون است. از زمان توسعهی چنین سازههایی در دههی ۱۹۳۰، شتابدهندهی دایرهای ذرات از اندازهای برابر با یک اتاق تا برخورددهندهی هادرونی بزرگ (LHC) رشد کرد؛ سازهای که یک حلقه تونل ۲۷ کیلومتری را زیر مرز فرانسه و سوئیس در آزمایشگاه فیزیک ذرات سرن در قلب اروپا اشغال کرده است. هرچه شتابدهنده بزرگتر باشد، انرژی بیشتری را میتواند به درون ذراتش تزریق کند. برخورددهندهی هادرونی بزرگ پروتونهایش را با بیش از یک میلیون برابر انرژی بیشتر از دستگاههای اولیه در دههی ۱۹۳۰ انباشته میکند.
ادامه دارد...
نظرات