یافتههای جدید درباره علت مرگ اسکندر مقدونی
علت مرگ اسکندر مقدونی ممکن است سندرمی موسوم به گیلن باره باشد. سندرم گیلن باره، یک بیماری نادر است که در آن سیستم ایمنی بدن فرد به دستگاه عصبی حمله میکند. این بیماری ممکن است باعث شده باشد که مرگ اسکندر مقدونی پیش از موعد اعلام شود و همچنین توضیحی برای پدیده مرموز عدم تجزیه جسد او باشد که مورخان باستان گزارش دادهاند.
اسکندر مقدونی، بینهای ۳۳۶ تا ۳۲۳ پیش از میلاد، پادشاه مقدونیه بود. او یکی از بزرگترین امپراتوریهای دنیای باستان را ساخته بود که منطقه وسیعی از دریای یونان تا هیمالیا را شامل میشد. اما اسکندر مقدونی در ماه ژوئن سال ۳۲۳ ق م، هنگامی که در بابل زندگی میکرد؛ دچار بیماری مرموزی شد که موجب تب و فلج شدن او شد. و سرانجام در سن ۳۲ سالگی درگذشت.
روایات از مرگ او با وجود جزییات متفاوت، در کلیات تفاوت چندانی ندارند. الکساندر شبی را به بادهنوشی با دریاسالار نئارخوس سر کرد و شب و روز بعد را هم با دوستش مدیوس لاریسایی چنین گذراند. پس از آن، تب شدیدی عارض اسکندر مقدونی شد و گفته میشود که او در این هنگام آنچنان از درد پشت شکایت میکرد، گویی نیزهای به پشتش اصابت کرده است.
تابلوی «اسکندر گره گوردی را میبرد» اثر ژان سیمون برتلومی. اسکندر که نمیتوانست گره گوردی را باز کند با شمشیر دو نیمش کرد تا به افسانهای که غیبگویان آورده بودند دامن بزند، آنها ادعا کرده بودند هر کس این گره را بگشاید پادشاه آسیا میشود
تب او شدیدتر شد و بهتدریج توان حرکت و سپس تکلم را از دست داد. و وقتی شراب مینوشید، تشنهتر میشد. فلج نهایتا تا حدی پیشروی کرد که اسکندر دیگر نمیتوانست سرش را بالا ببرد. طبق روایت پلوتارک، پس از آنکه اسکندر درگذشت، جسد او برای ۶ روز بدون فساد و تعفن باقی ماند. پلوتارک که زندگی اسکندر مقدونی را صدها سال بعد، در قرن دوم میلادی به رشته تحریر در آورد، مینویسد:
بدن او، با وجود اینکه بدون مراقبت ویژه در مکانهای تاریک و مرطوب نگهداری میشد، هیچ نشانهای از تجزیه در آن مشهود نبود و کاملا دستنخورده باقی مانده بود.
همین باعث شد که برخی احتمال مسمویت او را رد کنند و حتی برخی دیگر این موضوع را نشانهای از الوهیت اسکندر مقدونی دانستند. شرحی که ذکر شد، رایجترین روایت پذیرفتهشده از مرگ اسکندر مقدونی است که خود بر پایه چند منبع دست دوم بوده و از روایتهای باستانی گرفته شدند که حالا در دست نیستند. در مقابل، مورخان باستان گزارش دادند که بسیاری تصور میکردند اسکندر مقدونی مسموم شده، احتمالا توسط کسی که برای آنتیپاتر کار میکرد که در آن زمان، نایبالسلطنه سرتاسر امپراتوری اسکندر بود. در سال ۲۰۱۴، یک تیم تحقیقاتی دریافت که گیاهی دارویی بهنام وراتروم آلبوم میتوانسته برای مسموم کردن اسکندر مقدونی به کار رفته باشد.
اما کاترین هال از دانشکده پزشکی دانیدین در دانشگاه اوتاگو، نیوزیلند، علائم بیماری مرموز اسکندر مقدونی را شبیه یک مورد اختلال عصبی بهنام سندرم گیلن باره (GBS) میداند که در آن سیستم ایمنی بدن فرد به دستگاه عصبی حمله میکند و درنهایت موجب میشود بیمار فلج شود. هال تصور میکند که اسکندر به عفونت هلیکوباکتر پیلوری دچار شده بود که علت شایع این سندرم در سراسر جهان است. هال این نظریه را در مقاله پژوهشی خود در ژورنال علمی Ancient History Bulletin گزارش کرده است.
پزشکان مرگ اسکندر مقدونی را پیش از موعد اعلام کرده بودند
او میگوید ممکن است این بیماری اسکندر مقدونی را به کمای عمیقی فرو برده و به همین جهت پزشکان به اشتباه تصور کردهاند او فوت کرده است. سندرم گیلن باره یک اختلال خودایمنی است که در آن دستگاه ایمنی بدن بیمار در تشخیص بین موجودات خارجی مانند ویروس، باکتری یا در موارد بسیار نادر، واکسن و بدن بیمار اشتباه میکند.
هال در مقاله خود مینویسد، درحالیکه در سطح جهانی از هر ۲۵ هزار نفر یک نفر به این سندرم مبتلا میشود، اما در عراق کنونی بهویژه در فصل بهار و تابستان، سطح ابتلا به این بیماری بسیار بالا است. او خاطر نشان کرد که شهر باستانی بابل نیز در عراق کنونی قرار داشت و اسکندر مقدونی هم در ماه ژوئن (آخرین ماه بهار در تقویم میلادی) درگذشت.
چندین سرنخ دیگر هم که در روایت مرگ اسکندر مقدونی ذکر شدهاند، به سندرم گلین باره اشاره دارند. درحالیکه نظریههای دیگر در مورد مرگ اسکندر مقدونی، عمدتا بر تب و درد (ابتلا به ملاریا یا حصبه) متکی بودند؛ سندرم گیلن باره، به تمامی علائم، از جمله فلج بالارونده متکی است.
هال در مقاله خود مینویسد:
ظرافت این نظریه در مورد علت مرگ اسکندر، این است که بسیاری از عناصر متنوع دیگر را توضیح میدهد و همه را به یک انسجام میرساند.
ناراحتکنندهترین قسمت نظریه هال این است که هنگامی که خبر مرگ اسکندر مقدونی اعلام شد، احتمالا او هنوز زنده بوده است؛ مسئلهای که بهخوبی سالم ماندن جسد او را توضیح میدهد. هال در مورد این استدلال خود توضیح میدهد، برای بقا دو عامل ضروری داریم: نیاز بدن به اکسیژن و توانایی آن برای جذب اکسیژن بدون تلاش عضلانی. هنگامی که اسکندر بهشدت فلج شد، نیاز بدنش به اکسیژن نیز کاهش یافت. مردمک چشمان او در این حالت ثابت و گشاد شدهاند و بدن او احتمالا نمیتوانسته بهدرستی درجه حرارت خود را تنظیم کند و همین باعث شده که سرد شود. از آنجایی که پزشکان باستان بهجای ضربان، با بررسی تنفس مرگ فرد را تشخیص میدادند، مرگ اسکندر مقدونی را پیش از موعد اعلام کردند.
خبرگزاری علمی Live Science، با چندین دانشمند که در این پژوهش حضور نداشتهاند صحبت کرده و نقطهنظرات آنها در مورد ادعای کاترین هال را جویا شده است. هیو ویلسون، استاد دانشکده پزشکی، دامپزشکی و علوم زیستی دانشگاه گلاسکو در اسکاتلند گفت «اینکه اسکندر مقدونی بر اثر سندرم گیلن باره درگذشته، فرض جالبتوجهی است».
ویلسون اضافه کرد:
اگرچه با وجود شواهد تاریخی موجود، این امکان وجود ندارد که با یقین این موضوع را تأیید کرد.
مایکل بیکر از دپارتمان سلامت عمومی دانشگاه اوتاگو نیز به Live Science گفت:
طبق آنچه تاکنون از این مقاله دریافتهام، فکر میکنم که کاملا قانعکننده است.
بیکر گفت برای اظهارنظر قطعی در خصوص این پژوهش، نیاز به زمان بیشتری دارد. پَت وایتلی، استاد مطالعات کلاسیک در دانشگاه اوتاگو نیز نظریه هال را بسیار قابلتوجه دانست. وایتلی گفت، هال در برخی از کلاسهای او شرکت داشته و از حدود یک سال گذشته در خصوص این نظریه با او وارد بحث شده بود.
اسکندر مقدونی در بستر مرگ. تصور میشود، سندرم گیلن باره اسکندر مقدونی را به کمای عمیقی فرو برده و به همین جهت پزشکان به اشتباه تصور کردهاند فوت کرده است
بااینحال، وایتلی با اشاره به روایتهایی که از مورخان باستان در دست است، با احتیاط خاطرنشان کرد که روایتهای باقیمانده به بیش از یک قرن پس از مرگ اسکندر مقدونی تعلق دارند و ممکن است که برخی جزییات این روایات نادرست باشند. اما در ادامه اظهار داشت که این نظریه قطعا ارزش تعمق بیشتر را دارد.
هال در بیانیهای گفت:
میخواستم بحث تازهای را پیش بکشم و با تصحیح اینکه زمان واقعی مرگ اسکندر ۶ روز پس از آن بود که قبلا پذیرفته شده، کتابهای تاریخ را نیز بازنویسی کنم. شاید مرگ او، مشهورترین تشخیص اشتباه مرگ تاریخ باشد.
بااینحال، بدون یک ماشین زمان، بقایای جسد اسکندر مقدونی (که محل دفن آن هنوز نامشخص است) یا حتی یک گزارش کاملا دقیق، اثبات علت قطعی مرگ او غیرممکن است.