توسعه کشاورزی و تاثیر آن بر نحوه تکلم انسان
توانایی انسان برای یادگیری زبان، ما را از سایر حیوانات متمایز کرده است. زبان نهتنها امکان تسخیر اقصینقاط دنیا را برای ما فراهم کرده، بلکه اختراع نوشتن، ریاضیات و سایر موضوعات پس از آن را نیز بههمراه داشته است. بااینحال پژوهشگران، بسیاری از ویژگیهای اصلی زبان در انسان را پیدا کردهاند که سیستمهای ارتباطی سایر حیوانات را نشان میدهد. بهعنوان مثال بسیاری از حیوانات صداهای مشخصی برای اشیاء و معانی خاص دارند و بهنظر میرسد که برخی حتی اصوات معنیدار را به شکل بسیار ابتدایی با یکدیگر ترکیب میکنند. بههرحال زبان اساساً بخشی از بیولوژی ما بهحساب میآید.
چارلز هاکت، زبانشناس آمریکایی، بیش از ۳۰ سال قبل دریافت که استفاده از اصوات گفتاری نظیر «f» و «v» که لبی و دندانی نامیده میشوند، در جوامعی که غذاهای نرمتر مصرف میکنند، رایجتر است. اکنون تیمی از پژوهشگران دانشگاه زوریخ سوئیس چرایی و چگونگی این روند را پیدا کردهاند.
طبق این پژوهش جدید، برای اینکه مشخص شود چرا زبانها شامل طیف وسیعی از صداها میشوند، باید آن را ازنظر بیولوژیکی بررسی کرد. پژوهشگران با بررسی دیرینمردمشناسی، بیومکانیک صحبت کردن، قومنگاری و زبانشناسی تاریخی دریافتند که فک و دندان نیاکان ما برای استفاده از رژیمهای غذایی جدید تکامل یافته و همین موضوع منجر به تولید صداهای جدیدی برای صحبت کردن شده است.
زیستشناسی و زبان
برای شناسایی منشاء زبان و درک اتفاقاتی که منجر به تکامل زبان به شیوهی امروزی شده است، منطقی بهنظر میرسد که زبان را ازنظر زیستشناسی و فرهنگی بررسی کنیم؛ اما از آنجا که زبان در چارچوب متداول زیستشناسی قرار نمیگیرد، پس بیشتر پدیدهای عقلانی و فرهنگی بهحساب میآید که درکنار ادبیات و هنر بخشی از علوم انسانی را تشکیل میدهد. این طبقهبندی عجیب بهنظر میرسد؛ چراکه زبان همانند سیستمهای ارتباطی سایر حیوانات صرفاً بخشی از طبیعت ما انسانها است. ما زبان را در شبکهی مغزی پردازش و سپس با بدنمان و بیشتر با دهان خود تولید میکنیم؛ هرچند که دربارهی زبانهای اشاره از دست و حرکات بدن نیز کمک میگیریم.
زبان اغلب بهعنوان مهارتی ثابت شناخته میشود که با ظهور انسان متبلور شده و طراحی پایهی آن از همان ابتدا ثابت مانده است. این دیدگاه سنتی بخشی از چیزی است که پژوهشگران، فرضیهی همدیسگرایی در زبانشناسی و انسانشناسی میدانند. این فرضیه میگوید، زبانهای امروزی ازنظر نوع و توزیع ساختار زبانی مشابه گذشته هستند.
غذا و زبان
گروه پژوهشی سوئیسی مستقیماً این فرضیه را به چالش کشیده و معتقد است، طیف گستردهی اصواتی که در کلام انسان استفاده میشود، از ابتدا تاکنون پایدار نبوده است. پژوهش آنها نشان میدهد که صداهایی مثل «f» و «v» که با بالابردن لب پایین بهسمت دندانهای بالا تولید میشوند، بعد از گذار به کشاورزی یعنی در حدفاصل ۴ تا ۱۰ هزار سال قبل (به منطقه بستگی دارد) اتفاق افتاده است. بااینکه تولید این اصوات امروزه امری عادی محسوب میشوند و تقریباً در نیمی از زبانهای دنیا وجود دارند، اما در زبانهایی مثل زبانهای هندواروپایی از زمان عصر برنز شکل گرفته گرفتهاند. واقعاً چه اتفاقی افتاد که این اصوات جدید بهوجود آمد؟
برای درک فرایندهای مرتبط با این موضوع باید مروری بر انسانشناسی زیستی داشته باشیم. همهی پستانداران نخستین در کودکی و بزرگسالی گازهای اوربایت و اورجت داشتند (بهطور کلی بهحالتی میگویند که دندانهای بالایی جلوتر از دندانهای پایینی قرار میگیرند، اما حالت اوربایت به همپوشانی عمودی بیش از حد نرمال بین دندانهای جلوی بالا و پایین گفته میشود؛ درحالیکه در اورجت زاویهی دندانهای بالایی بهنحوی است که باعث ایجاد فاصلهی افقی بین دندانهای بالا و پایین میشود) و دندان آنها مثل قیچی عمل میکرد. درنتیجه رژیم سنتی غذاهای سفت باعث شد کودکان با رسیدن به بزرگسالی، دندانهایشان از حالت اورجت و اوربایت به دندانهای لبه به لبه (دندانهای چفت) تبدیل شود.
اختراع فناوریهای پردازش موادغذایی نظیر آسیاب کردن و تخمیر و همینطور توسعهی کشاورزی برای مردم امکان تغذیهی نرمتر را فراهم کرد. جویدن غذای نرمتر برای انسانها راحتتر شد و درنتیجه فک و دندان آنها تغییر کرد؛ بهعنوان مثال از آنجا که فشار کمتری برای جویدن نیاز بود، استخوان فک مجبور به کار زیاد نبود و بههمین مثل سابق رشد چندان زیادی نداشت. بهاینترتیب غذای نرمتر باعث شد مردم دندانهای اورجت و اوربایت خود را در بزرگسالی نیز حفظ میکنند. برای مثال شواهد باستانشناسی نشاندهندهی جمجمهی بزرگسالانی با دندانهای گرازی در محل پاکستان امروزی است که به ۴۳۰۰ سال قبل تعلق دارد.
تغییرات نسبتاً جدید در نحوهی گازگرفتن انسان امکان استفاده از شیوهی لب و دندانی در زبانهای گفتاری را میسر کرد. با افزایش دسترسی به غذاهای نرمتر که ازطریق فناوریهای پردازش غذا امکانپذیر شده بود، این روند در زبانهای گفتاری به تدریج در مناطق جغرافیایی نظیر اروپا و آسیای جنوبی رواج یافت؛ هرچند این اصوات جدید در همه جای دنیا پدیدار نشد. بنابراین گروههای زیادی در مناطق، فرهنگها و جوامع مختلف، به تدریج دستهی جدیدی از صداها را تولید کردند؛ هرچند این اتفاق در تمام نقاط دنیا رخ نداد.
تجزیه و تحلیل پایگاه دادهای زبان تأیید کرد که بعد از دورهی نوسنگی تغییرات جهانی در صدای زبانهای دنیا رخ داده و استفاده از اصوات «f» و «v» در دورهی اخیر افزایش زیادی یافته است؛ هرچند همانطور که اشاره کردیم این صداها همچنان در بسیاری از زبانها ازجمله زبان بسیاری از جوامع شکارچی-گردآورنده بهکار نمیرود.
دیدگاه زیستی دربارهی مقولهی انقلاب زبان به ما کمک میکند تا سؤالات جدید پژوهشی نظیر این سؤال را بپرسیم که چطور تنوع صداهای گفتاری در طول زمان تکامل پیدا کرد؟ درحالحاضر بیش از ۲۰۰۰ صدای مختلف گفتاری در دنیا وجود دارد که در حدود ۷۰۰۰ زبان یا بیشتر استفاده میشود. این اصوات شامل طیف وسیعی از صداها هستند، مانند آواهای صدادار فراگیر (i، a، u) که در اکثر زبانها بهچشم میخورد تا آواهای بیصدای کمیاب که صرفاً در تعداد کمی از زبانهای آفریقای جنوبی استفاده میشود. چرا چنین تنوعی در اصوات موجود در زبانهای دنیا وجود دارد؟
دیدگاههای قبلی حاکی از آن بود که در زمان ظهور انسان خردمند (براساس نظریه فرگشت، انسان خردمند، نمونهای فرگشتیافته از انسان راستقامت است) یعنی حدود ۳۰۰ هزار سال قبل، همهی اصوات گفتاری وجود داشته است؛ اما پژوهش مذکور آن را به چالش میکشد. طبق این پژوهش، مجموعهی صداهای گفتاری مورد استفادهی ما لزوماً از زمان انسان خردمند پایدار نمانده است و تنوع فراوانی که امروزه در این صداها دیده میشود، محصول تعامل پیچیدهای از عوامل دخیل در تغییرات زیستی و تکامل فرهنگی است.
این پژوهش جدید نشان میدهد که شرایط اولیهی بدن برای سخن گفتن بسیار پیشتر از ظهور انسان خردمند وجود داشته و عمدتاً بهخاطر توسعهی عصبی بوده که امکان کنترل حرکتی پیچیدهای که انسان امروزی نسبت به اندام گفتاری دارد، مهیا شده است. بااینحال یافتههای جدید حاکی از آن است که پژوهشگران احتمالاً اهمیت جزییات ظریف بدنی را نادیده گرفتهاند؛ باوجود شکلگیری شرایط اولیه و اصلی سخن گفتن در پستانداران نخستینی و انسانتباران، برخی صداها قدیمیتر از برخی دیگر هستند که علت آن هم به وضعیت بدنی و نداشتن وابستگی به کنترل حرکتی برمیگردد.
تیم پژوهشی معتقد است که یافتههایشان فصل جدیدی در بررسی منشاء زبان، متمایزترین مهارت انسان باز کرده است که بهعنوان دشوارترین پژوهش علمی از آن یاد میشود.
نظرات