اینشتین از ترس نازیها، از آمریکاییها خواست زودتر بمب اتمی بسازند
هر زمانیکه ایالات متحده با هجوم گسترده مهاجران روبهرو شود، هرجومرج حکم فرما میشود. برخی از ترس جان از رژیمهای خودکامه حاکم بر کشورشان گریزان هستند و برخی دیگر نیز بهدنبال رؤیای آمریکایی. اما این مهاجران، گاه تا مدتها در شرایط اسفباری نگهداری میشوند تا توسط مقامات مهاجرتی کشور به وضعیتشان ترتیب اثر داده شود و جواز حضور در کشور را پیدا کنند.
البته صحبت از بحث اخیر مرز آمریکا و مکزیک نیست، بلکه صحبت از «جزیره ایلیس (Ellis Island) است، جزیرهای در خلیج بالای نیویورک دروازه ورودی میلیونها مهاجر به خاک ایالات متحده بود و وارسی و نگهداری مهاجران تازهوارد در همین جزیره انجام میگرفت. وقتی در دههی ۱۹۳۰ نازیها در آلمان قدرت را به دست گرفتند و با روشنفکران چپگرا و یهودیان سر ناسازگاری گذاشتند، بسیاری از این فراریهای به ایالات متحده آمریکا گریختند. یکی از تازه واردین آلبرت انیشتین مشهور بود که در سال ۱۹۳۳ وارد کشور آمریکا شد و چند سال بعد در ترنتون، ایالت نیوجرسی سوگند وفاداری به میهن جدید خود را خواند.
ورود انیشتین به ایالات متحده با توجه به این واقعیت که او قبلا توانسته بود جایزه نوبل فیزیک (در سال ۱۹۲۱) به دست بیاورد، دشوار نبود. حتی اگرچه که یکی دیگر از برندگان نوبل فیزیک، یعنی فیلیپ لنارد که در آن زمان رهبری جنبش ناسیونالیستی « دویچه فیزیک» را برعهده داشت که از نظریات انیشتین مشخصا نظریه نسبیت او با لفظ «فیزیک یهودی» یاد میکرد.
انیشتین نقشی در نوشتن نامه به روزولت نداشت، او تنها پای آن را امضاء کرد
انیشتین که نظریه مشهور خود «نسبیت خاص» را در سال ۱۹۰۵ به چاپ رسانده بود، قبل از نوبل هم به شهرت جهانی دست یافته بود. بنابراین، انیشتین تنها یک دانشمند پناهندهِ معمولی نبود که بخواهد به خاک آمریکا برسد، بلکه او دیگران را نیز تحتالشعاع قرار میداد. با نزدیک شدن به جنگ جهانی دوم، انیشتین که همواره شخصیتی صلحجو بود و به جز امور شخصی و ضروریات کار دیگری انجام نمیداد. در اتفاقی نادر دست به نوشتن یک نامه زد.
او روز دوم اوت سال ۱۹۳۹ پای نامهای خطاب به فرانکلین روزولت، رئیسجمهور وقت ایالات متحده را امضا کرد که در آن به رئیسجمهور آمریکا هشدار داده شده بود که نازیها در حال ساخت سلاح اتمی هستند. انیشتین از ایالات متحده خواسته بود که اورانیوم مورد نیاز خود را انبار کند و کار خود برای ساخت سلاحهای اتمی را شروع کند. البته آنطور که بعدا مشخص شد، اینشتین شخصا این نامه را ننوشت، بلکه این نامه نوشته لئو زیلارد، فیزیکدان مجارستانی بود که او و انیشتین قبلا حق اختراع یک یخچال را با همکاری هم به ثبت رسانده بودند. زیلارد به همراه دو فیزیکدان مجار دیگر به نامهای ادوارد تلر و یوجین ویگنر با هم این نامه را تایپ کرده بودند. با پایان نوشتن نامه زیلارد و تلر از محل اقامت خود در پکانیک، نیویورک به سوی لانگآیلند رفتند که انیشتین در آنجا بود، تا پای نامه را که از قول او نوشته شده بود را امضاء کند. و به این ترتیب بود که پروژه منهتن متولد شد.
لئو زیلارد و آلبرت انیشتین در حال بررسی نامهای که قرار است به روزولت، رئیسجمهور ایالات متحده فرستاد شود و به او در مورد ساخت بمب توسط نازیها هشدار دهد
شش سال بعد، در دو روز سرنوشتساز در اوت سال ۱۹۴۵، دو بمب معروف به «مرد چاق» و «پسربچه» روی مردم هیروشیما و ناکازاکی ژاپن انداخته شدند. بمب پسربچه که روی هیروشیما انداخته شد، قدرت انفجاری برابر با ۱۶ کیلو تن داشت و در همین حال بمب مرد چاق نیز حدود ۲۰ کیلو تن قدرت انفجاری داشت تا در عرض چند ساعت، منظره معمولی یک شهر عادی بدل به ویرانهای از خاکستر شود.
فرار مغزهای رژیم نازی موجب شد ایالاتمتحده به یک ابرقدرت علمی بدل شود
انفجار این بمبهای اتمی شاید توانسته باشند به پایان بخشیدن به جنگ جهانی دوم شتاب دهند، اما به جنگ سرد دامن زدند که برای چند دههی بعدی نیمه دوم قرن بیستم، ابرقدرتهای شرق و غرب را درگیر خود کرد. انیشتین هم از امضاء این نامه اظهار پشیمانی کرد. در مقالهای که در سال ۱۹۴۷ در هفتهنامه «نیوزویک» با عنوان: «مردی که همهچیز را شروع کرد» چاپ شد از فیزیکدان مشهور نقل میشود:
اگر میدانستم آلمانیها در ساخت بمب اتم موفق نمیشوند، هیچوقت این کار را نمیکردم.
در حقیقت، نازیها نتوانستند به آن دستاوردهای لازم برای دستیابی به سلاحهای اتمی که انیشتین و فیزیکدانان دیگر از آن واهمه داشتند دست پیدا کنند. دانشمندان زیادی از قلمرو تحت اشغال نازیها گریختند تا دست رایش سوم رفته رفته از مغزهای متفکر سازندهی بمب اتم خالی شود. نازیها لنارد و ورنر هایزنبرگ را داشتند، اما به دلیل سیاستهای رژیم هیتلر، دانشمندان درجه یک اتمی آلمان که اکثرا یهودی بودند، عمیقا احساس خطر کردند. و این به ضرر نازیها و به سود ایالات متحده بود.
متخصصان مهاجر، تخصص خود را وارد پروژه منهتن کردند. انریکو فرمی به دلیل وجود همین تبعیضها و یهودیستیزیها علیه همسرش از ایتالیا گریخت. برای امیلیو سگره نیز همین صدق میکرد. رودولف پیرلز، فیزیکدان یهودی آلمانی که مقیم انگلستان بود و فلیکس بلوخ که برای مدت کوتاهی روی بمب کار کرد، از دیگر پناهندگان یهودی بودند که از دست رژیم آلمان نازی گریخته بودند. این گروه همراهبا زیلارد و ویگنر، فوق ستارههای فیزیک قرن بیستم بودند.
مردی در ویرانههای هیروشیما، ژاپن. بمب پسر بچه که ارتش ایالات متحده در اوت سال ۱۹۴۵ بر سر این شهر انداخت، قدرت انفجاری در حدود ۱۶ کیلو تن داشت و در مدت کوتاهی صدها هزار نفر را به کام مرگ کشاند و شهر را به تلی از خاکستر بدل کرد
آیا دولت ایالات متحده وقتی اجازه ساخت بمب اتم را به فیزیکدانانش میداد میدانست دارد به چه سلاح مخوفی دست پیدا میکند؟ آیا گروهی از برندگان آینده نوبل، متعهد شده بودند با هم از آزادی کشور جدید خود در برابر استبداد وطن خود دفاع کنند؟ گروهی که پژوهشهای آنها نهتنها امکان ساخت بمب اتم را فراهم کرد، بلکه بعدا به نیل آرمسترانگ و باز آلدرین اجازه داد که روز ۲۰ ژوئیه ۱۹۶۹ (۲۹ تیر ۱۳۴۸) در دریای آسایش ماه فرود بیایند. آیا نازیها با برنامهها و خطمشیهای فرهنگی که موجب جلای وطن بسیاری از دانشمندان شناخته شد، متوجه بودند که چه چیزی را از دست دادهاند؟ احتمالا نه.
اما ما میدانیم. فرار مغزها که ناشی از فشارهای رژیم نازیها بود موجب شد که ایالات متحده به یک ابرقدرت علمی بدل شود. جایزه نوبل فیزیک ممکن است توسط آکادمی سلطنتی علوم سوئد در استکهلم اعطا شود، اما نوبل هم دیگر آمریکایی شده بود. بسیاری از کسانی که بعدا جایزه نوبل دریافت کردند، در ایالات متحده زندگی میکردند، خواه متولد آمریکا باشند خواه جذب جامعه علمی-پژوهشی کشور شده باشند.
با این حال، مسئله چالشبرانگیز ادامه این روند است. به قطحی رساندن ملتی از دانشمندان یا بودجههای علمیاش، استراتژی پر ضرری است. در سهماههی آخر سال ۲۰۱۸، یک چهارم کل درخواستها برای «ویزای H1-B»، رد شدند. این نوع ویزاها به افراد متخصص اهدا میشود که میخواهند با تخصص خود وارد کشور ایالات متحده شوند. این میزان تنها ۵ درصد نسبت به سال ۲۰۱۴ افزایش یافته است.
اگر سیلیکونولی و دیگران شرکت-نهادهای پژوهشی نتوانند کارکنان ماهر را برای نوآوریها و ابداعات و رقابتی ماندن خود به آمریکا بیاورند، همین شرکتها و نهادها روزی مجبور میشوند، کار خود را در جایی خارج از آمریکا انجام دهند. شاید وقت سیاستهای فعلی مهاجرتی ضرری را متوجه آمریکا کند که تا سالها قابل جبران نباشد. به همین جهت، برخی سناتورها و نمایندگان کنگره این بحث را به میان کشیدهاند که تغییراتی در قوانین مهاجرتی اعمال شود تا افرادی که تخصص فنی قابلتوجهی دارند بیشتر جذب کشور شوند. اگر انیشین زنده بود، قطعا پای چنین نامهای را خطاب به هر رئیسجمهوری (حتی دونالد ترامپ) امضاء میکرد و اصلا هم ابراز تأسف نمیکرد!