نگاهی به ۲۵ مورد از اسرارآمیزترین اکتشافات باستانشناسی تاریخ
ظاهرا باستانشناسی همواره با تصاویر غریب گره خورده است. با دیدن تصاویر و فیلمهایی از دنیای باستان به مصر یا چین و شاید یونان سفر کنیم. با تصاویری از اماکن و بناهای باستانی تا دفینهها و گنجینههایی از ابزار و دستساختههای اجدادمان به ذهن خطور میکند. همهی آنچه گفتیم، به خودی خود شگفتانگیز هستند، اما چنان مجذوبکنندهاند که بر واقعیتی مهم صحه میگذارند؛ اینکه همهی مکانها گذشتهای داشتهاند و هر گذشتهای اهمیتی وصفناپذیر داشته است. باستانشناسی میتواند یک سرگرمی یا شغلی جذاب و حتی پرماجرا باشد؛ اما اهمیت و جایگاهی بسیار مهمتر از آنچه بسیاری میپندارند دارد. اکتشافات باستانی نهتنها برای روشن کردن نادانستهها و سوالات ما از مردمان گذشته مهم هستند، بلکه اهمیتی جامعهشناختی و فرهنگی نیز دارند. باستانشناسی این پتانسیل را دارد که اطلاعات جدیدی را دربارهی گذشته بشریت به دست دهد، ما را با میراث اجتماعی و ملی کهن خود پیوند بزند و حتی بعدا به وسیلهای برای مقاصد اقتصادی بدل شود.
۲۵ اکتشاف باستانشناسی که در این مطلب با هم مرور میکنیم، از آن دست یافتههای باستانی هستند که سالها و حتی قرنهاست ذهن مردم و دانشمندان را به خود مشغول داشتهاند؛ همگی این خصوصیات را دارند و راه را برای خیالپردازی کاملا باز گذاشتهاند.
گویهای سنگی کاستاریکا
گویهای سنگی مرموزی در کاستاریکا وجود دارند که هنوز هم کسی در مورد هدف ساخت آنها اطلاع درستی ندارد. این گویهای عظیم که به دوران پیشاکُلُمبی بازمیگردند، هماکنون در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار گرفتهاند. قدمت برخی از این گویهای سنگی غولآسا به سدهی ششم ق.م بازمیگردد. این دستساختههای عجیب که با دقتی بینظیر به شکل کُروی تراشیده شدند، به زبان محلی «لاس بولاس (Las Ballas)» بهمعنای «توپ» نامیده میشوند و بیشتر از گابرو، نوعی سنگ آذرین ساخته شدند. بهگفتهی باستانشناسانی که این گویهای مرموز را بررسی کردند، کسانی که این سنگها را به شکل کاملا کروی تراشیدند، احتمالا برای این کار از سنگهای کوچک دیگر استفاده کردند.
بسیاری از پژوهشگران نیز گمان میبرند، این گویهای سنگی زمانی برای مقاصد نجومی مورد استفاده قرار میگرفتند، در حالی که برخی دیگر از کارشناسان عقیده دارند که هدف از تراشیدن چنین سنگهای عظیمی تنها راهی برای پدیدآوردن مکانی منحصربهفرد برای ساکنان و محلش بوده است. اما حقیقت ماجرا بر کسی آشکار نیست. جان هوپس، انسانشناسی از دانشگاه کانزاس در این مورد اظهار داشت، مردمان چیبچان که زمانی در کاستاریکا و سایر نواحی آمریکای لاتین سکونت داشتند، پس از اینکه پای فاتحان اسپانیایی به اینجا رسید، از میان رفتند و اسرار گویهای سنگی نیز برای همیشه با آنها دفن شد.
دستگاه آنتیکیترا
کشف «دستگاه آنتیکیترا» یا «سازوکار آنتیکیترا»، هنوز هم باستانشناسان را انگشت به دهان گذاشته است. این اثر باستانی در سال ۱۹۰۲ توسط گروهی از کاوشگران در دریای آنتیکیترا، یونان و در یک کشتی غرقشده کشف شد. این دستگاه برنزی به شکل مُدور ساخته شده است و در آن دوایر و اشکال اسرارآمیزی به چشم میخورد. پژوهشگران قدمت ماشین آنتیکیترا را حداقل ۲ هزار سال میدانند. باستانشناسان در ابتدا تصور میکردند، این دستگاه مرموز نوعی «اِستارهیاب» بوده باشد؛ اما با ادامهی بررسیها متوجه شدند که احتمالا با نوع بسیار پیچیدهای از یک تقویم نجومی مواجه شدند. این دستگاه هنوز هم پیچیدهترین وسیلهای است که تاکنون از دوران خود کشف شده و دستگاه مشابه دیگر، حداقل متعلق به هزار سال بعد است.
آرامگاه کلئوپاترا
کلئوپاترای هفتم فیلوپاتور، ملقب به کلئوپاترا، از آخرین فرمانرویان دودمان سلطنتی بطلمیوسی بود که بین سالهای ۳۰۵ تا ۳۰ ق.م بر مصر حکمرانی میکردند. در مورد هوش، زیبایی و زندگی عشقی کلئوپاترا بسیار دانسته میشود (او فرزندانی از ژولیوس سزار و همینطور مارک آنتونی داشته)، اما یک واقعیت در مورد کلئوپاترا هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد و آن، محل دفن اوست. کلئوپاترا و مارک آنتونی هر دو پس از اینکه اوکتاویان، متحد سابق آنها در نبرد آکتیوم در سال ۳۱ ق.م شکستشان داد، دست به خودکشی زدند و هر دو در مکانی دفن شدند که پلوتارک، مورخ شهیر یونانی آن را «بنای باشکوه و زیبایی» وصف کرده که در نزدیکی معبد ایزدبانوی مصر باستان، ایزیس قرار داشته است. اما اینکه این آرامگاه باشکوه کجاست و چه بر سرش آمده، یکی از ابهامات باستانشناسی است که تصور نمیشود به این زودیها پاسخی برای آن پیدا شود. حتی بهگفتهی باستانشناس، در صورتی که کسی روزی آرامگاه این دلدادگان را کشف کند، از آنجایی که غارت تابوتها و آرامگاهها در دوران باستان امر غیرمعمولی نبوده، بازهم به احتمال بسیار آرامگاه خالی باشد.
آرامگاه چین شی هوانگ
بیش از چهار دهه قبل بود که کشاورزان محلی در استان شانکسی چین، تصادفا یکی از بزرگترین آثار باستانشناسی قرن بیستم را کشف کردند. این کشاورزان تصادفا ارتش سفالین «امپراتور چین شی هوانگ» (۲۵۹ تا ۲۱۰ ق.م) را پیدا کرده بودند که تماما در اندازه واقعی و با صورتها و لباسهای منحصربهفردی تراشیده شده بودند. تراشیدن مجسمهی لشکریان مورد عجیبی نبود، مورخان قبلا میدانستند که امپراتور چنین دستور ساخت چنین ارتشی را داده تا از او در زندگانی پس از مرگ محافظت کنند. اما معما محل دفن خود امپراتور است و اینکه در آرامگاه او چه گنجینهها و مصنوعات باستانی باقی گذاشته شده است.
در فاصلهی حدود ۱٫۵ کیلومتری شمال شرق محوطهی باستانی ارتش سفالین، آرامگاه هرمی شکلی کشف شد که بعدا مشخص شد، متعلق به چین شی هوانگ نیست. مطابق اسنادی که از آن دوران برجای ماندهاند، استراحتگاه نهایی امپراتور چین، باشکوهترین آرامگاهی بوده که تاکنون در چین ساخته شده است. این آرامگاه، کاخی زیرزمینی با تمام ملزومات و لشکریان پادشاه است که در آن شبکهای از دالانها و حتی سامانه زهکشی بسیار پیشرفتهای نیز داشته است. اینکه آیا باستانشناسان روزی به نوعی فناوری دست پیدا خواهند کرد تا بدون خطر این آرامگاه زیرزمینی (در این محوطهی باستانی سطح جیوه بسیار بالاست) را پیدا کنند و بتوانند به آنچه در این محوطهی باستانی نهفته دست پیدا کنند، بحث دیگری است. اما تا آن زمان راز آرامگاه نخستین پادشاه دودمان چین، همچنان بهصورت رازی سر به مهر باقی خواهد ماند.
تمدن گمشده آتلانتیس
در صورت صحت ادعاهای منتشرشده دربارهی «شهر گمشده آتلانتیس» این شهر افسانهای بارها در باهاما، جزایر یونان، کوبا و حتی ژاپن کشف شده است. افلاطون، فیلسوف شهیر یونانی در سال ۳۶۰ ق.م، اولین کسی بود که در نوشتههای خود اشاراتی به این شهر داشت. در شرحیات افلاطون، این جزیره افسانهای قبل از اینکه بیش از ۱۰ هزار سال قبل در رویدادی فاجعهآمیز (شاید فوران یک اَبرآتشفشان) غرق شود، از قویترین نیروهای دریای عصر خود برخوردار بود. باستانشناسان عقیده دارند، در صورت واقعیت داشتن افسانهی این جزیره و همچنین مکانی که مورخان از آن نام بردهاند، که احتمالا دریای اِژه در میان شبهجزیره یونان و آناتولی است، ویرانههای این شهر احتمالا تاکنون در میان بسیاری از اکتشافات باستانی که از این منطقه انجام گرفتهاند بودند. اما حتی بدون اثبات قطعی از وجود آتلانتیس، این شهر افسانهای نیز مانند چند معمای باستانشناسی دیگری که در این مطلب ذکر میکنیم، همچنان بهصورت یکی از محبوبترین افسانههای باستانشناسی باقی خواهد ماند.
استونهنج
بنای اسرارآمیز و ماقبل تاریخی استونهنج در انگلستان، یکی از مشهورترین جاذبههای گردشگری جهان به شمار میرود. این سنگاَفراشتهای ۴ هزار ساله که بهصورت مُدور استوار شدهاند، در عصر خود شاهکاری بیمانند بودند اما باستانشناسان به یقین هیچ اطلاع درستی از نحوهی ساخت و کاربرد استونهنج ندارند. هیچ یک از نظریههای مربوط به استونهنج از کاربرد آن از رصدخانه نجومی تا معبدی برای شفابخشی، بهطور صددرصد به اثبات نرسیدند و بحث بر سر این بنای تاریخی مرعوبکننده همچنان ادامه دارد و احتمالا برای مدت طولانی ادامه خواهد داشت.
تلههای باستانی
دیوارهای کمارتفاع سنگی که در بیابانهای رژیم اشغالگر قدس، مصر و اردن کشف شدند، باستانشناسان را از زمان کشفشان توسط خلبانان در اوایل قرن بیستم مبهوت کردهاند. این دیوارها زنجیرهای به طول ۶۴ کیلومتر را تشکیل دادهاند که دانشمندان به دلیل شکل و شمایل آنها در تصاویر هوایی به آن لقب «بادبادکها» را دادهاند و قدمتشان به سال ۳۰۰ ق.م بازمیگردد، اما مدتها است که همینگونه به حال خود رها شدهاند. اکنون به لطف پژوهشی تازه، مشخص شده که شاید هدف از ساخت بادبادکها بهدامانداختن حیوانات بوده است. در واقع، آنطور به نظر میرسد که ساکنان این ناحیه از دیوارها برای کشاندن شکارهای خود به سوی گودالی کوچک استفاده میکردند. این روش کارآمد نشان میدهد، شکارچیان محلی بیشتر از آنچه قبلا تصور میشد از رفتار جانوران آگاه بودند.
خطوط نازکا
خطوط نازکا در کشور پرو از روی زمین هیچ منظرهی تماشایی ندارند؛ اما وقتی از هوا دیده شوند که در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ توسط هواپیماهای تجاری دیده شدند، همه را مبهوت کردند. باستانشناسان عقیده دارند، این خطوط مرموز که اشکال مختلفی از خطوط هندسی تا شمایل حیوانات، گیاهان و چهرههای خیالی را شامل میشوند، بیش از ۲ هزار سال قبل توسط مردمان ساکن منطقه نازکا و در دوران پیش از ظهور اینکاها ساخته شدند. این مردمان باستانی برای ساخت خطوط نازکا، سنگریزههای سرخ منطقه را جابهجا کردند تا خاک روشنتر زیر آن را بهصورت برجستهای که از فاصله دور نمایان باشد نشان دهند. اما اینکه چرا چنین شمایلی را ساختهاند که خودشان نیز نمیتوانستند ببینند، از غرایب دنیای باستانشناسی است.
همین موضوع باعث شده تا برخی نظریهپردازان تئوریهای توطئهی فرض ارتباط مردمان نازکا با موجودات فضایی و فضانوردان باستانی را مطرح کنند! اما باستانشناسان عقیدهی کاملا متفاوتی دارند و بر این باورند که این خطوط، روش آئینیمذهبی برای ارتباط با خدایان نازکا بوده است.
اهرام ثلاثه مصر
اطلاعاتی که باستانشناسان همین حالا در مورد اهرام ثلاثه مصر دارند، بسیار چشمگیر است؛ اما آنچه از این بناهای اسرارآمیز میدانیم، در مقابل آنچه هنوز کشف نشده، ذرهای بیش نیست! اهرام ثلاثه که بزرگترین آن را هرم بزرگ جیزه تشکیل میدهد، تقریبا ۵ هزار سال قبل برای تکریم فراعنه مصر و اهمیت زندگانی پس از مرگ در قاهره ساخته شدند. باستانشناسان هنوز در حال کشف دالانها و مدخلهای جدیدی در اهرام ثلاثه هستند و هنوز بهدنبال سرنخهایی از نحوهی ساخت، دلیل و هویت سازندگان این بناهای تاریخی مرموز هستند و حتی امروز هم ساخت چنین بناهای بزرگی بهسادگی امکانپذیر نیست.
کفن تورین
شاید هیچ کشف باستانشناسی بحثبرانگیزتر از کفن تورین نباشد که بسیاری معتقدند، کفن شخص عیسی مسیح است. این تکه پارچه کتان که در آن آثاری از زخم و همینطور چهرهی مبهم یک مرد دیده میشود، یکی از عجیبترین اکتشافات باستانی تمامی دورانهاست. کلیسای کاتولیک وجود این کفن مرموز را در سال ۱۳۵۳ بهطور رسمی تأیید کرد؛ اما افسانه کفن به سال ۳۰ یا ۳۳ م بازمیگردد. براساس گفتهها و برخی اسناد، این کفن از یهودیه (جنوب فلسطین کنونی) به رُها در ترکیه و بعدا به قسطنطنیه (استانبول کنونی) منتقل شد. هنگامی که صلیبیون قسطنطنیه را در سال ۱۲۰۴ محاصره کردند، این پارچه به آتن، یونان برده شد و تا سال ۱۲۲۵ در همانجا باقی ماند.
در دههی ۱۹۸۰ بود که دانشمندان به فکر بررسی قدمت واقعی این کفن مرموز افتادند؛ اما آنچه دانشمندان کشف کردند، با افسانههای پیرامون کفن تورین از زمین تا آسمان فرق داشت. دانشمندان با استفاده از روش تاریخگذاری رادیو کربن مشخص کردند، قدمت این پارچه که ادعا شده برای خاکسپاری مسیح مورد استفاده قرار گرفته، به سالهای ۱۲۶۰ تا ۱۳۹۰ م بازمیگردند. آنچه دانشمندان میگفتند، این بود که پارچه یا کفن مسیح، یکی از جعلیات قرون وسطایی بوده است. اما در مقابل، منتقدان ادعا کردند، دانشمندان احتمالا قسمتهایی از کفن که قرنها پس از مرگ مسیح دوخته شده را بررسی کردند و به همین دلیل قدمت کفن (در تاریخگذاریها) از آنچه باید جدیدتر نشان داده شده است.
گوبکلیتپه
فرض بر این است که انسانها ابتدا یکجانشینی را با کشاورزی شروع کردند، سپس ۸ هزار سال قبل به ساخت معابد مشغول شدند؛ اما اگر عکس این قضیه به اثبات برسد چه؟ کشف گوبکلیتپه، روستایی در ترکیه در سال ۱۹۴۴، همان کشف شگفتانگیزی است که بر این فرضیه خط بطلانی کشید و سوالات تازهای را در مورد تکامل تمدن مطرح کرد. این بنای تاریخی دارای چندین ستون سنگی عظیم است که روی آنها شمایلی از حیوانات و اشکال دیگر به چشم میخورد و قدمت آن به هزارهی دهم ق.م بازمیگردد. به این جهت، باستانشناسان، گوبکلیتپه را «قدیمیترین عبادتگاه جهان» میدانند.
اما نکتهی مهم این است که شواهد نشان میدهد، کسانی که این بنای باشکوه را ساختند، شکارچیانی نیمه عشایر بودند و اطلاعی از کشاوری نداشتند که حدود ۵۰۰ سال بعد ظهور پیدا کرد. حال این سؤال مطرح است که آیا ابتدا یکجانشینی آغاز شده یا کشاورزی؟ آیا این امکان وجود دارد که ساختن چنین بناهایی به یکجانشینی منتهی شده باشد یا عکس این فرض درست است و ابتدا کشاورزی و بعد یکجانشینی به وجود آمده است؟
طومار مسی
طومار مسی، یکی از آن اسرار دنیای باستانشناسی است که هر کسی آرزوی کشف آن را دارد. این طومار مسی که در سال ۱۹۵۲ در وادی قمران کشف شد، ممکن است یک نقشهی گنج باشد که محل اختفای گنجینهای عظیم از طلا و نقره را شرح داده است؛ اما باستانشناسان اطلاعی از محل این گنج و حتی صحت این ادعا ندارند. این طومار مسی در کنار طومارهای دریای مرده در کرانهی باختری سرزمینهای فلسطین اشغالی پیدا شد و قدمت آن نزدیک به ۲ هزار سال تخمین زده میشود، یعنی دورهای که وادی قمران زیر سلطهی امپراتوری روم بود؛ به همین جهت، برخی پژوهشگران معتقدند که این طومار ممکن است محل دفن گنجینهای را شرح داده باشد که محلیها از رومیان پنهان نگه داشته بودند.
مرگ توتعنخآمون
معدود اکتشافات باستانشناسی به پای هیجانی که کشف آرامگاه توتعنخآمون به پا کرد میرسند. آرامگاه توتعنخآمون، مومیایی اسرارآمیز فرعونی جوان بود که در سال ۱۹۲۲ توسط هاوارد کارتر، مصرشناس بریتانیایی کشف شد و داستانهای «نفرین فراعنه» نیز از همان زمان شروع شد. اما راز مقبره توتعنخآمون از هر نفرین یا طلسم باستانی جالبتر است. باستانشناسان بر این باورند که فرعون جوان بر اثر عفونت یا جراحاتی که در یک تصادف ارابه دیده، بهصورت غیرمنتظرهای درگذشته است. مرگ نابههنگام توتعنخآمون ممکن است، وضعیت بغرنج مومیایی او را نیز توجیه کند.
در حقیقت، به نظر میرسد، جسد توتعنخآمون پس از مومیایی و مهروموم شدن تابوتش آتش گرفته باشد. کارشناسانی که این مومیایی را بررسی کردند، معتقدند که پارچه کتانی توتعنخآمون که آغشته به روغنهای قابل اشتعال بوده، ممکن است در واکنش با هوا، دمای درون تابوت را به بالای ۲۰۰ درجهی سانتیگراد رسانده و موجب کبابشدن جسد پادشاه جوان شده باشند. احتمالا یک مراسم تشییعجنازهی شتابزده و متعاقبا مومیاییکردن عجولانه باعث این آتشسوزی شده باشد. اما تدفین شتابزده این فرعون خودش سؤال دیگری را مطرح کرده؛ این احتمال وجود دارد که آرامگاه توتعنخآمون در اصل برای شخص دیگری ساخته شده باشد و شاید هم مومیاییهای کشفنشدهی دیگری در همین آرامگاه دفن شدهاند.
صندوق عهد
براساس آنچه در «سفر خُروج»، دومین کتاب از تورات یهودیان و عهد عتیق مسیحیان شرح داده شده، صندوق عهد، صندوقچهی چوبی با روکش طلا بوده که در آن لوحههای سنگی ۱۰ فرمان مشهور حضرت موسی نگهداری میشده است. این صندوقچهی مقدس در اصل در معبد اول، مکان عبادت یهودیان در اورشلیم نگهداری میشد. اما معبد اول در سال ۵۸۷ م توسط لشکریان بابلیان با پادشاهی نبوکدنصر دوم نابود شد و از آن زمان به بعد، هیچ اطلاع درستی از سرنوشت صندوق عهد در دست نیست. با وجود تلاش بسیار در پیداکردن این صندوق مقدس، هنوز کسی موفق به کشف آن نشده است.
برخی اسناد باستانی ادعا میکنند، صندوق عهد پس از نابودی شهر به دست لشکریان نبوکدنصر به بابل برده شده است. برخی نیز عقیده دارند که صندوق عهد جایی در اورشلیم دفن شده یا اینکه همراهبا معبد نابود شده است؛ حتی برخی گزارشها از نگهداری این صندوق در صومعهای در اتیوپی خبر میدهند. اما ممکن است یک سند باستانی به زبان عبری کهن که بهتازگی ترجمه شده، پرده از راز این صندوق مقدس برداشته باشد. در جایی از این متن باستانی نوشته شده: «تا روزی که مسیح فرزند داوود نبی ظهور کند»، صندوق عهد پیدا نخواهد شد.
دستنوشتههای ووینیچ
یکی از پرخوانندهترین کتابهای قرن بیستم، متنی باستانی بود که کسی نمیتوانست آن را بخواند. این کتاب عجیب را که به زبانی ناشناخته نوشته شده بود، یک عتیقهفروش کتاب در سال ۱۹۱۲ کشف کرد. نسخهی خطی دستنوشتههای ووینیچ مشتمل بر ۲۵۰ صفحه با الفبایی نامفهوم بود که نقاشیهای متنوعی از برهنگی تا گیاهان دارویی و نشانههای زودیاک در آن ترسیم شده بود. دستنوشتههای ووینیچ که هماکنون در «کتابخانهی دستنوشتهها و کتابهای نایاب بینیک» در دانشگاه ییل نگهداری میشود، حدود ۶۰۰ سال قدمت دارد و بهگفتهی پژوهشگران، احتمالا در اروپای مرکزی به رشته تحریر در آمده است. در حالی که برخی پژوهشگران عقیده دارند که این کتاب یکی از آثار جعلی عصر رنسانس است، عدهای دیگر بر این باورند که این متن به زبانی ناشناخته نوشته شده و باید رمزگشایی و ترجمه شود. استیون باکس، استاد زبانشناسی از دانشگاه بدفورد شایر در انگلستان، در سال ۲۰۱۴ ادعا کرد که توانسته ۱۴خط از کتاب دستنوشتههای ووینیچ را رمزگشایی کند.
هابیتها
برخی اکتشافات علمی واقعا عجیبتر از داستانها هستند. مورد هابیتها یا انسانهای کوچکجثه ساکن جنوب شرق آسیا یکی از همین کشفیات است. اولین انسان هابیت در سال ۲۰۰۳ در جزیرهی دورافتادهای از اندونزی بهنام فلورس کشف شد. البته دانشمندان نسخهی واقعی شایر (از شخصیتهای سری ارباب حلقهها) را پیدا نکرده بودند، بلکه آنها استخوانهای انسانی کوچکجثه به نام «انسان فلورسی» یا «هومو فلورسینسیس» را کشف کرده بودند که به همین جهت به آن لقب «هابیت» را دادند. اولین عضو گونهی انسان فلورسی متعلق به زنی حدودا ۳۰ ساله بود که ۱٫۰۶ متر بلندای قامت داشت.
انسانشناسان در ابتدا تصور کردند آنچه یافتهاند، بقایای استخوانی یک انسان مبتلا به بیماری میکروسفالی است؛ عارضهای که موجب کوچکی سر و کوتاهی قد میشود. اما بعدها اکتشافات دیگری در همین جزیره انجام گرفت که نشان داد، هابیت یک انسان کوچک نبوده، بلکه گونهای مجزا از دیگر گونههای انسان بوده است. اما معمای اصلی اینجا است که هنوز هیچ انسانشناسی نمیتواند جایگاه درست انسان فلورسی را در درخت تکاملی انسان تعریف کند.
ناپدیدشدن تمدن سن شین دویی
همهی کشفیات مهم دنیای باستانشناسی به دست باستانشناسان حرفهای انجام نمیگیرد. آنچه یک مرد چینی در سال ۱۹۲۹ کشف کرد، در این دسته جای میگیرد. این مرد که در حال تعمیر فاضلاب منزلش در استان سیچوان چین بود، گنجینهای از آثار باستانی یشم و سنگ را کشف کرد. این گنج بعدها به دست مجموعهداران خصوصی افتاد؛ اما خوشبختانه، در سال ۱۹۸۶ بود که باستانشناسان در این همین منطقه دو گودال دیگر مملو از گنجینههای عصر برنز از جمله یشم، عاج فیل و مجسمههای برنزی را کشف کردند.
حال این سؤال مطرح میشود که چه کسی این مصنوعات شگفتانگیز را ساخته است؟ پژوهشگران اکنون بر این باورند که ساخت این آثار باستانی کار مردمان تمدن سن شین دویی است؛ فرهنگی که ۳ هزار تا ۲ هزار و هشتصد سال قبل ناپدید شدند. مردمان سن شین دویی روزگاری در نزدیکی سواحل رودخانه مین در شهری با قلعهها و دیوارهای مستحکم زندگی میکردند؛ اما به یکباره ناپدید شدند و قبل از اینکه به هر دلیلی غیب شوند، آثار باستانی گرانبهای خود را دفن کردند. همین مرموز بودن کوچ دستهجمعی مردمان سن شین دویی تا همین حالا موجب سردرگمی دانشمندان بوده است. یکی از پذیرفتهترین فرضیات در مورد علت محو تمدن سن شین دویی را دانشمندان در سال ۲۰۱۴ در خلال اتحادیه ژئوفیزیک آمریکا در سانفرانسیسکو مطرح کردند و اعلام کردند، زمینلرزهای که ۳ هزار سال قبل در این ناحیه رخ داده، احتمالا موجب جلای وطن ساکنان این شهر و تمدن باستانی شده است.
کشتی نوح
بعضی آثار باستانی آنقدر خوب هستند که بسیاری میخواهند دوباره و دوباره کشفشان کنند؛ «کشتی حضرت نوح» یکی از آن کشفیات باستانشناسی است که بارها گزارش کشف آن منتشر شده است. قرنهاست که باستانشناسان آماتور از اقصا نقاط جهان ادعا میکنند، آنچه در کتاب مقدس از آن بهعنوان «کشتی نوح» یاد شده را کشف کردهاند. قبلا ادعا شده بود که شواهدی از این کشتی در کوه آرارات، ترکیه و اطراف آن پیدا شده است؛ یعنی درست جایی که در کتاب مقدس شرح داده شده که نوح و یارانش در آنجا به خشکی رسیدهاند. اما برخی پژوهشگران شک دارند که اثری از آثار کشتی غولپیکر نوح واقعا تاکنون باقی مانده باشد. کشتی نوح، مانند آتلانتیس، یکی از آن معماهای باستانشناسی است که سوای صحتداشتن یا نداشتن آن، بارها و بارها حل میشود!
تمدن گمشده مایا
چگونه تمدنی پویا که برای ۶ قرن بر منطقهای پهناور حکمرانی میکرد، به یکباره ناپدید شده است؟ این یکی از آن دست معماهایی است که باستانشناسان در مکزیک و آمریکای مرکزی، سالها است تلاش میکنند تا حلش کنند. «تمدن مایاها» به دلایل نامعلومی در حدود سال ۹۰۰ م در اوج شکوفایی به یکباره سقوط کرد. برخی پژوهشهای علمی حاکی از این است که خشکسالی و قحطی موجب سقوط این تمدن پیشرفته شده است. در پژوهشی که سال ۲۰۱۲ انجام گرفت، پژوهشگران این فرض را مطرح کردند که مایاها با جنگلزدایی بیش از حد که برای ساخت شهرها و مزارع انجام گرفته، به خشکسالیها کمک کردند و ناخواسته به قحطی دچار شدند که موجب نابودی تمدنشان شده است. برخی دیگر از پژوهشگران هم گمان میکنند، پسرفت خاک و کاستهشدن از جمعیت شکارها (مشخصا گوزنهای دمسفید) نیز در پایان بخشیدن به تمدن درخشان مایاها نقش داشته است. دیگر کارشناسان هم اعلام کردند، تغییر مسیرهای تجاری و همینطور، درگیریهای سیاسی داخلی باعث نابودی این امپراتوری بزرگ شده است.
خات شبیب
ممکن است فکر کنید برای ساخت یک دیوار سنگی به طول ۱۵۰ کیلومتر حتما دلیل خاصی وجود داشته است، اما به نظر میرسد خات شبیب از این قاعده مستثنا باشد. گزارشهایی از کشف این دیوار مرموز در اردن برای اولینبار در سال ۱۹۴۸ منتشر شد. باستانشناسان تا همین حالا بهدرستی نمیدانند این دیوار چه زمانی، چرا و توسط چه کسانی ساخته شده است. دیوار خات شبیب از شمال شرقی تا جنوب غربی کشور اردن ادامه دارد و شامل بخشهایی است که دو دیوار در مجاورت هم قرار میگیرند و همینطور بخشهایی که دیوارها از هم جدا میشوند. اگرچه این دیوار باستانی هماکنون در حال ویرانی است، اما در زمان خود احتمالا حدود ۱ متر ارتفاع و نیم متر پهنا داشته است. بعید نیست که دیوار خات شبیب برای جلوگیری از یورش دشمنان ساخته شده باشد. شاید هم برای حفاظت از مزارع در برابر حیوانات گرسنهای مانند بزهای کوهی ساخته شده باشد. در همین حال، باستانشناسان با توجه به کشف آثاری از کشاورزان باستان در غرب دیوار، عنوان کردهاند که این دیوار احتمالا زمانی برای تعیین سرحدات بین مزارع کشاورزان باستانی و مراتع عشایر احداث شده باشد.
حلقههای بزرگ
خات شبیب تنها بنای باستانی در اردن نیست که باستانشناسان را به تعجب وا داشته است. حلقههای سنگی بزرگی که در این کشور کشف شدند، حدود ۲ هزار سال قدمت دارند و دانشمندان هنوز علت ساخت حلقههای باستانی را نمیدانند. تاکنون ۱۱ حلقه از این دست حلقهها که به حلقههای بزرگ شهرت دارند مشاهده شدند. هر کدام از این حلقهها حدود ۴۰۰ متر قطر دارند و فقط چند ۱۰ سانتیمتر بلندی دارند. بهگفتهی باستانشناسان، هیچکدام از این حلقههای کوتاه ورودیهایی برای رفتوآمد انسان یا حیوانات ندارند؛ به همین جهت، بعید است که از این حلقهها بهعنوان آغل دامها استفاده شده باشد. اما هدف سازندگان این بناهای باستانی عجیب دقیقا چه بوده است؟ چرا چنین حلقههایی را ساختهاند؟ پژوهشگران هنوز پاسخ این سوالات را نمیدانند، اما در حال مقایسهی این حلقهها با سایر سازههای سنگی در خاورمیانه هستند تا هدف از ساخت این بناهای مرموز را کشف کنند.
سنگ کاکنو
بازهم یک سنگ مرموز دیگر! سال ۲۰۱۶ بود که باستانشناسان در گلاسکو، اسکاتلند تختهسنگی ۵ هزار ساله با تاریخچهای اسرارآمیز را در حفاریهای خود کشف کردند. این تختهسنگ که به «سنگ کاکنو» شهرت دارد، دارای ابعاد ۱۳ در ۸ متر است و اشکال مُدوری موسوم به علائم جام و انگشتر در آن به چشم میخورد که در سایر نقاط باستانی جهان نیز نمونههایی از آن مشاهده شده است. بهگفتهی کنی بروفی، باستانشناسی از دانشگاه گلاسگو، این تختهسنگ احتمالا نمونهای از یک اثر هنری ماقبل تاریخی است. در همین حال، پژوهشگرانی که در دههی ۱۹۳۰ این تختهسنگ را بررسی کردند، عقیده داشتند حکاکیهای روی این سنگ با پدیدههای نجومی مانند خورشیدگرفتگی ارتباط داشته است؛ اما بروفی چنین عقیدهای ندارد. او و همکارانش، هماکنون در حال بررسی این تختهسنگ باستانی هستند تا هدف از ساخت آن را مشخص کنند.
اَبر هنج
بعد از استونهنج، نوبت میرسد به یک بنای سنگی مرموز دیگر که به دلیل شباهتش به بنای مذکور به «اَبر هنج» مشهور است. این بنای سنگی حدود ۳٫۲ کیلومتر با استونهنج فاصله دارد. این یادواره باستانی که از مجموعهای از سنگاَفراشتها تشکیل شده، در سال ۲۰۱۵ کشف شد. باستانشناسان سنگاَفراشتهای اَبر هنج را در زیر دیوارههای دورینگتون (خاکریزی پوشیده از چمن) پیدا کردند. بهگفتهی پژوهشگران، اَبر هنج احتمالا بخشی از یک بنای بزرگ دوران پارینهسنگی بوده است. باستانشناسان هنوز اطلاع درستی در مورد هدف از ساخت این بنا ندارند؛ اما عقیده دارند که این سنگاَفراشتهای ۴ و نیم متری قبل از اینکه حدود ۴۵۰۰ سال قبل به این صورت بیافتند، کاملا افراشته بودند. این بنای سنگی عظیم در نزدیکی فرورفتگی طبیعی در مجاورت رودخانه ایوان قرار دارد و این احتمال وجود دارد که سنگاَفراشتها روزگاری میدانی مدور به شکل C را تشکیل داده باشند که در آن چشمهها و درهای به سوی رودخانه روان بوده است.
سنگچین زیرآبی
دانشمندان در سال ۲۰۰۳، سازهی سنگی عجیبی را در آبهای دریاچه طبریه در فلسطین اشغالی کشف کردند. این بنای سنگی غولآسا حدود ۶۰ هزار تن وزن (سنگینتر از بیشتر کشتیهای جنگی) و ۱۰ متر ارتفاع دارد. پژوهشگران هنوز نمیتوانند دلیل ساخت این سنگچین عجیب را آن هم در اعماق دریاچه مشخص کنند؛ اما عقیده بر این است که سنگچینها همچون دیگر نواحی جهان بهعنوان سنگبنای مردگان ساخته میشدند. در همین حال، سنگچینهای دیگری نیز در نزدیکی همین محل واقع شدهاند که هیچکدام زیر آب نیستند؛ به همین جهت، این احتمال وجود دارد که بالاآمدن سطح آب باعث شده سنگچینی که روزگاری روی خشکی بوده، به زیر آب برود. یتژاک پاز، باستانشناسی از دانشگاه بن گوریون، عقیده دارد این بنای زیرآبی حدود ۴ هزار سال قدمت دارد و ممکن است بقایای یک برج باستانی باشد.
کوزه منفذدار
باستانشناسان ظروف منفذدار زیادی را کشف کردهاند، اما کشف یک «کوزه منفذدار»، قبلا سابقه نداشت. این کوزه در دوران پس از جنگ جهانی دوم و از یک گودال انفجاری در لندن کشف شد. قدمت این کوزهی منفذدار به دوران بریتانیای روم باز میگردد؛ بخشی از بریتانیا که از حدود سال ۴۳ تا ۴۱۰ م زیر سلطه رومیان بود. پژوهشگران گمان میکنند که این کوزه عجیب بهعنوان چراغ مورد استفاده قرار میگرفته است. برخی دیگر نیز آن را نوعی قفس دانستهاند که در آن حیواناتی مانند مار یا موش نگهداری میشد. این کوزهی منفذدار هماکنون در موزه باستانشناسی انتاریو در کانادا نگهداری میشود و پژوهشگران منتظرند بالاخره کسی پیدا شود و علت ساخت چنین اثر باستانی عجیبی را توضیح دهد!