انسانها برای سکونت در غار دنیسووا با حیوانات درنده رقابت میکردند
برای مدت هزاران سال، غار دنیسووا در سیبری محل زندگی گروههای مختلف نئاندرتالها، دنیسوواها و انسانهای مدرن بوده است. اما پژوهش جدید نشان میدهد، حیوانات بیشتر از انسانها در این غار سکونت داشتند. یافتههای جدیدی که باستانشناسان به تازگی گزارش دادند، میتواند گواهی بر پیچیدگی و مخاطرات زندگانی انسانها در عصر پارینهسنگی باشد.
مایک مورلی، باستانشناسی از دانشگاه فلیندرز در استرالیا و سرپرست تیمی که پژوهش اخیر را انجام داد، در این رابطه به گیزمودو گفت:
ماجرایی که تعریف میکنیم پر از بیچارگی است.
مورلی و همکارانش، ماجرای زندگانی انسانهای باستان را با قطعاتی از ذغال سنگ، فضولات حیوانات (مدفوع فسیلشده)، تکههای استخوان و بخشهایی از دستساختههای سنگی بازآفرینی کردند. باستانشناسان تمامی این یافتهها را از لایههای نهشتی در عمق ۳ تا ۴ متری دو دهلیز غار دنیسووا نمونهبرداری کردند. مورلی و همکارانش با انجام تجزیهوتحلیلهای میکرومورفولوژی (روشی که به تشریح خاک و اجزای آن با دقتی میکروسکوپی میپردازد) روی نمونههای درون خاکِ غار توانستند، سابقهی سکونت در غار دنیسووا را تا ۳۰۰ هزار سال قبل رهگیری کنند؛ دورهای که دستکم شامل سه چرخهی میانیخچالی (دورههایی با دمای هوای گرمتر از میانگین جهانی) میشود.
مایک مورلی، باستانشناس دانشگاه فلیندرز در حال نمونهبرداری از نهشتهای غار دنیسووا
غار دنیسووا که در دامنههای رشتهکوه آلتای قرار دارد، به دلیل سکونت دو گونهی انسان نئاندرتال و خصوصا دنیسووا مشهور است. چند ماه قبل بود که پژوهشی دیگر با بررسی گسترده فسیلها و سایر شواهد موجود در غار نشان داد که دنیسوواها، حدود ۲۸۷ هزار سال قبل برای اولین بار پا به درون این غار باستانی گذاشتهاند و سپس از حدود ۱۴۰ هزار سال قبل هم پای نئاندرتالها به این غار باز شده است. شواهد ژنتیکی که پژوهشگران سال گذشته منتشر کردند، حاکی از همزیستی و آمیزش بین این دو گونهی انسان در غار است و اثبات آن هم شواهدی از یک انسان دورگهی نئاندرتال و دنیسووا است که قبلا کشف شده بود. در در پژوهشی که نتایج آن سال گذشته گزارش شد، قطعه استخوانی که سال ۲۰۱۲ توسط باستانشناسان روسی در غار کشف شده بود، به دختر باستانی دو رگه از یک زوج باستانی نئاندرتال و دنیسووا نسبت داده شد.
یافتههای جدید نمایانگر زندگی پرچالش و پرمخاطره انسانهای دورهی پارینهسنگی است
این قطعه استخوان متعلق به دختری حدودا ۱۳ ساله بوده که حدود ۹۰ هزار سال قبل در این غار میزیسته است. دانشمندان دریافتند مادر این دختر، یک نئاندرتال و پدرش یک دنیسووا بوده است. در همین حال، هنوز مشخص نیست دستساختههای موجود در غار که بین ۴۹ تا ۴۳ هزار قدمتگذاری شدند، توسط کدام گونه از انسانها ساخته شدند. اگر چه باستانشناسان ساخت این ابزارهای سنگی را به انسانهای مدرن نسبت میدهند که آخرین دسته از انسانهایی بودند که در غار دنیسووا سکونت پیدا کردند. آخرین شواهد قطعی از نئاندرتالها و دنیسوواها به حدود ۵۲ هزار سال قبل بازمیگردد و از آن به بعد دیگر شواهدی از این دو گونه در غار پیدا نشده است. بنابراین، میتوان این فرض را پذیرفت.
قطعهای از خاک نمونهبرداری شده از غار دنیسووا
اما آنچه که این فسیلها و دستساختهها هنوز نتوانستهاند به پژوهشگران نشان دهند این است که آیا سکونت گونههای مختلف انسان در این غار مقطعی بوده یا اینکه انسانها بهصورت دائمی و بههمپیوسته در غار میزیستند. پژوهش جدید آنچه قبلا در غار دنیسووا انجام گرفته بود را تأیید میکند، اما در عین حال به پر کردن شکاف پژوهشهای سابق نیز پرداخته و نشان داده، انسانهای باستانی برای مدت قابلتوجهی در غار سکونت نداشتند. در واقع، از آنچه مورلی و همکارانش در تجزیهوتحلیلهایشان یافتهاند، میتوان دریافت که در این محوطه باستانی چندین گوشتخوار بزرگجثهی غارنشین از جمله کفتار، گرگ و حتی خرس سکونت داشتند.
مورلی در این خصوص توضیح میدهد:
ما از سوابق موجود از استخوانهای فسیلشده میدانستیم که حیوانات دیگر نیز در غار حضور داشتند، اما در کمال تعجب مشاهده کردیم که حجم زیادی از فضولات کفتار و به میزان کمتری گرگ در نهشتهای غار وجود دارد. این شواهد نشان میدهد که حیوانات برای دورههای طولانیتری در غار سکونت داشتند و انسانهای اولیه احتمالا گاهی اوقات به غار سر میزدند.
در تکمیل صحبتهای مورلی باید گفت، حجم فضولات به همراه بقایای استخوانی مربوط به حیوانات نشان میدهد که غار تقریبا بهطور دائم در دست حیوانات گوشتخوار بوده و انسانها برای دورههای محدودی به غار میآمدند یا پناه میبردند. هرچند دلیل آن مشخص نیست و جالب آنکه هیچ شواهد حاکی از درگیری و نزاع میان انسانها و حیوانات در این غار پیدا نشده است. اما مورلی در ادامه افزود، بدون شک رقابتی برای این محوطهی گرانبها وجود داشته است.
او و همکارانش دریافتند، مقادیر فراوان فضولات گوشتخواران که در همهجای غار یافت شدند، نشان میدهد، این محوطه که سابقا سکونتگاه انسانها تلقی میشد، محل زندگی دائمی کفتارها و تا حدودی گرگها بوده است.
بر اساس آنچه در پژوهش آمده، در همان زمانی که انسانها به صورت گذرا به غار میآمدند، به نظر چندان از آتش استفاده نمیکردند. ترکیب این شواهد ضدونقیض از بقایای زیاد حیوانات گوشتخوار گرفته تا شواهد کم از حضور انسانها و آتش، میتواند به معنای این باشد که باستانشناسان نمیتوانند مشخص کنند استخوانهای انسان چگونه به بخشهای تهتانی غار دنیسووا رسیده است. به عقیده مورلی، ممکن است برخی از استخوانهای انسان توسط کفتارها هنگام لاشخوری به غار آورده شده باشد، بنابراین در برخی موارد وجود فسیلهای انسان نمیتواند دال بر سکونت در غار باشد.
عکسهای میکروسکوپی از مدفوع فسیلشده حیوانات گشتخوار بزرگجثهای از جمله کفتار، گرگ و سایر حیوانات ناشناس
باستانشناسان برای اولین بار است که خاک غار دنیسووا را با جزئیات بسیار دقیق تجزیهوتحلیل میکنند. مورلی و همکارانش در پژوهش خود موادی را در نهشتهای غار کشف کردند که با چشم غیرمسلح قابل مشاهده نبودند؛ مانند شواهدی از فضولات حیوانی، تکههای کوچک استخوان، قطعات میکروسکوپی ذغال در چالههای آتش و آثاری از خاکستر و قطعات کوچکی از ابزارهای سنگی.
باستانشناسان برای انجام این پژوهش، از بخشهایی از نهشت دیوارههای سنگی غار نمونهبرداری کردند و با خود به آزمایشگاه بردند. این قطعات سپس برای مدتی در رزینهای پلاستیکی خیسانده شدند تا بهاندازه کافی سخت شوند تا امکان برشهای باریک گاهی به عمق ۳۰ میکرونی (هر میکرون یک هزارم میلیمتر) را به پژوهشگران بدهند. مورلی در این مورد توضیح میدهد:
این برشها با میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی مورد بررسی قرار گرفتند تا بتوانیم قسمتهای ریزی از بقایای انسان و حیوانات بههمراه شواهدی که بر تغییرات اقلیمی دلالت داشتند را پیدا کنیم.
آبوهوا در رشتهکوه آلتای طی ۳۰۰ هزار سالی که پژوهشگران رهگیری کردند، ثابت نبوده است. در واقع، طی این مدتها بارها آبوهوا تغییر کرده و محیط پیرامون از ناحیهای مملو از سبزدشت و خشک در دورههای یخبندان به مرطوب و جنگلی در دورههای بین یخچالی تغییر کرده است. نئاندرتالها و دنیسوواها احتمالا به خوبی با هوای سرد سازگار بودند و هر دو گروه احتمالا در دورههای سردتر نیز در این منطقه زیستند.
کاترینا دوکا، باستانشناسی از مرکز انسانشناسی تکاملی در مؤسسه ماکس پلانک در لایپزیگ، آلمان که در این پژوهش حضور نداشت و متخصص غار دنیسووا به شمار میرود، پژوهش جدید را مهم خواند و گفت که این پژوهش توانست سوابق بسیار خوبی از موادی که در نهشتهای غار مدفون شده بودند فراهم کند.
دوکا در این خصوص گفت:
کشف طیف وسیعی از مواد با بررسی جانشینی لایهها در سطح میکروسکوپی از تکههای استخوان گرفته تا فضولات کفتار و حتی تراشههای ابزار سنگی شگفتآور بود. این شواهد حاکی از جابهجایی انسانها و حیوانات بهعنوان ساکنان غار است که بهخوبی نمایانگر یک زندگی پر چالش و پرمخاطره در عصر پارینهسنگی است.
در همین حال، این پژوهش سوالات مهمی را در مورد دنیسوواها و نئاندرتالهای ساکن این ناحیه مطرح کرده، مانند اینکه چرا این انسانها بهصورت مقطعی در اینجا زندگی کردند؟ و همینطور حضور سایر حیوانات درنده چه تأثیر بر رفتوآمدهای آنان داشته است؟ اما آنچه واضح است، غار دنیسووا به شگفتیهای خود ادامه میدهد و بدون شک ماجراهای بیشتری برای تعریف کردن دارد. باید منتظر ادامهی پژوهشها در این غار شگفتانگیز باشیم.
نظرات