۱۲ مورد از عجیبترین باورها و سنتهای قرون وسطی
قرون وسطی که از قرن پنجم تا پانزدهم میلادی طول کشید، همواره بهدلیل شورشها و خونریزیها، مجازاتهای وحشتناک، ضیافتها و شوالیهها و نجیبزادگانش مشهور بوده است. باوجوداین، ما انسانها همواره شیفته گذشته بودیم و در هر عصری، آداب، رسوم، اعتقادات و سنتهای نسلهای گذشته و دورههای قبل را گاه نامنصفانه قضاوت کردیم؛ اما آنچه گفتیم شاید چندان دربارهی قرون وسطی صدق نکند. معدود دورههای تاریخی برای ما مردمان عصر مدرن، به غرابت و اعجاب قرون وسطی میرسند.
همواره این تصور از قرون وسطی وجود داشته است کسی که در این دوران بهدنیا میآمد، چیزی جز تیرهروزی نصیبش نمیشد. غذاها در این دوران بدمزه و تکراری و همهچیز کثیف و اکثر مردم نیز دستهدسته همچون مگس میمُردند؛ اما آنچه کمتر دربارهاش شنیدهایم، این است که مردمان این عصر عجیبترین و پوچترین و حیرتانگیزترین باورها و سنتهای اجتماعی تاریخ بشر را خلق کردند. با ما همراه باشید تا گشتوگذاری در قرون وسطی بزنیم.
۱. دادگاه حیوانات
زندگی در قرون وسطایی میتوانست برای آدمها هم سخت و طاقتفرسا باشد، حیوانات بیچاره دیگر جای خود داشتند. در این دوران تاریک، همهی جانداران از حیوانات اهلی تا حشرات، اگر مرتکب جرمی میشدند به دادگاه احضار میشدند. اکنون دستکم اسنادی از ۸۵ دادگاه حیوانات در قرون وسطی در دست است و حکایاتی گاه غمانگیز و گاه پوچ از آن برجای مانده است. ای.پی ایوانز در کتاب «پیگرد قانونی و اشد مجازات حیوانات» چاپ سال ۱۹۰۶ دراینباره میگوید خوکها با اختلاف فاحش بهدلیل جویدن اعضای بدن انسان و حتی خوردن کودکان به دادگاه احضار و محکوم میشدند. اکثر این مظنونان چهارپا در دادگاه مقصر شناخته یا به دار مجازات آویخته یا سوزانده میشدند. براساس اسناد موجود از سال ۱۳۸۶م، در اتفاقی عجیب به خوکی هنگام اعدام، جلیقه، دستکش، زیرشلواری و نقاب پوشانده شده است. باوجوداین، خوکها تنها حیواناتی نبودند که چوب قانون بالای سرشان بود.
در مورد عجیب دیگری در دادگاهی که در سال ۱۴۷۴م تشکیل شد، خروسی به جرم غیرمعمول تخمگذاری محکوم شناخته شد. موشها نیز اکثرا با احکامی که برایشان قرائت میشد، از شهر تبعید میشدند. در کمال حیرت در دادگاهی که در سال ۱۵۹۶م برگزار شد، دلفینها نیز محکوم شدند. کرمهای پیلهساز نیز به جرم خوردن گیاهان باغ به دادگاه احضار شدند و پس از تکفیر به حکم دادگاه از شهر بیرون انداخته شدند. گربهها هم در این دوران از حیوانات بداقبال بودند که به جرم ارتباط با شیطان محکوم میشدند. البته همهی محاکمات با خشونت خاتمه پیدا نمیکردند. در موردی بسیار نادر، الاغی که خود قربانی سوءاستفاده بود، پس از توصیههای مقامهای صومعه در دادگاه بیگناه شناخته و جالب اینکه با این حیوان رفتار بسیار خوبی نیز شد.
۲. لباسهای فاخر مردان
لباس برای اشراف قرون وسطایی اهمیت بسیاری داشت؛ زیرا روشی برای بهرخکشیدن ثروت و نشاندادن برتریشان از فقرا بود؛ به همین دلیل، لباسهای غیرمعمولی در اروپا مُد شد. چنانکه در کتاب «دانشنامهی جامعه و فرهنگ در دنیای قرون وسطی» اثر پَم کرابتری چاپ سال ۲۰۰۸ شرح داده شده است، در این دوران، مردان کفشهای بلند و نوک تیز عجیبوغریبی میپوشیدند و هرقدر کفش بلندتر بود، ثروت صاحب آن و جایگاه اجتماعیاش بالاتر بود. برخی از این کفشها بهقدری بلند بودند که مجبور بودند با استخوان نهنگ استوار نگهشان دارند. در اواخر قرن چهاردهم، مردان به مُد عجیبتری هم روی آوردند و لباسهای بدننما و بلوزهای کوتاه و تنگی پوشیدند تا بدن خود را بیشتر بهرخ بکشند. این مُد عجیب بعدا با پوشیدن ذکرپوش دنبال شد. ذکرپوش کیسهای بود که جلو خشتک شلوارهای مردانه دوخته میشد.
۳. ازدواجهای ناگزیر
براساس آنچه در کتاب «ازدواج در انگلستان قرون وسطی» اثر کونور مککارتی چاپ ۲۰۰۴ آمده است، بیشتر آنچه دربارهی ازدواج مردمان طبقهی اشراف و نجیبزادگان قرون وسطی میدانیم، حقیقت داشته است. در این دوران، عمدتا روابط عاشقانه نبودند و بیشتر برای رسیدن به منافع سیاسی یا اجتماعی انجام میگرفتند. همانطورکه میدانیم، زنان نیز در این دوران تقریبا در تمامی جنبههای زندگی هیچ حرفی برای گفتن نداشتند. درحقیقت، در این دوران مردان و زنان بهمحض رسیدن به سن بلوغ برای ازدواج مناسب تشخیص داده میشدند. سن ازدواج در این دوران برای دختران ۱۲ سالگی و برای پسران نیز ۱۴ سالگی بود.
شایان ذکر است خود مراسم ازدواج در آن دوران با آنچه حالا میشناسیم تفاوت بسیار زیادی داشت. در ابتدا، ازدواج به آن شکل معمول کنونی وجود نداشت و زوجین به ازدواج مجبور نبودند. تنها رضایت طرفین کافی بود تا در هر محلی در خیابان یا کافه دو نفر باهم ازدواج کنند. این وضعیت موجب هرجومرجی شد که امکان اثبات ازدواجهای واقعی از غیرواقعی را با دشواری همراه میکرد؛ به همین دلیل، در قرن دوازدهم اعلام شد که ازدواجها باید با آیینی مخصوص انجام گیرد. البته تنها خود ازدواج نبود که باید شاهدان تأیید میکردند؛ بلکه مقامها و ناظران تا رختخواب داماد و عروس هم میرفتند تا پشت قبالهی ازدواج را امضا کنند.
۴. عشق درباری
همانطورکه گفته شد، در اغلب ازدواجهای اشراف قرون وسطایی، از روابط صمیمانه خبری نبود و ازدواجها صرفا برای منافع مالی و اجتماعی انجام میگرفتند. به همین دلیل، اشراف برای ازهمنپاشیدن بنیان خانواده، میتوانستند از عشق درباری استفاده کنند. پاملا پورتر در کتاب «عشق درباری در اسناد قرون وسطی» مینویسد در کمال حیرت، مقامهای دادگاه به نجیبزادگان سوای وضعیت زناشوییشان، اجازه میدادند با زن یا مرد دیگری وارد رابطه شوند. بااینحال، محدودیتهایی هم بود و این رابطه تنها به رقصیدن و خندیدن و دست در دست هم دادن محدود میشد و از روابط جنسی خبری نبود که حق آن فقط برای همسر قانونی محفوظ بود. عشق درباری در آن دوران بسیار رواج داشت و در یکی از قوانین این نوع ازدواج نوشته شده است: «ازدواج، بهانهای برای دوستنداشتن نیست».
۵. طلاق بهشرط نبرد تنبهتن
زوجین در آلمان قرون وسطی وقت خود را بر سر بحثکردن سر اختلافات زناشویی تلف نمیکردند. در این دوران، هر زوجی که بهمشکل میخورد، خیلی سریع بحث را به گود مبارزه میکشاند. در آن دوران، نبرد تنبهتن روشی معمول برای حل اختلافات بود و عمدتا اهالی برای تماشای مبارزه زوجها جمع میشدند. البته محدودیتهای عجیبی هم برای این مبارزات وجود داشت. بهعنوان مثال، شوهر باید درحالیکه یک دستش را پشت خودش گرفته، در چالهای میایستاد و همسرش نیز میتوانست با کیسهای مملو از سنگ به او هجوم بیاورد.
۶. صورتهای بیمو
درحالیکه در دوران ما کاشت مژه مُد است، در قرون وسطی برعکس آن مُد بود. براساس آنچه در کتاب «دانشنامهی زنان و جنسیت در اروپای قرون وسطی» اثر مارگارت شاوس چاپ سال ۲۰۰۶ شرح داده شده است، مُدهای زنان در قرون وسطی کاملا با حالا تفاوت داشت. در آن دوران، پیشانی نقطهی مرکزی صورت فرد تلقی میشد و زنان هم برای اینکه بیشتر صورت خود را بهرخ بکشند، مژهها و ابروهای خود را برمیداشتند. در برخی موارد، حتی برای اینکه فرد صورتی بیضوی و کاملا بیمو داشته باشد، موهای سرش را نیز میتراشید.
۷. مرگ زیبا
مردم در دوران قرون وسطی رابطهی نزدیک و تنگاتنگی با مرگ داشتند. اگر شمار زیاد جنگها و همینطور طاعون را بهحساب بیاوریم، این رابطه بهخوبی درککردنی میشود؛ درنتیجه، «هنر مرگ» در آن دوره باب شد. در کتاب «اصلاح هنر مرگ» اثر اوسترا راینیس چاپ سال ۲۰۰۷، از مرگ مناسب یکی از مسیحیان صحبت شده است. این نوع مرگ باید برنامهریزیشده و مسالمتآمیز میبود. البته فقط برای اینکه ترس و اضطراب فرد هنگام مرگ بیشتر شود تا به یاد مسیح بیفتد، باید سرنوشت خود را بدون ناامیدی و کفر و ناشکیبایی میپذیرفت. مرگ زیبا بهویژه در میان جامعهی روحانیون مسیحی بسیار رواج داشت و اثبات آن نیز نقاشیهای بسیاری است که از این دوران در دست است. در این نقاشیها، راهبان و کشیشانی بهتصویر کشیده شدهاند که با آرامش قاتلان خود را پذیرفتهاند.
۸. فوتبال بیقانون
اگر تصور میکنید، هولیگانها و اوباشهای دوران ما پدیدههای مدرنی هستند، سخت دراشتباهاید. درواقع، براساس آنچه مونتاگ شیرمن در کتاب «تاریخچهی فوتبال» شرح میدهد، قبل از اینکه این ورزش حتی اسمی داشته باشد، در انگلستان قرون وسطی خشونتهای آن جریان داشت. آنچه امروزه آن را فوتبال میدانیم، در آن دوران، ورزشی بسیار خشن و پرآشوب و حتی مرگآور بود. در فوتبال قرون وسطی، بازیکنان نامحدودی میتوانستند وارد بازی شوند که گاهی کل یک دهکده میتوانست وارد میدان بازی شود و غالبا بهجای شوتکردن توپ، حریف بود که تا حد مرگ لگد میخورد. براساس یکی از قوانین «فوتبال قرون وسطی»، بازیکنان اجازهی استفاده از هر وسیلهای (بهعبارتی حتی کُشتن) برای گلزدن را داشتند. بههرحال، ادوارد دوم، پادشاه انگلستان، در سال ۱۳۱۴م، این ورزش را ممنوع اعلام و مجازاتهای سختی نیز برای مسابقات غیرقانونی مقرر کرد.
۹. اسب تکشاخ و مسیح
اگر مردم قرون وسطی دو چیز را خیلی دوست داشتند، آن دو جز اسطوره و مسیحیت نبودند. مردمان قرون وسطی عمدتا این دو را باهم عجین میکردند و با سوءتعبیرهای خود از کتاب مقدس، تصور میکردند مسیح به اسب تکشاخ تشبیه شده است. براساس آنچه الیرابت موریسون در کتاب «کتاب وحوش؛ رسالهی حیوانات در قرون وسطی» چاپ ۲۰۱۹ شرح میدهد، این طرزتفکر در قرون وسطی کاملا پذیرفته شده بود و آثار بسیاری از این بدفهمی در هنرهای بازمانده از این عصر دیده میشود. در این دوران، تنها دختران باکره اجازهی لمس اسب تکشاخ را داشتند که تمثیلی از بازگشت مسیح به رحم مادرش بود.
۱۰. دلقکهای قرون وسطی
دلقکی در قرون وسطی آنطورکه تصور میکنید، شغل بدی نبوده است. بئاتریس اوتو در کتاب «احمقها همهجا؛ دلقکهای درباری در سراسر جهان» چاپ ۲۰۰۷ شرح میدهد دلقکهای قرون وسطی از امتیازات ویژهای برخوردار بودند. آنها میتوانستند هرچه از دهانش بیرون میآید، نثار شاه و درباریان کنند و در زمانیکه هرگونه ابراز عقیدهی سیاسی ممنوع بود، با نیشوکنایه درباریان را بهسخره بگیرند. البته براساس آنچه از تاریخ میدانیم، دلقکها احتمالا همواره از شأن و مقام درخورتوجهی برخوردار بودند. کریم شیرهای، دلقک دربار ناصرالدینشاه، یکی از آن دلقکهاست که اجازهی هرگونهی اظهارنظری دربارهی هریک از درباریان و ملازمان شاه را داشت. حتی در چین باستان نیز دلقکهای درباری چنین قدرتی داشتند. بهعنوان مثال، در زمان امپراطوری چین و ساخت دیوار بزرگ، یکی از دلقکها تنها نفری بود که میتوانست نظر امپراتور را دربارهی رنگآمیزی دیوار عوض کند.
۱۱. خروس کلاهخود به سر
اگر در قرون وسطی فردی فقیر و بیچیز بودید، شک نکنید غذای بیمزه و تکراری نصیبتان میشد؛ اما همچون سایر اعصار تاریخ، وضع برای ثروتمندان کاملا متفاوت بود. ترنس اسکولی در کتاب «هنر آشپزی در قرون وسطی» شرح میدهد نجیبزادگان و ثروتمندان قوی درسته را میپختند و گاهی هم برای نگهداشتن چله روزه (دوران ۴۰ روز انجام روزه و فرایض سختگیرانه دین کاتولیک) میتوانستند دم سگ آبی بخورند. باوجوداین، برخی از آشپزهای خوشذوق آن دوران دست به ابتکار میزدند و حیوانات جدیدی بر سر میز غذای اربابان خود میبردند. بهعنوان مثال، در موردی عجیب دستور پخت خروس کلاهخود بهسر شرح داده شده است که به خوکی دوخته شده بود.
۱۲. جشن احمقها
بسیاری از مردم قرون وسطی اروپا در ابتدای سال میلادی به «جشن احمقها» ملحق میشدند؛ جشنی که مانند سایر جشنهای مسیحی از یکی از جشنهای باستانی، جشن ساتورن (خدای کشاورزی و برداشت محصول در اساطیر رومی)، الهام گرفته بود. طبق گفتهی مکس هریس در کتاب «نابخردی مقدس؛ تاریخچهی جدید جشن احمقها»، در این جشن عجیب و جالب، جای مهتران با کهتران عوض میشد و اربابان خدمتگزاری خدموحشم خود را میکردند و حتی شخصی در مراسمی باشکوه تاجگذاری میکرد. اگرچه هیچوقت قرار نبود پای این جشنها به بیرون از درهای مقدس کلیسا بازشود، عموم مردم هم این جشن را برگزار میکردند که شامل رژهها، نمایشهای خندهآور، پوشیدن لباسهای مضحک و خواندن ترانههای رکیک و نوشیدن به حد افراط بود. با توجه به اینکه این جشن در اروپای قرون وسطی و در اوج قدرت کلیسا برگزار میشد، نکتهی عجیب برگزاری دیرپای آن است. بههرحال، مانند تمام خوشیهای دنیا، این جشنها هم خاتمه پیدا کردند. بهتدریج و با اصلاحات پروتستانها، قوانین سختگیرانهای وضع و هرگونه جشنی کاملا ممنوع اعلام شد.
نظرات