مفهوم سفر در زمان از کجا نشئت میگیرد؟
رؤیای سفر در زمان در تاریخ ریشه دارد؛ اما خیالپردازی انسان برای سفر به زمان دقیقاً از کجا آغاز شد و چرا این مفهوم جذابیت زیادی دارد؟ مفهوم سفر در زمان یا حرکت در زمان مانند حرکت در فضای سهبعدی، به درک انسان از زمان گره خورده است. زبانشناسان معتقدند بحث دربارهی زمان بدون اشاره به فضا امکانپذیر نیست. گال دوچر، زبانشناس نامآشنا، در کتاب «افشای زبان» مینویسد:
در تمام زبانها، هیچ دو حوزهای مثل فضا و زمان به یکدیگر وابسته نیستند. حتی بهصورت ناخودآگاه در بحث زمان، همیشه به فضا اشاره میکنیم و این یعنی از دیدگاه فضا به زمان نگاه میکنیم.
برای مثال، وقتی شخصی میگوید حوالی زمان ناهار با دوستش ملاقات میکند، از استعاره استفاده کرده است؛ زیرا زمان ناهار بعد فیزیکی ندارد. بهعقیدهی دوچر، زمان نه میتواند مانند چوبی کوتاه یا بلند باشد نه میتواند مانند قطار صرفاً به جلو و عقب برود.
شاید یکی از دلایل جذابیت سفر در زمان و ریشههای عمیق آن، رابطهی بین فضا و زمان باشد. بهگفتهی لیزا یازک، استاد پژوهشهای علمیتخیلی مؤسسهی جورجیا آتلانتا، یکی از اولین مثالهای معروف سفر زمانی را میتوان در مهابهاراتا، منظومهی شعر حماسی به زبان سانسکریت، پیدا کرد که حدود سال ۴۰۰ قبل از میلاد گردآوری شده است.
در منظومهی مهابهاراتا، داستان شاه کاکودمی نقل شده است که میلیونها سال پیش زندگی میکرد و بهدنبال همسر مناسبی برای ریواتی، دختر زیبایش بود. آن دو برای مشورت به خانهی خدای خالق، برهما رفتند؛ اما برای دیدن برهما، باید منتظر میماندند تا او به موسیقی ۲۰ دقیقهای گوش دهد. سپس برهما به تفاوت گذر زمان در آسمان و زمین اشاره میکند؛ بهطوریکه ۲۰ دقیقه در آسمان برابر با ۱۱۶ میلیون سال در زمین است. بنابراین، همه ازجمله تمام دوستان و آشنایان کاکودمی و ریواتی و حتی اعضای خانوادهی او مرده بودند. پس از این شوک، داستان با پایانی خوش و عقد رواتی با بالاراما، برادر دوقلوی کریشنا، بهپایان میرسد.
زمان فانی است
بهعقیدهی یازک، افسانهی کاکودمی و ریواتی مفهوم انبساط زمان را نشان میدهد. براساس نظریهی نسبیت اینشتین، ناظرهای مختلف طبق چهارچوب نسبی مرجع خود، میتوانند طولهای متفاوتی از زمان را اندازهگیری کنند. افسانههای متعددی دربارهی گذر زمان وجود دارند. در یکی از افسانههای خاورمیانهای، مردی یهودی زیر نهال خرنوب میخوابد و پس از ۷۰ سال از خواب برمیخیزد که درخت بالغ شده و به ثمر نشسته است. در افسانهای ژاپنی مربوط به قرن هشتم میلادی، ماهیگیری بهنام اوراشیما تارو به کاخی زیر دریا سفر میکند و عاشق شاهزاده میشود. طبق ترجمهی آنلاینی که دانشگاه فلوریدای جنوبی منتشر کرد، تارو پس از بازگشت به سرزمین خود، متوجه گذر ۱۰۰ سالهی زمان میشود.
در اوایل عصر مدرن، قرون هفدهم و هجدهم، محبوبیت داستانهایی با محوریت سفر در زمان افزایش یافت. برای مثال، میتوان به داستانهایی مثل افسانهی ریپ وانوینکل یا کتابهایی مثل «نگاه به گذشته» اثر ادوارد بلامی (۱۸۸۸) اشاره کرد. شخصیت این رمان مردی است که در سال ۲۰۰۰ از خواب برمیخیزد. همچنین، رمان «وقتی خفته بیدار میشود» اثر اچ. جی. ولز (۱۸۹۹)، دربارهی مردی است که چند قرن به خواب میرود و در شهر کاملاً تغییریافتهی لندن بیدار میشود.
در داستانهای دیگر، شخصیتها میتوانند به زمان گذشته بازگردند. در کمدی «یانکی کانکتیکات در دربار شاه آرتور» اثر مارک تواین (۱۸۸۹)، مهندسی به منطقهی دربار پادشاهی بریتانیا بازمیگردد. در برخی رمانها، مثل «ساعتی که به عقب رفت» اثر ادوارد پیج میشل (۱۸۸۱)، اشیائی مثل ساعت واسطهی بازگشت به گذشته میشوند یا در اثر تخیلی «سیلوی و برونو» از لویس کرول (۱۸۸۹)، شخصیتها از ساعت بهعنوان ماشین زمان استفاده میکنند.
گسترش داستانهای سفر در زمان در طول قرون هجدهم و نوزدهم نشان میدهد مردم از آن زمان استانداردسازی زمان را آغاز کردهاند و زندگی خود را براساس ساعتها برنامهریزی کردند. یکی از ماندگارترین داستانهای سفر در زمان، رمان «ماشین زمان (۱۸۹۵)» اثر اچ. جی. ولز است که از نوآوریهای زمان خود برای سفر در زمان الهام گرفته است. یازک میگوید:
در این زمان، موتورهای بخار و قطارها و اولین خودروها ساخته شدند؛ بههمیندلیل، ولز تصمیم میگیرد از وسایل نقلیه برای سفر در زمان استفاده کند.
پس از رمان ولز، ماشین زمان به نماد و منبع الهامی برای داستانهای سفر به زمان تبدیل شد که از این دست میتوان به تاردیس (جعبهی آبی) اشاره کرد که سوژهی اصلی سفر زمان در سریال دکتر هو بود. در فیلم بازگشت به آینده هم از ماشینی بهنام دیلورن برای سفر در زمان استفاده میشود.
در چند سال گذشته، از مفهوم سفر به زمان برای ارزیابی رابطهی انسان با گذشته استفاده شده است که بخش زیادی از نویسندگان این رمانها، زنان یا رنگینپوستها هستند. برای مثال، رمان «خویشاوندی» (۱۹۷۹) اثر اکتیویا باتلر، دربارهی زنان مدرنی است که اجداد پیش از جنگ خود را ملاقات میکنند. یازک میگوید:
این رمان روایت جالبی است که از مخاطب میخواهد دربارهی روابط سیاهپوست و سفیدپوست در طول تاریخ تجدیدنظر کند.
اچ. جی. ولز ماشین زمان را به نمادی برای سفر در زمان تبدیل کرد
نمونهای دیگر از این دسته، مجموعهی داستانی اینترنتی معاصر بهنام «برایم بفرست» (Send Me) دربارهی روحی آفریقاییآمریکایی است که مردم را به دوران قبل از جنگ و بردهداری میبرد. یازک میگوید:
از چنین داستانهایی بسیار هیجانزده میشوم. آنها به ما کمک میکنند تاریخ را از دیدگاههای جدید بررسی کنیم.
در رسانه، ژانرهای مختلفی برای موضوع سفر در زمان وجود دارد. برای مثال، میتوان به فیلمهای کمدی روز گراندهاگ (۱۹۹۳)و ماجراجویی بسیار عالی بیل و تد (۱۹۸۹) یا بازی افسانه زلدا؛ ماسک ماجورا از کنسول نینتندو و بازی برید اشاره کرد. بهعقیدهی یازک، تغییرپذیری و ابهام داستانهای سفر در زمان، امکان فرار از زندگی واقعی را فراهم میکنند. او میگوید:
این داستانها به ما اجازه میدهند از سفر خطی زمان نجات پیدا کنیم و تا اندازهای به دیدگاهی جدید دربارهی تجربهی انسان بهعنوان بشر یا بهعنوان یک کل برسیم. فکر میکنم این موضوع برای همه هیجانانگیز باشد.
اغلب افراد در دنیای مدرن به داستانهای ماشین زمان، بهویژه با موضوع عصر فناوری، جذب میشوند. بااینحال، جذابیت سفر در زمان ریشههای عمیقتری دارد که به زبان وابسته هستند و در برخی از اولین خیالپردازیهای انسان ظاهر شدهاند. یازک میگوید:
معتقدم راهی برای درک موضوعهای غیرملموس و توصیفناپذیر وجود دارد؛ زیرا رسیدن به تعریف شفافی از زمان کار دشواری است. زمان و مرگ و زندگی سه مرز نهایی هستند. ما همه به جلو میرویم و در زمان سفر میکنیم.