آیا میتوان با پرداخت یک میلیون دلار روند پیری را معکوس کرد؟
آیا حاضر هستید مبلغ یک میلیون دلار بپردازید تا برای خود شانس زندگی طولانیتری بخرید؟
Libella Gene Therapeutics نام شرکتی واقع در کانزاس از ایالات متحده است که درزمینهی توسعهی برخی از روشهای درمان ژنتیکی باهدف معکوسسازی روند پیری فعالیت میکند. این شرکت بهتازگی ادعا کرده که استفاده از روشهای درمانی یادشده میتواند افراد را تا ۲۰ سال جوانتر کند. شرکت یادشده حتی آمادگی خود را برای انجام یک دورهی درمان ضدپیری بهصورت آزمایشی در کلینیکی واقع در شمال بوگوتا از کشور کلمیا اعلام کرده است. اما این تمام ماجرا نیست؛ شاید بهتآورترین بخش این پروژهی وسوسهانگیز، هزینهی یک میلیون دلاری آن باشد؛ مبلغی گزاف که مراجعهکنندگان باید درازای بازگرداندن جوانی خود پرداخت کنند. با این حال، دانشمندان و اخلاقشناسان بر این باور هستند که این سری آزمایشها نهتنها مشکوک هستند؛ بلکه بهدلیل انجام روی داوطلبان انسانی تاحدودی نگرانکننده نیز بهنظر میرسند.
هدف از روشهای درمانی لیبلا، افزایش طول تلومر است. تلومر نوعی کلاهک حفاظتی در انتهای هر رشته کروموزوم است که از آسیبرسیدن به آن در هنگام تقسیم سلولی جلوگیری میکند. با کشف تلومرها در دههی ۷۰ میلادی، اولین نظریهها درمورد وجود ارتباط احتمالی میان طول تلومر و روند پیری شکل گرفت؛ چراکه بهنظر میرسید همزمان با پیرشدن افراد، طول تلومرها در کروموزوم کوتاه و کوتاهتر میشود. دانشمندان شرکت لیبلا گمان میکنند که با وارد کردن ژنی بهنام TERT به سلولها میتوانند به تولید آنزیم بازسازیکنندهی تلومر یعنی تلومراز کمک کنند. چنین فرایندی احتمالا خواهد توانست فرایند پیری را آهسته، متوقف یا حتی معکوس کند. جف متیس، مدیرعامل شرکت لیبلا در مصاحبه با نشریهی OneZero چنین میگوید: «میدانم آنچه قصد انجامش را داریم، شبیه به داستانهای علمی تخیلی بهنظر میرسد.»
لیبلا قصد دارد یک روش تهاجمی و پرریسک برای اصلاح ژنتیکی طول تلومرهای کروموزم در انسان پیادهسازی کند
روشهای درمانی لیبلا برمبنای مطالعات منتشرشده ازسوی رونالد دپینو و نیز ماریا بلاسکو در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲ شکل گرفته است. تحقیقات یادشده نشان داده بود که ژندرمانی تلومراز میتواند علائم روند پیری را در موشها معکوس کند. با اینکه نتایج بسیار امیدوارکننده بهنظر میرسید، بسیاری از دانشمندان استفاده از روش ژندرمانی برای افزایش طول عمر انسانها را امری ردشده در نظر میگیرند؛ چراکه استفاده از آن بهمنزلهی ایجاد یک تغییر دائمی در DNA فرد است؛ روشی تهاجمی که شاید اعمال آن برای انسانی سالم چندان توجیهپذیر بهنظر نمیآید.
بیل اندروز، بیولوژیست مولکولی و مغز متفکر شرکت لیبلا است. او ۲۰ سال پیش سرپرست گروهی پژوهشی در یک شرکت بیوتکنولوژی بهنام Geron بود و در آنجا روی شناسایی آنزیم تلومراز در انسان فعالیت میکرد. او بعدها روشی ژندرمانی برمبنای تلومراز توسعه داد و امتیاز این فناوری را برای شرکت لیبلا بهثبت رساند. او دربارهی فرایند کاهش طول تلومر میگوید: «نمیتوانم بگویم که این تنها عامل بروز پیری است؛ اما قطعا در [روند پیری] انسانها نقش دارد.»
روش ژندرمانی یادشده شباهت بسیاری با روش درمانی ابداعی الیزابت پریش، مدیرعامل شرکت BioViva دارد. این شرکت که در سیاتل تأسیس شده است، همانند لیبلا روی موضوع افزایش طول عمر فعالیت دارد و در سال ۲۰۱۵ موفق شد کلینیکی ناشناخته در کلمبیا دایر کند. بهباور اندروز، پریش اولین و تنها کسی بود که برای جلوگیری از پیری، روش ژندرمانی را روی خودش پیادهسازی کرد. در سال ۲۰۱۶، شرکت وی اعلام کرد که با موفقیت توانسته است طول تلومرهای این زن را افزایش دهد؛ اما نتایج این تحقیقات هرگز در ژورنالی معتبر چاپ نشد و معلوم نیست که آیا این نوع روش درمانی واقعا توانسته مفید واقع شود یا خیر. متیس میگوید وی ابتدا قصد داشته است در شرکت BioViva سرمایهگذاری کند ولی بعدها تصمیم گرفته شرکت خود را دایر کند.
بنابر اطلاعات مندرج در فهرست وبسایت ClinicalTrials.gov (متعلقبه دولت ایالات متحدهی آمریکا)، لیبلا تنها از داوطلبانی ثبتنام بهعمل میآورد که سن ۴۵ سال یا بیشتر داشته باشند. این شرکت در فاز اول از پنج نفر در آزمایشها استفاده خواهد کرد. همچنین گفته میشود که قرار است همین روش درمانی روی پنج نفر ار بیماران مبتلا به آلزایمر و نیز پنج بیمار مبتلا به ALI نیز انجام شود (ALI نوعی بیماری است که در آن شریانهای اصلی دچار انسداد شدید شده و مسیر جریان خون به پای فرد مسدود میشود). تاکنون نشانههای اندکی مبنیبر وجود ارتباط میان بیماری آلزایمر و طول تلومرها کشف شده و نیز تعداد پژوهشهای انجامشده در مورد سازوکار ارتباط میان تلمورها و بیماری ALI ناچیز بوده است. متیس میگوید پیداکردن داوطلب برای چنین آزمایشهایی کار سادهای نبوده است؛ با این حال، شرکت توانسته دو نفر را پیدا کند که حاضر به پرداخت هزینهی بالای انجام این روشهای درمانی باشند. اولین داوطب یک فرد ۷۹ ساله است که بهزودی در ژانویهی پیشرو تحت درمانهای ضدپیری قرار خواهد گرفت. اندروز میگوید:
فکر میکنم پیری از بدترین چیزهایی است که بشر را تحت تأثیر خود قرار میدهد. اگر طی ۲۰۰ سال آینده، درمانی برای پیری پیدا شود و قرار باشد با برگزاری یک انتخابات در مورد ممنوعیت این نوع درمانها رایگیری انجام شود، گمان نمیکنم انتخاب مردم، بازگشت به شرایط گذشته باشد.
پژوهشهای ضدپیری همواره با اتهاماتی مبنیبر کلاهبرداری یا ادعاهایی فراواقع و اثباتنشده مواجه بودهاند. آزمایشهای بالینی لیبلا نیز از چنین هجمههایی در امان نبوده است. اولین انتقاد درمورد فعالیتهای شرکت این است که محل استقرار شرکت و آزمایشهای آن در کشورهای دیگر است. متیس که خود متخصص کاردرمانی در منهتن از کانزاس است، میگوید دلیل انتخاب کلمبیا بهعنوان میزبان انجام آزمایشها این است که کشور یادشده کمترین میزان مانعتراشی را برای این نوع پژوهشها دارد. او میگوید شرکت پیشتر هشت کشور دیگر را موردبررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده که آسانترین و سریعترین مسیر برای انجام این آزمایشها به کلمبیا ختم میشود.
پژوهشهای حوزهی ضدپیری همواره با اتهاماتی نظیر کلاهبرداری یا ادعاهایی فراواقع مواجه بودهاند
لی ترنر، زیستاخلاقشناس دانشگاه مینهسوتا که روی روشهای درمانی اثباتنشدهی بالینی مطالعه میکند، شک دارد که این شرکت واقعا بهخاطر محدودیتهای ناشی از قوانین سازمان غذا و داروی آمریکا قصد خروج از این کشور را داشته باشد. او میگوید: «حتی اگر این شرکت در ایالات متحده نیز تأسیس شده باشد، آنها باز هم میتوانستند با کسب برخی صلاحیتهای قضایی مرتبط با این نوع فعالیت، عملا قوانین فدرال را دور بزنند.»
ترنر میگوید مطالبهی هزینهی یک میلیون دلاری بهخودی خود میتواند نوعی زنگ هشدار دربارهی ماهیت واقعی این تحقیقات محسوب شود؛ چراکه بیشتر آزمایشهای بالینی جهان بهصورت رایگان انجام میشوند. در حقیقت، بسیاری حاضر هستند بهخاطر ریسکهای احتمالی ناشی از انجام چنین آزمایشهایی حتی به داوطلبان پول بپردازند. اما اندروز علت دریافت این هزینهها را توجیه میکند. او میگوید تنها تولید ژندرمانی لازم برای یک فرد، بیش از صدها هزار دلار خرج روی دست لیبلا میگذارد.
قرار نیست آزمایشهای لیبلا درون بیمارستانی اصلی یا مؤسسهی تحقیقاتی شناختهشده انجام شود؛ بلکه تنها کلینیکی کوچک بهنام IPS Arcasalud SAS در زیپاکوئیرای کلمبیا برای این کار در نظر گرفته شده است. تاکنون هیچ مطالعهای در سایت ClinicalTrials.gov ثبت نشده است که اشارهای بهنام این کلینیک داشته باشد. همین امر ثابت میکند که کلینیک یادشده تجربهی اندکی در زمینهی انجام آزمایشهای بالینی دارد. اندروز درمورد علت انتخاب چنین مکانی برای انجام آزمایشها تنها میگوید وی تحت تأثیر امکانات و پرسنل این کلینیک قرار گرفته است.
همچنین مشخص نیست که داوطلبان قرار است تحت چه دوزی از ژندرمانی قرار بگیرند. مراحل ژندرمانی معمولا شامل واردکردن مواد ژنتیکی به بدن از طریق روشهایی نظیر تزریق یا مصرف خوراکی میشود. اندروز و متیس از اعلامنظر دقیق درمورد دوز واقعی ژندرمانی مورداستفاده برای داوطلبان خودداری میکنند. اندروز میگوید: «تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که دوز بسیار بالا خواهد بود». او میافزاید ژندرمانی برای مطالعات مربوط به ضدپیری و بیماری ایسکمی بهصورت تزریق وریدی و برای مطالعات بیماری آلزایمر بهصورت تزریق مایع نخاعی انجام خواهد گرفت.
پیشتر نیز مطالعاتی روی روشهای ژندرمانی باهدف معالجهی برخی بیماریهای ژنتیکی و سرطان انجام شده است و برخی از این نوع درمانها همین حالا نیز در جهان اجرایی شدهاند. پژوهشگران امیدوار هستند که روزی این نوع درمانها بهعنوان نوعی روش درمانی بلندمدت شناخته شوند. در اکثر روشهای ژندرمانی، از ویروسهای مهندسیشده برای انتقال ژنهای درمانی به درون سلولهای بدن استفاده میشود. علت استفاده از ویروسها این است که این نوع ارگانیسمها توانایی خارقالعادهای در نفوذ به درون ساختار سلولها دارند. پژوهشگران ویروسها را بهگونهای دستکاری میکنند که توانایی ایجاد بیماری در بدن را نداشته باشند؛ اما این بدان معنا نیست که استفاده از این ویروسها کاملا بیخطر خواهند بود. روشهای ژندرمانی ممکن است موجب واکنش سیستم ایمنی بدن شوند؛ بهخصوص وقتی قرار باشد این نوع درمان ازطریق اعمال دوزهایی بالا انجام شود. مطالعهای که سال گذشته درمورد انجام ژندرمانی روی حیوانات منتشر شد، نگرانیهایی را درمورد ایمنی استعمال دوزهای بالا در ژندرمانی برانگیخت. در سال ۱۹۹۱، یک نوجوان بهنام جسی گلسینگر درنتیجهی واکنشهای ایمنی ناشی از یک ژندرمانی جان خود را ازدست داد. ترنر میافزاید:
گمان میکنم این مطالعه ممکن است به دلایل متعددی از کنترل خارج شود.
در روش ژندرمانی لیبلا از تزریق ویروسهای مهندسیشده برای انتقال ژنهای اصلاح تلومراز به درون سلولهای بدن استفاده میشود
شرکت لیبلا از داوطلبان این سری از آزمایشها میخواهد بهمدت ۱۰ روز پس از دریافت درمانها همچنان در کلینیک بمانند تا بروز هرگونه اثرات جانبی ناشی از درمان در آنها رصد شود. اندوز میگوید درصورت بروز هرگونه پیشامدی، این شرکت همهی امکانات لازم را در اختیار خواهد داشت. در مرحلهی بعد، دانشمندان بهمدت یک سال داوطلبان را تحتنظر قرار خواهند داد و تغییرات طول تلومر و سایر علائم بیولوژیکی مربوط به پیری را در آنها رصد خواهند کرد.
با انجام هر تقسیم سلولی، طول تلومرها نیز کوتاهتر میشود. این اتفاقی است که در سرتاسر طول عمر افراد رخ میدهد تا اینکه بالاخره سلولها این روند تقسیم را متوقف میکنند؛ پدیدهای که با نام «پیری سلولی» و یکی از عوامل اصلی بروز علائم کهولت سن در افراد شناخته میشود. این روزها موضوع پیری سلولی و روشهای جلوگیری از آن به یکی از داغترین مباحث پزشکی تبدیل شده است. با این حال، استیون آوستاد، مدیر علمی فدراسیون تحقیقات پیری آمریکا و استاد بیولوژی دانشگاه آلباما در بیرمنگهام معتقد است که امروزه، بیشتر پژوهشگران دیگر ایدهی دستکاری طول تلومرها را بهعنوان کلید درک و معکوسسازی روند پیری کنار گذاشتهاند. او توضیح میدهد:
عوامل زیادی وجود دارند که میتوانند آغازگر روند پیری سلولی باشند و کاهش طول تلومرها تنها یکی از آنها بهشمار میآید.
از این رو، آوستاد نسبتبه نتیجهبخش بودن روشهای درمانی شرکت لیبلا کمی مردد است. او میافزاید که امید چندانی به موفقیت این روش درمانی ندارد. او به نتایج مطالعهی تازهای اشاره میکند که با بررسی طول عمر، قوهی ادراک و توانایی عضلانی بیش از ۲۶۱ هزار نفر از افراد با سنی بین ۶۰ الی ۷۰ سال میگوید که هیچگونه ارتباطی میان طول تلومرها و پدیدهی پیری دیده نشده است. مقالهی یادشده اینگونه جمعبندی میکند که افزایش طول تلومر ممکن است تأثیر اندکی در وضعیت سلامت دوران کهنسالی داشته و چهبسا ریسک ابتلا به سرطان را نیز افزایش دهد.
آوستاد هشدار میدهد که بهعقیدهی برخی از پژوهشگران، جایگذاری تعداد زیادی تلومراز درون سلولهای بدن ممکن است موجب تشدید روند تقسیم سلولی و درنتیجه شکلگیری تومورها شود. پژوهشهای پیشین از وجود ارتباط میان تلومرهای طویل و ریسک بروز سرطان خبر دادهاند؛ امروزه دانشمندان میدانند سلولهای سرطانی میزان تلومراز بیشتری نسبتبه سلولهای عادی دارند. با این حال، برخی هواداران نظریهی تلومری نظیر مایکل فاسل همچنان معتقد هستند که کوتاهی تلومرها خود عاملی برای بروز بیماریهای ناشی از پیری نظیر انواع سرطان است و درنتیجه، افزایش طول این بخش از DNA احتمالا میتواند از بروز چنین وضعیتی جلوگیری کند.
فاسل، بنیانگذار و مدیر یک شرکت نوپا در حوزهی بیوتکنولوژی با نام Telocyte است. شرکت او درزمینهی درمانهای مبتنیبر تلومراز باهدف معالجهی بیماری آلزایمر فعالیت میکند. او میگوید فعالیتهای شرکتش مشابه همان آزمایشهایی است که لیبلا قصد انجامشان را دارد؛ با این حال، سازوکارهای قانونی آنها متفاوت است. Telocyte در تلاش است تا موافقت سازمان غذا و دارو را برای یک سری آزمایشهای بالینی اخذ کند. شرکت امیدوار است این روند تا سال ۲۰۲۱ بهثمر برسد. فاسل میافزاید که شرکتش برای انجام چنین آزمایشهایی هیچگونه هزینهای را از داوطلبان مطالبه نخواهد کرد. او همچنین از فعالیت شرکتهایی نظیر لیبلا در خارج از حوزهی صلاحیت FDA ابراز نگرانی میکند:
ما نگران هستیم اتفاقی خارج از کنترل رخ دهد؛ چه از دیدگاه ایمنی و چه از نقطهنظر اثربخشی.
بسیاری درمورد عواقب خطرناک اصلاح ژنتیکی به روش افزایش تلومراز سلولی هشدار دادهاند
اینکه چگونه یک آزمایش بالینی مشکوک توانسته است در وبسایتی دولتی بهثبت برسد، خود از موارد موردانتقاد در کارنامهی عملکرد مؤسسهی ملی سلامت (صاحب وبسایت ClinicalTrials.gov) محسوب میشود. این وبسایت بزرگترین بانکداده در نوع خود بهشمار میآید و شامل فهرست بلندی از مطالعات در حال اجرا در ۲۰۰ کشور جهان است. بسیاری از پزشکان، بیماران مبتلا به سرطان و سایر بیماریهای نادر و صعبالعلاجی را که به درمان پاسخ نمیدهند، به این وبسایت ارجاع میدهند.
ترنر معتقد است که بهدلیل روند ثبتنام خودکار در وبسایت، بسیاری از دادههای ورودی به این مرجع درمعرض دستکاری عمدی و سواستفاده هستند. مؤسسهی ملی سلامت (NIH) نظارتی روی مطالعات ثبتشده در این پایگاه داده ندارد و این خود زمینه را برای ثبت مطالعات مخرب و پولی در این وبسایت فراهم کرده است. این وضعیت شامل حال بسیاری از کسبوکارهای حوزهی سلولهای بنیادین نیز میشود که دست به پیادهسازی روشهای درمانی اثباتنشدهای میزنند. ترنر میگوید: «ClinicalTrials.gov میتوانداساسا بهعنوان یک پلتفرم بازاریابی بهکار گرفته شود.»
با ثبتنام در این وبسایت، شرکتها زیر لوای یک مشروعیت کاذب پنهان میشوند؛ از این رو، مراجعین به سایت نمیتوانند تفاوت میان آزمایشهای بالینی ایمن و انواع مشکوک و غیرمعتبر را بهدرستی تشخیص دهند. این وبسایت حتی اطلاعات درستی را درموردهزینهی مشارکت در آزمایشها در اختیار بازدیدکنندگان قرار نمیدهد و به همین دلیل، بیماران نمیتوانند بفهمند که آیا با مشارکت در این آزمایشها متقبل هزینهای خواهند شد یا خیر.
بهعقیدهی ترنر، یکی از اقداماتی که NIH میتواند انجام دهد، این است که بستر ارتباطی آسانی برای ارتباط مردم با آژانس فراهم کند تا آنها بتوانند پرسشهای خود را در ارتباط با تحقیقات مشکوک مطرح کنند. او میگوید همانگونه که مقالات علمی از ژورنالها بازپسگرفته میشوند، باید سازوکاری برای حذف آزمایشهای مشکوک علمی نیز فراهم شود. یکی از راهکارهای پیشرو آن است که از محققان آزمایشهای بالینی سوالاتی درمورد هرگونه هزینهی مشارکت در این نوع آزمایشها، مقدار هزینه و علت دریافت آن پرسیده شود.
با افزایش تعداد آزمایشهای پولی ثبتشده در بانکدادهی NIH، اخیرا سازمان غذا و دارو اقدام به تشکیل یک کمیتهی مشاورهی فدرال کرده است تا ضمن بررسی ابعاد موضوع، پیشنهادهای احتمالی اعضا را در اینباره مورد بررسی قرار دهد.
تا آن زمان، شرکت لیبلا احتمالا فرصت کافی را در اختیار خواهد داشت تا آزمایشهای خود را در فضای امن کشور کلمبیا و طی کمترین زمان ممکن عملی کند و به جهان نشان دهد که آیا وعدههای یادشده درمورد قابلیتهای روشهای درمانی تلومری و غلبه بر پیری ریشه در واقعیت دارند یا خیر.